زمان : 17 Shahrivar 1391 - 17:59
شناسه : 56854
بازدید : 23965
رستاق یزد کجاست ؟ رستاق یزد کجاست ؟ محمدرضا قانع عزابادی

" رستاق"  معرب روستا است  ولفظ " رستاق" به روستاهای اطراف شهر نیز اطلاق می شده است واما براستی رستاق یزد کجاست ؟

درگذشته ای نه چندان دور  روستاهای واقع دردشت یزد اردکان از گردفرامرز تا جهان آباد درنزدیکی میبد را "بلوک رستاق " می نامیدند .

رستاق یزد به دوقسمت علیا وسفلی تقسیم می شد که خط تقسیم آن ریگ علی آباد دردو راهی فعلی طبس قرارداشت وبه همین دلیل در لفظ محلی دو قسمت  این منطقه را "این طرف ریگ "  و"آن طرف ریگ " نیز می گفتند .

رستاق علیا شامل : 1- گرد فرامرز ، 2-ابرند آباد ، 3- نصرت آباد ، 4-اله آباد ، 5- زارچ ،6- اشکذر ،7- فیروزاباد ، 8- مجومرد، 9-جعفرآباد،  10- حجت اباد، 11- حسن اباد  12- حسین آباد و13- عصرآباد بود که امروزه (گردفرامرز ، ابرند آباد ونصرت آباد )شهر شاهدیه را تشکیل داده اندو از(زارچ واله اباد ) بخش زارچ شکل گرفته است  و (اشکذر ، فیروزآبادومجومرد) نیز هسته مرکز شهری شهرستان صدوق را بوجود اورده اند وعملا دیگر رستاق نامیده نمی شود. عصراباد نیز متروکه شده وجعفراباد نیز درحاشیه رضوانشهر فعلی مخروبه و دربلوار 45 متری رضوانشهر به این محل ملحق شده است

رستاق سفلی یا آن طرف ریگ نیز روستاهای 14- علی آباد ، 15- حاجی آباد ، 16 – بندرآباد ، 17- اسلام آباد ، 18- همت آباد ، 19- جلال آباد ، 20- مهدی آباد ، 21- صدراباد ، 22– شرف اباد ، 23- عزآباد ، 24- جمال آباد، 25- شمسی ، 26- ابراهیم اباد ، 27- حجت آباد ، 28- محمد اباد و 29- جهان اباد را دربرمی گرفت که تقسیمات سیاسی سه روستای محمد آباد ، حجت آباد وجهان آباد را به میبد ملحق کرد

آنچه امروزه از رستاق یزد باقی مانده است دیگر رستاق یزد نیست  بلکه رستاق صدوق است رستاق طبق آخرين تقسيمات کشوري ، دهستاني است از بخش مرکزي شهرستان صدوق با وسعت 61 کيلومتر مربع و جمعيتي حدود 10 هزار نفر ،رستاق سابقه اي درخشان دارد و مردمان با صلابتش طي قرنها تلاش و پشتکار آن را آفريده اند و بي دليل نيست که رستاق را در کوير و زيور کوير ناميده اند ، چرا که امامزاده ها ، حسينيه ها ، مساجد ، زيارتگاه ها ، آب انبارها ، آسيابها ، بادگيرها ، بازارها ، برج و باروها ، تيمچه ها ، چاپارخانه ها ، حمامها ، حوضها ، خانقاه ها ، خندق ها ، دروازه ها ، رباطها ، ساباطها ، سقاخانه ها ، آرامگاه ها ، يخچال ها ، قلعه ها و ساير ميراث هاي به جا مانده از نياکان اين ديار همچون در و مرواريد بر پهنه کوير مرکزي ايران مي درخشد و چشم هر بيننده اي را خيره مي سازد.

متاسفانه بسياري از اين بناها يا خراب شده اند و يا در شرف نابودي هستند. بخشي از اين ويراني در اثر گزندهاي طبيعي مثل هجوم ريگ روان بوده است و بخش ديگر در اثر بي اعتنايي بشر امروزي به تاريخ و فرهنگ نياکان خويش.

چه آثار باارزشي همچون کاشيها، کتيبه ها و سنگهاي تاريخي که از ديوارها و سقفها افتاده يا از سوي بيگانگان به يغما رفته است.

سابقه رستاق

رستاق در کتابهاي تاريخي مربوط به يزد که از قرن هشتم به بعد در دست داريم منطقه اي است بسيار بزرگ ، مرکب از مجموعه آبادي های است که بين يزد و ميبد قرار داشته و همواره قسمت مهمي از يزد به شمار مي رفته و آباداني ديه هاي آنجا شهرت داشته است .

لفظ رستاق ، درباره اين ناحيه ، اولين بار در جامع الخيرات ديده مي شود ، اين کتاب متن وقفنامه دانشمند و خير بي نظير يزدي سيدکن الدين محمد و پسرش سيدشمس الدين است که در سالهاي 732 و 733 هجري نوشته شده است و از نخستين و عمده ترين منابع تاريخ يزد به شمار مي رود و نام رستاق نيز بکرات در آن ديده مي شود.

نکته جالب درباره سابقه رستاق و قديمي ترين کتاب تاريخ يزد در اين است که نسخه اين متن، چند سال پيش هنگام خراب کردن ديواري قديمي در عزآباد رستاق پيدا شده است. از ميان آبادي هاي رستاق ، نام اسفنجرد 6 بار ، بندرآباد 5 بار، چهار ديه (در نزديکي شمسي) 5 بار ، عزآباد 3 بار و نام رستاق 13 بار در کتاب جامع الخيرات ذکر شده است.

بعد از جامع الخيرات ، نام رستاق و آبادي هاي اين منطقه در ساير کتابهاي تاريخي يزد همچون جامع مفيدي ، تاريخ جعفري ، تاريخ جديد يزد ، آتشکده يزدان و سفرنامه هاي داخلي و خارجي ديده مي شود.

به دليل عدم انجام تحقيقات کافي درباره رستاق ، تعيين تاريخي براي بنياد آن کاري بسيار دشوار است. به نظر مي رسد کهن ترين يادگار رستاق ، اسفنجرد باشد که امروز زير تپه هاي شن مدفون است نويسنده کتاب هفت کشور درباره اسفنجرد مي نويسد:

اسفنديار در دامن زاج کوه و کنار کاسه رود چند روز مقام ساخت و بنياد شهري فرمود و آن را اسفنديار نام کرد. اسفنجرد مي خوانند و بعضي ريگ گرفته است.

نويسنده جامع مفيدي درباره ارتباط اسنفجرد و عزآباد نوشته است: عزآباد موضعي بوده در نهايت آبادي و قلعه اي داشته بغايت استحکام و معموري و متوطنانش در کمال صلاح و پرهيزکاري. حضرت شيخ رباني و قطب صمداني ، شيخ فخرالدين احمد که آوازه کشف و کراماتش از شرق به غرب رسيده ، اسفنجردي الاصل بوده ، به سببي از اسباب ، آن موضع خراب و مجاوران متفرق شده اند و مياه آن را به قريه عزآباد آورده الحال در آن محل شرب مي نمايند.

علاوه بر اين ، در کتابهاي معتبر تاريخي رستاق را به همراه مهريز و فهرج ، يزد و ميبد و اردکان يکي از 4 کانون عمده زراعت و مدنيت در يزد دانسته اند.

 بندرآباد و عزآباد ازجمله روستاهای کهن رستاقند. متاسفانه تاريخي براي بنياد بندرآباد دردست نیست وتنها محمد مفید مستوفی بافقی درجامع مفيدي «بناي آن را در تاريخ افسانه اي يزد به بندار از امراي پادشاهان عجم نسبت داده است» اهميت و شهرت بندرآباد بيشتر به دليل نام و آوازه عارف و زاهد معروف قرن هفتم هجري ، تقي الدين دادا محمد (شيخداد امروزي) است که خانقاه و بقعه و مسجدي در آن آبادي بنياد نهاد تا صوفيان و عرفا در آن به درس و بحث و تصفيه و تزکيه بپردازند.

خوشبختانه تاريخ بناي عزآباد در کتابهاي تاريخي به طور صريح و آشکار، سال 600 هجري و به دست اتابک معروف عزالدين لنگر نوشته اند. جامع مفيدي در اين باره مي نويسد:

چون عزالدين لنگر حسب الفرمان سلطان سنجر در خطه يزد بر مسند فرمانروايي نشست ، در خارج شهر به جهت مسکن خود باغي احداث کرد و آن را باغ عزآباد نام نهاد و در سنه ستمائه در 6 فرسخي شهر ، ديهي احداث نمود و قناتي جاري ساخت و آن را نيز عزآباد نام کرد و الحال به همان اسم شهرت دارد و اقسام ميوه ها در نهايت خوبي و طراوت حاصل مي شود و سادات حسيني صحيح النسب در آنجا متوطنند و اهالي آن موضع همه از اهل صلاح و رعايا بعضي به کسب شعربافي و برخي به زراعت روزگار مي گذرانند و در همان قريه مسجد جامع و بازار و بيوتات و بساتين نيکو ساخته و شرف الدين مظفر ولد مبارزالدين محمدمظفر ، قنات شرف آباد جاري و محله شرف آباد در قريه مذکوره ساخته و سلمان الزماني آقاجمال الدين المشتهر به مهتر جمال در زمان وزارت ، قنات جمال آباد را جاري و محله جمال آباد ساخته.