محمد سعید صالحی فیروزآبادی.

سالی که گذشت با همه تلخیها و مرارتهایش، با وجود هجومهای سهمگین امپراتوری رسانه ای که دشمن وجودی ایران عزیزمان هستند و از همه تلخ تر و فاجعه بارتر حوادث دیماه امسال و مصیبتی که برای برخی خانواده های کشورمان اتفاق افتاد، سال بسیار خوبی برای اقتصاد کشورمان بود. خبرهای خوب این سال در سایه برتری امپراتوری رسانه ای جهانی که  بر دنیا حکومت می کند و بسیاری از رسانه های داخلی کشورمان نیز بطور ناخودآگاه متاثر از این امپراتوری هستند، گم شد. جناح بازیهای داخلی برای شکست دادن رقیب داخلی و نداشتن دولت کشورمان از وجود سخنگوی با اطلاعی که بتواند بر جزئیات اقتصاد کشورمان اشراف داشته باشد و اطلاع رسانی کند، باعث شد همه خبرهای خوب و مهم سال 98 نادیده گرفته شود و گم شود. 

 به دو شاخص مهم در اقتصاد کشورمان که زیر بنای تمامی شاخص های دیگر است اشاره می کنم:

 متوسط نرخ دلار در سال 1397  10089 تومان بوده است. متوسط نرخ دلار در سال 1398 تا امروز که 8 اسفند 1398 می باشد 12919 تومان می باشد. این آمار نشان می دهد  رشد دلار در برابر پول ملی کشورمان در سال جاری برابر با 28.05 درصد بوده است. این در حالی است که رشد حداقل دستمزد کارگران در سال 98 برابر با 36 درصد بوده است. اگر 28.05 درصد کاهش پول ملی  را از 36 درصد اضافه شدن دستمزد کم نماییم، عدد 7.95 درصد بدست می آید که نشان می دهد، حداقل حقوق بگیران به نرخهای جهانی به اندازه 7.95 درصد در سال 1398 بهتر از سال 1397 توانسته اند زندگی خود را سامان بدهند. این عدد نشان می دهد، با وجود برقراری مجدد تحریمها، پشت سر گذاشتن یک جنگ با یک ابرقدرت جهانی و فاجعه مصیبت بار دیماه 98، اقتصاد ایران سال خوبی را پشت سر گذاشته است. 

 یک آمار مهم دیگر نیز وجود دارد: 

 شاخص بازار بورس نشان دهنده رشد یا عدم رشد سرمایه گذاری ملی برای توسعه  اقتصاد درونزای کشورمان می باشد. اثرات رشد بازار سرمایه، وجود پول بیشتر برای سرمایه گذاری در صنایع داخلی، رشد آمار اشتغال در سالهای آتی و رقابت بین سرمایه گذاران برای خرید بیشتر نیروی کار داخلی می باشد. متوسط شاخص بازار سرمایه در سال 1397 عدد 147887 بوده است. متوسط شاخص بازار سرمایه تا تاریخ امروز 8 اسفند 1398 برابر با عدد 297585 بوده است. این آمار نمایانگر رشد 101.2 درصدی می باشد. یعنی با وجود این همه تلخکامی و شنیدن خبرهای بد در حوزه سیاست داخلی و خارجی، تحریمهای ترامپ و مانند اینها تکانه مثبت و بزرگی در بهبود اقتصاد کشورمان ایجاد شده است. 

 حسنهایش را گفتی، عیبهایش را نیز بگو:

 رشد مثبت بازار سرمایه بایستی همزمان می شد با کاهش نرخهای بهره، کاهش نرخهای بهره بایستی همزمان می شد با خلع ید مافیای متعفن و بدون رقیب دولتی و نهادهایی که بدون رقابت در اقتصاد کشورمان حضوربرجسته ای دارند. بانکهای دولتی و شبه دولتی که بازار پول را بدون رقیب جدی در چنگهای سیستم مافیایی خود به اسارت در آورده اند حاضر به جدا شدن از منابع پول و ثروتشان نیستند. آنها حاضر به فروش داراییهایشان برای هر چه بزرگتر کردن اقتصاد درونزا و رشد هر چه بیشتر بازار سرمایه نیستند. آنها دائما می خواهند با هزینه تراشی برای اقتصاد ملی که کمترین آنها تغییر دائم دکوراسیون داخلی و کاخسازی از بانکها می باشد، بانکها را بجای کار اصلی خود که توانگر نمودن مغزهای اندیشه آفرین جوانان کشورمان می باشد به بنگاهی برای دست درازی به صنایع داخلی و چپاول آنها تبدیل نمایند. آنها هرگز حاضر به پایین آوردن نرخ بهره و فروش داراییهایشان نمی شوند تا بازار سرمایه رشد بیشتری بیابد و دولت ملی بخاطر رشد واقعی بازار سرمایه  و مالیاتگیری بیشتر از این بازار، ثروتمند تر شود. کشور بایستی بسرعت تصمیم بگیرد: تکیه به بازار سرمایه همراه با ویژگی شگفت آفرین بازار سرمایه که رقابت برای تولید بیشتر ثروت می باشد یا تکیه بر مافیای بدون رقابت دولتی و شبه دولتی؟ این تصمیم مهمی برای کشورمان می باشد که بایستی همین امروز گرفته شود و فردا برای انجام این تصمیم دیر است.  

 رسانه ها با بانک مرکزی، مجلس و اقتصاد کشور هم جهت نیستند و توانایی موج آفرینی ندارند. یک نمونه را برایتان بازگو می کنم. مجلس کشورمان برای اولین بار در تاریخ 41 ساله  بعد از انقلاب کشورمان لایحه بودجه کشور را رد نمود. اگر رسانه های گسترده داخلی به همراه کانالهای خبری صدا و سیما توانایی موج آفرینی بر این خبر داشتند چه شوک بزرگ و مثبتی در اقتصاد کشورمان ایجاد می شد؟

  • نویسنده : یزدفردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا