زمان : 25 Khordad 1396 - 15:27
شناسه : 138118
بازدید : 6368
شورای پنجم، نشست ارگ و آغاز سفیدزدایی! تنها برای ثبت در تاریخ یزد شورای پنجم، نشست ارگ و آغاز سفیدزدایی! رضا بردستانی


عواقب حمله شدید جورابی به مشاور سفید و اعلام استقلال عامری از لیست سفید چه خواهد بود؟!

نشست ارگ پرده از رخسار بسیاری از جریانات پشت پرده برداشت تا جایی که کم حرف ترین چهره جدیدا راه یافته به شورا، به پر سخن ترین چهره مبدل شد و کلام پشت کلام که نشست ارگ خوب بود، اصلا عالی بود، بلکه لازم بود و الخ...
پیش و پس نشست ارگ اتفاقاتی رخ داد که در فضای رسانه ای، کنش و واکنش هایی نسبتا پرحجم و عجیب به وجود آورد! تا جایی که وقتی مثلا مشاور سفید ابتکار عمل را به دست گرفت؛ در میانه راه با حملاتی که از یمین و یسار مشاهده کرد! خیلی زود عطا را به لقا بخشید و دم فرو بست و اما در پس همه این آیند و روندها و گفت و شنیدها، یک سؤال همچنان بی جواب باقی ماند که چرا هتل ارگ؟!
در کتاب سلیقه، باب دوم از فصل اول می خوانیم: بالطبع وقتی پیش از رخدادی، حساسیت ها فزونی گرفت بهتر کار آن است که سر و ته ماجرا را با یک:«ما نبودیم، اشتباه به عرض رسانیده اند!»درز گرفت اما وقتی این کتاب را نداشته، نخوانده باشی، بر طبل لجاج می کوبی آن چنان که یا پوسته طبل می درد یا غلبه نادانسته هایت بر دانسته هایت آشکار می شود.
در نوشتاری که عزیزی در خصوصی بر آن عنوان:«دیکته ای که پنج غلط دارد!»نهاد جدا، جدا به این مهم پرداختیم که عملا برتری عددی و نفری سفید در شورای پنجم غیرممکن ترین حادثه است زیرا، اساسا لیستی به نام لیست سفید نتوانسته کسی را راهی شورا کند که حالا داعیه داران و سفیددوستان، علم مالکیت این عضو و آن عضو بر دوش گیرند!
با نگاهی دوباره به یازده عضو راه یافته و با تأمل در ترکیب واکنشی جدید و نیز با توجه به حملاتی که دیدیم و خواندیم و گاه شنیدیم؛ همچنان معتقدیم مثلث عامری، سفید و آزادی از نظر ما به قوت خودباقی است که تلاش برای سفیدزدایی تنها شک و تردیدها را به یقین تبدیل کرد واگرنه در اصل ماجرا که هیچ تردیدریشه داری وجودنداشت.
در این که عباسی مثل قمی، قمی مثل کاشفی و پاکنژاد مثل همه این ها نه موضع گرفتند و نه تأیید و تکذیب به کاربستند نیز می توان گفت که طبیعی بود زیرا این 4 نفر دو نفر در نهایت تن به پیوستن به تیم سه نفره سفید خواهند داد می ماند نفر ششم که اگرچه دو کاندیدا دارد اما هیچ شانسی نمی توان برای آن متصور بود؛ جورابی و سپنتا!
جورابی یک حمله جسورانه بدهکار است، سپنتا یک عدد شال بنفش و چندفقره عکس لبخندبرلب! پس یا باید برای آن حمله جسورانه مابه ازایی یافت یا برای آن یک فقره شال بنفش و لبخند ساختگی توجیحی! واگرنه تیم سفید به عدد 6 یا بیشتر خواهد رسید و این طرف در نهایت می ماند شایق، ابوترابی، کاشفی و پاکنژاد.
حالا که یاران سابق و لاحق عامری نهضت سفیدزدایی به راه انداخته اند و حماسه استقلال می سرایند لاجرم باید فکری هم به حالا جورابی و آن حمله جسورانه اش! بنمایند که به نتیجه رسیدن این دو موضوع عدد 6 مستقلین را در برابر 5 سفیدی ها و سکوت اختیارکنندگان، بیشتر و پررنگ تر نشان خواهد داد و اگر تا روزهای باقی مانده از شورای چهارم، در محفلی خصوصی یا عمومی، از قمی و عباسی هم نقل قولی سفیدزدایانه شنیدید که معلوم می شود کمربندها محکم شده و اگر همچنان سیاست صبر و سکوت پیشه شد باید فی الحال«پیه» استقلال خواهی یاران عامری را به تماشا بنشینیم و سند و مدرک جمع کنیم برای روزهایی خاص که ببینیم همراه دست سفید چنددست در موافقت و مخالفت بالاخواهد رفت2؟ 3؟ 4؟ 5؟ 6؟ و یا حتی 7؟؟؟!
این شماردست ها، نخست در انتخاب رئیس شورا است که خودنمایی خواهد کرد! در برهه ای دیگر در انتخاب شهردار و سپس آغاز مصوبه بازی های شورای پنجم! این که عده ای انالحق گویان و استقلال خوانان بتازند و بعد در این دو موضع ببازند که چندان جالب نیست! جالب آن جا است که فعلا عقل و منطق به بازار آورند و در موضع عمل کوس سخن از رقیب دیوسیرت بربایند که دیدی جفاکردی و خطاگفتی؟ عامری مستقل بود، قمی خودش؟! عباسی وجهه اش و جورابی 33 رأی اش؟
این که حالا مصیبت نامه خوانی کنیم و شلاق سخن بر گرده منتقد فرودآوریم که شرط عقل نیست! شرط عقل آن است که عمل به رخ حریف بکشانیم که اگر به حرف نمره دهند و به سرایش امتیاز! در حرف و گفت و سرایش زاری نامه یدطولایی داریم!