شانس که نباشد به جای زبان تملق و تحسین، زباندراز میشوی و به جای عقل معاش و ترقی، ذوق طنزپردازی داری وقتی که شانس توزیع میشد تو صف دیگری ایستاده بودی زباندراز! در میان کم شانسها تو محلهای است که بزرگترش خان عموی دلواپس است مشاورش دایی جان اصلاحطلب به جای اینکه همسایهات یک مدیری صاحب قدرت رانتخور باشد بیبی قمر و اوسا قلی و فرزندانش هستند که هر روزه باید بروم و آشتیکنان راه بیندازم.
دیروز ملوک خانم دختر تهتغاری با دمپایی افتاده به جان تازه داماد که میگفتند تحصیل کرده و مشاور خانواده است و پول پارو میکند. القصه چون با حفظ سمت زباندرازی فضولباش ببخشید ریش سفید محل هم هستم پا برهنه پریدم وسط دعوا و اول آقای دکتر را فراری دادم بعد به ملوک خانم گفتم: بیا دختر جلو مردم صلاح نیست، چطور شده است؟ گفت: دیر، دیر خانه میآید، جیم هم میزند.
پریروز همراه با خالهام بعد از تعقیب و گریز مچش را تو خانهای دو تا کوچه بالاتر گرفتم گفت: مشاوره حضوری و مشاهده صاحب پرونده در محیط واقعی داشتم، خبر مرگم دو روز رفته بودم مسافرت حالا میبینم دو نفر در منزلم هستند. میگوید: کارهای اضافه اداره را در منزل انجام میدهم و اضافه کاری داشتم. گفتم دخترم اینکه جار و جنجال ندارد خیلی از آقایان و خانمهای کارمند کارهای عقب مانده اداری را میآورند منزل انجام میدهند من هم برگههای امتحانی دانشآموزان و کارهای مدرسه حتی مقالاتم را در خانه مینویسم و تنظیم میکنم.
ملوک خانم دوباره منفجر شد و با فریاد گفت: آقای زباندراز این بچه قرطی اصلا مادرزادی حقه باز و دروغگوست الکی چاخان میکند و میگوید من مشاور و مددکار اجتماعی زنان و دختران بدسرپرستم و برای جلوگیری از آسیبهای خیابانی مجبور شدم کارهای عقب مانده اورژانسی را بیاورم خانه یا بروم در محل! شما سادهاید کدوم کار؟!!
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
چهارشنبه 24,آوریل,2024