اکبر یزدانی

یزدفردا :اکبر یزدانی :روز مروست برگزار شد باچه هزینه ای نمیدانم اسپانسر را معدن اسمالون ،ارشاد یزد آقای زاده رحمانی ویکی دوجای دیگر اعلام نمودند.

همگی دستشان درد نکند روزیشاد را برای مردمی که سالها شادی را در پستوی دلشان پنهان کرده بودندرقم زدند جای قدر دانی وسپاس دارد ومعتقدم بدون توجه به گفته ی این یا آن باید این حرکتها ادامه یابد.

هرچه شادی درجامعه بیشتر باشد کارایی جامعه بالاتر است این ثابت شده است وآنانی که میگویند شادی به گونه ای دیگر است یاشادی رابد معنا کرده اند یا نمیخواهند مردم شاد باشند.ادمیزاد به شادی زنده است وموزیک وترنم شادی آور نمیتوان با حلب روغن وسنگ به هم زدن موسیقی نواخت وسیله میخواهد وسیله اش هم طی سالها وهزاره ها تار وتنبور بوده وضرب ودف .مسولین هم آمدند حال یابا گرفتن حق ماموریت یا بدون آن.

استاندار باچه دیدی این بخش مهجور مانده را دید نمیدانم.فرماندار چگونه کمبودها را به گوش مسئولین رساند خبر ندارم.

نماینده چه دردی ازدل مردم برداشت مطلع نشدم تنها گفته  ازدرداین مردم این بود که بخش مروست با هیجده هژار جمعیت دارای یک درمانگاه هست با دوتخت (البته فقط گفته شدآیا جهت رفع این معضل نیز تصمیمی گرفته شد الله اعلم)اما دراین بین جالبترین قسمت رونمای ازچند کتاب بود .

ملافه ای سفید را بر چند کتاب کشیده بودند با خواندن اسم کتاب واسم نویسنده هایش پارچه را برداشتند ودیگر هیچ دراینجا روی سخنم با ارشادیان است .کسانی که برای کتاب وکتابخوانی جلسات متعدد میگیرند .طرح و ایده میدهند واز کمبود مطالعه درجامعه نگرانی خودرا ابراز مینمایند.

مدیر کل محترم ارشاد استان پشت تریبون قرار گرفته وسخن ازجغرافیای فرهنگی ومهم تر بودنش برجغرافیای سیاسی گفت (که بجاست)اما من قلم بدست که چندین چند کار آماده انتشار را سالها زحمت کشیده ام وکوچکترینش راباهزینه شخصی چاپ نموده باهزینه شخصی دراین محفل حضور یافته ام چند سوال برایم پیش میآید که اگر ننویسم وبه ارشاد که خانه خودمیدانم اعلام نکنم به خود ودیگران احساس دین میکنم ایاتوقع زیادی است که بگویم انتظارداشتم مدیرکلی که کار من درمحدوده مسئؤلیت ایشان است وخود شرایط کار رامیداندلااقل یک خسته نباشید به کسانی میگفت که کتابشان آنجابود
توقع زیادی است اگر ازایشان بخواهم که باردیگر که برای رونمایی کتاب به جایی تشریف فرما شدند یک دقیقه دیدار باقلم بدستی داشته باشند که خون دل میخورد ومینگاردوانتظاردارد فکرش را دراجتماعش اشاعه دهد..
توقع بالایی است اگریخواهم مسئول مستقیم کتاب وکتابخوانی ازمن میپرسید آیا کار دیگری در دست چاپ دارید آیا کمکی از دست ما بر میآید  ایا زندگیت بروفق مراد است باور کنید این سوالات را درهرکارگاه کوچکی صاحب کار ازکارمندش  میپرسد هرکشاورزی ازبرادر مهاجری که روزمزد به کمکش میاید سوال میکند
توقع زیادی است اگر خواسته باشم که بالاترین مسئول کتاب وکتاب خوانی بطرف میز کتابها میرفت ولااقل جلد کتابها را نگاه میفرمود وبادست خودش کتابی را به مسئولین هدیه میداد(هرچند نگاهش هم نمیکنند و درون  سطل زباله منزلشان میاندازند) ایا توقع زیادی است که بخواهم قلم بدست را مشوق باشند که بقول خودشان ایجاد کننده جغرافیای فرهنگی است فکر نمیکنم اینان که عرض شد توقع زیادی باشدوامیدوارم بقیه مسئولین حاضر درحیطه وظایف خویش بهتر از مدیرکل ارشاد وابواب جمعی او حرکت کرده باشند جزاین باشد فقط شبی را به شادی گذرانده ودرشادی مردم شریک بوده اند که گوارای وجودشان مابقی باشد تا بعد

  • نویسنده : یزدفردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا