ابوالقاسم شعشعی

یزدفردا "ابوالقاسم شعشعی":مدیریت کلان در نظام ارزشی جمهوری اسلامی نموداری از حضور اراده ملی و خواست مشترک دین باورانی است که با اخلاص و حمیت مقاصد نظام را پی گرفته و برای تحقق آرمان های آن از جان مایه می‌گذارند .

بدیهی است این مدیریت که بر این شالوده شکل می‌گیرد علاوه بر توانمندی های ذاتی باید قدرت دریافت و تحلیل مسائل ، شناخت اطراف و عواید کارآمد ، تسلط بر اجراء و به گزینی و در یک کلمه « تشخیص به مورد» در هر تصمیم و اقلام داشته باشد که لازمه آن علاوه بر توان و بهره علمی و آموزشی ، حضور میدانی در صحنه و کسب تجارب مفید کاری، برخورداری از قدرت انتخاب همکاران و دستیاران کار دیده و خبره در هر زمینه و باز در یک کلمه  « مقبولیت و پذیرش » در حوزه عمل و اقدام است .

اگر این توضیح مختصر برای پیش زمینه قضاوت ذهنی مسئولین تصمیم گیر کافی باشد باید این سوال اساسی را مطرح نمود که آیا: تشخیص فرد مورد صلاحیت برای احراز مقام استانداری استان در بین نامزد هایی که در ستون ها و عنوان های مختلف تاکنون مطرح و رایزنی های اهالی بینش و همکاری ، بر آن صحه و تایید داشته کار دشواری است ؟

آیا در بین عنوان شده ها فردی که هم صلابت و اقتدار در تصمیم و هم شناخت  و معرفت در رفتار و هم مرید و هوادار در اجرا و هم پذیرش و مقبولیت در اقشار و طیف های موثر و هم هماوردی و همدلی با بالا دستان و تصمیم سازان و هم . . . و هم . . . داشته باشد یافت نمی شد یا اینکه « تسویلی » و دیگرنمائی بر تعریف و اتخاذ تصمیم ما حاکم شده بود! چرا نباید صراحت و شفافیت مطلوب در تمامی مراحل ، قداست خود را داشته باشد و چرا باید در شرایط حساس ما تسلیم « جوی » شویم که ما را از صلاح و صواب منحرف سازد؟ چرا نباید نظرات کارشناسی  عوامل شناخته شده در جایگا ه های مقبول جامعه را به کارسازی ها و رفت و آمدهای « دلالان محبت » ترجیح داد؟

نخستین و بیشترین انتظاری که از دولت «تدبیر و امید» و در راس آن از جناب حجت الاسلام و المسلمین دکتر روحانی می‌رفت، توجیه کارگزاران و عوامل اجرایی حوزه بر این فهم بود که «مادران دلسوز» از دایه های مهربان تر از مادر را به خوبی باز شناسند!

از کسانی نظرخواهی و مشورت بگیرند که خود دستی بر آتش داشته و در گرم و سرد حوادث منشا اثر و تاثیر بوده اند« برای ایجاد تحول» و« تغییر» دلسوختگی داشته و با همه وجود پای کار بوده اند نه اینکه با تحولات پیش آمده باشند.

بودیم و بودید بر سفره « صدوقی ها» و «خاتمی ها» که چه کرامت ، جوانمردی و رهیافت درست موج می زد و چه مردانه در قوام و نظام نقش آفرینی داشتند!

دیدیم و دیدید که « عارف ها» در گاه سرنوشت و آنگاه که محتاج یک تصمیم عاقلانه و آگاهانه بودیم چه عارفانه از موجودیت خویش گذشتند و وجود خود را سرمایه عزت و افتخار امروز دولت و ملت ما کردند.

آیا نمی بایست رگه هایی از هم نظری و ملاطفت بزرگان این قبیلی در تصمیم سازی های کلان استان ملاحظه می شد؟

آیا نمی باست به ریشه های شناخت و تعیینی که از سالیان دور ، از اواخر دهه 40 تا کنون با آنان حشر و نشر و تعاطف داشتیم، تکیه کنیم و به تعبیر طلبگی «با نمک دان ...»

یقینا این نیز می گذرد و جز اینکه عقلا فرصتی می سوزد - که در این امر دست بالا و ید طولانی داریم .... - انشاء الله مفسده ای دیگر نباید باشد ولی آنچه باقی است انتظار و توقعی است که از « دولت تدبیر و امید» می رفت. تدبیری که باید «کلان استان» را با «کلانتر» پیوند می داد و نداد.

خبر فوق را به زبان مورد نظر ترجمه کنید

 
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا