واکنش آیینه یزد به برخورد عضو شورای شهریزد با یک خبرنگار :

پاسخ به پرسشهاي مردم و خبرنگاران بايد محترمانه و روشنگر باشد



رضا سلطان زاده مدیر مسئول آیینه یزد

آگاهان در رشته ادبيات و علوم انساني يا آنان كه سني از آنها گذشته و دوران گذشته در يادشان هست اگر مطلب مندرج در صفحه اول شماره 190 هفته نامه بشارت نو را بدون توجه به تاريخ بالاي هفته‌نامه مطالعه نمايند ارباب و كدخداي روستايي در ذهنشان مجسم مي‌شود كه ورد زبانش جملاتي بود از قبيل «به توچه؟! مگر فضولي !!»

اصطلاح ديگر ورد زبان خانمي است به نام «بي بي» كه ارباب بوده است و هر اعتراض و ايراد و اشكالي را كه به ذهن و زبان رعيتهاي ده مي‌رسد و مخالف آرا و نظرات خودش مي‌بيند با پرخاش و فرياد و گفتن خفه خون بگير (خفقان) خاموش مي‌كند و البته رفتار ارباب با رعيت جماعت آن هم در سيستم فئودالي سابق و جريان ارباب و رعيتي بايد هم چنين باشد.

ارباب، خود را صاحب اختيار و مالك رعيت و حيثيت و همه چيز ديگران قلمداد مي‌كرد و آنچه او صلاح مي‌دانست عين صواب بود. داستان «بي بي» در كتاب «نفرين زمين» مرحوم جلال آل احمد نويسنده كشورمان آمده است. خواننده هفته‌نامه بشارت نو در هفتم آبان ماه 1388 وقتي در قضيه پروژه تقاطع چهار راه معلم يزد به مطلب ( واكنش غضب آلود يك عضو روحاني شوراي اسلامي شهر ) و بر خورد نه چندان مناسب رو به رو مي‌شود بي اختيار به ياد داستان آل احمد مي‌افتد.

نكته قابل تذكر اين كه به سادگي نمي‌توان در خصوص طراحي و مهندسي و برآورد هزينه‌ها و هزينه جابه جايي تاسيسات و مبلغ پيمان ومدت اجرا، اظهار نظر كرد و حكمي صادر نمود كه تمام اين موارد بايد با كار كارشناسي و نظر مشاورين طرح ومديريت درست واصولي و نظارت ناظران مطلع و مورد اعتماد و وثوق، اجرايي و عملي گردد تا كار به نحو مطلوب به انجام برسد و خدمتي شايسته به بندگان خدا و گشايشي برگره كور ترافيك شهرمان گردد. اما هفته‌نامه بشارت نو و يا هر پرسشگري حق دارد تمام موارد مطروحه از صدر تا ذيل اين پروژه را وارسي كند و پاسخ سئوالات خويش را از مسئولين انتظار داشته باشد كه انتظاري است بجا.

آنچه نويسنده را به درج اين گفتار وادار كرد اين است كه: در جلسه روز شنبه 9/8/88، مديران مطبوعات استان نامه‌اي خطاب به رياست شوراي اسلامي شهر يزد نگاشتند و درخواست نمودند ظرف مدت يك هفته توضيح دهند چرا چنين عملي از يك عضو شوراي اسلامي شهر سر زده است؟ اگر اين مطلب در روزنامه يا هفته نامه‌اي درج نگرديده بود نيازي به طرح آن در اين ستون نبود ضمناً چون تا تنظيم اين مقاله از طرف گوينده، تكذيب نامه‌اي به خانه مطبوعات ارسال نگرديده است، نگارنده را ناگزير ساخت با عرض معذرت از اعضاي شوراي اسلامي شهر يزد تذكراً توضيحاتي ارائه نمايد. بدان اميد كه مورد قبول خوانندگان قرار گيرد و ديگر چنين اتفاقاتي در محيط‌هاي اداري رخ ندهد.

اساًسا همه مسئولين نظام جمهوري اسلامي آن هم كساني كه در كسوت مقدس روحانيت هستند بايد پاسخ هايشان در برابر پرسش‌هاي هر فردي به ويژه يك مدير مسوول روزنامه اين قدر حقيرانه و تنگ نظرانه نباشد.

امام(ره) و مقتداي اين نظام به همه نسل‌ها آموخت كه با شجاعت انتقاد صحيح و سازنده را با ذهن پرسشگر خويش آغاز كنند. اين حق مردم و حق روزنامه نگار براي تنوير افكار عمومي است كه از مسئولين سئوال كنند و آنان با متانت و سعه صدر و خوشبيني و جامعيت به سئوالات روزنامه نگار كه سوال عموم يا اكثر مردم است پاسخ دهند،آنچه را مي‌دانند بگويند و با صداقت عنوان كنند و آنچه را نمي‌دانند براي روشن شدن ذهن خوانندگان به بعد موكول نمايند.

بسيار روشن است كه عهد و روزگار بيان سخناني نظير به تو چه! و توچه كاره اي!؟به سر آمده است.

رفتارهاي اين چنيني بعضي از مسئولان اين گونه موارد را در ذهن مردم تداعي مي‌كند:

به تو چه، يعني: پرسشگر صلاحيت سئوال ندارد يعني: پرسشگر لياقت شنيدن پاسخ ندارد يعني: مردم نامحرمند يعني تنوير افكار ممنوع يعني: خودمان به اصطلاح گز مي‌كنيم و مي‌بريم و مي‌دوزيم و بر اندام شما مي‌پوشانيم اگر به قامت شما راست آمد چه خوب !! و اگر نيامد باز هم حق با ماست.كه اين همه خدمت ارائه داده ايم شما را نمي‌رسد كه چون و چرا كنيد ؟

هر رييس و مافوق اداري در نظام اسلامي در هر موقعيت و منزلتي مسئوول است، مسوول يعني كسي كه پاسخگو است و از اين بالاتر وقتي پاسخگو در كسوت روحانيت است انتظار مي‌رود در هر شرايطي به اخلاق پيامبرگرامي اسلام (ص)تأسّي كند. رافت و رحمت و خوش خلقي و مهرباني سيره نبي اكرم(ص) و ائمه معصومين(ع) و تابعين آنان است .

مسوولان نظام از جهتي بايد خادمان صادق باشند تا به خلق خدا خدمت كنند و از طرف ديگر مدار و محور حركتشان بايد توجه به ابعاد فرهنگ و اخلاق و معرفت و تربيت جامعه باشد.

رئيس القوم خادمهم.(1) « رييس گروه خدمتگزار آنان مي‌باشد»

فلسفه بعثت پيامبر اكرم(ص)در كلام خود آن حضرت بيان شده است كه فرمود« اني بعثت لاتمم مكارم الاخلاق» من براي كمال مكارم اخلاقي بر انگيخته شده‌ام و اخلاق نيكوي پيامبر(ص) باعث گرد آمدن مردم در پيرامونش بود. نص قرآن كريم است كه فرمود: اگر تند خو و سخت دل بودي مردم از اطراف تو پراكنده مي‌شدند (2)

رفتار پيامبر(ص)با همنشينانش چنين بود كه دائماً خوشرو وخندان سهل الخلق و ملايم بود ،هرگز خشن و سنگدل و پرخاشگر و بد زبان و عيبجو ومديحه گر نبود، هيچكس از او مايوس نمي‌شد و هر كس به در خانه او مي‌آمد نوميد باز نمي‌گشت: سه چيز را از خود رها كرده بود: مجادله در سخن، پرگويي و دخالت در كاريكه به او مربوط نبود و سه چيز را در مورد مردم رها كرده بود: كسي را مذمت نمي‌كرد و سرزنش نمي‌فرمود و از لغزشها و عيوب پنهاني مردم جستجو نمي‌كرد . هرگز سخن نمي‌گفت مگر در مورد اموري كه ثواب الهي را اميد داشت، در موقع سخن گفتن به قدري نافذالكلمه بود كه همه سكوت اختيار مي‌كردند و تكان نمي‌خوردند و به هنگامي كه ساكت مي‌شد آنها به سخن درمي آمدند اما نزد او هرگز نزاع و مجادله نمي‌كردند هرگاه فرد غريب و ناآگاهي با خشونت سخن مي‌گفت: و درخواستي مي‌كرد تحمل مي‌نمود و به يارانش مي‌فرمود: هر گاه كسي را ديديد كه حاجتي دارد به او عطا كنيد و هرگز كلام كسي را قطع نمي‌كرد تا سخنش پايان گيرد. (3)

با عنايت به اين شيوه مرضيه و اخلاق و روش انساني پيامبرگرامي (ص) وديگر ائمه معصومين (ع) و پيروان راستين آنان انتظار مردم از همه مسئولين دولتي به ويژه آنان كه در كسوت روحانيت هستند مضاعف است زيرا هم توقع دارند كه كارشان را به نحو احسن وجه انجام دهند و هم با بيان نيكو و قول لين وچهره گشاده وروي خوش با پرسشگران مواجه شوند.

و به قول معروف با يك كرشمه دو كار كنند. برداشتن بار از دوش مردم و آموختن اخلاق و معنويت، هم دنياي مردم را سامان دهند و هم در كار آخرتشان موثر باشند در اين صورت است كه روحانيون محترم در پست‌ها و مسوليتها وجودشان مغتنم است والا اگر قرار باشد خداي ناكرده شيوه برخورد آنها بدانگونه كه در هفته‌نامه بشارت نو آمد صورت گيرد ديگر شاني نمي‌ماند تا از آن دفاع كرد و حرمت آن پوشش كه قداستي به همراه دارد حرمتش زايل مي‌شود و مردم تصور مي‌كنند مشت نمونه خروار است و دود اين حركات ناصواب به چشم روحانيتي مي‌رود كه حافظان حدود و ثغور مذهب و ارزشها و كرامت‌ها هستند.

باشد كه با سعه صدر و متانت، گفتار و رفتار بزرگان دين و صاحبان انديشه و فكر و فرهنگ را اسوه و الگوي سخنان و اعمال خود قرار دهيم تا به خواست پروردگار آن روز كه چندان دور نيست سر بزيز و شرمسار نباشيم.

پي‌نوشت‌ها:

1- «نهج الفصاحه»، چاپ 1336، صفحه 372

2-ترجمه آيه 159 سوره آل عمران

3- «تفسير نمونه»، جلد 24، صفحه 378 و 379
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا