پنجاه سال است که در بازار یزد هستم ، همه ما را به آرامش در رفتارمان می شناسند و جرم ما این است که خانواده مذهبی هستیم ، علت بوجود آمدن این موضوع هم کم کاری مسئولین است

یزد فردا - سرویس اجتماعی "امنیت کلمه ای است که انسان در هر شرایطی به آن نیاز دارد و الحمدالله ایران اسلامی یکی از امن ترین مناطق دنیا بوده و یزد هم بالطبع با توجه به پییشینه تاریخی خود و حضور افراد متدین در این دیار سبقه خوبی داشته دارد و در این راه تمام موارد می تواند در امنیت جامعه نقش داشته باشند از نیروی انتظامی استان گرفته تا مردم که بالاترین نقش را در امنیت دارند .

این که در فضای احساسی پس از قتل یکی از همشهریان به دنیال مقصر بگردیم به نتیجه خوبی نخواهیم رسید ولی امنیت تلاشی همه جانبه را می طلبد از مردم گرفته تا نیروی انتظامی هرکدام باید به وظایف خود بدرستی عمل کنند تا بیش ازپیش از امنیت لذت ببریم .

از ماجرای قتل یک جوان یزدی در این روز ها همه شهر یزد و کشور خبر دار شده اند ، تصاویر این حادثه دلخراش و فیلم لحظه سرقت از طلافروشی که متعلق به پدر مرحوم محمد علی حق شناس بوده است در این فاصله در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود ، هر کس نظری دارد و بازار شایعات داغ است ، تجمع اعتراضی توسط بازاریان روبروی استانداری یزد برگزار شدو مسئولین استان صحبت های بازاریان معترض را شنیده اند ؛البته اینکه در این فضای احساسی بخواهیم تمام مسائل  خود را به  امنیت ربط دهیم کمی بی انصافی است. در همه جای دنیا در امن ترین نقاط هم بعضی مسائل بوجود می آید که با هیچ پیشگیری نمی توان جلو آن  را گرفت .

 حالا فقط دو روز پس از این اتفاق به سراغ خانواده حق شناس رفتیم وخانوادهای مذهبی و اجتماعی که در طول سالیان دراز همه یزدی ها آنها را میشناسند  خانوادهای اصیل و انساندوست که بیشترین سهم را دفاع مقدس داشته و صحبتی صمیمانه با هم داشتیم ،

از همان بدو ورودمان به خانه پدر بزرگ مقتول برخورد همه اعضا خانواده با ما گرم و صمیمی بود ، حس غالب در فضا اندوه بزرگی از انبوه انتظار برای آمدن فرزندشان بود انتظاری که یقینا بی نتیجه بوده است .

عموی مقتول پس از خواندن نقدی که توسط یکی از دوستان رسانه ای  نوشته شده بود با گلایه  گفت: باید در جامعه نقد باشد ، باید در جامعه همه به چالش کشیده شوند تا  مسئولین ما انجام وظیفه کنند ، ما در این تحلیلی که نوشته اند  خانواده ما را  یک خانواده ثروتمند معرفی کرده اند ، باید بگویم که اینگونه نیست و یک خانواده شهید و معمولی هستیم و انشالله که متدین هم هستیم ، جوانی که از بین ما رفت ، جوانی شاخص و سرآمد بود ، حالا هم که در شهرمان جریانی راه افتاده است به دلیل این نیست که ما ثروتمند باشیم بلکه به دلیل تدین و شرافتی است که به آن  معروف بوده ایم، اینگونه مردم همراه ما هستند .

 او ادامه می دهد : پدر ما یک کارگر بود و همیشه به ما میگفت تنها کاری که برای شما کرده ام این بوده که لقمه حلال برای شما آورده ام ما با تریبیتی بزرگ شده ایم که حاصل آن دو شهید و یک جانباز  شده است .

 زمانی که صورت پدر مقتول که زمانی خود از رزمندگان دفاع مقدس بوده  نگاه میکردیم غم موج می زد غم از دست دادن فرزندی نیکو ، سخت سخن می گفت ، صاحب عزا و پدر مرحوم  محمد علی حق شناس هم گفت  : فرزندم نماز و روزه قضا نداشت ، حتی میتوانم به جرات بگویم نماز جمعه قضا هم نداشته است .

از وی  پرسیدیم فکر می کنید علت قتل فرزندتان چیست؟  در پاسخ گفت:  پنجاه سال است که در بازار یزد هستم ، همه ما را به آرامش در رفتارمان  می شناسند و جرم ما این است که خانواده مذهبی هستیم ، علت بوجود آمدن این موضوع هم کم کاری مسئولین است ، دو روز پیش هم که پنج ساعت بازاریان جلوی استانداری تجمع کردند بعد با دعوت از چند نفر به داخل و دعوت از مدیرکل دارایی استان موضوع را به سمت دیگر بردند ، اما موضوع بخاطر امنیت بوده است ،

وی در ادامه گفت: در پارکینگی که متعلق به دولت است هیچ دوربینی وجود ندارد در صورتی که در سطح شهر با استفاده از دوربین ها مردم را جریمه می کنند ، حتی برای پیدا کردن جسد نور نبود و خودمان با چراغ دوربین جسد را پیدا کردیم!!

هرچند پرسیدن این سوال کمی سخت بود از پدر مقتول در مورد میزان خسارت وارده از سرقت سوال کردیم که گفت : دو میلیارد تومان  که حاصل درآمد یک عمر یک بازاری است و این طلاها متعلق به ما هم نبوده است بخش عمده این طلاها متعلق به بنک دارانی است که با ما کار می کنند .

در ادامه از پدر مرحوم پرسیدیم آیا به کسی شک دارد یا احتمالی برای دلیل ارتکاب به قتل می دهید که گفت:  به هیچ کس شک نداریم بجز اینکه  سال ها پیش   روز و شب این بازار نگهبان داشت حتی تا روی پشت بام ها مامورین بودند ، بحث بحث سرقت هم نیست جوان ما فدا شده است ما قائل به سرقت نیسیتم بحث بی امنیتی در بازار است .  

  از پدر مقتول خواستیم که روز حادثه را شرح دهد که گفت : همیشه من زودتر می آمدم و  فرزندم ساعت 2 به منزل می رسید  کمی نگران شدم اما احتمال دادم شاید به خانه اقواممان رفته باشد ، ساعت 5 که رفتم بازار دیدم که مغازه را به هم ریخته اند با پلیس تماس گرفتیم ، قاتل یا قاتلین ماشین مرحوم را به طبقه بالای پارکینگ منتقل کرده بودند ، فرزندم رابا  طناب خفه کردند و کلید را برداشتند و مغازه را مورد سرقت قرار داده اند .

از او پرسیدیم که تا کنون چه اقدامات قضایی صورت گرفته ؟ وی در جواب ما گفت: هیچ ارگانی از ما بازجویی نکرده است ، هنوز هیچ اطلاعی از روند پیشرفت کار نداریم دستگاه های اطلاعاتی، انتظامی دارند وظایفشان را انجام می دهند و اگر این موضوع را به اطلاع ما نمی رسانند شاید موضوعات امنیتی در میان است .

حرف او را قطع کردم و پرسیدم اطلاعات شما چیست ؟ گفت :  زمانی که جنازه را دیدیدم چندین دور طناب کوهنوردی دور گردن مقتول بسته شده بود .

به سراغ یکی دیگر از حق شناسی ها  رفتیم، کسی که جنازه مقتول را پیدا کرده است  او علاقه ای به بازگویی این موضوع نداشت و با اصرار ما لب به سخن گشود ،  در شرح آنچه اتفاق افتاده است گفت : در منزلمان خواب بودم که صدای پدرم مرا از خواب بیدار کرد ، از همه جویا شدم که چه اتفاقی افتاده است که پس از  متوجه شدن از موضوع که بالای 50 بار با شادروان  تماس گرفتم ، خیلی استرس داشتم اصلا فکر نمی کردم  محمد علی را کشته باشند ، او در ادامه می گویید : هیچ کسی برای پیدا کردن جسد به ما کمک نکرد!

 از او پرسیدم چرا فکر کردید می توانید جسد را پیدا کنید ؟  که گفت : ما دوربین  مسجد بازار و دوربین های اطراف را چک کردیم و ورود محمد علی  را دیدیم ولی خروج ایشان مشخص نبود بعد مشخص شد که نیاز است همین جا را بگردیم فکر کردیم خودمان یک حرکتی  بکنیم .

 در اخرین دقایق حضورمان در منزل حق شناسی ها از پدر آن مرحوم پرسیدیم در خواست شما از مسئولین استان چیست ؟  که گفت : انشالله هرچه زودتر قانل یا قاتلین را دستگیر کنند و به سزای اعمالشان برسانند و در راستای تامین امنیت استان عنایت بیشتری داشته باشند .

صحبت پایانی پدر جوانی که با بی رحمی تمام به قتل رسیده است  این بود که میخواستند  از حضور همه بازاریان که مغازه هایشان را تعطیل کردند و ما را همراهی کردند تشکر کنند عموی آن مرحوم نیز گفت : جا دارد از هیئت عزادران حسینی چهار منار یزد هم تشکر کنیم و از همه مردمی که ما را تنها نگذاشتند .

همراهی و همکلامی ما با حق شناس ها به پایان رسید اما شاید داغ آنان تا مدت زمانی طولانی به پایان نرسد که قطعا نخواهد رسید 










  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا