زمان : 19 Mehr 1404 - 07:19
شناسه : 215731
بازدید : 1802
با رنج‌های کودکان سرزمین ما... با رنج‌های کودکان سرزمین ما... یزدفردا؛ روز جهانی کودک را پشت سر گذاشتیم اما هنوز برای کودکان کار، کاری نکرده ایم. کودکان مناطق محروم، کودکان فقر، کودکان رنج ، کودکان بی کس و بیمار...

غنچه راهب: روز جهانی کودک را پشت سر گذاشتیم. وقتی سخن از کودک به میان می آید ، جلوه های زیبای تولد ورشد ، عواطف بی نظیر در حال  تبلور و عشق عمیق و خالص مادری و پدری در ذهن انسانها می درخشد، حال آنکه فرزند پروری وظیفه و مسئولیتی  است سخت با ابعادی چندگانه  و نیازمند شناخت ، آگاهی و مدیریت های کلان ، میانه و خرد در جامعه .

هدف از اختصاص دادن روزی در تقویم  به یک گروه، برانگیحتن توجه انسانها برای تمرکز ویژه  به آن گروه خاص است و این موضوع در مورد کودکان به صورت مضاعف نمود می یابد ، زیرا که تمامیت ابعاد رشد زیستی ، عاطفی ، اجتماعی و شناختی  کودکان در سیاستگذاری اجتماعی در بعد کلان ، مدارس و گروههای اجتماعی در بعد میانه و والدین در بعد خرد ساخته می شود. در این یادداشت برآن هستم تا با تصویری – هر چند گذرا - از آسیبهای کودکان و نوجوانان در ایران اراِئه دهیم.

برای توضیح مصادیقی از آسیبهای عاطفی، شناختی و اجتماعی کودکان مروری بر تجارب کار مددکاری اجتماعی،  واقعیتهایی دردناک را آشکار می سازد که تامل بر آنها وظیفه انسانی ماست، حضور در شیرخوارگاهها و مراکز نگهداری کودکان بی سرپرست و بدسرپرست، مراکز نگهداری کودکان و نوجوانان بی سرپرست با ناتوانی های جسمانی،  بخش های زایمان بیمارستانهای دولتی پر ازدحام ، زندان زنان و کودکان همراه این بانوانِ در بند ، مراکز بازپروری زنان و دخنران آسیب دیده اجتماعی و مراکز مداخله در بحرانهای اجتماعی، کانونهایی هستند که می توان دردهایی را در آن ها یافت که خاستگاهشان، کاستی های عمیق و معنا دار زندگی این کودکان از پیش از تولد تا اکنون است.

به طور مثال  کودکان طرد و رها شده از دامان خانواده از گروههای به شدت آسیب پذیر هستند که تبعات زندگی دشوار آنها تا همیشه بر بودنشان اثرگذار خواهد بود . نوزادانی  که از بدو تولد با چهره ای متفاوت از سایر نوزادان متولد می شوند و به دلیل عدم ارزیابی درست  و یا شرایط نامساعد محیطی مادر درطی بارداری یا عدم غربالگری، با نقایص جسمانی و ذهنی متولد می شوند و متاسفانه این گروه از نوزدان از جمله کودکانی هستند که برخی از والدین به دلیل شرایط نامساعد خانوادگی و اقتصادی آنها را در بیمارستان های محل تولد ، در نزدیکی کلانتری ها و یا شیرخوارگاهها رها می کنند و ادامه ی زیست پردردشان را به روزگار سخت بی کسی می سپارند.

تعدادی از کودکانی که حاصل ازدواجهای موقت هستند و یا خارج از روند عادی زندگی زناشویی متولد می شوند نیز به همین سرنوشت دچارمی شوند ، عوامل دشوار اجتماعی ، اعتیاد زنان و مردان در جامعه زمینه را برای طرد و رها کردن کودکان مساعد می نمایند، این کودکان  که ناخواسته پا به عرصه زندگی دردناک خود گذاشته اند ، برچسب های بی رحمانه ی  جامعه را بر دوش می کشند ، برچسبهایی از جنس فاقد پدر و مادر بودن ، فرزند نامشروع بودن ، سر سفره پدر و مادر بزرگ نشدن و..... وآنها دردمند از درد رها شدن از یک سو و دردمند از داغ ننگ جامعه از سوی دیگر کوله باری از غمی را که خود هیچ نقشی در آن نداشته اند با خود به همراه دارند، درد کودک بی سرپرست بودن از همان روزهای ابتدایی نوباوگی در پرورشگاه ها رخ می نماید ، به دور بودن از آغوش گرم مادر و سایه حمایت پدر ، نبودن کسی که برای حرف افتادن ، قدم فدم راه رفتن کودک ذوق کند ، زندگی کردن در اتاقهای جمعی ، بی کسی دردناک این کودکان در جای جای زندگی و قضاوت شدن به هرآنچه حقشان نیست گویی در سرنوشت این کودکان حک شده است.

دخترکان کوچکی که بلوغ جسمی معیار بزرگ شدن آنهاست و ازدواجهای زود هنگام که آسیبهای حاد جسمی و روانی را برای آنها  رقم می زند، کودکانی که توسط والدین برای تکدی گری در زیر آسمان  همین دیار به نامردمان سود جو فروخته می شوند و باندهای توزیع و فروش مواد مخدر که با آلوده کردن دختران و پسران نوجوان این سرزمین، دسته گلان عزیزمان را طعمه سیاه کاری های  دنیای سیاه کاران می کنند. کودکان بی گناهی که در زندان متولد می شوند ، در زندان قد می کشند ، روی پا می ایستند و با نابهنجاریهای درون زندان رشد می یابند و زبان باز می کنند. 

از یاد نبریم کودکانی را که دردستان والدینی اسیرند که درامن ترین مامن هستی ( خانواده ) سخت ترین و مهلک ترین آسیب ها را تجربه می کنند و مصادیق سخت کودک آزاری را لمس می کنند و به خاطر بسپاریم نفرت از پدران ناصالحی  را که به عنوان ولی قهری کودک ، برخود روا می دارند که هرآنچه بر ذهنشان می رسد برکودک اعمال کنند و در نهایت نام ولی را بر پیشانی خود داشته باشند. 

و این فرزندان ما هستند که در آرزوی نظام آموزشی بارآور ، آزاد  توأم با احترام، پای به مدرسه می گذراند اما نظام آموزشی ما ، آنها را در قالب ها از پیش تعیین شده ِ، می فشارد و حاصل آن افرادی تک بعدی است که صرفا نمره ، رتبه و قبولی در کنکور را می شناسند و برای دست یافتن به آن بر سرهم پای می گذارند و برای هم پشت پا می گیرند در این نظام آموزشی به نظر می رسد که مهرورزی ، هنر ، خلاقیت و توجه به تفاوت های فردی مغفول مانده است.

روز جهانی کودک را پشت سر گذاشتیم اما هنوز برای کودکان کار، کاری نکرده ایم. کودکان مناطق محروم، کودکان فقر، کودکان رنج ، کودکان بی کس و بیمار...