زمان : 04 Shahrivar 1394 - 21:19
شناسه : 110030
بازدید : 2316
ابو عطا خوانی قورباغه ها ابو عطا خوانی قورباغه ها وحید شیخ احمد صفاری (شیخ الحکایات)

وحید  شیخ احمد صفاری

ابو عطا خوانی قورباغ ها

در کشورستان نورلند، چند نفر بی مصرف هستند که تعدادشان " کمتر از قابل " توجه است! اما همین اندکی یان، باور و اعتقادات بی آلایش و سادگی مردمانی را ابزار کار و منبع درآمدی نیازهای اقتصادی و درونی خود می نمایند با این خیال که ؛ آی مردم یاری کنید تا ما میدان داری کنیم.

اندکی یان، مردم را ساده لوح و نادان می دانند که با خیال راحت می گویند؛ مردم اهل مطالعه و فکر کردن نمی باشند و چنان از اطلاعات درست فاصله دارند و سرشار از اطلاعات ناقصی می باشند که با آسودگی خیال و بدون نگرانی از درک شان می شود هر هُرهُری فهمی را زنجیره ی از ریسمان پای بست، بر عقل و فکرشان کرد و به هر سوی کشاند و این شیوه ها را از طریق صوت خوانی (مانند مواردی چون نوحه خوانی، تعزیه خوانی، آوازخوانی، قصه خوانی، ترانه خوانی، سرود خوانی و...... در کشورستان های همانند) و همراهی مزدوران اجیر شده ی جا مانده از تقسیم عقل ، خیمه شب بازی راه می اندازند تا به شست وشوی عقل های درجا مانده بپردازند.

در صوت خوانی، اندکی یان کشورستان نورلند، بر روی باورهای سنت شده و یادگار مانده از میراث صدها سال، با شیون و وافریادا، معرکه گیری (گربه رقصانی) می کنند. اغلب گروه جمع شده از نوع دعوت شدگان خودشان و با درصدی از ضریب هوشی پایین می باشند که چون اهل مطالعه نیستند، آن اندکی یان از این موضوع بسیار استفاده می برند و ذهن های بسته آن گروه را پر از خزعبلاتی خود ساخته می کنند و چه ساده مردمانی هستند این گروه مجلس نشین!

اندکی یان نورلند، خود دارای سواد مطالعاتی پایین و چون قدرت تفکر ندارند، معمولاً به باورهای درونی و احساسات مردم ناخنک می زنند و چندین نفر بچه مرشد همراه خود دارند تا معرکه گیری را داغ و پررونق و کشکول گدایی خود را پر کنند و همین بچه مرشدهای پامنبری می شوند همفکر و راهنما و همراه که  چون جملگی،  همدیگر را حمایت می کنند از نقص عقلی جمعی برخوردارند و آن وقت این عقل ناقص در ذهنی بسته و محدود، دچار فساد فکری می شوند و وهم زده به این نتیجه می رسند که در موقعیتی از نیروی برتر و حمایت شونده قرار گرفته اند. در نتیجه خود را تحلیل گر و دارای صلاحیت های خاص می بینند.

پی نوشت: خاک بر سر دپارتمان و ملت نورلند که صوت خوان  می خواهد  تدوینگر قوانینش باشد.

دور آخر: خوش به حال ما که برای ورود به مجلس لازم نیست تحصیل کرده رده بالای علوم انسانی بود! کافیست توپ باز و کشتی گیر و دست به تور و میل بردار و نوحه خوان و معمم و پزشک و.......

پایان: کسی جا نمونه ! اتوبوس دارد حرکت می کند.

مثل پایانی: آب که سر بالا رفت قورباغه ها ابوعطا می خوانند