زمان : 10 Tir 1395 - 11:40
شناسه : 124099
بازدید : 9374
فیش و ریش و میش فیش و ریش و میش محمد علی قاسم زاده

نمی دانم آیا هیچ وقت واژه های همقافیه برایتان جلب توجه کرده یا نه.یا هیچ وقت دنبال این بودید که بین چند واژه همقافیه ارتباطی پیدا کنید یا همینکه بعضی واژه ها با هم ضرب آهنگی مشابه دارند و در کنار هم قرار گرفتن آنها در کلام یا نوشته زیبایی خاصی ایجاد کرده برایتان جلب توجه کرده است خصوصا اگر علاقمند به شعر خواندن باشید یا ذوقی برای شعر گفتن.
این مقدمه را گفتم تا توجهتان را به یک موضوع که سابقه دیرینه ای دارد و امروز به مدد رسانه های جدید تبدیل به نقل محافل خرد و درشت گردیده جلب نمایم.
بله مطمنم از همان عنوان مطلب ماجرا را فهمیدید موضوع سخنم “فیشهای” نجومی برخی از مدیران است.
البته در این نوشته هدف یافتن ارتباط همه “فیشها” و “ریشها “و “میشها” نیست بلکه مقصود فقط “فیش” و” ریش”و “میشی ” است که اگر به گونه ای معجزه آسا کنار هم قرار بگیرند نتیجه آن یک نفر تافته جدا بافته از دیگران می شود که بهترین صفت برای فیشش می شود “نجومی “.
حالا سراغ موضوع برویم برای یافتن ارتباط بین سه واژه”فیش” و” ریش” و “میش ” می خواهد این ارتباط در عالم واقع باشد یا عالم خیال.
فرض کنید امور اداری مالی محل کار شما مبلغی در فیش شما لحاظ کند و آیتمهایی برایتان درج کند که نه عددش به شمارگان دامنه اعدادی که می شناختید بیاید نه آیتمهای آن مثلا بجای عدد پانصد نوشته شود شانصد و بجای حق تخصص بنویسد حق تخصیص و عددی که به خاطر همین دو مورد در جمع مبلغ شما بدست می آید بشود سه هزار میلیارد تومان؛ اولین عکس العمل شما چه خواهد بود؟
شاید بگویید ورژن های جدید ویروس های کامپیوتری باعث شدند همه مواردی که در هنگ کردن نرم افزارهای حساب و کتابها در تاریخ نقش داشته اند یهویی در حالی که داشته اند خواب آقای خاوری را می دیدند که چگونه در کانادا هم توانسته خدمت صادقانه داشته باشد, به کامپوتری که “فیش” حقوقی کارگری یا کارمندی شما را صادر می کرده حمله کرده اند و دوباره یهویی سرویسای جاسوسی اسراییل از طریق تلگرام تصویری از آن تهیه کرده اند و تا آمدید به خود بجنبید متوجه شده اید حتی برادر رییس جمهور هم که برایتان “ریش” گرو گذاشته بود تا رییس رفاهیات کارگران بخت برگشته شوید دیگر نمی تواند برایتان کاری کند و ماجرا آنقدر پیچانده می شود که کسی نفهد کی بود و چی شد!؟
حالا فرض کنید در همین حین که شبکه های مختلف خبری خبر اولشان “فیش “حقوقی مدیرانی است که واژه بانک بین بیشترشان اشتراک دارد مجلس شورا را نشان بدهد که نمایندگان با دلسوزی!! تمام در عین بیداری!! دارند سر اینکه پایه حقوق امسال کارگران هشتصد و نود و نه هزار و نهصد و نود و نه تومان و نه ریال و نه شاهی باشد یا فیکس نهصد هزار تومان به هم پریده اند تا جایی که یقه پیراهن نماینده دولت به خاطر تعامل یا عدم تعامل در این میان دریده می شود و همان شب گفتگوی ویژه خبری روی این موضوع بحث کند که هر کس کمتر از سه میلیون تومان حقوق بگیرد زیر خط فقر است و آقای سخنگو پشت تلفن بیاید و بگوید قرار است تمام مطالبات فرهنگیان تا پایان همین ماه پرداخت شود و تازه یک خبر خوش برای افراد تحت حمایت اینکه بسته حمایتی از جنس سبد کالا البته بصورت کارت هدیه به شما می دهیم آن هم به مبلغ سیصد تا هشتصد هزار ریال که عدد هزااااااار آن خوب به ذهنها بنشیند و بعد در حالی که هندوانه را در ماه رمضان کیلویی ۱۵۵۰ تومان و مرغ را کیلویی ۷۷۰۰ تومان خریده اید اعلام شود تورم تک رقمی شده و قدرت خرید مردم چندبرابر شده ,آیا شکل خودتان را به مانند یک “میش” تصور نمی کنید که جلو تلویزیون نشسته و منتظر است که اعلام کنند امشب ساعت دوازده یارانه به حسابها واریز می شود یا ساعت دوازده فردا شب؟
این فرض هم می تواند مدتی موجبات خندین شما را فراهم کند که موضوع “فیشهای” نجومی را از منظر سیاسیون پی گیری کنید و شاهد باشید که در این قضیه یکی خود را دولت پاکدست معرفی می کند و دیگری را بانی حدوث فیشهای نجومی و دیگری او را عامل همه بدبختی های بشر از زمان آدم تا کنون!!و شما که خوب می دانید چه خبر است یاد این ضرب المثل می افتید که دیگ به دیگ می گوید روت سیاست و آقایان در حال “میشیسیزیون ” سازی مردمند.
حالا فرض کنید شما یک خبرنگار هستید و می خواهید رد “فیشهای” نجومی را در شهر کوچک محل زندگی خودتان که نامش بافق هست رسانه ای کنید ؛اول سراغ چه کسی می روید؟
نماینده شهرتان در مجلس؟
یک معلم بازنشسته؟
یک کارگر بازنشسته راه آهن که بعد از بیست سال نیروی رسمی بودن یهویی صبح فهمیده پیمانی و بعد شرکتی شده و بعد از سالها دوندگی و نامه نگاری نتوانسته به حقش برسد؟
یک کارگر شرکت سنگ آهن یا کارمند یک اداره و سازمان دولتی یا خصوصی که برخی از آنها قرار است همین امروز یا فردا به خاطر تعطیل شدن کارخانه شان از کار بیکار شوند؟
آیا سراغ مدیر عامل شرکتهای بزرگ معدنی دولتی یا خصوصی یا معدنی که آخر معلوم نشد دولتی

است یا خصوصی می روید یا صاحبان شرکتهای پیمانی که در همین معادن طی سه سال سکوت!! کار برداشته اند و یکی را چهار تا و صدتا را یکی کرده اند؟
آیا سراغ یک مسوول مشغول به کار در دولتهای مختلف می روید که امروز یا بازنشسته شده یا هنوز مشغول بکار است و همچنان مشغول به خدمت به خلق الله است؟
شاید هم به حرف نغز یکی از همشهریانتان گوش کنید که می گفت کاش در شهری مثل بافق علاوه بر فیشهای حقوقی, فاکتورها و صورت وضعیت برخی افراد یا شرکتهای پرطمطراق زیر ذره بین رسانه قرار می گرفت؟
اصلا بیخیال این فرضیه ها؛چه کسی گفته بین “فیش “و “ریش ” و “میش” ارتباط معنایی است شاید بین آنها یک نوع ارتباط زنجیره ای باشد به این معنی که اگر سومی یعنی “میش”نباشد هیچ کس صرف داشتن دومی یعنی”ریش”نمی تواند اولی یعنی”فیش” را به صورت نجومی کسب کند.