*متن بازبینی شده سخنرانی توسط استاد شایق پیرامون موضوع موسیقی، هنر یا ابتذال؟ همراه با اعمال اصلاحات مورد نظر توسط ایشان.* محمدرضا شایق استاد دانشگاه گفت: آن آقای کارمندی که در وزارت ارشاد نشسته و آهنگی را تائید یا رد می کند چه شأنی که دارد بگوید این آهنگ حلال است یا حرام، مگر او فقیه است؟

به گزارش خبرنگار دارالذکر استاد شایق شنبه (21/ 10/ 92) در سخنرانی با موضوع "موسیقی هنر یا ابتذال؟" با بیان اینکه به طور قطع با انتشار این صحبت‌ها و روایات هجمه گسترده‌ای علیه بنده راه خواهد افتاد؛ گفت: انتشار این قبیل صحبت‌ها و روایت به آب و نان برخی افراد برمی‌خورد بنابراین دوست دارند این صحبت‌ها در بایگانی بماند و منتشر نشود لذا کامشان تلخ می‌شود. اما به این دلیل که متأسفانه فضایی را در شهر ایجاد کرده‌اند که هرچند وقت یک بار کنسرتی به راه انداخته و مفاسد گوناگونی در آن انجام می‌شود بیان این صحبت‌ها و روایات لازم و خوب است.
این استاد دانشگاه و فعال فرهنگی در ادامه اظهار داشت: در این بحث فقط نظرات علما و فقها مطرح می‌شود تا این لجام گسیختگی که در عرصه و عرضه موسیقی وجود دارد از بین برود و به روشن شدن موضوع در سطح جامعه کمکی شود.
آنچه در ادامه می‌آید خلاصه‌ای است از صحبت‌های ایشان است که در حسینیه ارگ ایراد گردیده است.
گرچه امروزه موسیقی جایگاه بسیار مهمی در زندگی بشر پیدا کرده است. و تقریباً می‌شود گفت موسیقی جزء ضرورات زندگی شده.
ببینیم نظر اسلام در مورد موسیقی چیست؟ بنده هم سعی می‌کنم اظهار نظر نکنم و تا می‌توانم تقل آرا کنم حالا ممکن است از یک رأی و نظری دفاع کنم.
یک نکته‌ای در اول کار بگویم و آن اینکه در بحث نظرات و آراء فقهی تعارف وجود ندارد. مثلاً علامه جوادی آملی می‌گویند سیدنا الاستاد علامه طباطبایی چنین فرمود ولی نظر ما چیز دیگری است. اینجا دیگر نباید بگویند که آقا تو داری با علامه مخالفت می‌کنی. اصلاً این یک چیز حل شده‌ای است. یا شما دیده اید در میان همه فقها و همه شخصیت‌های سیاسی و معنوی نظام چه کسی نسبت به امام بیشتر از مقام معظم رهبری شیفتگی دارد. شما کسی را که نسبت به امام شیفته‌تر از ایشان باشد پیدا کردید؟ هنوز هم که هنوز است ایشان به حالت یک مرید امام را یاد می‌کنند اما شما وقتی می‌آیید در مجال فتاوا می‌بینید که خیلی از نظرات ایشان با آراء فقهی امام متفاوت است. معنایش چیست؟ نمی‌شود گفت که ایشان نظر امام را قبول دارند اما در عین حال فتوای ایشان هم فرق می‌کند.
این بحث فقهی است. بحث فقهی یک بحث علمی است؛
در مسائل فردی همه آقایان عظام فتوا دارند اما در مسائل عمومی (حکومتی) بر همه فقها هم واجب است که از حاکم شرع پیروی کنند.
اینها مجال بحث‌های فقهی است. و برمی‌گردد به مسائل مربوط به فتوا و حکم عبادیات و احکام شرعی و ... . این را مخلوط نکنید با مسائل سیاسی.
اگر در مسائل سیاسی مقام عظمای ولایت یک مطلبی را به صورت حکم عنوان کرد؛ بر همه فقها هم واجب است که پیروی کنند.
در مسائل فردی همه آقایان فتوا دارند اما وقتی به مسائل اجتماعی و حکومتی رسید نظر نهایی یک نفر ملاک است. آن هم نظر ولی فقیه. این موضوع الحمدلله مورد اتفاق نظر همه فقهای ماست. همه آنها این مورد را قبول دارند. چون اگر قرار باشد در مسائل جمعی و حکومتی، تشتت آراء شود؛ مردم سرگردان می‌شوند. موسیقی را هم از همین باب بحث علمی می‌خواهیم مورد بحث قرار دهیم.
نظر قرآن نسبت به موسیقی چیست؟ یک آیه در سوره لقمان هست آیه ششم که می‌فرماید: «وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ»؛ می‌فرماید که بعضی از مردم سخنان لهو را می‌خرند تا مردم را به نادانی و بدون علم از راه خدا گمراه کنند. برای آنها عذاب خوار کننده‌ای است. بعد می‌فرماید (آیه هفتم همین سوره)، «وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا وَلَّى مُسْتَكْبِرًا كَأَن لَّمْ يَسْمَعْهَا كَأَنَّ فِي أُذُنَيْهِ وَقْرًا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ»؛ یعنی آیات ما که بر او خوانده می‌شود با استکبار رو می‌گرداند. گویا آنرا نشنیده، گویی در گوشش سنگینی است. او را به عذاب دردناک بشارت بده.
مراد از این «لَهْوَ الْحَدِيثِ» غناست. البته مفسران گفته‌اند «لَهْوَ الْحَدِيثِ» یعنی سخن لهو. حالا سخن لهو گاهی غناست و گاهی رمان‌ها و داستان‌های اساطیری‌ وگاهی حرف‌های بی‌ارزش. همه اینها می‌‌شود «لَهْوَ الْحَدِيثِ». منتهی در روایات به غنا تبدیل شده است.
غنا یعنی چه؟ اگر خیلی عادی و به زبان فارسی بخواهیم بگوییم یعنی ترانه.
آیه دیگر در سوره حج است که می فرماید: «...فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ»؛ از پرستش بت‌های پلید حذر کنید و همچنین از گفتار باطل و دروغ.
از امام سؤال می‌شود قول زور چیست؟ امام فرمود: غنا (ترانه).
موسیقی در واقع صدایی است که از این آلات بلند می‌شود نه صدای حنجره.
به نظر می‌رسد که غنا یک بحثی‌است و موسیقی هم بحث دیگری. البته این نظر یک گروهی است. غنا در زبان عرب به معنای آواز طرب‌انگیز است.
شیخ انصاری می‌گوید: طرب یعنی خِفَّت. گاهی فرد وقتی آوازی را می‌شنود خود را حرکت می دهد. این فرد در حالت عادی این کار را نمی‌کند! اما وقتی این حال به او دست می‌دهد و یک کم عقل او خفیف می شود. میزان حرکات سبک بالا می رود. به این حال می‌گویند طرب. این می‌تواند از حالت حزن باشد یا شادی فرقی نمی‌کند. این آواز طرب‌انگیز را می‌گویند غنا.
اما موسیقی آوای آلات است. آلات ملاهی یا آلات موسیقی. مثل تنبور، دف، عود، چنگ، سنتور و بقیه اصطلاحاتی که بین موسیقی‌دانان شایع است.
عرب غنا را برای آواز حنجره استفاده می‌کند. شما مراجعه کنید به کتب عربی و در خود روایات هم معلوم است که مراد از غنا یعنی آواز. معادل فارسی آن می‌شود آواز، ولی آن آلات موسیقی را می‌گویند معازف. معزف یعنی آلت موسیقی مثل دف و تنبور و غیره و جمع آن می‌شود معازف. کسی که موسیقی می‌نوازد به او می‌گویند عازف یا عزّاف. یعنی موسیقی‌دان و نوازنده. ولی ترجمه خواننده می‌شود مُغَنّی. به خواننده نمی‌گوید عازف. پس معلوم می‌شود غنا برای خواندن است.
علما دو دسته شده‌اند یک عده‌ای گفته‌اند که اصلاً موسیقی مطلقاً حرام است. اما برخی گفته‌اند که اگر ایجاد طرب کرد حرام است و اگر ایجاد طرب نکرد اشکالی ندارد. علتش این است که روایات گفته آهنگ و صوت در صورتی حرام است که غنایی باشد؛ اگر غنا نباشد حرام نیست. و این مبنا شده و بعد به آلات موسیقی سرایت داده اند. گفتند غنا هم می‌تواند صدای حنجره باشد و هم آهنگ موسیقی و غنا شامل صدای نی و دف و تنبور و ... هم می‌شود. اگر غنایی باشد حرام است و اگر غنایی نباشد حرام نیست.
به نظر می‌رسد که علت سرایت دادن یکی به دیگری این است که این دو تا همیشه باهمند. غالباً باهمند. معمولاً هر جا که ترانه‌ای باشد کنارش دف و نی هم هست.
اگر یک جایی شارع مقدس گفت جمیع مقدمات کاری حرام است مثلاً خرید و فروشش حرام است معلوم می‌شود اصلاً هیچ استفاده حلالی ندارد. چون این موضوع سه حالت دارد: 1_ یا استفاده‌اش مطلقاً حلال است مثل استفاده از نان. 2_ انگور یا مواد منفجره، هم استفاده حلال دارد و هم حرام. شارع خرید و فروش آن را منع نکرده و گفته همین که استفاده حلال دارد خرید و فروشش اشکال ندارد. 3_ این است که فقط استفاده حرام داشته باشد یا استفاده حلال نداشته باشد. در اینجا شارع جمیع تصرفاتش حتی خرید و فروشش را ممنوع می‌کند.
شما نگاه کنید به روایات موسیقی. گفته است در مورد آلات موسیقی جمیع تصرفاتش حرام است. جالب است حتی فقهایی که فتوا داده‌اند گفته‌اند بعضی از اَلحان موسیقی حرام نیست، فتوا داده‌اند که خرید و فروش و تعلیم و تعلم و هر چیزی که مربوط به آلات موسیقی می‌شود حرام است.
جالب است که فتوای اکثریت (من فکر می‌کنم اجماع است.) این است که شسکتن آلت موسیقی ضمان ندارد. یعنی شیئیت و قیمت برایش حساب نشده است.
اصلاً نمی‌خواهم نظری بدهم و اصلاً نمی‌خواهم بگویم موسیقی مطلقاً حرام است فقط می‌خواهم از این لجام گسیختگی که امروز در جامعه ما درست شده یک مقدار جلوگیری شود.
حضرت امام(ره) گفتند آوازی که با صدای زن است مطلقاً حرام است. همه فقها اتفاق نظر دارند و همه آیات گفتند که این تلویزیون و رادیو به هیچ وجه ملاک نیست. از مقام معظم رهبری هم پرسیدند آیا به نظر شما موسیقی سنتی مطلقاً حلال است؟ فرمودند نخیر. اینگونه نیست که بگوییم که موسیقی سنتی است یا از تلویزیون پخش می‌شود پس اشکال ندارد!
داخل اتوبوس راننده یک ترانه‌ای گذاشت با صدای زن. گفتم آقا خاموش کن. گفت: برای چه؟ گفتم چون حرام است. گفت حضرت امام فرمودند (با تجلیل هم اسم امام را می‌برد) حلال است. گفتم کی امام فرمودند صدای زن حلال است؟! بالاخره خاموش کرد. اما هیچ‌کس از من دفاع نکرد با اینکه همه مسلمانند و نماز می‌خوانند. این چه وضعی است که برای ما درست شده؟!
به یکی از مسئولین صدا و سیما گفتم که بعضی از این آهنگ‌هایی که دارد از رادیوی شما پخش می‌شود زمانی که ما در اردوگاه عراق بودیم رادیو عراق به عنوان ترانه پخش می‌کرد و شب‌های زمستان این صدا تا ساعت 12 شب با بلندترین صدا پخش می‌شد. حالا متأسفانه در دستگاه زیر نظر شما دارد همان آهنگ‌ها را پخش می‌کند.
مردم می‌گویند جمهوری اسلامی است پس اشکالی ندارد و گوش می دهند. این نیست که هرکس هرچه پخش کرد مجاز باشد!
آقایی نشسته در ارشاد و هرچی آهنگ به دستش رسیده مهر مجاز روی آن می زند. این کار شم فقهی می خواهد که یک کارمند عادی ندارد.
بحث ساده‌ای نیست که ما به همین راحتی وارد شویم؛ اما اینکه ما بگوییم چون در رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی پخش می‌شود اشکالی ندارد، نه! اینگونه نیست که عده‌ای از فقها نشسته باشند و روی این آهنگ‌ها نظر داده باشند که حلال است.
امام صادق(ع) فرمود: شیطانی است که به آن می‌گویند قفندر.اگر در منزل شخصی چهل روز عود یا بربط زده شود و مردان هم در این مجلس نوازندگی وارد شوند این شیطان می‌آید و اعضای خودش را با اعضای صاحب بیت عوض می‌کند البته منظور عضو ظاهری نیست منظور شخصیت باطنی است که به وجود برزخی و کالبد مثالی تعبیر می‌شود. عضوش را با او عوض می‌کند و عضو او را بر می‌دارد. بعد از اینکه اعضایش را با و عوض کرد می‌دمد در وجود او. من خجالت می‌کشم این قسمتش را بخوانم اما چاره‌ای نیست احادیث را نمی‌شود سانسور کرد. امام فرمود: دیگر از آن غیرت را از دست می‌دهد و کار برخی از اینها به جایی می‌رسد که اگر اجنبی سراغ ناموسشان هم برود احساس غیرت نمی‌کنند.
یک حدیث هم نیست! بلکه روایات در این زمینه زیاد است.
بنده زمانی هم یک تحقیق میدانی انجام دادم. یکی از نتایج این تحقیق میدانی این بود که یکی از علل کلیدی سلب حیا از زنان صدمه دیده درحجاب مداومت به استماع موسیقی است. روایت هم همین را می‌گوید. قَالَ النَّبِيُّ (ص‏): «الْغِنَاءُ رُقْيَةُ الزِّنَا». غنا نردبان رسیدن به زناست.
موسیقی آدم را بی‌حیا می‌کند و بهشت بر انسان بی‌حیا حرام است.
در این مورد روایت زیاد است. این روایات اگر در شهر پخش بشود من با هجمه مواجه می‌شوم اما مانعی ندارد. این روایات به آب و نان برخی بر می‌خورد و دوست دارند که این روایات در بایگانی بماند و کسی مطرح نکند لذا اوقاتشان تلخ می‌شود . اما مانعی ندارد. هر چند وقت یک بار کنسرتی را برگزار می‌کنند که مفاسدی تأسف بار در جنب آن اتفاق می‌افتد.
ان‌شاءالله خداوند توفیق بدهد که به آنچه که او راضی است عمل بکنیم.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا