زمان : 03 Dey 1395 - 00:11
شناسه : 132895
بازدید : 13983
بـرای پیشرفت یزد به جای هل دادن، دست همدیگر بگیریم ؟! بـرای پیشرفت یزد به جای هل دادن، دست همدیگر بگیریم ؟! سید علی فراز - مدیر مسئول دو هفته نامه اندیشه یزد

یزدفردا"سید علی فراز - مدیر مسئول دو هفته نامه اندیشه یزد:همواره از عقب ماندگی و محرومیت سخن رانده ایم و هر کداممان دلیلی را بر این عقب ماندگی در ذهنمان پرورانده ایم، یکی موقیعت جغرافیایی و عدم راه های ارتباطی، یکی مهاجرت قشر فرهیخته و آن یکی سیاست زدگی و کم آبی و دیگری عدم امکانات و خدمات عمومی را دلیل بر این عقب ماندگی بیان کرد . بی شک این دلایل و دیگر مواردی که هر کدام از ما به آن واقفیم در عدم پیشرفت و توسعه نقش داشته اند و حتی یک کودک دبستانی هم می تواند در این خصوص چندین صفحه انشا بنویسد! و قلم فراسایی کند ! و دلیل بیاورد و اگر و اما بگوید . به راستی ! در این رهگذر هر کدام از ما چه نقشی داشته ایم ؟ چه سهمی در پیشرفت و توسعه شهرمان داشته ایم ؟ آرزوهای کوچک و کم رنگ ما و منفعت طلبی های فردی و حزبی،چه نقشی در عقب ماندگی های شهر داشته اند ؟حسادت، بخل، از صحنه برون کردن دیگری، خودی را بد پنداشتن و غریبه دوست داشتن ها چه تاثیری داشته؟ تنش های انتخاباتی، سیاست زدگی های چپ و راست و ضربات جبران ناپذیری که بر پیکرنحیف و بیمار شهرمان دراین چند سال وارد شده، چه نقشی را در این عدم پیشرفت و توسعه داشته است ؟مدیران بی تجربه غیر بومی و بومی، عدم ماندگاری مدیران لایق و ماندگاری مدیران نالایق،عدم پرسشگری از مسوولان ومدیران ناکارآمد، تحقیر بزرگان و بزرگ کردن کوچکان و تملق و چاپلوسی چه نقشی را در ویرانی این نگین کویر ایفا کرده است ؟ با کمی تعمق و رفتن به پستوه ذهن و یادهایمان، شاید دریابیم ما در این عقب ماندگی ها سهمی داشته ایم ! من نماندم چون با تو هم عقیده و هم رای نبودم، تو نماندی چون یزد را برای پیشرفت کوچک می دانستی ، او نماند چون رفاه و اسایش را دوست داشت، ما نماندیم چون احساس می کردیم زیر ساخت اصولی و منطقی در شهر وجود ندارد، ایشان نماند چون خودش را از یزد بزرگ تر می دید !

همه ما نقش داشته ایم، اگر در مقابل ناملایمت ها و بی مهری ها ایستادگی و آسیب شناسی کرده بودیم، زیرساخت ها و زیر بناها را تعریف می کردیم، شاخص های توسعه را یاد گرفته و آموزش داده بودیم، دلمان به واقع و از روی صداقت برای معیشت و رفاه مردم سوخته بود، حسادت را به رقابت تبدیل کرده بودیم، به جای هل دادن دست همدیگر را گرفته بودیم، شاید اینقدر برای عدم توسعه و پیشرفت یزد بهانه نداشتیم و باید بدانیم امروز یزد، برای ماندگاری در کنار عطش آب، محتاج محبت، همدلی و یکرنگی است .

پاسخ به این سوالات هرچه باشد، قطعا و یقینا، به انتظار نشستن و به خارج از این شهر زل زدن، نیست، همین قدر می دانم که توسعه وارداتی نیست، توسعه امری درونزا است که مسیر آن از اندیشه و خرد بومی می گذرد، مسیر آن از خواست و اراده تک تک شهروندان می گذرد، توسعه باید در دل من و تو بجوشد , تا فرهنگ مان شود و به عبارتی، قهرمان توسعه، خودمان هستیم . توسعه این شهر باری بر دوش من شهروند است که باید به مقصد برسانم و به عبارتی می توان گفت کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من و البته همیشه گفته اند و می گوییم که خواستن توانستن است . توسعه میوه تفکر خودش است. برای رسیدن باید در مسیر توسعه گام برداشت و به رشد و بالندگی و مشارکت جمعی باور داشت .

نخبگان، سرمایه های اجتماعی و نام آوران این شهر هستند.

امروزه تعدد نخبگان از مشخصه هاي جوامع مدرن بوده و هر روز شاهد ظهور نخبگان جديدي در جامعه هستيم که صاحب فکر و انديشه بوده و نماينده بخشي از جامعه و يا اثرگذار بر آن مي باشند. از جمله مي توان به نخبگان علمي،نخبگان سياسي،نخبگان کارگر،نخبگان دانشجو،نخبگان کشاورز و... اشاره نمود .تعدد نخبگان موجب تحرک جامعه و پويايي آن شده که امکان نوآوري را مهيا مي کند . پس در اينجا لازم است به مراجعه مجدد به تعريف نخبه بين دانشمند و مخترع با نخبه تفاوت قائل شد زيرا که در هر جامعه بايستي اداره امور هر بخش به دست نخبگان همان حوزه باشد تا بتوانند با تصميم گيري صحيح و مشارکت به عنوان بازيگران فعال، نقش اجتماعي خود را ايفا کرده و از طرفي با استفاده از نفوذ خود الگوسازي نموده و در هدايت نسل جوان و ايجاد ارزشهاي صحيح اقدام نمايند از طرفي اين موضوع به اصولي از طرف انديشمندان جامعه و مديران حکومتي تبيين گردد زيرا که جامعه براي پيشرفت نيازمند نخبگان در زمينه هاي مختلف بوده تا از يک جانبه نگري،مدرک گرايي و ياس و نااميدي در جامعه جلوگيري شود . زيرا با اين تعاريف هر کس مي تواند در کار و رشته خود نخبه شده و با ارائه افکار نو موج جديدي ايجاد کند.

سرمایه های اقتصادی را می توان ساخت و یا ایجاد کرد اما سرمایه اجتماعی برای یک شهر براحتی ایجاد نمی شوند شاید سالها و یا نسلها طول بکشد تا سرمایه ای اجتماعی بوجود بیاید ، سرمایه های اجتماعی که منظور همان نخبگان هستند، در خور دیده شدن و ارج گذاشتن و کرامت هستند که البته می توان ادعا کرد که این شهر و این دیار در بضاعت و در اندازه خود در هر رشته و هر گرایشی حرفی برای گفتن دارد، نخبگان علمی، اقتصادی، سیاسی، پزشکی، ورزشی و هنری، سرمایه های اجتماعی هستند که پای شهرت و قلمرو نبوغشان فراتر از مرزهای شهر و کشور رفته و حتی جهانی شده اند، اما برای پاسداشت آنها چه کرده ایم و چه برنامه ای داریم و چه می خواهیم انجام دهیم .

چه بر سر طبیعت آورده ایم ؟!

از غبار و گرد و خاک این روزهای شهر بدجوری دل آدم می گیرد ، بخاطر ابرهایی که آمدند وخم به ابرو نیاوردند و رفتند، انگار به خاطر کارهایی که کرده ایم و نکرده ایم از ما دلگیرند . در چندین سال گذشته، تنها و همیشه چشممان را به آسمان دوختیم، که شاید باران ببارد، اما غافل از اینکه هر چه بر سر ما می رود، خود خواسته بود . دلم گواهی می دهد که بخاطردرختانی بود که نکاشتیم و درختانی بود که قطع کردیم. انگار فراموش کرده ایم که باید با طبیعت مهربان بود تا طبیعت نیز با ما مهربان باشد. بواقع هر چه کردیم بوی حذف شدن می داد، انگار این جمله معروف را فراموش کرده ایم که از تو حرکت و از خدا برکت، ننشستیم تا فکری بکنیم و طرحی نو دراندازیم و برای آنچه خدا به ما داده، برنامه ریزی و برای آنچه می خواهیم بدست بیاوریم، هدفی تعیین کنیم ، نه هم اندیشی کردیم و نه چاره ای اندیشیده ایم . امید که آیندگان ما را برای خیانت در امانت، نفرین نکنند و شرمنده همت گذشتگان و اجدادمان نشویم که در دل کویر با حفر قنوات در قرنها قبل آب را برای ما به ارث گذاشته اند .

وضعیت نازیبای شهر ...

دیوارهایی از جنس آجر و سیمان، نما و چشم انداز اکثر خیابانهای اصلی این شهر شده اند . دیوارهایی که در بهترین خیابانها و معابر شهر حریم ادارات و سازمانهایی شده اند که سعی دارند، ضمانت سلطه اداری خود بر شهروندان باشند، چه نازیبا هستند، هنگامی که رنگ سرد و خموش مصالح خود را بر تن کرده اند . خانه های بزرگ، تعدد خانه های خالی، زمین های افتاده، در یک کلام احتکار زمین و مسکن و در پی آن گسترش افقی و بی قواره شهر که خود عامل مصرف بالای آسفالت، خط لوله آب، لوله گاز، کابلهای برق و تمام مصالحی است که این مقیاس از شهر، مصرف غیر ضروری شان را سبب شده است.شهر قنات قدر آب می دانست. مدیریت آب بلد بود. مصرف بهینه می شناخت. شهر قنات فواره هایش افشان و آب در آسمان رقصان نیست. شهر قنات خطوط آبرسانیاش و هدر رفت آب در شبکه توزیعاش از شهری میلیونی بیشتر نیست.

شهر قنوت دارالعباده است. حسینیه ایران است. شهر مساجد و تکایاست. شهر امتداد منارها تا آسمان است. شهر سادگی و بی پیرایگی است. شهر قنوت در پی به رخ کشیدن عمارتهای شخصیاش به رخ دیگر ابنیه شهر و شهروندانش نیست. شهر ساختمانهای عجیب و نماهای غریب نیست. شهر باز کردن پنجره ها به خانه همسایگان نیست.

شهر قناعت شهر اسراف نبود. شهر غلبه بر طبیعت نبود. شهر واردات هر آنچه نداشت نبود. نه که مصالح ساختمانی وارد نمی کرد! بلکه حتی مصالح ساختمانی جابه جا هم نمی کرد. شهر قناعت شهر همراهی با طبیعت بود . شهری که مردمانش خاکی از ملک خود را خشت نموده و دیوارها بالا برده و شاهکارهای معماری خلق می کردند .

سرمایه دارانی که مفهوم توسعه را نمی دانند

سرمايه نقش مهمي در افزايش رشد و توسعه اقتصادي ايفا ميکند، زيرا اين توانايي را دارد كه در تركيب بهينه با نيروي كار و فناوري بخش توليد را به حركت درآورده با رونق تجارت زمينههاي بهبود سطح زندگي و رشد اقتصادي را فراهم آورد. فقدان سرمايه يكي از علل اصلي گرفتار شدن بسياري از كشورها در دور باطل فقر و توسعهنيافتگي شناخته شده و علاوه بر آن كه بيكاري گستردهاي را به دنبال دارد، موجب عقبماندگي سطح توليد ملي شده و نهايتا به فقر اقتصادي ميانجامد.

فرق است بین سرمایه دار و سرمایه گذار، لااقل در شهر ما عده زیادی از مالکین فقط سرمایه دار هستند که نخواسته اند به جریان سرمایه گذاری وارد شوند ، عده زیادی در این شهر هنگامی که نهالی بیش نبودند، ریشه زد ند و در همین محیط، رشد کردند ، جانی گرفتند ولی میوه خود را در مناطق و شهرهای بزرگتر دادند که البته در خصوص دلایل آن هم بهانه های فراوان دارند که در این مجال اندک نمی گنجد، ولی شاید اینکه بستری برای سرمایه گذاری نبوده است و شاید مسئولی که نتوانسته سرمایه آنها را هدایت و جذب و انگیزه آن را بوجود آورد و شاید حساب و کتاب سرانگشتی برای سرمایه خود می کرده اند از همین دست بهانه ها باشد، ولی غافل از اینکه سرمایه گذاری که مصداق ملموس آن می تواند ساخت و ساز در شهر، باشد ، بستری برای توسعه است که ارزش سرمایه آنها را دوچندان می کند، بهر صورت آنطور که پیداست هنوز که هنوز است برنامه ای منسجم و استراتژیک برای جذب و ایجاد انگیزه سرمایه گذاری و هدایت سرمایه های سرگردان در این شهر تدوین نشده است و شاید هم هنوز نیازی احساس نشده است!!