فریاد بی صداست
اندیشه مرده است ، احساس مرده است گلهای نسترن ، با یاس مرده است
افسون خانه است ، مرگ جوانه است پرواز در قفس ، پیداست مرده است
امروز غزه چون ، در آتش است و خون گویی جهانیان ، را خواب برده است
غوغای بمبها ، در گوش کودکان صد کودک یتیم ، صد زخم خورده است
دنیا به خواب ناز ، آهنگ جنگ ساز صهیون جنایت از ، ارباب برده است
آن بمبها چو کوه ، بر روی کودکان این کودکان پاک ، افلاک برده است
آن سینه ها سپر ، بر تیغ بمبها صد سینه ستبر ، صد چاک خورده است
سنوارها چو سرو ، پهپادهای مرگ آن شیر رادمرد ، اشکاف گرده است
بهر بشر حقوق ، آنها نوشته اند مظلوم بی حقوق ، بی آب مرده است
غایت جنایت است ، بی حد شرارت است گو آبرویشان ، را آب برده است
نوزاد بی سخن ، در وحشت و مهن آغوش مادرش ، بی تاب مرده است
پشت پدر شکست ، از نابکار مست فرزند و خانه اش ، در خواب مرده است
اهل و عشیره اش ، در داغ و شیون است اما عشیره نیست ، سهراب مرده است
یک تکه نان خشک ، یک جرعه آب شور این قوت غزه است ، نایاب خورده است
پهپادهای مرگ ، خاموش و بی صدا پیغام مرگ را ، تا خواب برده است
وعده صالحان
ارابه های مرگ ، غوغا کند به دشت صد کشته زیر تانک ، له گشته خواب نیست
کودک عطش به جان ، مادر به سر زنان کودک شهید آب ، اما که آب نیست
صدها شهید پاک ، افتاده روی خاک غلتان به خون خود ، خواب و سراب نیست
انسانیت کجاست ؟ ، وجدان کجا به خواب ؟ صدها سوال کور ، کس را جواب نیست
عطر شهادت است ، پیچیده روی دشت این عطر عاشقیست ، عطر گلاب نیست
اینجا شهادت است ، در آرمانشان این رسم عاشقیست ، رنج و عذاب نیست
این خانه تل خاک ، آن مدرسه خراب تحصیل آرزوست ، درس و کتاب نیست
احساس بی ریاست ، فریاد بی صداست یو ان ، به خواب مست ، مست شراب نیست
آوارهای شهر ، بر روی کودکان مادر به سر زنان ، پیر و شباب نیست
ابلیس رخ نمای ، هر لحظه می کشد آن چهره کریه ، دیگر نقاب نیست
عطشان چو کربلا ، این کودکان پاک استخرها پر آب ، در غزه آب نیست
از خون نوگلان ، از اشک مادران جاریست نهرها ، ابر و سحاب نیست
امروز بر عمل ، باید قدم نهاد گفتار بی عمل ، دیگر ثواب نیست
آن کس که می تپد ، قلبش برای دین خفتن به بسترش ، دیگر صواب نیست
شیطان اکبر است ، آن جانی کبیر خونخوار عالم است ، عالیجناب نیست
این امت عظیم ، گر متحد شود ابلیس ریشه کن ، رویا و خواب نیست
حبل المتین حق ، آویز آسمان چون چنگ می زند ، امت خطاب چیست؟ :
گر دست اتحاد ، در دست هم دهیم دیگر نیاز بیش ، یک سطل آب نیست
والعصر مژده است ، بر امت صبور دانی که عاقبت ، فصل الخطاب چیست ؟
مهدی ( عج ) چو بر فراز ، گردیده بیرقش صلح است جملگی ، این وهم و خواب نیست
این وعده خداست ، برملکت زمین ارث است صالحان ، ما را شتاب نیست
ان الارض یرثها عبادی الصالحون
محسن اختیاری
- نویسنده : یزدفردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 19,اوت,2025