سيد علي خميني در مسير تحقق نامه امام رحمه الله

رضا نکوهی
دانشجوی علوم سیاسی


"هديه النمله "


فارغ از هر دو جهانم به گل روي علي


از خم دوست جوانم به خم موي علي


طي كنم عرصه ملك و ملكوت از پي دوست


ياد آرم به خرابات چو ابروي علي


صحيفه كامله سجاديه ، نمونه كامل قرآن صاعد است و از بزرگترين مناجات عرفاني در خلوتگاه انس است ... و من اين كتاب بزرگ را به فرزند عزيزم كه در جبهه او نور و نور علي نور مي بينم وآن عزيز كه يادگار احمد و از سلاله پاك ائمه اطهار - عليهم سلام الله - و پرورده دامن پاك مادر عزيزش كه سلاله پاك ائمه اطهار و از طباطبايي ها كه افتخار فرزندي حسنين رادارند اهدا كردم و اميدوارم او از علماي برجسته و فقهاي متعهد و از عرفاي مجاهد في سبيل الله در دو جبهه ظاهر و باطن شود و از اين كتاب مقدس به طور شايسته بهره مندگردد و پدر پير خود، خميني را كه عمري با هواي نفس و عصيان و ناسپاسي گذرانده واكنون با روي سياه و كوله باري از معصيت بدون هيچ اميد - مگر به فضل خداي رحمان -از اين دار و ديار به دار و ديار ديگر مي رود از طلب رحمت و دعايي و بخشش گناهان براو منت نهد...


روح الله الموسوي الخميني


22 آذر 1367 / 3 جمادي الاول 1409


(جلد بیست و یکم - صفحه 209)




سالها مي گذرد حادثه ها مي آيد و قطار انقلاب، ايستگاههاي پي در پي را با شتاب در مي نوردد؛ جنگ تحميلي، دولت سازندگي، دولت اصلاحات، كوي دانشگاه، انتخابات نهم، فتنه 88، نه دي و ...


و اين مردم اند كه در ظرف زمانه سرگذشت افراد را به نظاره نشسته اند.


سيد علي فرزند مرحوم حاج احمد آقا، كه به علت تصاويرش با امام (ره) در اواخر جنگ و پخش برنامه اي با عنوان "علي كوچولو" در تلويزيون به علي كوچولوي امام(ره) معروف شده بود، خاطره اي دلنشين را در ذهن نسل اول و دومي ها به جاي گذاشته است. سيد علي متولد 64 بوده و به گواهي تاريخ، امام(ره) علاقه ي خاصي به او داشتند و آينده ي درخشاني را برايش پيش بيني نموده اند. و البته منطقي است كه تصور نماييم امام خميني(ره) نامه ي فوق را كه مخاطبش در صحيفه نور،"علي خميني" درج گرديده، به عنوان چشم اندازي براي آينده نگاشته اند و اگر نه كودك سه ساله را با اين مفاهيم قرابتي نيست.



ازدواج با نوه ي آيت الله العظمي سيستاني و نصايح ارزشمند ايشان مبني بر ولايتمداري و تبعيت از امام خامنه اي فرصتي بود تا از اين رهگذر بيش از پيش در مسير جد بزرگوارش قدم بردارد.


امروز قطعا بايد حضور سيد علي خميني در راهپيمايي و بزرگداشت نه دي را، آغاز علني "مجاهدت في سبيل الله در جبهه ظاهر" ناميد. هر چند به مذاق آنهايي كه تا ديروز سنگ بيت امام(ره) را بر سينه مي زدند خوش نيايد و شروع به هتاكي و دريدگي كنند كه به درستي "كربلا رفتن خون مي خواهد"



در انتها به جاست چند خاطره زيبا از امام خميني(ره) و سيد علي خميني مرور نماييم:


1 - مرحوم حاج احمد آقا نقل کرده است: «بارها شده بودکه من وارد اتاق می شدم و امام مرا نمی دیدند. می دیدم که امام به زانو روی زمین نشسته اند و پسرم علي روی دوششان سوار است. خیلی دلم می خواست از آن صحنه ها فیلم و یا عکس بگیرم، اما می دانستم که امام نمی گذارند.»(امیررضا ستوده، پا به پای آفتاب، گفته ها و ناگفته ها از زندگی امام خميني رحمه الله ج 1، ص 83 )


2 - عیسی جعفری(خادم حضرت امام) نقل می کند: «زمانی که روزنامه برای امام می بردم، علی را هم می بردم . علی آن جا می ماند و به آقا می گفت: «آقا! حالا من می خواهم یک روضه بخوانم، حالا شما علی باش من آقا .» می رفت روی صندلی می نشست و بسم الله الرحمن الرحیم می گفت وحمدش را می خواند و بعد مشتش را گره می کرد و می گفت: من دولت تعیین می کنم، من توی دهن این دولت می زنم . استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی » (امیر رضا ستوده، پا به پای آفتاب، گفته ها و ناگفته ها از زندگی امام خمینی رحمه الله، ج 2، ص 65)


دکتر فاطمه طباطبایی نیز در این باره چنین می گوید:


«یک روز که همه دور هم در اتاق جمع بودیم، علی گفت: «من می شوم امام، مادر هم سخنرانی کند، آقا بشوند مردم .» علی از من خواست که سخنرانی کنم . من کمی صحبت کردم و بعد به آقا اشاره کرد که شعار بده، آقا همان طور که نشسته بودند، شعار دادند . علی گفت: «نه، نه باید بلند شوید، مردم که نشسته شعار نمی دهند!» بعد «آقا بلند شدند و شعار دادند .»( امیر رضا ستوده، پا به پای آفتاب، گفته ها و ناگفته ها از زندگی امام خمینی رحمه الله، ج 1، ص 190)

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا