شیخ احمد صفار

ملتی که تاریخ نمی خواند، مجبور به تجربه دوباره آن است.  

 امیرکبیر گفت؛ ابتدا فکر می کردم که مملکت وزیر دانا می خواهد.  بعد فکر کردم شاید شاه دانا می خواهد. اما اکنون می فهمم که ملت دانا می خواهد. 

دانایی، هرگز در چنته تاریخ ملت ایران  نبود تا دوباره تجربه شود.

زمانی که رنجیده و خسته از حزب و گروهی تمامیت طلب، با امیدی واهی نه از روی تعقل که از روی لجاجت، آویزه طناب اصلاح طلبان شدیم و شنیدیم که قرار است میان پیاده روها خیابان  بکشند(منظور نامزد ریاست جمهوری دیوار بوده است) و زن و مرد را جدا کنند، هرگز فکر نکردیم که تمام قدرت و اختیار در دست آنهاست و صندلی ریاست جمهوری معجزه گر نیست. اما افسون گر است تا به سرعت به مردمی که او را انتخاب کردند، پشت کنند.

مردمی که از هجمه تبلیغات گسترده، بی هیچ تامل و تعقل و تفکری با یک کلام  "تکرار کن" به #روحانی ایی روی آوردند تا روحانی دیگری بر مردم #رئیسی نکند و تمام تصور آن بود که الان دیگر با تمام دنیا آشتی خواهیم کرد، کارخانه ها و کارگاههای کوچک و بزرگ روغن کاری خواهد شد و چرخ صنعت به گردش در خواهد آمد و رونق اقتصادی،  تورم را زمین گیر خواهد کرد و دولت برای جبران کسری بودجه به جرائم رانندگی و تغییر نرخ ارز و سکه روی نخواهد آورد

 

یزد، پایتخت کتاب ایران و جهانشهر، در کوره بی آبی از  بی تفاوتی  و بی عرضگی و نخواستن های  وزیران دولت تدبیر و امید، سوخت.  بارها خط انتقال آب را شکستند و بار مالی سنگینی را بر دوش مردم یزد نهادند. هیچ وزیر و رئیس حزب اصلاح طلب و تدبیر و امید و .... جرات نکرد حرفی بزند که مبادا دچار تله استیضاح شود. اگر قرار به ترس و کار نکردن و دلهره داشتن و ..... بوده است که این دولت چه حاجتی روا می کند. جز آن که اختلاس ها علنی و حقوق نجومی ها رسمی شد؟ جز آن که لیست امید، خیانت کرد؟ جز آن که کارگر و معدن چی و معلم و هنرمند و .... همچنان مورد ضرب و شتم بود؟. جز آن بود که در تورم کمر شکن اقتصاد، کارگاهها یکی بعد از دیگری، ناتوان از ادامه کار شد؟  تولید خودرو داخلی دچار تحول شد؟ هزینه های خدمات اجتماعی کاهش یافت؟ نگرانی از آینده تحصیلی و شغلی،  برطرف شد؟ مسکن ساخته شد؟  حتی همان مسکن مهر را هم تمام نکردند. سیل زده و سرمازده را بیشتر دچار زلزله گرانی  و بی مهری و بی توجهی کردند.  

آقایان اصلاح طلب، قرار بود اصول گراها چه بلایی  سر مردم بیاورند که می توانید ادعا کنید شما مانع از نزول چنین بلاهایی  شدید؟

یکشنبه روز استقبال نیست. روز نگرانی است. نگرانی از هزینه های که آمار می شود و پلی که ساخته نمی شود و رودخانه ایی که جاری نمی شود. یکشنبه روزی نیست که دل خوش  از آمدن رییس جمهور محبوب باشیم. رییس جمهور حقوقدان که سیاست را خوب بازی می کند و خنده هایش در کوی و برزن، نمک بر زخم جامعه رفته به زیر خط فقر است.  

یکشنبه روز استقبال نیست. روز استغفار است تا دانا شویم  به هیچ متوسل نشویم. روزی است که باید درک خود را بالاتر از سیاست مداران بدانیم.  سیاست مداران که بسیار ظاهر ساز و فریب  گر هستند.  

روزی است که باید باور کنیم

سیاستمداران هم می توانند آدم های خوبی باشند. اما فقط می توانند.

وحید شیخ احمد صفاری
  • نویسنده : وحید شیخ احمد صفاری
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا