دکتر محمد حسین رامشت داور همایش ملی کاربردهای پیشرفته تحلیل فضایی (سنجش از راه دور و GIS)در آمایش سرزمین

یزدفردا "مقاله  "هوش اجتماعی ایرانیان-انتخاب برنامه ریزی یا آینده پژوهی" که در ادامه  خواهید خواند  توسط دکترمحمد حسین رامشت"مدرس دانشکده علوم جغرافیایی وبرنامه ریزی دانشگاه اصفهان"و  داور همایش ملی کاربردهای پیشرفته تحلیل فضایی (سنجش از راه دور و GIS)در آمایش سرزمین که توسط  دانشگاه آزاد اسلامی یزد برگزارشد تالیف شده است که در  قسمت اول ان منتشر  و با توجه به اهمیت موضوع ،مطالعه آن را به مدیران و برنامه ریزان توصیه می کنیم .

 

قسمت اول

یزدفردا "دکترمحمد حسین رامشت "مدرس دانشکده علوم جغرافیایی وبرنامه ریزی دانشگاه اصفهان"

ایساگوگه :

هوش اجتماعی [1] ایرانیان تنها به همزیستی جمعی محدود نمیشده وهمواره به تامل درفضای فکری دنیای پیرامون انها نیز معطوف بوده است .این ویژگی در مقاطعی از تاریخ که با ارامش اجتماعی بیشتری مقارن گردیده، ثمره ونتایج ارزشمندی بهمراه داشته است .

شاید بتوان یکی از ویژگی های تقریبا منحصر بفرد ملی ایرانیان را به خرد جمعی انها نسبت داد و تنها به تک انگاره های استثنایی فردی که امکان ظهور ان در همه جا وجود دارد متعلق ندانست .

از جمله مصدایق هوش اجتماعی ایرانیان تاملات تفکری دربرابر مواجه با همه گیرشدن ویژگی های تمدنی اتن[2] درعصر ماست . تمدن اتنی به پشتوانه موفقیت های چشم گیر خود در سده اخیر توانست در باور بسیاری از ملل این رخنه را بوجود آورد که تنها راه تعالی جوامع تمسک به اصول این مدنیت است وراهی دیگر در فراروی ملل وجود ندارد .

جامعه ایران چه در مواجه با استیلای اسکندر وچه باورود اسلام از عربستان وچه در برابر تسلط مغول ها با تامل به این وقایع نگریست بطوریکه از تسلط اسکندر چیزی جز، نام رشته کوه های زاگرس[3] وخاطره ای در ادبیات ایران برجای نماند و از پیروزی اعراب چیزی جزکتاب خدا و شیر خدا با همه عصمت اسمانی اش برگزیده نشد  ودر برابر مغول ها چیزی جز مشارکت های ژنتیکی که بواسطه پیوند های نسلی بوجود امده بود اثری باقی نماند

دربرابرموج تمدن اتنی در عصر ما از همان ابتدا تاملات اجتماعی با بروز انقلاب مشروطه خود را نشان داد ودر این رهگذر خود را نیاز مند دانش افزایی برای درک بهتر مبانی این مدنیت دانست . این معرفت در عصر امام خمینی به ثمر نشست و اکنون میتوان قاطعانه گفت ایرانیان اکنون بصورت اجمالی میدانند که نسبت انها با جامعه اتنی چیست ؟جهان انها با جهان بینی اتنی چه تفاوتی دارد ، تاریخ و هویت سرزمینی اشان با تاریخ وهویت سرزمینی انها چه افتراقی وفضای اجتماعی انها با فضای دست ساخته اتن چه وجه ونسبتی میتواند داشته باشد .

الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بیانگر این فهم است که بصورت اجمالی با اتن متفاوت هستیم وچون جهان ما متفاوت است الگوی توسعه ما با انها نیزمتفاوت خواهد بود زیرا نگاه ایرانیان به مسئله سعادت بشری با انها یکسان نیست .

 بدیهی است همانگونه که الگوی مدنی در اتن بیش از چند دهه ودر جریان یک فرایند اجتماعی پروردگی و شکل گرفت نمیتوان انتظار داشت اکنون که به فهم تفاوت ها نائل شده ایم ، الگوی اماده ای از پیش طراحی شده ارائه دهیم والبته این بدان معنی است که هر الگویی تحقق یابد در جریان تاملات فکری، ارام ارام تبلور خواهد یافت و این سیر محتاج زمانی است که در ایینه کلام امام خمینی به قرنی نسبت داده شده است [4].

 نخبگان ملل درتدوین چهارچوبی برای دستیابی به اینده ای سعادت بخش همفکر و همنوا نبوده اند .پاره ای همواره در طول تاریخ به طرح مدینه فاضله پرداخته اند و گروهی این ارزوها را انچه یافت می نشود تلقی نموده اند .سیرتحولات فکری در این زمینه نشان میدهد که این گروه اینده پژوهی را جایگزین مجموعه تفکری میدانند که در اصطلاح امروزی به برنامه ریزی شهرت دارد .

پذیرش این تفکر ویا ان ایده توسط مدیریت کلان جامعه به ذائقه دانشمندان ونخبگان ودولت مردان هر جامعه ای بستگی خواهد داشت ولی مشکل اصلی عصر ما طرح سوال اساسی است که بعد از یک قرن تدقیق در باره این مفاهیم در برابر اندیشمندان جامعه ما  قرار دارد و ان اینکه ایا الگوهای توسعه در جوامع گوناگون دارای بنیاد های یکسان ومشترک است واگر چنین است وجود تمدن های گوناگون در طول تاریخ بشری را چگونه میتوان توجیه نمود ؟.

نگاهی به واژه های مصطلح در این حوزه از یکی دو سده گذشته تاکنون میتواند شاخص معتبری بر تغییر فضای فکری نخبگان جامعه و به تعبیری ارزومندی های انها  قلمداد کرد . بطوریکه تغییر موضع انها رادر هردوره با تغییر این واژه ها میتوان دنبال کرد . هوش اجتماعی ایرانیان بعد از شوک وکمای اجتماعی شکست های پی درپی ترکمن چای، انها را با این سوال اساسی مواجه کرده بود که علت اصلی تحولات اروپا و ژاپن [5](ترقی ) در چیست . در ان زمان پاسخ عمومی به این سوال در یک کلمه خلاصه میشد وان ایجاد نهادی بنام عدالت خانه بود . بعبارت دیگر جامعه عقول ملی راه حل ترقی خود را در تغییر اداری وسیاسی مدیریت ایران می دید . به همین خاطر درنوشته ها سخنرانی ها وروزنامه ها ارزوی ملی ایرانیان در واژه ترقی و ترقیخواهی تجلی پیدا میکرد واز همین رو تیتر روزنامه ها وحتی بعضی از احزاب با چنین واژه ای اسامی با مسمایی رابرای خود دست وپا میکردند .

واژه ترقی اولین مفهومی بودکه زبانزد عام وخاص در این زمینه شد ومحافل روشنفکری تلاشی گسترده در دستیابی به ان از خود نشان دادند . با گذشت چندی برهمگان مسلم شد که تغییرات سیاسی واداری تنها نمیتواند ارزوهای ملی را تحقق بخشد. تغییرات سیاسی واداری انجام شده بود ولی ایران ژاپن ویا اروپا نشده بود .بسیاری بر این باورشدند که ارزوی ملی راباید در مفهوم دیگری جستجوکننند وچون بیشتر ظواهر و کالبد چشم انداز های سرزمینی را میدیدند لذا ترقی را بهره مند شدن از تسهیلات کالبدی تعریف کردند و واژه عمران ملی بعنوان مفهومی سازمانی که برای تحقق ارمانهای ملی کارگشا خواهد بود ، معرفی شد . ورود این واژه در ادبیات جامعه ایران با تحولات دیگری نیز همراه بود وتنها به بحث های روزنامه ای محدود نمیشدو انچنان مقبول واقع شده بود که تحقق این ارمانها گاه به داشتن یک سازه مثل راه اهن خلاصه میشد [6]. تاسیس مدارس مهندسی در کشورهای منطقه  مانند ارمنستان ، ایران  و...... بیشتر واکنشی برای تحقق این ارمان ملی بود . در عصر پهلوی دوم در  اولین واکنش جامعه دانشگاهی ایران در برابر چنین برداشتی ایجاد رشته عمران ملی در دانشگاه شیراز برای تدارک علمی چنین بینشی بود . تربیت شدگان این رشته بیشتر گرایش مهندسی داشتند زیرا تصورعمومی بر این مدار قرارداشت که ابادانی وعمران و تغییر در کالبد ها تغییرات عمومی واجتماعی را بمانند انچه در اروپا رخداده رهنمون خواهد داشت . لذا ساختن راه ، مجتمع ها ، بیمارستان و.... نمادی از این الگو در ارمان ملی تعریف میشد .

توضیح :متن کامل مقاله را می توانید در اینجا مطالعه کنید

 



[1]-هوش اجتماعی یک شاخص جوهری در تمدن افرینی ملل است وبا نسبیت فرهنگی ومماشات اجتماعی تفاوت دارد .

[2]-خواستگاه تمدن مغرب زمین آتن بوده است لذا تمدنی که بعد از دوره رنسانس رفته رفته در اروپا وامریکا شکل گرفته را اصطلاحا تمدن اتنی میگویند .

[3]-نام رشته کوه های زاگرس ، طاق وپاطاق بوده که بعد از استیلای اسکندر به زاگرس تغییر یافت واین نام ماندگار ماند .

[4]- این قرن ، قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران است .

[5]- مظفرالدین شاه وقتی از قیام مردم اگاه شد علت راپرسید به وی گفته شد مردم عدالت خانه میخواهند . وی پرسید عدالت خانه چیست ؟ به وی گفته شد ژاپن هم دارد  و وی با سابقه واخباری که از ژاپن در ذهن داشت با ایجاد ان موافقت کرد . این نشان از ان دارد که رصد وضعیت جوامع دیگر توسط ایرانیان انها را متقاعد کرده بود که تحولات ژاپن معلول تغییر مدیریت اجتماعی وسیاسی است  واین امادگی ذهنی عمومی وحتی در  درباریان ، میتواند در تصمیم گیری مظفرالدین شاه نیز موثر بوده باشد .

[6]- این تصور ناصرالدین شاه را بران داشت که برای انکه به جرگه مترقیون بپیوندد در تهران بالاخره به درست نمودن اولین خط راه اهن اقدام نماید .

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا