یزدفردا:وقتی دیاب حکم بازگشت به کشور را دریافت کرد، همکارانش در سفارت برای تبریک پیش او رفتند. ظاهرا حتی مزایای زندگی در خارج کشور و حقوق دلاری هم جبران سختی های زندگی در تهران را نمی کرده است.

«انتخاب» اسناد ویکی لیکس در رابطه با ایران را که متعلق به سال های ۱۹۷۲ تا ۲۰۰۹ است، را به صورت روزانه و به منظور آگاهی مخاطبان نسبت به تحولات و اتفاقات گذشته، منتشرمی کند.

سرویس تاریخ «انتخاب»: سفارت آمریکا در سوریه در گزارشی محرمانه خطاب به سفارتخانه‌های آمریکا در منطقه و وزیر خارجه آمریکا به تاریخ ۸ فروردین ۱۳۶۷ گزارشی درباره دیدگاه یک دیپلمات سوری درباره زندگی در ایران ارائه کرده است.

به گزارش «انتخاب»؛ متن این سند که ویکی لیکس آن را منتشر کرده، در زیر آمده است:

موضوع سند: دیدگاه یک دیپلمات سوری درباره زندگی در ایران
طبقه بندی: محرمانه
دوشنبه 12:22 دقیقه بیست و هشتم مارچ 1988
از: سفارت آمریکا در سوریه
به: سفارتخانه های آمریکا در منطقه و وزیر امورخارجه

محرمانه – کل متن
خلاصه: توصیفات کلی یک دیپلمات سوری درباره زندگی در پایتخت ایران، تصویری خاکستری ارایه می دهد. پایان خلاصه.
آقای حسنی دیاب اخیرا از ماموریت به عنوان کنسول تجاری سوریه در تهران برگشته اند (روز 14 مارس وارد دمشق شدند). او از یک خانواده شناخته شده سنی است و بخش اعظم زندگی خود را در حوزه بانکداری فعال بوده. او ابتدا در یک بانک خصوصی در دمشق کار می کرد، سپس و بعد از ملی شدن صنعت بانکداری، به بانک تجارت سوریه رفت. پیش از اینکه عازم ماموریت در ایران شود، چهار یا پنج سال را در وزارت اقتصاد و تجارت خارجی گذرانده و با استاد قدیمی اش در دانشگاه که حالا وزیر اقتصاد و تجارت خارجی بود، محمد عمادی، کار کرد (او اواخر دهه 1970 هم وزیر اقتصاد بود). آقای دیاب حداقل پنج سال را در تهران گذرانده است. او پیش از این بورسیه آمریکا بوده و در اوایل دهه 1960 در بانک‌های آمریکایی آموزش دیده است.

زندگی زیر اسکادها

دیاب به شکلی سرنوشت گرایانه می گوید در دور اخیر حملات موشکی، او شب ها با قرص والیوم می خوابیده است. او همچنین می گوید روزها و وقتی سروصدای شهر، صدای زمین خوردن موشک در دور دست را مخفی می کرد، شرایط چندان بد نبود. دیاب تخمین می زند که از جمعیت حدود 10 میلیون نفری شهر، 30 درصد در شبها آنجا را ترک می کردند. «تهرانی های ثروتمندتر می رفتند و در خانه های تابستانی یا پیش اقوامشان در روستاها و شهرستان های حاشیه ای می ماندند. هرکسی ماشین داشت از شهر خارج می شد و در ماشین یا چادر می خوابید».

مسئولان ایرانی
دیاب می گوید مسئولان عالی رتبه ایرانی که او با آنها سروکار داشته، ... آموزش ندیده بودند.

مسئولان میانی، بویژه در حوزه تجارت و اقتصاد، اکثرشان در آمریکا آموزش دیده بودند. او اضافه می کند که بسیاری از مواقع از ساختمان سفارت آمریکا در مسیر رسیدن به اتاق بازرگانی در مجاورت آن، عبور می کرده است.

او می گوید این ساختمان هنوز توسط نیروهای سپاه حفاظت می شود اما از آن استفاده ای نمی شود. گفته های دیاب درباره بروکراسی ایران عجیب است.

«یک معامله ساده ممکن است تکمیلش سه تا چهار ماه به طول بیانجامد. برای انجام هر کاری نیاز به سه تا چهار معامله مجزا دارید. کار کردن با بروکراسی ایران کابوس است». با توجه به اینکه سرعت بروکراسی سوریه را هم می توان با لاک پشت مقایسه، کرد این حرفها بیشتر معنا پیدا می کند.

گردشگران ایرانی در سوریه
دیاب موافق است که دولت ایران به ازای هر مسافر ایرانی در سفری یک هفته ای، شامل غذا و حمل و نقل، 250 دلار می پردازد.

او می گوید این توافق شامل دو هزار گردشگر در هفته می شود. او قبول ندارد که این سفر برای خانواده شهدا رایگان انجام می شود.

البته در عین حال می گوید با توجه به نرخ بازار سیاه برای واحد پول ایران، یک ایرانی متوسط برای این سفر حدودا 80 دلار می پردازد. او می گوید بخش اعظم این گردشگران روستایی های فقیر یا افراد مذهبی هستند که می خواهند مساجد و حرم های دمشق را زیارت کنند. به گفته او ایرانی های ثروتمندتر اکنون و مخصوصا در روزهای نوروز به اروپا، کانادا و آمریکا سفر می کنند.

بنیادگرایی
دیاب درباره دلایل بنیادگرایی در ایران رویکردی فلسفی دارد. او به این دیدگاه اشاره می کند که شاه فاصله میان اقلبت نخبه ثروتمند و عامه فقیر را نادیده گرفت. شاه باید زمان و پول بیشتری را صرف ساخت جاده، برق کشی، آب و آموزش برای عامه می کرد و کمتر آن را صرف زیباسازی بخش هایی محدود از تهران و شهرهای دیگر می کرد.

فقرا با گرایش به مذهب واکنش نشان داده و به این ترتیب انقلاب ایجاد شد. حالا حتی برای یک دیپلمات سوری دوست هم زندگی در آنجا سخت است. بروکراسی بسیار کند و احمقانه است. اقتصاد وحشتناک بوده و در همه اقلام کمبود دیده می شود. نکته آخر و بدتر اینکه موشک های اسکاد هم فرو می ریزند.

وقتی دیاب حکم بازگشت به کشور را دریافت کرد، همکارانش در سفارت برای تبریک پیش او رفتند. ظاهرا حتی مزایای زندگی در خارج کشور و حقوق دلاری هم جبران سختی های زندگی در تهران را نمی کرده است.
با توجهات خاص - ایگلتون

  • نویسنده : یزدفردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا