محمد سعید صالحی فیروزآبادی

 دروغ در دو بعد فردی و حاکمیتی ظهور می کند. از آنجاییکه دروغ گویی فردی و حاکمیتی دارای ریشه های مشترکی می باشند ابتدا به ریشه های دروغگویی فردی و بعد به دروغ گویی حاکمیتی می پردازیم.

 مهمترین ریشه دروغگویی فردی کمال طلبی و غریزه برتری جویی آدمی می باشد. آدمی می کوشد بر طبق آموزه هایی که با آن پرورش یافته است بهترین باشد. تلاش می کند همه وظایفش را درست انجام دهد. همیشه به دیده انتقاد و سوال گری دنیای پیرامونش را بررسی می کند. دائما در پی عیبجویی از دیگران می باشد تا با مقایسه خود با دیگران بر مبنای غریزه برتری جویی خود یک سر و گردن از دیگران بالاتر باشد تا اعتماد به خود پیدا نموده و در کنار آن غریزه برتری جویی خود را راضی نماید. 

 آدمی همواره در حال تصمیم گیری متناسب با تجارب و آموزه های پیشین خود و پدیده های پیش بینی نشده جدیدی است که مجبور به روبرو شدن با آنان می باشد. تصمیم گیری در مورد پدیده های پیش بینی نشده آزمون دشواری است که پیامدهای آن آزمون روشن می کند تصمیمی که گرفته شده، تصمیمی درست بوده است یا تصمیمی نادرست. چنانچه آن تصمیمات منافع مادی و معنوی بزرگی را نصیب ما یا عزیزان ما یا اجتماع ما  نماید بشدت از گرفتن چنین تصمیمی خوشحال شده و آن تصمیم را جزو افتخارات خود قرار می دهیم و آنرا به همه نشان می دهیم. اما چنانچه تصمیم گرفته شده دارای پیامدهای پیش بینی نشده فاجعه باری بود دو راه پیش پای ما وجود دارد: 1- راه غریزی مبتنی بر کمال جویی و غریزه برتری طلبیمان. 2- راهی مبتنی بر واقعیتهای وجودی ما آدمها که با مفهوم کمال طلبی و غریزه برتری جوییمان سازگاری ندارد. 

 - در روش اول، ما بخاطر آموزه های کمال طلبی و غریزه برتری جوییمان، خود را رشته جدا بافته ای از آدمهای دیگر می پنداریم. این متمایز بودن از دیگران به ما این اجازه را نمی دهد تا پیامدهای فاجعه بار تصمیماتمان را بپذیریم. در چنین وضعیتی در هنگام روبرو شدن با پیامدهای فاجعه بار تصمیم گیریهایمان در درجه اول تلاش می کنیم دیگران از پی آمدهای تصمیم گیریهایمان آگاه نشوند تا شخصیت ما در پیش چشم دیگران ضایع نشده و به متمایز بودن ما آسیبی وارد نشود. در صورت آگاه شدن دیگران از پیامدهای فاجعه بار تصمیماتمان زمین و زمان را به هم می دوزیم تا دیگران را مقصر تصمیم  اشتباهمان نشان داده و با انداختن گناه بر روی دوش دیگران خود را مبرا از خطا و مبرا از تصمیم گیری اشتباه نشان دهیم. دروغ محصول کمال طلبی، برتری جویی و ناتوانی در پذیرش اینکه ما آدمها هیچگاه به کمال مطلق نخواهیم رسید می باشد.

 - روش دوم بر پایه واقعیتهای وجودی ما انسانها قرار دارد. واقعیتهای وجودی آدمی آموزه هایی است که با آن آموزه ها تربیت می شویم و گاه آن آموزه ها می تواند باعث گرفتن تصمیماتی شود که پیامدهای فاجعه باری برای ما و دیگران داشته باشد. از سویی دیگر مجبور بودن به گرفتن تصمیمی در زمانی کوتاه مانند همین موشکی که بسوی هواپیمای اوکرائینی شلیک شد و ناتوانی در برآورد میزان تهدید، اگر موشک شلیک شده به هواپیما یا موشک نظامی دشمن برخورد کرده بود می توانست برای شلیک کننده به هدف، عزت و احترام به بار بیاورد اما برآورد اشتباه باعث ایجاد پیامد منفی و فاجعه بار گردید. در چنین روشی اشتباه کردن جزو خصوصیتهای آدمی شمرده شده، آدمی برای پذیرش هر گونه اشتباه آمادگی لازم را دارا می باشد. طبیعی دانستن و پذیرش سریع اشتباه آدمی را به فکر بهبود سیستمها برای عدم تکرار اشتباه می اندازد. از سویی دیگر برکناری فرد یا افراد اشتباه کننده از وظایفشان بخشی ذاتی از سیستم شناخته شده، و نظام، برای برکناری هر فرد در درون سیستم از آمادگی کامل برخوردار می باشد.

- دروغ گویی حاکمیتی بر پایه بنیانهای دروغگویی فردی قرار دارد. هنگامیکه ما نظام کشورمان را نظامی مقدس و عاری از اشتباه برای حاکمانمان می دانیم راهمان کاملا در برابر پذیرش اشتباهات و بهبود دادن سیستمهایمان بسته می شود. در اینجا با یک تناقض روبرو می شویم. اگر تمامی نظام سیاسی کشورمان بر عمود خیمه رهبری قرار داشته باشد، چگونه می توانیم همزمان هم از قداست رهبری برای گسترش نیافتن آشوب در سیستم استفاده شود و در همان حال راه برای پذیرش اشتباه، بهبود دادن سیستمها و پذیرش اشتباهات که گاه ممکن است افراد منصوب رهبری در این اشتباهات درگیر باشند هموار باشد؟ 

 پاسخ به چنین سوالی ساده نیست و اجرایی کردن آن کار بسیار دشواری است. اما پاسخ برای آن وجود دارد. پاسخ به آن وجود رهبری به عنوان  پیوند دهنده تمامی مدیریتهای اجرایی، قضایی، نظامی و تقنینی با یکدیگر و برکناری رهبری از هرگونه تصمیم گیری برای در امان ماندن رهبری از  پیآمدهای فاجعه بار هر گونه تصمیم گیری یا عدم تصمیم گیریهای لازم در کشور باشد. 

 یک فروشنده به علت داشتن رقابت با سایر فروشندگان مجبور است پیش از آمدن مشتری، منصفانه ترین نرخ برای کالاهایش تعیین کند تا از تعداد مشتریهایش کاسته نشود. هنگام تعیین نرخ برای کالاهایش او مجبور است هنگامیکه برادر فروشنده به فروشگاهش می آید کالا را به همان نرخی به برادر یا خاله اش عرضه نماید که به سایر مشتریهای ناشناسش عرضه می کند. 

 آیا کار کشورداری کمتر از بنگاهداری است؟ اگر باور به اهمیت مسئولیت مهم زندگیمان که برای ما مقدر شده است داشته باشیم دیگر پیمان برادری یا خواهری یا فرزندی برای هیچکس نمی بندیم. نظام سیاسی کشورمان همواره برای پذیرش سریع هر گونه اشتباهی و هر گونه پی آمدهای فاجعه بار تصمیم گیریهای درون ساختار سیاسی آماده می باشد و با مدیریت کامل و بیرحمانه احساساتمان و با تغییر و برکناری افراد در هر رده ای، راه برای پذیرش اشتباهات درون سیستمی و بهبود دادن سیستم آماده می شود. در چنین حالتی، هیچگاه بسرعت و بدون داشتن هر گونه اطلاعاتی بطور مکرر شروع به عدم پذیرش اشتباهاتمان همانند آبروریزی که بخاطر سرنگون شدن هواپیمای اوکرایینی پیش آمد نمی کنیم. سردار حاجی زاده ضمن پذیرش اشتباه گفته است بسرعت بروز حادثه را به اطلاع مقامات تصمیم گیرنده رسانیده است. آیا شاهد استعفای برخی مقامات عالیرتبه تر از سردار حاجی زاده بخاطر تصمیم گیری سریع برای عدم پذیرش خطای انسانی و منتظر نشدن برای نتایج تحقیقات بیشتر خواهیم بود؟

  • نویسنده : یزدفردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا