علی اصغر باقری

بسم الله الرّحمن الرّحیم

آقای سلطان زاده به جای پاک کردن صورت مسئله به پاسخ منطقی بپردازید

بدنبال درج دو مقاله در نقد مطلب مدیر مسوول آیینه یزد توسط حجت‌الاسلام محمدهادي سمتي و علی اصغر باقری؛ آقای رضا سلطان زاده در واکنشی دیرهنگام به این نقدها ضمن ردّ تمام هر دو نقد، در دفاع از مطلب قبلی خود پافشاری و با پاک کردن صورت مسئله به حواشی پرداخته اند و از شانس خوب ایشان یکهفته ای هم یادداشتی آنچنانی برای یزدفردا نرسید و مطلبشان در صدر یادداشتها خودنمایی می کرد، امید اینکه چنین شانسهایی نصیب امثال ما هم بشود. اما با توجه به پیچیاندن مطلب از سوی آقای سلطانزاده و به جهت رعایت حال کاربران محترم بر آن شدم تا بنده هم در چند قسمت پاسخی دیرهنگام به واکنش ایشان ارائه تا تضارب افکار به نحو شایسته صورت گیرد.  

1- ابتدا آقای سلطانزاده تعریفی از منطق را آورده و اینگونه شروع نمودند: شايد مناسب باشد براي ارزيابي پاسخ به آنچه در سرمقاله اين نشريه مورد بررسي قرار گرفته تعريفي از منطق آورده شود. « منطق عبارت است از روش درست انديشيدن و در انديشه درست، اجتماع نقيضين محال است» اگر امروزه کسی کلاس درس منطق هم نرفته باشد با اندک جستجویی می تواند بهترین تعریف را از واژه منطق بدست آورد. اما گویا آقای سلطان زاده زیاد حوصله در این زمینه به خرج نداده و تعریفکی از منطق را از خودشان یا از جایی به نمایش گذاشتند که مفهومی شفاف و روشن و جامع و مانع را به مخاطب نمی دهد. منطق اگر منطق است ابتدا باید خودش را خوب تعریف کند تا بتواند ملاکی برای جلوگیری از خطای در فکر کردن دیگران باشد؛ لذا آنچه ما سالها پیش آموختیم منطق اینگونه تعریف شده: «آلة قانونية تعصم مراعاتها الذهن عن الخطأ في الفكر» که ترجمه فارسی آن می شود: «منطق ابزار قانونی است که ذهن را از خطای در فکر کردن باز می دارد»  اینکه آقای سلطان زاده آورده اند: «منطق روش درست اندیشیدن است و در اندیشه درست، اجتماع نقیضین محال است» آیا مفهوم ابزار قانونی بودن منطق را در مراعات ذهن از خطای در فکر و اندیشه را می رساند؟ از طرفی جمله «اجتماع نقیضین محال است» جزیی از مباحث منطقی است نه تعریف منطق.

2- از ابتدای نوشتار آقای سلطان زاده و مطرح شدن واژه منطق چنین به ذهن متبادر می شود که بحثهای ایشان کاملاً منطقی است و ما هم بر آن شدیم باب نوشته از مقوله منطق باز شود. البته اگر ما منطق را که ابزاری برای تشخیص درست فکر کردن و اندیشیدن است را خواسته باشیم این ابزار استدلالی را هم ابزاری برای منطقی جلوه دادن مطالبمان بکار ببریم شاید این خودش نوعی ظلم به مخاطب و قبل از آن به خودمان باشد. البته بحث و جدل با چنین کسانی بسیار سخت و مشکل می باشد و یاد آور بحثهای ابتدای پیروزی انقلاب با گروهکهایی بود که منطق را ابزار درست جلوه دادن حرفهای خود می کردند و آنگاه که این روشها جواب نداد دست به اسلحه و بمب برده و آن کردند که روی جلادان عالم را سفید نمودند که نمونه ای از آن به شهادت رساندن 72 تن از مسئولین بلند پایه نظام اسلامی در هفتم تیرماه 1360 بود و کسانی از آنها که دست به اسلحه نبردند یا نخواستند که ببرند در عرصه های دیگر به جان نظام اسلامی افتاده اند که آفریدن فتنه هایی چون 88 و حمایت از آن نمونه آشکار آن است. بحث بعدی ایشان در خصوص قانون و ارتباط آن با ظلم وستم شروع شده و پیرامون پاسخ حجت الاسلام سمتی که با این پرسشها آغاز شده : «آيا ظلم به نظام و ملت قانوني است؟» شما چگونه احمدی نژاد را به بازی کردن با اعتقاد مردم متهم می کنید ولی از اهانت به اعتقادات مردم در حادثه بی شرمانه عاشورای 88 حرفی نمی زنید؟! حادثه ای که در آن عده ای به دعوت سران فتنه و در سایه سکوت برخی افراد که از آن ها حمایت می کنید به خیابان ریختند و حتی دست به آتش زدن مسجد نیز دراز کردند؟ آیا این ها جزء اعتقادات مردم نیستند؟ آیا در فتنه 88 به اعتقاد و به جان و مال مردم تعرض صورت نگرفت؟ به راستی چه کسی پاسخگوی خون های به ناحق ریخته شده خواهد بود؟ آیا سران فتنه پاسخ می دهند؟ آقای رضا سلطانزاده در پاسخ فرافکنی جالبی درست کردند که در قسمت بعدی به آن پرداخته خواهد شد.   ادامه دارد

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا