احمدعلی غالبی، فعال سیاسی اصلاح‎طلب و دبیر حزب اراده ملت شعبه یزد|

یزدفردا "در پی انتشار خبر 

"نه" بلند حزب اراده ملت به ساختار غیر دموکراتیک در یزدفردا ،محمد امامی فعالی سیاسی اجتاعی اصلاح طلب یزدی با انتشار مطلب

«بلوغ نایافتگی»؛ پاشنه آشیل فعالیت های جمعی به آن واکنش نشان داد که در ادامه هم احمدعلی غالبی، فعال سیاسی اصلاح‎طلب و دبیر حزب اراده ملت شعبه یزد نیز با انتشار یادداشتی به آن مطلب پاسخ داد که عینا منتشر می شود:

راهی به‌ جزء اصلاح اصلاحات وجود ندارد

در روزهای اخیر انتقادات اینجانب نسبت به شیوه‎های غیردموکراتیک و غیرشفاف در شورای عالی سیاست‎گذاری اصلاح‎طلبان سبب شد که دوست و برادر عزیز، جناب آقای امامی، مطالبی عنوان کنند و بنده نیز برحسب احترام لازم دانستم که مقالم را باتوجه به نگاه ایشان آغاز کنم. اما متاسفانه باتوجه به اینکه استناد فرمایشات ایشان به «عدم حضور حزب اراده ملت در شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‎طلبان در تهران» نادرست بود و بخاطر «بی اطلاعی» وی از مسائل جاری کشور، عرایضم را راجع به مسائل مهم‎تری آغاز خواهم کرد.
برای روشن کردن وضعیت اصلاح‎طلبان واقعی از انواع جعلی آن، ابتدا باید تفهمیم کنیم که وقتی از «اصلاح‌طلبی» حرف می‌زنم/می‌زنیم، منظورمان چیست؟
اصلاح‌طلبی عنوان یک جنبش سیاسی-تاریخی است، جنبشی که ارتباطی با گعده‌های کارمندان دولت و یا دولتمردان سابق ندارد. وجه تمایز اصلاح‌طلبی با دیگر جریان‌های سیاسی که آنان نیز مدعی تلاش برای پیشرفت کشور هستند، در سه محور خلاصه می‌شود؛ مردم سالاری و یا مشارکت سیاسی مردم، شفافیت یا حق دسترسی آزاد به اطلاعات و تقویت جامعه مدنی.
اصلاح‌طلبان هم، این سه محور را در مطالباتی مثل انتخابات آزاد، آزادی بیان و مطبوعات، تقویت تحزب، تشکل‌ها و ان‌جی‌او ها دنبال می‌کنند و تغییرات سیاسی و اجتماعیِ پس از دوم خرداد نیز، توجه دولت اصلاحات به این مطالبات بوده‌است. بنابراین به صورت اجمالی میتوان گفت که یک اصلاح‎طلب مردم را محرم امور می‎داند و مردم را غریبه نمی‎داند و خواهان حضور بیشتر مردم در امور سیاسی و اجتماعی است.
البته این نکته را باید متذکر شد که ائتلاف‌های انتخاباتی، تشکیل ستادها و تلاش برای پیروزی نامزدهای انتخاباتی برای به قدرت رسیدن فردی از قوم و قبیله، باند و یا محفلی خاص (اگر بر مبنای مردم‌سالاری، شفافیت و تقویت جامعه مدنی نباشد)، سنخیتی با «اصلاح‌طلبی» ندارد. البته ادعای این دوستان بر اصلاح‌طلبی خود باعث شده‌است که این جریان سیاسی که با گفتمانی راه گشا وارد فضای سیاسی کشور شد، سرمایه اجتماعی خود نزد مردم را از دست بدهد.

اصلاح‌طلبان علیه اصلاحات**

آسیب‌شناسی شکست‌های انتخاباتی اصلاح‌طلبان بعد از سال‌های دوم خرداد نشان داد که این جریان سیاسی دچار چند دستگی و عدم هماهنگی است. بنابراین ائتلاف به‌ یکی از دستور کارهای مهم جریان اصلاح‌طلبی تبدیل شد. این مهم آنقدر مورد توجه همه قرار گرفت که هرگونه اعتراض به سازوکارهای غیردموکراتیک، غیر شفاف و مناسباتی نادیده انگاشته شدند؛ هرچند که این تاکتیک، پاگذاشتن بر روی سه محور فعالیت اصلاح‌طلبی بود و از قضا تحزب را هم تضعیف می‌کرد.
خلاصه دائما برخی می‌گفتند که ما «در وضعیت حساس کنونی» هستیم و نباید برخی مسائل را مطرح کنیم! بنابراین بسیاری مصلحت دانستند که از روش‌های غیراصلاح‌طلبانه برای کمک به پیروزی اصلاحات، استفاده کنند.
اما اکنون با گذشت سال‌ها، همگان شاهد نتیجه سرپوش گذاشتن بر روی فساد دوستان اصلاح‌طلب، مناسبات محفلی، غیردموکراتیک، تضعیف جامعه مدنی و تحزب هستند. ما حالا شاهدیم که چطور منافع فردی برخی، فدای خیر جمعی شد و چطور سرمایه اجتماعی اصلاحات به تاراج رفت. ما الان با تجربه گذشته، شاهدیم که چطور برخی اصلاح‌طلبان(که فی نفسه باید مطالبه‌گر آزادی بیان و دموکراسی باشند)، خود به چهره اقتدارگرایان درآمده‌اند. بنابراین باید گفت «دیگه تمومه ماجرا» و ما اصلاح‌طلبانی که بر گفتمان اصلاح‌طلبی پایبندیم، دیگر چشم بر فساد دوستانمان نخواهیم بست. چراکه اذعان داریم عدم نگهبانی ما می‌تواند سبب شود که حتی انتخاب یک اصلاح‌طللب به اصلاحات و مملکت آسیب بزند.

اصلاح‌طلب جعلی چطور عمل می‌کند؟

نکته عجیب اینجاست که برخی از دوستانِ ذوب شده در قدرت و مناسب، در استدلال‌ها و مسلک خود نیز همچون اقتدارگرایان عمل می‌کنند.
حتما مستحضرید که در این سال‌ها، اقتدارگرایان چه شیوه‌ای در برابر منتقدان می‌گرفتند؟ حذف و حصر منتقدان و مخالفان!
عجیب اما واقعی اینکه حالا نیز بعضی اصلاح‌طلبان که مورد انتقاد قرار می‌گیرند به همان شیوه اقتدارگرایان برخورد می‌کنند و می‌گویند اگر به رفتار برخی اصلاح‌طلبان و سازوکارهایش اعتراض دارید از آن محافل خارج شوید!
به نظرم می‌رسد صداقت و اخلاق سیاسی ایجاب می‌کند حالا که رفتار و کردار شما همچون اقتدارگرایان است، دیگر عنوان اصلاح‌طللب را یدک نکشید. شمایی که تقویت تحزب و جامعه مدنی را جدی نمی‌گیرید، خودتان را به اصلاح‌طلبان نچسبانید. چطور می‌شود خود را اصلاح‌طلب خواند وقتی مردم را غریبه می‌دانید و نمی‌خواهید توده اصلاح‌طلبان بدانند که درون محافل اصلاح‌طلبی چه می‌گذرد؟ چطور می‌شود خود را اصلاح‌طلب بدانید اما کار تشکیلاتی را با گعده‌های بسته دوستانه اشتباه بگیرید؟

راه اصلاحات
اکنون دیگر مصلحت اصلاحات و از آن مهم‌تر مصلحت کشور اجازه نمی‌دهد دعوت به سکوت در برابر بی‌صداقتی مدعیان اصلاح‌طلبی، دعوت به تن دادن به تصمیمات محفلی و غیر دموکراتیک و تضعیف جامعه مدنی از طریق تضعیف تحزب به منافع فردی را اجابت کنیم. اصلاح‌طبان واقعی اجازه نخواهند داد محفلی کوچک آبروی باقی مانده اصلاحات را هم به باد بدهند. گام اصلی اصلاح‌طلبی از خود اصلاحات شروع می‌شود. نمی شود با روش‌های غیراصلاحطبانه اصلاح‌طلب ماند.

مانع اصلی اصلاحات در استان یزد محفل‌ها و گعده بسته‌ای از افرادی است که با وجود اینکه در اقلیت اند اما سعی دارد اصلاح‌طلبی را به اسم خود سند بزنند.
یک اصلاح‎طلب، از انتقاد نمی‏ترسد. دغدغه او، بهبود وضع کشور است و فرقی نمی‎کند که چه کسی و از چه گروهی به منسب برسد. بنابراین ما نیز با توجه به اینکه شیوه اصلاح‎طلبی برخی دوستان همچون اصولگرایان است، نه تنها از شوراهای اصلاح‎طلبی خارج نمی‎شویم بلکه با تلاش و انتقاد، این محافل را از روش‎های غیرمردمی برخی پاک می‎کنیم؛ چراکه این نوع از کنش‎ورزی سیاسی نه تنها به ضرر اصلاح‎طلبان بلکه به ضرر مردم و مملکت است.
نشانه اصلاح‌طلبان واقعی هم آن است که روش‌هایشان هم آینه آینده‌ای است که وعده آن را می دهند؛ یعنی نه فقط وعده تقویت مردم سالاری را می دهند که در جمع‌های خود هم دموکراتیک عمل می کنند و از تصمیم گیری محفلی دوری می کنند. نه فقط وعده آزادی بیان و حق مردم برای دانستن می‌دهند که مسیر فعالیت‌های خود هم کاملا با مردم شفاف هستند و آنها را غریبه نمی‌دانند. نه فقط وعده تقویت جامعه مدنی را می‌دهند که در گفتار و عمل فعلی خود هم سازوکارهایی طراحی می‌کنند و احزاب و تشکل‌های مردمی را تقویت می کند. اصلاح‌طلب واقعی از دل مردم و برای مردم خدمت می‌کند و منافع فردی خود را به منافع عمومی ترجیح نمی‌دهد. به همین راحتی می‌شود اصلاح طلبان واقعی را انواع بدلی آن
بازشناخت.

  • نویسنده : یزدفردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا