زبان دراز هفته نامه آيينه يزد

گویا قسمت نسل جانداران و همسالان تجربه خجالت باشد. روزگاری پدران خانه و ماشین‌های فوق لوکس داشتند و برای تفریح دست عیالات را گرفته راهی خارج می‌شدند البته ما هم خانه و ماشین داشتیم و قدرت مسافرت دور ایران داشتیم. فوقش فوق نبود. مدتی بعد خجالت زده کار و سر سفره بودیم خدا را شکر کسب و کار و سفره و یخچال رنگین داشتیم حالا فوق نبود نبود چندی بعد بچه‌های بیکار و سقف‌های ترک‌خورده و یخچال و سفره رنگ پریده داشتیم، خجالت‌زده عیالات است چشم باز کردیم متوجه شدیم ای دل غافل.

کلاغ‌ها و گنجشک‌ها از درخت و دیوار خانه‌مان قهر کرده و رفته‌اند آنها که مجبور نبودند رفتند کاخ‌های آقایان و آقازادگان که علاوه بر سیر شدن فوق لوکس دورریز آشپزخانه هم دارند ولی یادشان رفته به گربه‌ها خبر دهند دل آدم کباب می‌شود گربه‌های مخمل تپل، باریک شده پشم‌هاشون ریخته و امروز صبح که پا از خانه بیرون گذاشتم دیگر مخمل عیال، محل نگذاشت نه میو میو کرد، نه به طرفم دوید، گویا می‌گوید: خجالت بکش، کو استخوان گوشت بره، مرغ، چربی‌ها و نخاله‌هاش را هم خودتان می‌خورید برو خجالت بکش. خدا کسی را شرمنده زن و بچه که هیچ گذشته‌ایم، شرمنده این گربه‌های بی‌چشم و رو نکند گویا موش هم گیرشان نیامده آخر کو غذا که در این‌جا بماند چه رسد به آشغال گوشت ته سفره زبان‌دراز.

زبان‌دراز

لینک کوتاه: http://ayenehyazd.ir/ZY3BI
  • نویسنده : زبان دراز
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا