هدایت الله کلماتیان

 

خبرگزاری شبستان// یزد

این داستان واقعی است؛ " به همراه همسر و فرزندانم به مکه مکرمه رفته بودیم، در شب جمعه ای که با چهاردمین شب ماه قمری مصادف و قرص ماه زیبا و کامل بود، برای زیارت و طواف خانه خدا رفتیم، به فرزندانم گفتم: شب خیلی زیبایی است، احساس می کنم که در این شب، دعا مستجاب شود، خیلی دعا کنید، بچه کوچکم گفت: چه دعایی کنم؛ گفتم: تو دعا کن که امام زمان ظهور کند.


وقتی از زیارت برگشتم، بچه کوچکم خیلی پکر بود؛ گفتم: حالت خوبه؛ گفت: من امام زمان را دوست ندارم، دعا هم نکردم، اصلا هم دوست ندارم که اینجا آمده ام؛ گفتم چرا؟؛ گفت: اگر امام زمان بیاید، من تنها می شوم؛ گفتم: چه کسی چنین حرفی زده است، گفت: امام زمان تو و بابا را خواهد کشت.
 

تازه یادم افتاد؛ که پدرش همیشه به پسر بزرگم می گفت: "بیا، من جای شمشیر امام زمان را ببوسم"؛ در ذهن بچه ام مانده بودم که امام زمان برادر بزرگش را گردن می زند، خواهرش، من و پدرش را خواهد کشت و تنها او را آن هم به این دلیل که کوچک است، نمی کشت، او از امام زمان بدش می آمد."


همه ما کوچک و بزرگ، پیر و جوان، امام زمان رادوست داریم، همه سینه چاک اوییم و در نماز و دعاهایمان، نیمه های شب با چشمانی گریان و دستانی ملتمس به او توسل و فرجش را طلب می کنیم، اما او همچنان منتظر است؛ صبح های جمعه ملتمسانه به همراه هزاران زن و مرد با دلی شکسته و چشمی گریان می خوانیم،

...فَأَغِثْ یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ. عُبَیْدَکَ الْمُبْتَلى، وَ أَرِهِ سَیِّدَهُ یا شَدیدَ الْقُوى، وَ أَزِلْ عَنْهُ بِهِ الْأَسى وَالْجَوى، وَ بَرِّدْ غَلیلَهُ یا مَنْ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى، وَ مَنْ إِلَیْهِ الرُّجْعى وَالْمُنْتَهى، اَللّهُمَّ وَ نَحْنُ عَبیدُکَ التّائِقُونَ إِلى وَلِیِّکَ...

اما او همچنان منتظر است؛ نمازهای صبح مان را در بامدادان فراوانی که از چهل وعده ها می گذرد به امید نیم نگاهی به او و جهاد در رکابش به دعای عهد پیوند می زنیم.

...اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى¬الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى¬ الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ...


اما او همچنان منتظر است؛ او را دوست داریم هر لحظه او را در کنار خود می بینیم، آنقدر او را به خود نزدیک می دانیم که گاه حتی از شوخی با او هم ابایی نداریم، جای شمشیرش را در گردن دوست و آشنا حتی کودکمان می بوسیم، در شب میلادش به رقص و پایکوبی می پردازیم و در میان دود و آهنگ بلند ماشین ها به کودکی که شربتی به ما می دهد، بی توجه ایم، حتی شاید یادم برود که به او یک دست مریزاد بگوییم.
 

با موتور هر آنچه دوست داریم، انجام می دهیم، بی آنکه بدانیم چه می خواهیم، ویراژ می دهیم، مزاحم این و آن می شویم، تنها به این بهانه که شادیم، بی آنکه بدانیم تصویرمان در ذهن کودک شربت به دست می ماند، شاید مادرش ما را فراموش کند، اما او تصویر ما را از شب میلاد نقاشی می کند، براستی کودکانمان در این صف خوشحالان و عاشقان و سینه چاکان کجا ایستاده اند؟
 

برخی هم سواره اند، به حق معتقدند که انتظار فقط نشستن و اشک ریختن نیست، می خواهند مسافر خود را به مقصد ببرند، اما کم حوصله اند و از ترافیک سنگین، زود خسته می شوند، برای آنکه مسافر خود را زودتر به مقصد ببرند، عهد و پیمان و التزام عملی را فراموش می کنند و بی مهابا از هر تابلویی عبور می کنند، از بیراهه می روند، بی آنکه بدانند، شاید به مقصد نرسند.
 

روزی با کارهای عامیانه، جاهلانه، غیرمستند و متکی بر تخیلات و توهمات و روزی دیگر با زیر سوال بردن تقدس مسجد جمکران؛ رهبر و مقتدایمان چه خوب گفت:"نباید هیچگاه انتظار را طولانی مدت تصور کرد و از طرف دیگر هیچگاه نباید آن را بسیار نزدیک دانست."
 

اگر مسیر شلوغ و ترافیک سنگین است، شاید باید مرکب را عوض و مسیر را با چرخ و موتور رفت، شاید دیرتر و به سختی برسی ولی می رسی نه اینکه از میانبر بروی.

محمود عالیشوندی، مدیرکل فرهنگ وارشاد اسلامی استان یزد می گوید: ما نتوانسته ایم، امام زمان(عج) را به خوبی معرفی کنیم؛ در برابر غفلت ما غربی ها مسیح را پسر خدا معرفی می کنند؛ چیزی که با عقل، شرع و هیچ چیزی جور در نمی آید، آن ها خدا را پدر می دانند، خدا را کوچک می شمارند، به او تجسم می بخشند.

 

وی با بیان اینکه غربی ها ازابزار هنر به زیبایی برای تبیلغ و ترویج تفکر غلط خود بهر ه می گیزند افزود: آن ها در ظلم و کفر خود به زیبای تفکر می کنند اما ما امام زمان را به گونه ای معرفی کردیم که کودکمان از او بدش می آید (اشاره به داستان فوق)واقعا جای اشک ریختن دارد.
 

محد صمصمامی، مدیرمسئول کانون تخصصی مهدویت استان یزد نیزبا اشاره به لزوم ترویج آموزه های مهدوی در سطح جامعه گفت: در زمینه ترویج آموزه های مهدوی فعالیت خوبی صورت نگرفته است و باید فرهنگسازی در جامعه نهادینه شود.

صمصمامی با بیان اینکه بحث مهدویت حساس است و ورود به آن تخصص می طلبد، افزود: برخی به دلیل لزوم همین تخصص به بحث های مهدوی وارد نمی شوند و برخی دیگر که در این زمینه ورود می کنند، نسبت به آنان حساسیت ایجا دمی شود.


مدیرمسئول کانون تخصصی مهدویت استان یزد در پایان با اشاره به آسیب های موجود در زمینه مهدویت گفت: به شبهات در زمینه مهدویت به خوبی پاسخ داده نشده است.

ای خدای من!
مهربان ترین مهربانان!
به مهربانی ات،
با آمدنش، این اندوه انباشته را،
از این امت بزدای،
و برای ما، در ظهور او،
شتاب کن، شتاب کن،
آنان این ظهور را بعید می دانند،
و ما آن را نزدیک می بینیم،
ای صاحب زمان!
شتاب کن، شتاب کن، العجل العجل یا مولای یا صاحب‌الزمان


  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا