زبان دراز هفته نامه آيينه يزد

در روزگار قدیم پشت حمام قدیمی محله میدانشاه یزد منزل مخروبه مشتی (مشهدی) قدرت‌ا… بود. مشتی‌ به دلیل بی‌دست‌وپایی و کم‌هنری و کم‌سوادی؛ کار و کاسبی دائمی نداشت ولی از آن دسته آدم‌های مذهبی بود که زودتر از همه به مسجد رفته جانماز پیش‌نماز مرتب کرده از جماعت تکبیر گرفته و با گریه‌های بلند بلند؛ روضه را گرم و برای اثبات‌ ارادت به حاجی میخ طویله خر او را محکم کرده که اگر بچه‌های شیطون خر حاجی‌آقا را رم بدهند با سنگ‌پرانی به بچه‌ها آنها را از شیخ دور و خودش را نزدیک می‌کردند.

در میان عیوبش عیبی که بدجوری جلوه کرده بود این بود که چون زورش به هیچ‌کس نمی‌رسید دق دلیش را سر بچه‌ها و عیال خالی می‌کرد و بدتر اینکه (دست‌بزن) هم داشت.

روزی خدابیامرز حاجی نصرا… نانوا او را صدا کرد و گفت: قدرت! تو که به این زن و بچه خیری، پولی، رفاه و عزتی نمی‌رسانی این‌ کتک زدن و دستورات پی‌درپی دادن‌ها برای چیست؟

مش‌قدرت دستی به ریش کشید و دست دیگر را به کمر زده با لهجه خاصش گفت: برای اینکه بفهمند پدر دارند، شوهر دارند یادشان‌ نرود ما هم هستیم!!

خدا همه رفتگان را بیامرزد اتفاقات دوساله گذشته در وزارت آموزش و پرورش و قضیه رتبه‌بندی و همسان‌سازی و وعده‌های الکی خصوصا تاخیر در پرداخت حقوق معلمان‌ تا لحظه تحویل سال از یک‌سو و خرده فرمایش وزیر و معاونان و اخطارهای شداد غلاظ و اخم و قول تنبیه و صدور دستورالعمل برای باز بودن مدارس تا عصر 28 اسفندماه مرا یاد مرحوم مشتی قدرت‌ا… و زدن زن و بچه برای اینکه بفمهمند ما هم هستیم و وزیری دارند انداخت.

ولی برعکس حقیر زبان‌دراززاده معتقد است چند حکمت در گفته وزیر سابق است که می‌فرمودند: معلم‌ها تا 28 اسفند درون مدرسه باشند.

اولا برای این‌که فیلشان یاد خرید عید نکند، در ثانی خجالت زن و بچه‌ها نکشند، ثالثا فرهنگیان سرشان گرم باشد تا وزیر فرصت داشته باشد عصر 29 اسفند با صبر و حوصله به بانک مرکزی رفته حقوق معلمان‌ را به موقع پرداخت کنند و اصل قضیه اینکه معلمان هم یادشان نرود وزیر هم دارند…
عرضم تمام خاطره‌گویی ما هم به پایان رسید تا حضرت سلطان‌الآیینه هم بفهمند زبان‌ درازی دارند!!…

زبان‌دراز

لینک کوتاه: http://ayenehyazd.ir/69BaK

 

  • نویسنده : زبان دراز
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا