زمان : 17 Aban 1396 - 15:45
شناسه : 142435
بازدید : 15416
چرا اینقدر زیارت اربعین را مهم شمردند؟ چرا اینقدر زیارت اربعین را مهم شمردند؟


 

چرا اینقدر زیارت اربعین را مهم شمردند؟

امام صادق(ع) فرمود: خداوند خیر هر کس را بخواهد، دوستی امام حسین و دوستی زیارت او را در دلش می‌افکند و برای هر کس بد بخواهد، بغض امام حسین و بغض زیارت او را در قلبش قرار می‌دهد(1)، امام رضا(ع) فرمود: هر کس اباعبدالله را در کنار نهر فرات زیارت کند، مانند کسی است که خداوند را در بالای عرش زیارت کرده است.(2)

 

محمد بن مسلم از امام باقر(ع) روایت کرده است که فرمود: اگر مردم می‌دانستند چه برکاتی در زیارت امام حسین(ع) نهفته است، از اشتیاق زیارت او می‌مردند و نفس‌هاشان از حسرت به شماره می‌افتاد! گفتم مگر چه برکاتی در زیارت امام حسین(ع) نهفته است؟ امام(ع) فرمود: هر کس امام حسین(ع) را از روی اشتیاق زیارت کند، خداوند پاداش هزار حج مقبول و هزار عمر پاکیزه و پاداش هزار شهید از شهدای بدر و پاداش هزار روزه‌دار و ثواب هزار صدقه مقبول و پاداش آزادی بند‌ای که برای خدا آزاد شده باشد، برای او مقرر می‌فرماید!(3)

 

1.  در چهلم چه رمز و رموزی است؟ و چرا زیارت خاصه دارد؟

در فرهنگ اسلامى عدد چهل (اربعين) جايگاه ويژه اى دارد. چله نشينى براى رفع حاجات، حفظ كردن چهل حديث، اخلاص چهل صباح، كمال عقل در چهل سالگى، دعا براى چهل مؤمن، از اين نمونه هاست.

به عدد چهل در روايات توجه و عنايت خاصي شده است. در قرآن كريم مدت خلوت حضرت موسي(ع) را در كوه طور با خداوند چهل روز ذكر مي كند: «و واعدنا موسي ثلاثين ليله و اتممناها بعشرفتم ميقات ربه اربعين ليله»(4)

در روايات آمده است: «من أخلص لله اربعين يوما فجر الله ينابيع الحكمه من قلبه علي لسانه؛ هر كس خود را چهل روز براي خداوند خالص و پاك گرداند، خداوند چشمه هاي حكمت را از قلبش بر زبانش جاري مي سازد (عيون اخبار الرضا(ع) ، ج 2، ص 85). و نيز در حديثي ديگر مي فرمايد: «هر كس براي نفع امت من چهل حديث حفظ كند، خداوند او را در روز حساب فقيه و دانشمند بر مي انگيزد» (ميزان الحكمه ج4، ص 1931). انسان در چهل سالگي به كمال عقل مي رسد: «اذا بلغ اربعين سنه فقد بلغ منتهاه» (خصال، ص 545)و خداوند در قرآن كريم در اين باره مي فرمايد: «حتي اذا بلغ اشده و بلغ اربعين سنه قال رب اوزعني ان اشكر نعمتك التي انعمت علي» (احقاف، آيه 15).در روايت آمده است: «من قدم اربعين من المؤمنين ثم دعا استجب له؛ هر كس چهل مؤمن را جلو خود قرار دهد و سپس دعا نمايد، دعاي او مستجاب مي گردد» (عده الداعي، 128). در روايت داريم كه در جريان تولد حضرت زهراي مرضيه(س) به امر الهي جبرئيل(ع) بر پيامبر(ص) نازل گرديد و به ايشان گفت: چهل روز از حضرت خديجه(س) كناره گيرد.

حضرت در اين مدت روزها روزه دار و شب ها مشغول عبادت بودند تا زمينه براي پيدايش و تولد حضرت فاطمه(س) فراهم گردد. همچنين همان طور درمورد برخي از ادعيه بر چهل مرتبه خواندن آن تاكيد شده است .

اما خصوصيت عدد چهل و اسرار نهفته در اين عدد چيست , براي ما روشن نيست . البته چه بسا با توجه به ويژگي هاي انسان , تكرار ((چهل بار)) موجب يك ملكه ي معنوي و تعميق يك رفتار پسنديده و قابليت نزول فيض خاص خداوند مي شود.

 

2. آیا ائمه علیهم السلام هم به اربعین اهمیت می دادند؟ چه سندی در دست است؟

امام حسن عسكرى (عليه السلام) در روايتى فرمودند:

«عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْخَمْسِينَ وَ زِيَارَةُ الْأَرْبَعِينَ وَ التَّخَتُّمُ فِي الْيَمِينِ وَ تَعْفِيرُ الْجَبِينِ وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ؛ نشانه‏هاى مؤمن پنج چيز است: به جا آوردن پنجاه و يك ركعت نماز در هر شب و روز (17 ركعت نماز واجب و 34 ركعت نافله) و زيارت اربعين (امام حسين عليه السلام) و انگشتر بر دست راست نهادن، و پيشانى را به هنگام سجده، بر خاك گذاردن و بسم اللَّه الرحمن الرحيم را در نماز بلند گفتن». (4)

همچنين براى اين روز زيارت مخصوصى از امام صادق عليه السلام نقل شده است.

علاوه بر اینکه در روایات مختلف و متعدد، به زیارت قبر ابی عبدالله الحسین به صورت پیاده و ثواب اعظم آن اشاره شده است.

 

3. آیا واقعا اسرای کربلا توانسته اند در اربعین سید الشهداء به کربلا برسند؟

پاسخ:درباره ورود كاروان اسيران از شام به كربلا در روز اربعين اختلاف نظر است، مرحوم سيدبن طاووس در كتاب خود مى‏نويسد: «وقتى كه خاندان امام حسين (عليه السلام) را از شام به سوى مدينه حركت دادند و (به دو راهى مسير مدينه و) عراق رسيدند، به راهنماى كاروان گفتند: ما را به كربلا ببر. هنگامى كه اين جمعيت به كربلا رسيدند، در آنجا جابر بن عبداللَّه انصارى و گروهى از بنى هاشم و مردان ديگر از خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله را ديدند كه براى زيارت امام حسين عليه السلام به كربلا آمدند؛ اين دو گروه در يك روز با يكديگر ملاقات كردند و با گريه و اندوه و سرو سينه زنان با يكديگر ديدار نمودند. در آنجا مجلس غم و اندوه و ماتم برپا كردند و زنانِ روستاهاى مجاور كربلا نيز به آنها پيوستند و چند روز در آنجا مجلس ماتم پرشورى برپا شد. (4)

از طرفى مى‏دانيم كه جابر در روز اربعين به زيارت امام حسين عليه السلام آمده بود.(5) و ملاقات آنها با يكديگر در آن روز اتفاق افتاد؛ در نتيجه، اهل بيت عليهم السلام نيز در روز اربعين به كربلا آمدند.

ولى ورود اهل بيت (عليهم السلام) در روز اربعين به كربلا از دو جهت مورد ترديد قرار گرفته است؛ نخست از نگاه تاريخى نظرات مخالفى در اين زمينه ابراز شده و ديگر آنكه بُعد مسافت مانع تحقق چنين امرى است.

 

اقوال گوناگون در مورد ورود اهل‏بيت عليهم السلام در اربعين به كربلا

قول اول، آن است كه اهل بيت عليهم السلام در همان سال 61 در روز بيستم صفر به كربلا وارد شدند كه همان نظر سيد بن طاووس در لهوف است و ابن نما نيز همين را معتقد است. (6)

در نفس المهموم از قول «تاريخ حبيب السّير» آمده است كه يزيد سرهاى شهيدان را به على بن الحسين عليه السلام تسليم كرد و آن حضرت سرها را روز بيستم صفر به بدن‏ها ملحق كرده و سپس به مدينه بازگشت، (7) و در مقتل الحسين مقرّم اين سخن از ابوريحان بيرونى در- الآثار الباقيه- نيز نقل شده است. (8)

مطابق اين سخن، مى‏توان گفت كه اهل بيت نيز همراه امام سجاد عليه السلام در روز اربعين به كربلا آمدند و سخن سيد بن طاووس تقويت مى‏شود.

قول دوم: از شيخ مفيد است كه مى‏نويسد: «روز بيستم صفر روزى است كه خاندان حرم حسينى از شام به مدينه آمدند، و اين روز همان روزى است كه جابر بن عبداللَّه انصارى به كربلا براى زيارت قبر امام حسين عليه السلام آمد و او نخستين كسى است كه قبر آن حضرت را زيارت كرد». (9)

شيخ طوسى نيز در مصباح المتهجّد تصريح مى‏كند: روز بيستم صفر، روز ورود حرم حسينى از شام به مدينه است.(7)

قول سوم: از سيد بن طاووس در كتاب اقبال است كه ايشان در اين كتاب، هم ورود حرم حسينى را در اربعين به كربلا بعيد مى‏شمرد و هم ورودشان را به مدينه (8) و علامه‏ مجلسى نيز اين هر دو را بعيد مى‏داند. (10) در واقع سيد بن طاووس كه كتاب اقبال را پس از لهوف نوشته، نظرِ نخست خويش را نمى‏پذيرد، هرچند مى‏گويد: ممكن است آنها به كربلا رفته باشند، ولى نه در روز بيستم صفر. (11)

قول چهارم و پنجم: آنكه به هنگام رفتن از كوفه به شام، نخست به كربلا آمده‏اند (12) و يا آنكه بعد از مراجعت از شام به مدينه، در زمان ديگرى به كربلا آمده‏اند.

اين دو قول را مرحوم حاج شيخ عباس قمى در منتهى الآمال به برخى نسبت داده؛ ولى آنها را ضعيف شمرده است؛ چراكه در نقل‏ها نيامده است.

قول ششم: آن است كه خاندان حسينى در سال 62 يعنى يك سال بعد، در روز بيستم صفر به كربلا آمده‏اند؛ كه اين قول را فرهاد ميرزا در كتاب «قمقام زخّار» انتخاب كرده است. (13)

مطابق آنچه گفته شد، «سيد بن طاووس» در «لهوف» و «ابن نما» در «مثير الاحزان» و «شيخ بهايى» در «توضيح المقاصد» معتقدند اهل‏بيت عليهم السلام در اربعين اوّل به كربلا آمدند و مقصود، اربعين سال 61 است؛ زيرا گفته‏اند به هنگام مراجعت از شام از راهنماى كاروان خواستند آنها را به كربلا ببرد؛ ولى بسيارى ديگر از مورّخان و صاحب نظران اين سخن را نپذيرفتند. آنان نيز اقوال گوناگونى داشته‏اند و همين اختلاف اقوال و گوناگونى ديدگاه‏ها سبب ترديد شده است.

به هر حال، از مجموع شواهد و قرائن و كلماتى كه از عالمان و محقّقان ذكر شد، مى‏توان ورود اهل‏بيت عليهم السلام را در روز اربعين به كربلا تقويت كرد و سخنان آنان كه معتقدند كاروان اهل‏بيت عليهم السلام با جابر و همراهانش در كربلا ملاقات كردند و به عزادارى پرداختند، پذيرفت‏.

(برای مطالعه بیشتر می توانید به کتاب «عاشورا ريشه‏ها، انگيزه‏ها، رويدادها، پيامدها» تألیف آيت الله مكارم شيرازى ذیل ص 624-640 مراجعه فرمایید.

 

 

 

 

 

 

پی نوشت:

 

1.الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 496.

 

2.محمد بن الحسن الطوسی، تهذیب الاحکام، ج 6، ص 46.

 

3.الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 453.

 

4.ملهوف (لهوف)، ص 225.

5.شيخ طوسى در مصباح المتهجد، ص 548، و شيخ مفيد در مسارّ الشيعه، ص 46، به اين مطلب‏تصريح كرده‏اند (همچنين رجوع كنيد به: منتهى الآمال، شرح حال زندگانى امام حسين عليه السلام).

6.مثيرالاحزان، ص 107. شيخ بهايى نيز معتقد است در اربعين حسينى، اهل‏بيت عليهم السلام به كربلا آمدند و با جابر ملاقات كردند (توضيح المقاصد، ص 6) هر چند وى اربعين را روز نوزده صفر مى‏داند، ولى با توجه به آنكه امام حسين در عصر عاشورا به شهادت رسيد، بايد ابتداى اربعين را از روز يازدهم حساب كرد ولذا بيستم صفر، اربعين آن حضرت مى‏شود (رجوع كنيد به: تحقيق درباره اربعين، ص 201- 202).

7. نفس المهموم، ص 269.

8.مقتل الحسين مقرّم، ص 363.

9.مسارّالشيعه، ص 46.

10. مصباح المتهجد، ص 548.

11.اقبال الاعمال، ج 3، ص 100- 101. وى مى‏نويسد: پس از ورود كاروان اسيران به كوفه، عبيداللَّه بن‏زياد براى يزيد نامه نوشت تا تكليفش را درباره اسرا روشن سازد و يزيد پاسخ داد كه آنها را به شام روانه كند، اين رفت و برگشت و سپس حركت و رسيدن به شام بيست روز يا بيشتر طول مى‏كشيد؛ و از طرفى وقتى آنها به شام رسيدند، در آنجا نيز آنها را يك ماه در مكانى كه از سرما و گرما حفظشان نمى‏كرد، جاى دادند؛ بنابراين، طبيعت كار اقتضا مى‏كند كه آنها بيش از چهل روز از شهادت امام حسين به عراق و يا مدينه برسند.

12. زاد المعاد، ص 402.

13. اقبال، ص 101.

14. قول چهارم را ناسخ التواريخ (ج 3، ص 176) انتخاب كرده است. مرحوم شعرانى نيز در ترجمه‏نفس المهموم (ص 270) اين قول را ترجيح داده است.

15. قمقام زخار، ص 586.

 

 

سیدمحمدجوادمیرشمسی

دفترپاسخگوییبهمسائلشرعی

نمایندهمحترمولیفقیهوامامجمعهیزد

 

تلفنگویا31121-035

پیامک 30008497

www.naseriyazdi.i