در جامعه اسلامي، ضعيف بدون لكنت زبان حقش را از قوي ميگيرد

رضا سلطان زاده

مدير مسئول آیینه یزد

در آخرين سال زندگي پيامبر بزرگوار اسلام(ص) پس از مراسم حج، مردمي كه افتخار انجام مناسك حج را با حضور نبي اكرم(ص) كسب كرده بودند رهسپار شهر و ديار خود شدند.پس از ترك مكه و در زماني كه هشت روز از عيد قربان گذشته بود.پيامبر(ص)به مسلمانان دستور داد تا در محلي كه مسير حجازيان را از ديگر حاجيان سرزمينهاي مصر و يمن و عراق و غيره جدا ميكند همگان در «غدير خم» توقف نمايند.
مورخان تعداد حاجيان سال دهم هجرت را كه در حجه الوداع همسفر نبي اكرم ( ص) بودند 90 تا 124 هزار نفر ذكر كرده اند.
موذن با بانك تكبير و شهادت به يكتايي پروردگار و تاييد رسالت محمد مصطفي (ص) همگان را به نماز ظهر به امامت پيامبر (ص) دعوت كرد. در پايان نماز پيش از اينكه هر يك به جايگاه و محل استراحت خود بازگردند به آنان ابلاغ شد براي شنيدن پيام جديدي كه از سوي پرودرگار جهان بر قلب مبارك آخرين رسول الهي نازل شده بود خود را آماده كنند.
نبي گرامي بر بالاي بلندي كه از جهاز شتران آماده كرده بودند قرار گرفت. حمد و سپاس ايزد منان را به جاي آورد پس از حمد و ستايش الهي خطبه مفصل و غرايي ايراد كرد و به همگان اعلام فرمود:
«اي مردم، خداوند مهربان و دانا مرا آگاهي داده كه دوران عمرم سپري گشته و قريباً دعوت خداوند را اجابت و به سراي باقي خواهم شتافت من و شما و هر كدام برحسب آنچه به عهده داريم مسئوليم اينك انديشه و گفتار شما چيست؟ مردم گفتند ؟ ما گواهي ميدهيم: كه تو ابلاغ فرمودي و از پند دادن به ما و كوشش در راه وظيفه دريغ نفرمودي. خداوند به تو پاداش نيكو عطا فرمايد... سپس دست علي (ع) را گرفت و او را بلند نمود تا حدي كه سفيدي زير بغل هر دو نمايان شد و مردم او را ديدند و شناختند... فرمود: خدا مولاي من است و من مولاي مومنين هستم و اولي و سزاوارترم بر آنها از خودشان پس هر كس كه من مولاي اويم علي (ع) مولاي او خواهد بود و اين سخن را سه بار و بنا به گفته احمد بن حنبل پيشواي حنبليها چهار بار تكرار فرمود.
سپس دست به دعا گشود و گفت: بار خدايا دوست بدار آنكه او را دوست بدارد و دشمن دار آنكه او را دشمن دارد و ياري فرما ياران او را و خوارگردان خوار كنندگان او را، و او را معيار و ميزان و محور حق و راستي قرار ده.
بايد آنان كه حاضرند اين امر را به غائبين برسانند و ابلاغ نمايند. هنوز جمعيت پراكنده نشده بود كه امين وحي الهي رسيد و اين آيه را آورد: امروز دين شما را كامل نمودم و نعمت را بر شما تمام كردم و دين اسلام را براي شما پسنديدم (ترجمه آيه 3 سوه مائده)» (1)
عيد غدير روزي است كه مردم جهان از عدل، صداقت، فتوت، مردانگي، وعظمت علي (ع) ياد ميكنند.
علي (ع) معيار خوبي و زيباييها است بنابراين بايد خوبيها را با رفتار و كردار مولاي متقيان محك زد.
در هر سال و يا در هر ماه ذي الحجه كه از حماسه غدير ياد ميكنيم برپايي جشن و چراغاني، پخش شيريني، تشكيل سمينار، وعظ، خطابه و سخنراني وقتي ميتواند موثر و مفيد واقع شود كه احساس كنيم علي را محور حق و ميزان راستيها قرار داده ايم.
نگارنده اين ستون بخش هايي از زندگي و خواست مولاي متقيان را به عنوان تذكر جهت مزيد اطلاع خوانندگان درج مينمايد تابهتر بتوانيم بفرموده پيامبر گرامي اسلام (ص)، علي (ع) را ميزان قرار داده و به جامعهاي كه اسلام در پي تشكيل آن است پي ببريم باشد كه مورد قبول واقع شود.
«از علي (ع) روايت شده است كه فرمود:(همه كساني كه در شهركوفه زندگي ميكنند زندگيشان بخوبي تامين است پايين ترين افراد نان گندم ميخورند،مسكن و خانه، دارند، و از بهترين آب آشاميدني استفاده ميكنند) ملاحظه كنيد، پيشواي بزرگ موحدان و زاهدان و دنيا فراموشان تاريخ، چگونه با واقعيات زندگي مردم واقع گرايانه برخورد ميكند و هنگامي كه ميخواهد از موفقيت حكومت ديني خويش سخن بگويد به هيچ امري ديگر توجه نميكند مگر تامين زندگي مادي مردم و رفاه نسبي همه افراد و خانوارها . . .
چرا طفره ميرويم؟ اين است صراط مستقيم. زمامداري كه نان جوين خشك را با شير يا سركه يا آب نمك ميخورد و جامه وصله داري كه از وصله گر آن شرم دارد ميپوشد، و با دستهاي پينه بسته كارمي كند و همواره ذكر خدا بر لب، غرق در عالم الهي است، بايد به اين امور توجهي نكند و مردم را به آخرت اميد دهد، اما نه، واقعگرايي دين انبيايي اين نيست . . .
بايد به واقعيت بگراييم و چون اولياي خدا با واقعيات واقعگرايانه برخورد كنيم. علي (ع) به عنوان يك حاكم اسلامي چنين با مسائل برخورد ميكند، نه به عنوان يك ولي معصوم. و بزرگترين دليل، نامههاي اوست به كارگزارن حكومتش، كه از آنها اجراي همين اصول را ميخواهد،و هر كدام خطا كنند، رسوايشان ميكند و خوب توجه دارد كه معرفي كردن اشخاص فاسد و دفاع نكردن از آنها از ويژگيهاي يك حكومت سالم و صادق است و نه تنها زياني ندارد، بلكه موجب استواري اركان آن است.»(2)
اينك نمونهاي از رفتار مولاي متقيان به عنوان امام و حاكم اسلامي با مخالفان سياسي زمان خود.
علي(ع) تا وقتي كه اينها (مخالفان) قيام مسلحانه نكرده بودند با آنها مدارا كرد حداكثر مدارا، حتي حقوق اينها را از بيت المال قطع نكرد، آزادي اينها را محدود نكرد. جلوي چشم ديگران ميآمدند به او جسارت و اهانت ميكردند و علي حلم ميورزيد، علي بالاي منبر صحبت ميكرد، يكي از اينها پارازيت ميداد. روزي علي منبر بود، يك كسي سئوالي كرد، علي بالبداهه يك جواب بسيار عالي به او داد كه اسباب حيرت و تعجب همه شد و شايد همه تكبير گفتند. يكي از خارجيها آنجا بود، گفت: خدا بكشد اين را ،چقدرملاست ؟! اصحابش خواستند بريزند به سر او فرمود چكارش داريد ؟ يك فحشي به من داده، حداكثر اين است كه يك فحشي به او بدهيد، نه، كاري به او نداشته باشيد.
علي(ع) مشغول نماز خواندن است، نماز جماعت دارد ميخواند در حالي كه خليفه مسلمين است ( اين چه حلمي است از علي ؟!) اينها به علي اقتداء كه نميكردند،مي گفتند علي مسلمان نيست،علي كافر و مشرك است . . .
امام علي(ع) برخوردي خشن با آنها ننمود مادام كه در برابر حكومت اسلامي قيام نكردند و شمشير نكشيدند حضرت با آنها مدارا كرد.»(3)
هر فرماندار و استاندار و مسئول اجرايي در هر شهر و استان در ميهن اسلامي لازم است حداقل يك دوره نهج البلاغه را مرور كند و اگر به زبان عربي آشنا نيست ترجمه خطبهها و كلمات حكمت آموز و نامههاي آن حضرت به فرمانداران و اجزاي حكومتش را بخواند. چون به فرمايش علي (ع) ديگران نميتوانند همانند آن حضرت زندگي كنند اما حداقل ميتوان در جهت حركت آن بزرگوار گام برداشت و دستورالعملهاي پيشواي مسلمانان جهان را آويزه گوش خود قرار داد. در اين قسمت بخشي از فرمان علي (ع) به مالك اشتر درج ميگردد.
«تو بايد به گونهاي حكومت بكني كه مردم تو را به معني واقعي تأمين كنندة امنيتشان و نگهدار هستي و مالشان و دوست عزيز خودشان بدانند نه يك موجودي كه خودش را به صورت يك ابوالهول درآورده و هميشه ميخواهد مردم را از خودش بترساند، با عامل ترس ميخواهد حكومت بكند بعد فرمود: من اين جمله را از پيغمبر شنيدم يعني نه يك بار. پيغمبر اكرم (ص) بعضي جملهها را كه خيلي به آنها عنايت داشته مكرر ميگفته و به يك بار قناعت نميكرده است اميرالمومنين ميفرمايد كه من اين جمله را غير مرّه يعني نه خيال كني كه يك بار بلكه مكرر از پيغمبر شنيدم كه فرمود: هرگز امتي (كلمه امت مساوي است با آن چه امروز جامعه ميگوئيم)، جامعهاي به مقام قداست، به مقامي كه قابل تقديس و تمجيد باشد كه بشود گفت: اين جامعه جامعه انساني است نميرسد مگر آنوقت كه وضع به اين منوال باشد كه ضعيف حقش را از قوي بگيرد بدون لكنت كلمه، وقتي ضعيف در مقابل قوي ميايستد لكنتي در بيانش وجود نداشته باشد. اين شامل دو مطلب است: يكي اينكه مردم به طور كلي روحيه ضعف و زبوني را از خود دور كنند و در مقابل قوي هر اندازه قوي باشد شجاعانه بايستند، لكنت به زبانشان نيفتد، ترس نداشته باشند كه ترس از جنود ابليس است و ديگر اينكه اصلاً نظامات اجتماعي بايد طوري باشد كه در مقابل قانون، قوي و ضعيفي وجود نداشته باشد.پس علي (ع) ميگويد در برنامه ما يعني در برنامه حكومت اسلامي ما بندگان ستمديده تو خدايا در امنيت قرار گيرند.»(4)

پي نوشت ها:

1- «الغدير»، علامه بزرگوار حاج شيخ عبدالحسين اميني، جلد اول، صفحه 32 و 33.
2- «الحياه (گزارشي درباره جلد سوم تا ششم)»، علامه محمد رضا حكيمي، صفحه 59 و 60.
3- «سيره ائمه اطهار(ع)»، استاد شهيد آيت الله مرتضي مطهري، صفحه 36.
4- «پيرامون جمهوري اسلامي»، استاد شهيد آيت الله مرتضي مطهري، صفحه 82.

یزدفردا

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا