ناگهان سلفى فرهادمیرزا سلین دیون و رامبد جوان

عکس جنجالی نگار جواهریان و رامبد جوان؛ چند نکته و قاعده

یزدفردا:عکس جنجالی نگار جواهریان و رامبد جوان در چند روز گذشته افکار عمومی را به خود مشغول کرده است نکته اینجا است که شهرت هزینه دارد. این را همه چهره‌هاى دنیا مى‌دانند؛ دى‌کاپریو، سلین دیون، برد پیت، ترزا مى، مسى و رونالدو هم مى‌دانند، ریحانا هم حتى مى‌داند، پس وقتى در مجامع عمومى ظاهر مى‌شوند با شال و کلاه و عینک خود پنهان مى‌شوند نه‌اینکه شال و کلاه از سر برگیرند، چون به‌خوبى مى‌دانند تحقق هر خواسته‌اى لزوما به آرامش نمى‌انجامد. آیا آقاى جوان از این نکته غافل بوده است؟! یادمان باشد در جامعه فوق‌طبقاتى قضاوت‌ها هم لاجرم فوق‌طبقاتى مى‌شود.

جنجال عکس نگار جواهریان و رامبد جوان و حواشی پیرامون حضور این زوج برای زایمان فرزندشان در کانادا ادامه دارد، فریدون صدیقى در روزنامه شرق در این باره نوشت:

قاعده؛ هرکسى در هر مقام و شرایطى راهى را انتخاب مى‌کند که با کمترین زیان و مقاومت روبه‌رو شود و بدیهى است که انتخاب‌ها پس از سنجش و قضاوت صورت مى‌گیرد. آیا رامبد جوان این را نمى‌دانست که با همسرش در رخسارى نو در سرزمین شمالى در رفت‌وآمد بود؟ یعنى او از قدرت مهندسى افکار عمومى توسط رسانه‌ها که خود برآمده از آن است بى‌خبر یا غافل بود؟

 

به نظر مى‌رسد چنین نباشد؛ این را آقاى شهاب حسینى و اصغر فرهادى سفر کرده هم مى‌دانند. آقاى جوان قریب به ۲۵ سال است که یکى از شخصیت‌هاى رسانه‌های تصویری، به‌ویژه تلویزیون است؛ یعنى مى‌داند یا باید بداند یکى از مهم‌ترین کارکردهاى رسانه در همه مدیا‌ها بزرگ‌کردن یا کوچک‌کردن هرکسى یا هرچیزى است. آقاى جوان تا همین دیروز از این بزرگى ـ شهرت، اعتبار و ثروت‌ـ بهره‌ها برده است، چون او در به‌ تماشاگذاشتن خود، موجب قضاوت و سپس انتخاب میلیون‌ها بیننده شد که تا همین دیروز‌ها انتخابى مثبت و ارزشمند بوده است.


نکته؛ قضاوت و انتخاب البته همیشه مثبت نیست، اما اگر بود نتیجه تداوم مجموعه تلویزیونى خندوانه، دورهمى و حالا خورشید و... مى‌شود، مگر غیر از این است آقاى مهران مدیرى و رضا رشیدپور؟


نتیجه این نکته؛ آقاى جوان و دوستانى مانند او باید بدانند وقتى شهرت، ثروت و محبوبیت را مدیون افکار عمومى هستند، چون به آنان فرصت خودنمایى (یا هنرنمایى) داده است تا همچنان ستاره باقى بمانند، انتظار واکنش از نوع دیگر (کوچک‌سازى و تحقیر) را هم داشته باشند. ذات رسانه در هر مدیایى خرد و بزرگ‌کردن شخص یا چیزى هم هست.


قاعده؛ فرهنگ جامعه را اعضاى همان جامعه تولید، فراگرفته و فراگیر مى‌کنند؛ فرهنگ شیوه تفکر، عمل و احساس مردمان همان جامعه است. بر این پایه چهره‌ها و حتى سلبریتى‌هاى یک‌شبه و تازه‌به‌دوران‌رسیده که عمرشان کوتاه‌تر از یک فصل است، همواره در مظان قضاوت هستند؛ مثل ورزشکاران، سیاست‌مداران، خوانندگان، موزیسین‌ها، سینماگران، نقاشان، شعرا، نویسندگان، وکلا، وزرا، حتى روزنامه‌نگاران، چون آقاى غزل هوشنگ ابتهاج (سایه)، غزل او از همیشه‌ها محمدرضا شجریان، تافته جدا‌بافته تئاتر و سینما، بهرام بیضایى، اسطوره ادبیات داستانى، محمود دولت‌آبادى، نقاش، نویسنده و منتقد درجه‌یک، آیدین آغداشلو، سیاست‌نویس خوش‌مشرب، صادق زیباکلام، سیاست‌مدار همه فصول، جواد ظریف، معتبرترین ورزشکار، على دایى و عادل فردوسى‌پور که پدیده‌ای بى‌مثال و دوست‌داشتنى است.


سؤال؛ آیا کسى فرهادمیرزا صادق سنندجى را تاکنون قضاوت کرده است، عکسى سلفى از او در کانادا در حال خوردن نوشابه گرفته است؟ پاسخ روشن است، خیر! چرا، چون چنین شخصى وجود ندارد و اگر احتمالا وجود دارد، کسى کارى به کارش ندارد، چون از عنصر شهرت خوب یا بد برخوردار نیست، پس به آراى عمومى گذاشته نمى‌شود. قاضیان و انتخاب‌شوندگانى اگر باشند، چند فامیل و چند آشنا بیش نیستند.


نکته؛ شهرت هزینه دارد. این را همه چهره‌هاى دنیا مى‌دانند؛ دى‌کاپریو، سلین دیون، برد پیت، ترزا مى، مسى و رونالدو هم مى‌دانند، ریحانا هم حتى مى‌داند، پس وقتى در مجامع عمومى ظاهر مى‌شوند با شال و کلاه و عینک خود پنهان مى‌شوند نه‌اینکه شال و کلاه از سر برگیرند، چون به‌خوبى مى‌دانند تحقق هر خواسته‌اى لزوما به آرامش نمى‌انجامد. آیا آقاى جوان از این نکته غافل بوده است؟! یادمان باشد در جامعه فوق‌طبقاتى قضاوت‌ها هم لاجرم فوق‌طبقاتى مى‌شود.


قاعده پایانى؛ اساسا شهرت در جوامعى مانند ما سرچشمه ابدى نگرانى‌ها، دل‌مشغولى‌ها و حسادت‌هاست و اغلب دردسرساز و دردناک مى‌شود. این را آقاى دکتر نجفى، آرام‌ترین سیاست‌مدار روزگار اخیر به خوبى مى‌داند.


پرسش آخر؛ چرا جمعى از افراد مشهور و انبوهى افراد نخبه تن به رفتن از میهن خود مى‌دهند، درحالى‌که فرزندان این آب و خاک عزیز هستند.

اولین مصاحبه رامبد جوان در کانادا؛ رامبد از دلایل سفر به کانادا می‌گوید

یزدفردا:رامبد جوان که به همراه همسرش این روز‌ها در مونترال کانادا به سر می‌برد در مصاحبه‌ای درباره حواشی به وجود آمده اخیر صحبت کرد.


 
این روز‌ها سفر رامبد جوان کارگردان و تهیه‌کننده برنامه "خندوانه" به همراه همسرش نگار جواهریان به کانادا بسیار خبرساز شده است. جوان که گویا برای به دنیا آمدن فرزند خود به کانادا سفر کرده است، در اولین مصاحبه خود پس از رسیدن به مونترال کانادا، تأکید کرده که علت این سفر اکران فیلمش نبوده است.

او در این مصاحبه می‌گوید که من برای اکران فیلم «قانون مورفی» به کانادا نیامده‌ام، من آمده‌ام به مونترال و ضمناً این فیلم را هم در اینجا به نمایش می‌گذاریم.(فیلم را در پایین صفحه ببینید)

تصویری متفاوت و خاص از رامبد جوان



یزدفردا:عکسی نسبتا قدیمی از رامبد جوان را با ظاهری خاص ببینید. این تصویر مربوط به نمایش «کالیگولا» به کارگردانی همایون غنی‌زاده است و طراحی گریم آن را ماریا حاجی‌ها برعهده داشته است.

http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165135.jpeg

رامبد جوان تصویری از گریم خود را در نمایش «کالیگولا» به کارگردانی همایون غنی‌زاده در اینستاگرام منتشر کرد و در توضیح آن نوشت: «عکسی تقریبا قدیمی. نمایش کالیگولا کاری از همایون غنی‌زاده، طراح گریم ماریا حاجیها. ۱۳۸۷و ۸۸.»


از نکوهش جست‌وجو در زندگی خصوصی تا یادآوری شاد کردن مردم با «خندوانه»
چرخش ناگهانی نظرات کاربران اینستاگرام درباره رامبد جوان


 
http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165134.jpeg
 
کاربران اینستاگرام در اتفاقی جالب، پس از گذشت چند روز از ماجرای سفر رامبد جوان به کانادا، در صفحه شخصی این بازیگر و مجری، از عملکرد او حمایت کردند. این تغییر نظر و چرخش، در نوع خود جالب توجه است.

به گزارش خبرآنلاین، «رامبد جوان و سفر به کانادا»؛ در هفته‌های گذشته بار‌ها و بار‌ها این چند کلمه را شنیده یا در فضا‌های مختلف دیده‌ایم، سوژه‌ای که حسابی سروصدا به پا کرد و با واکنش‌های مثبت و منفی بسیاری روبه‌رو شد؛ از انتقاد‌های مردم و برخی چهره‌ها گرفته تا پست‌های حمایتی تعدادی از اهالی سینما و تلویزیون.

در واقع در همان ایام که این خبر در حال پخش در فضای مجازی بود، پستی از رامبد جوان درباره کودکان کار با واکنش‌های تند کاربران فضای مجازی و دنبال‌کنندگان او در اینستاگرام همراه شد و بسیاری به خاطر این پست به او تاختند.

حال جوان که این روز‌ها در کانادا به سر می‌برد، پس از مدت‌ها پستی اینستاگرامی را به اشتراک گذاشته است که مضمونی درباره خشونت دارد. نکته جالب توجه این پست، کامنت‌هایی است که کاربران اینستاگرام زیر آن گذاشته و به نوعی حکایت از چرخش ناگهانی نظراتشان نسبت به این هنرمند و سفرش به کانادا برای تولد فرزندش دارد؛ در واقع به نظر می‌رسد فعالان این شبکه اجتماعی دیگر موضع تندی نسبت به او ندارند و حامی او شده‌اند.
 
انتقاد‌ها از کنجکاوی صداوسیما در زندگی رامبد جوان

بخش قابل‌توجهی از دنبال‌کنندگان صفحه جوان با تاکید بر اینکه زندگی شخصی هر فردی به خود او ارتباط دارد و نباید در زندگی دیگران کنجکاوی کرد، به حمایت از این هنرمند پرداختند و اقدامش را ستایش کردند. در این میان عده‌ای هم انگشت اعتراض را به سمت صداوسیما گرفتند و از برخورد گزینشی بخش‌های خبری این سازمان انتقاد کردند.

به عنوان مثال، کاربری نوشت: «من خیلی تاسف می‌خورم واسه خیلی از مردم و صداوسیما .. که تو زندگیِ شخصیِ آدم همه جوره دخالتشون هست .. شما همیشه خوش باشی ایشالا.. من که عشق کردم عکستونو دیدم، با آرزوی موفقیت‌های بیشتر و بیشتر خودتون و همسرتون، در ضمن دلمون تنگ شده.»

کاربر دیگری هم این‌طور نظر داد: «آقای جوان شما بهترین هستید و زندگی خصوصی‌تون به هیچکس مربوط نمیشه و حرفای دیگران نباید روی شما تاثیر بذاره، چون تمام این حرف و حدیث‌ها حسادت آدم‌هایی هست که نمیتونن موفقیت شما و خانوادتون رو ببینن شما بهترینید.»

کاربری با نام سارا باقری هم نوشت: «آقای جوان من واقعا متاسفم که مردم ما آنقدر قدرنشناس هستند! امیدوارم شما این رفتار‌ها به دل نگیری.»

مریم فرهمند هم در این باره نظر داد: «آقای جوان زندگی شخصی شما به هیچ کسی ربطی نداره - این تو فرهنگ ما جا نیوفتاده متاسفانه.»

قدردان زحمات رامبد جوان باشیم
در این میان، بسیاری از کاربران به دلیل ساعات و اوقات خوشی که جوان با «خندوانه» برایشان رقم زده بود به حمایت از او پرداختند و تاکید کردند که انصاف نیست با وجود خدمات او به مردم، به تصمیمش احترام گذاشته نشود.

مانند کاربری که نوشت: «نمک‌نشناس نباشیم، خیلیارو سرگرم کرد و انرژی مثبت داد چرا ما ایرانیا یاد نمیگیریم تو زندگی مردم دخالت نکنیم.»، کاربر دیگری هم اینچنین نظر داد: «رامبد جان واقعا متاسفم که آنقد آدمای قدرنشناسی هستیم، ممنون که با برنامت خنده رو لب‌مون آوردی، عقایدت هرچی هست به خودت مربوطه.»

یکی دیگر از دنبال کنندگان صفحه جوان هم به این ترتیب نظر داد: «جناب رامبد جوان ازتون سپاسگزارم برای لحظات شادی که برای من و خانوادم با برنامه خوبتون بوجود آوردید خداوند جزای خیرش رو با فرزند سالم و صالح بهتون بده، مانا باشید و خوشحال.»

همچنین کاربر دیگری نوشت: «اون روزی که با برنامش کلی میخندید و واسه دو ساعت یادتون میرفت مشکلاتتون رو بد نیست یادتون بیاد. عجب مردم بی چشم و رویی هستیم ما.»
 
ابراز تعجب کاربران از تغییر نظر عجیب بعضی‌ها
در این میان، نکته جالب توجهی که در میان کامنت‌های زیر پست جوان به چشم می‌خورد، چرخش نظر و عقیده یک‌باره مردم درباره سفر او به کانادا است، در واقع پیش از این در گوشه و کنار شاهد نظرات انتقادی مردم از تصمیم این هنرمند بودیم، حتی بسیاری تصمیم به تحریم او و برنامه‌اش هم گرفته بودند، اما به یک‌باره کامنت‌های زیر پست آخر جوان خلاف تمامی این اتفاقات بود.

برخی از کاربران هم به این نکته درباره کامنت‌ها اشاره کردند و به کنایه از پاک کردن کامنت‌های مخالف نوشته بودند، مانند کاربری که در این باره نوشت: «کامنتا رو می‌خوندم، خیلی برام جالب بود اکثرا گفتن زندگی خصوصی و حریم شخصی و کلا تایید آقای جوان، اونایی که توی پیجای دیگه اظهار فضل می‌کردن کجان؟»

یا کاربر دیگری اینچنین نظر داد: «هر چی کامنت میخوانی همه نوشتن من متاسفم آقای جوان که مردم اینقدر فضولن من نمیدونم اینا که تا دیروز فوش میدادن کیا بودن.»

همچنین یکی دیگر از دنبال کنندگان صفحه جوان با صراحت تمام نوشت: «کامنت‌های منفی پاک شدن؟ همه طرفدار شدن یهو!»
 
امیر جعفری، ستاره اسکندری، رامبد جوان؛ سلبریتی‌ها، دورویی و تملق!

 

http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165133.jpeg
امان‌الله قرایی‌مقدم در روزنامه شرق نوشت:

برخی افراد و گروه‌ها در جامعه نقش گروه مرجع یا ریفرنس گروپ را دارند؛ یعنی مورد داوری و قضاوت و الگو قرار می‌گیرند.

برخی اشخاص را که در جامعه مشهور و معروف هستند و طرفدارانی دارند و مردم، به‌ویژه جوانان در رفتار و کردار و آینده‌نگری و بینش و طرز تفکر از آنان الگو می‌گیرند، به‌اصطلاح سلبریتی یا «اشخاص مشهور» می‌نامیم.

تمام حرکات و گفته‌ها و کردار‌های گذشته و آینده چنین افرادی مورد توجه و داوری مردم قرار می‌گیرد.

به همین علت است که خانم بازیگری که از کشور خارج شده و قبلا موضع‌گیری‌هایی مثلا در دفاع از حجاب داشته، چنین مورد توجه قرار می‌گیرد یا فلان قهرمان ورزشی که زمانی چیزی گفته است و اکنون چیز دیگری می‌گوید در معرض داوری خواهد بود.

از این افراد سلبریتی و مشهور به شکل‌های مختلف استفاده می‌شود و این افراد ممکن است هم مورد استفاده بازرگانی و اقتصادی و تجاری قرار بگیرند، هم از آن‌ها استفاده سیاسی شود، هم الگوی فرهنگی شوند و هم در مسائل اجتماعی وارد شوند.

نمونه اقتصادی آن بیلبورد‌های تبلیغات تجاری است که چهره سلبریتی‌ها را روی آن‌ها می‌بینیم. در حوزه سیاست از وجهه این افراد استفاده می‌شود؛ کاری که تحت عنوان «تلقین وجهه» می‌شناسیم. می‌دانیم که «تلقین» با «تقلید» فرق دارد.

فردی که به او تلقین شده است، عملی را نیندیشیده و ناآگاهانه انجام می‌دهد. تقلید عملی آگاهانه و اندیشیده‌شده است. تحت‌تأثیر تلقین، فرد ممکن است خالکوبی با فلان مدل انجام دهد یا موی سر را به شیوه کلئوپاترا یا مری آنتوانت آرایش دهد.

نمونه سیاسی نیز آن است که آقای ریگان از فرانک سیناترا، خواننده معروف که در زمان تبلیغات انتخاباتی او ۵۰ یا صد میلیون نفر طرفدار داشت، استفاده کرد. در سیاست خودمان نیز پیش آمده است که از وجهه سلبریتی‌ها در امور سیاسی استفاده شود. درواقع از وجهه و اعتبار و شهرت این اشخاص در زمینه سیاسی استفاده و حتی سوء‌استفاده می‌شود.

علت اینکه گاهی شکل سوء‌استفاده به خود می‌گیرد، این است که چنین تلقی یا وانمود می‌شود که فردی که قهرمان وزنه‌برداری یا فوتبال یا خواننده یا بازیگر خوبی است، در امور سیاسی و اقتصادی نیز وارد است یا اگر او از کسی جانبداری می‌کند، مطمئنا نظرش درست است. به این شکل جوانان تحت‌تأثیر احساسات قرار می‌گیرند، درحالی‌که چنین تصوری احتمالا درست نیست و اشتباه است.

در زمینه فرهنگی نیز این افراد به الگوی فرهنگی تبدیل می‌شوند و مثلا خالکوبی یا موی سر هدهدی یا شیوه رانندگی آن‌ها خوب پنداشته می‌شود و گروه مرجع جوانان می‌شوند.

چون این افراد گروه مرجع می‌شوند، هر رفتار آن‌ها نیز مورد داوری قرار می‌گیرد و هر کارشان زیر ذره‌بین می‌رود. درعین‌حال خطای آن‌ها نیز صدهابرابر بیشتر به چشم می‌آید و از این لحاظ به قاضی، استاد دانشگاه، معلم یا پلیس شباهت دارند که اگر خطا کنند، بسیار بیش از یک فرد عادی به چشم می‌آید.

اگر کار خوب کنند یا کار بد، الگو قرار می‌گیرند و بنابراین طبیعی است که آن بازیگر مرد یا زن چنین در معرض قضاوت موشکافانه قرار می‌گیرد و جامعه به کار نادرست یا تفاوت ظاهر با باطن آنان واکنش نشان می‌دهد. واقعیت این است که جو جامعه افرادی را وادار می‌کند که به چیزی تظاهر کنند که به آن اعتقاد ندارند تا موقعیت شغلی یا مالی یا اجتماعی خود را حفظ کنند.

در برخی جوامع که نمی‌توان آزادانه گفتگو کرد، این دورویی‌ها و دورنگی‌ها به مراتب بیشتر دیده می‌شود. این مسئله‌ای است که در بسیاری از پژوهش‌ها و از جمله در پژوهشی که کورت لِوین چندین دهه پیش در دانشگاه ام‌آی‌تی انجام داد، ثابت شده است. این مسئله در کشور ما نیز، سابقه طولانی دارد.

ابن خلدون تونسی در کتابی به نام «العبر، و دیوان المبتدأ و الخبر فی أیام العرب و العجم و البربر» می‌گوید: «اطرافیان دولت ظاهری خوب و باطنی آکنده از خبث و پلیدی دارند». در چنان شرایطی بود که متملق و چاپلوس نسبت به بالادست، زورگو و متعدی می‌شد نسبت به ضعیف و زیردست. هروقت هم که اتفاقی می‌افتاد، همان بادمجان دورقاب‌چین‌ها به مراتب بدتر از آنانی که روز پیش از آن انتقاد می‌کردند، روی تملق‌شنو‌ها شمشیر می‌کشیدند.

این شرایط اجتماعی چندهزارسال در تاریخ ما دوام داشته است و سخنورانی مانند سعدی در چنان شرایطی به گفتن این جملات وادار می‌شدند: «زبان بریده به کنجی نشسته صم بکم/ به از کسی که نباشد زبانش اندر حکم. ذوالفقار علی در نیامم و زبان سعدی در کام» یا «به دریا در منافع بی‌شمار است و گر خواهی سلامت برکنار است».

 

حذف کامل رامبد جوان از کنداکتور تابستانی نسیم!

 
 


بانی فیلم نوشت: به نظر می رسد تلویزیون پس از حاشیه های ایجاد شده برای رامبد جوان و همسرش نگار جواهریان که در پی انتشار تصویری از آندو در کانادا صورت گرفت، فعلاً تصمیمی برای پخش تصاویر او ندارد. این مسئله زمانی مشخص می شود که بدانیم امروز در خبر اعلام شده درباره کنداکتور تابستانی شبکه نسیم، هیچ خبری از بازپخش برنامه های رامبد جوان، «خندوانه» و «قاچ» دیده نمی شود.

دو برنامه ای که بار تبلیغاتی و مالی سرشاری هم برای تلویزیون داشتند و حالا با اتفاق رخ داده، این ظرفیت تا اطلاع ثانوی برای صدا و سیما از بین رفته است! البته مدیران تلویزیون چندی پس از بالا گرفتن انتقادات از جوان، بازپخش برنامه های او را در اواخر بهار هم متوقف کرده بودند. باید دید این ممنوعیت پخش تا چه زمانی ادامه خواهد یافت.

از سوی دیگر، با وجود اعلام اخیر تهیه کننده «دورهمی» مبنی بر اینکه برنامه مذکور دنباله جدیدی نخواهد داشت، شبکه نسیم بدون اشاره به تکراری بودن آن، خبر از پخش آن در ایام تابستان داده است. این در حالی است که اغلب برنامه های اعلام شده در این خبر تکراری هستند!

متن کامل این خبر را در ادامه بخوانید: شبکه نسیم با آغاز فصل تابستان برنامه های مختلفی را روانه آنتن خواهد کرد که از جمله آنها می توان به «دورهمی»، «کودک شو»، «وقتشه»، «خانه ما»، «ویتامین خ»، «کاف گاف»، «نسیم آوا» و «نسیم دانش» اشاره کرد.

«دورهمی»

برنامه تلویزیونی «دورهمی» با اجرای مهران مدیری و تهیه کنندگی مصطفی احمدی یکی از برنامه های پرمخاطب تلویزیون است که اخر هر هفته با عنوان منتخب برنامه دورهمی از چهارشنبه تا جمعه ساعت ۲۳ پخش می شود.

«کودک شو»

کودک شو یک مسابقه خانوادگی است که در آن خانواده ها برای جایزه بزرگ با هم رقابت می کنند اما بچه ها در دنیای کودکانه خود به بازی مشغولند! این برنامه شامل بخشهای غیر رقابتی، طنز و سرگرمی نیز هست و اجرای آن را پژمان بازغی بر عهده دارد. کودک شو شنبه تا سه شنبه ، ساعت ۲۳ و جمعه ها ساعت ۲۱ از این شبکه پخش می شود

«وقتشه»

برنامه تلویزیونی «وقتشه» با محوریت سبک زندگی و بررسی‌های کارشناسانه در هر قسمت میزبان زوج‌های جوان خواهد بود و با آن‌ها به گفتگو می‌پردازد.

موضوع این برنامه در خصوص جوانانی است که قصد ازدواج دارند. جوانانی از رده سنی ۱۸ تا ۴۰ سال در این برنامه ثبت نام کرده اند که نامزد دارند و دچار مشکل هستند که طی پروسه ای در برنامه مشکلات آنها بررسی می شود و در آخر با هدایت کارشناس به نتیجه می رسد. «وقتشه» روزهای زوج ساعت ۲۱ از شبکه نسیم پخش خواهد شد.

«خانه ما»

فصل هفتم مستند مسابقه پرمخاطب «خانه ما» که این بار در شهر ادب و فرهنگ ایران تولید شده است، پنجشنبه ها روی آنتن شبکه نسیم می رود. «خانه ما» با گذشت ۶ فصل تاکنون خانواده های مختلف ایرانی در شهرهای تهران، اصفهان، اهواز، رشت و تبریز را به چالش کشیده است و زمینه ساز رقابتی سالم در کنار معرفی سبک زندگی ایرانی اسلامی و راهکارهای اقتصادی بوده است.

فصل هفتم این مستند مسابقه در شهر زیبای شیراز می گذرد و به بهانه رقابت خانواده ها، آداب و رسوم و فرهنگ مردم شیراز و فضای این شهر به تصویر کشیده شده و از حافظ و سعدی و تخت جمشید سخن به میان آمده است. این فصل از «خانه ما» در ایام نوروز تصویربرداری شده و این بار هم ۳ خانواده در آن به رقابت می پردازند. خانواده‌هایی که شباهت‌ها و تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند که زمینه‌ساز رقابت مثبت بین آنها می‌شود. فصل جدید این مستند مسابقه پرمخاطب ۶ تیر ماه در ۱۰ قست ۵۲ دقیقه ای پنجشنبه شب‌ها ساعت ۲۱ از شبکه نسیم سیما روی آنتن می رود.

«ویتامین خ»

سری جدید برنامه «ویتامین خ» به تهیه کنندگی و کارگردانی رامین کرم یزدی روزهای فرد ساعت ۲۰از شبکه نسیم پخش می شود این برنامه ترکیبی است که با اجرای حسین اکبری با بخش هایی چون اوستا سلام، اعتماد به نفس، نقل خوبان و… تولید می شود.

«کاف گاف»

برنامه «کاف گاف» به تهیه کنندگی و کارگردانی آرمین قاسم زاده یک برنامه نمایشی و ترکیبی با محوریت طنز و کمدی است که به ناهنجاری های روز فرهنگی و اقتصادی برگرفته از جامعه می پردازد. این برنامه در ١٠٠ قسمت ۲۰ دقیقه ای روزهای زوج ساعت ٢٠ روی آنتن شبکه نسیم می رود. در بخش نمایشی، بازیگران با حضور در بین مردم به شکل طنز با ناهنجاری های اجتماعی شوخی می کنند که بازیگران این بخش کیوان ساکت اف، آرمین راستگو و … هستند.

مستند «خسته نباشید»

یزدفردا:سری جدید مستند «خسته نباشید» با اجرای میثم رازفر روایتی صمیمی و متفاوت از یک روز کاری مشاغل مختلف است که شنبه تا سه شنبه ساعت ۲۲ از شبکه نسیم پخش می شود.

«نسیم آوا»

«نسیم آوا» به پخش موسیقی های مختلف از خوانندگان متفاوت اختصاص دارد که فصل جدید این برنامه روزهای چهارشنبه و پنجشنبه هر هفته ساعت ۲۲روی آنتن می رود.

«نسیم دانش»

نسیم دانش برنامه ای است که قصد دارد لحظاتی مفرح را با چاشنی علمی برای بینندگان شبکه نسیم فراهم آورد.این برنامه روزهای زوج ساعت ۱۹:۳۰ از این شبکه پخش می شود.

هزینه زایمان سزارین در بیمارستان خصوصی
 
 
http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165132.jpeg

فرارو– ماجرای تولد فرزند رامبد جوان، مجری خندوانه و نگار جواهریان در کانادا می‌تواند حدود ۱۰۰ میلیون تومان خرج روی دستشان بگذارد، آنهم بدون احتساب هزینه‌های رفت و آمد که خودش میلیون‌ها تومان هزینه دارد. در صورتی که اگر آن‌ها زایمان طبیعی در بیمارستان دولتی در ایران را انتخاب کرده بودند می‌توانستند از زیر بار کل هزینه‌ها کنار بکشند. آن‌ها حتی می‌توانند زایمان سزارین در بیمارستان خصوصی را انتخاب کنند. محاسبات نشان می‌دهد هزینه زایمان در بیمارستان خصوصی به روش زایمان طبیعی یا سزارین، نهایتا ۱۲ میلیون تومان خرج خواهد داشت. در این گزارش سراغ جزئیات هزینه زایمان در بیمارستان خصوصی به روش زایمان سزارین رفته‌ایم و از دوستمان لیست تمام هزینه‌هایی که برای زایمان سزارین کرده را گرفته‌ایم. دوست ما روی تولد فرزندش نهایت حساسیتی که یک پدر می‌توانست روی بیمارستان داشته باشد را به خرج داد. شاید برای همین بود که کل هزینه زایمان در بیمارستان خصوصی فوق تخصصی برای تولد فرزندش را برعهده گرفت. هرچند بیمه تکمیلی کلی به دوستم در تامین هزینه زایمان در بیمارستان خصوصی به روش زایمان سزارین کمک کرد.

هزینه قبل زایمان سزارین در بیمارستان خصوصی؛ ۳.۱۵ میلیون تومان
همان روز‌های اول تشخیص بارداری، دوستمان هزینه زایمان در بیمارستان خصوصی را به جانش خرید و یک بیمارستان فوق تخصصی در تهران را برای تولد فرزندش انتخاب کرد. آن‌ها تا ماه هفتم، هر ماه برای ویزیت ماهانه و با توصیه پزشک ماما به بیمارستان می‌رفتند. بیمارستان برای هر ویزیت ۵۰ هزار تومان در نظر گرفته بود که شرکت بیمه با کم کردن درصد فرانشیز، ۴۲ هزار تومان آن را پرداخت کرد. به عبارتی از هزینه ۳۵۰ هزار تومانی ویزیت‌های ماهانه، شرکت بیمه ۲۹۴ هزار تومان را متقبل شد.

ماه هشتم و نهم، مراقبت از مادر جدی‌تر شد. برای همین ویزیت‌های ماهانه جای خودشان را به ویزیت‌های هفته‌ای داده‌اند تا نگرانی بابت سلامت مادر و کودک به وجود نیاید. همین موضوع باعث شد دوستمان هشت نوبت دیگر برای ویزیت ماما به پزشک مراجعه کنند و هر بار ۵۰ هزار تومان حق ویزیت بدهند. هر چند در آخر شرکت بیمه ۴۲ هزار تومان آن‌ها را حساب کرد و کل هزینه ویزیت برای دوستمان هشت هزار تومان تمام شد. ۱۵ نوبت ویزیت ماهانه و هفتگی در دوران بارداری، جمعا ۷۵۰ هزار تومان هزینه داشت، که شرکت بیمه ۶۳۰ هزار تومان آن را پرداخت کرد و دوستمان تنها ۱۲۰ هزار تومان برای ۱۵ نوبت ویزیت هزینه کرد.

پزشک ماما بیمارستان خصوصی در چند نوبت ویزیت، برای مادر سونوگرافی تجویز کرد و هربار خانواده را به زایمان طبیعی تشویق کرد. هفته ششم، هفته ۱۶، هفته ۲۴، هفته ۳۶ و هفته ۳۸، دوستمان در پنج نوبت برای سونوگرافی به بیمارستان رفت. بیمارستان خصوصی برای هر نوبت سونوگرافی مبلغی معادل ۴۰۰ هزار تومان هزینه در نظر گرفته بود. به عبارتی دوستمان جمعا برای پنج نوبت سونوگرافی، مبلغ دو میلیون تومان به بیمارستان پرداخت کرد. هرچند بعدا توانست یک میلیون تومان آن را از شرکت بیمه دریافت کند. همین مورد باعث شد کمی از هزینه زایمان در بیمارستان خصوصی کم شود.

در کنار سونوگرافی، پزشک ماما در طول دوره بارداری دو مرتبه مادر را برای آزمایش خون دیابت بارداری به آزمایشگاه فرستاد. دوستمان برای هر مرتبه آزمایش، ۲۰۰ هزار تومان و جمعا ۴۰۰ هزار تومان پرداخت کرد. شرکت بیمه بعد از کم کردن فرانشیز، ۱۴۰ هزار تومان از هزینه هر آزمایش را به دوستمان بازگرداند تا سهم خود را از هزینه‌های زایمان سزاری در بیمارستان خصوصی بپردازد. به عبارتی جمع سهم بیمه در هزینه‌های آزمایش خون ۲۸۰ هزار تومان و سهم دوستمان ۱۲۰ هزار تومان از ۴۰۰ هزار تومان بود.

اگر همه این اعداد و ارقام را با هم جمع کنیم، می‌بینیم دوستمان برای تامین کل هزینه زایمان در بیمارستان خصوصی قبل از عمل سزارین جمعا ۷۵۰ هزار تومان برای ۱۵ نوبت ویزیت، دو میلیون تومان برای پنج نوبت سونوگرافی و ۴۰۰ هزار تومان برای دو نوبت آزمایش خون و جمعا سه میلیون و ۱۵۰ هزار تومان به بیمارستان فوق تخصصی خصوصی در تهران پرداخت کرد. هرچند بعدا توانست حدود ۶۳۰ هزار تومان برای ۱۵ نوبت ویزیت، یک میلیون تومان برای پنج نوبت سونوگرافی و ۲۸۰ هزار تومان برای دو نوبت آزمایش خون و جمعا یک میلیون و ۹۱۰ هزار تومان از این مبلغ را از شرکت بیمه دریافت کند تا نهایتا خرجش به یک میلیون و ۲۴۰ هزار تومان کاهش پیدا کند. توجه داشته باشید که اگر دوستمان بیمه تکمیلی درمان شرکتی نداشت، باید سه میلیون و ۱۵۰ هزار تومان را تمام و کمال پرداخت می‌کرد.

هزینه عمل زایمان سزارین در بیمارستان خصوصی؛ ۸.۶ میلیون تومان
نهمین ماه، دوستمان دلش مثل سیر و سرکه می‌جوشید. او برای تولد فرزندش عمل سزارین را به زایمان طبیعی ترجیح داد و همین موضوع باعث شد هزینه زایمان در بیمارستان خصوصی بیشتر شود. چراکه بیمارستان فوق تخصصی برای عمل هزینه زایمان طبیعی در بیمارستان خصوصی را پنج میلیون تومان و هزینه زایمان سزارین در بیمارستان خصوصی را هفت میلیون تومان در نظر گرفته بود. دوستمان هزینه اضافه دو میلیون تومان برای زایمان سزارین در بیمارستان خصوصی را به جان خرید و در نهایت فرزندش با عمل زایمان سزارین به دنیا آمد. سقف پوشش بیمه تکمیلی برای اولین بار کشش نداشت و این بار نتوانست کل هزینه زایمان در بیمارستان خصوصی را پوشش دهد. سقف پوشش بیمه تکمیلی برای عمل زایمان طبیعی یا سزارین پنج میلیون تومان بود و کفاف هزینه هفت میلیونی عمل زایمان سزارین را نمی‌داد. شرکت بیمه درصد فرانشیز را از پوشش پنج میلیونی کم کرد و نهایتا چهار میلیون و ۶۰۰ هزار تومان از هزینه زایمان در بیمارستان خصوصی را برعهده گرفت. بعد از زایمان، آزمایش زردی نوزاد، ۳۰ هزار تومان برای دوستمان هزینه داشت. با توجه به اینکه متاسفانه فرزند دوستمان به زردی دچار بود، این آزمایش سه مرتبه دیگر بعد از طی کردن مراحل درمان تکرار شد و نهایتا ۹۰ هزار تومان هزینه داشت. شرکت بیمه مبلغ ۲۲ هزار تومان از هر ۳۰ هزار تومان را متقبل شد و نهایتا ۶۶ هزار تومان به دوستمان برگرداند. با توجه به اینکه تکرار آزمایش زردی صرفا در مورد دوستمان ضروری بود، ما همان یک مرتبع آزمایش زردی را برای به دست آوردن هزینه‌های پزشکی زایمان در بیمارستان فوق تخصصی خصوصی در نظر می‌گیریم.

دوستمان علاوه بر تولد فرزندش، نگران آینده او هم بود. برای همین تصمیم گرفت هزینه ذخیره بند ناف نوزاد را هم به بیمارستان خصوصی بپردازد. او برای ذخیره بند ناف یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان هزینه کرد و قرار است هر سال برای نگهداری آن ۱۰۰ هزار تومان پرداخت کند. شرکت بیمه این هزینه را غیرضروری دانست و برای همین هیچ سهمی از این مبلغ ۱.۵ میلیونی را به دوستمان برنگرداند. همین مورد باعث شد هزینه سزارین در بیمارستان خصوصی برای دوستمان بیشتر شود.
دوستمان نهایتا برای تولد فرزندش علاوه بر سه میلیون و ۱۵۰ هزار تومان هزینه‌های پیش از زایمان سزارین، هفت میلیون تومان برای عمل زایمان سزارین، ۹۰ هزار تومان برای آزمایش زردی و یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان برای ذخیره بند ناف هزینه کرد. با این تفسیر کل هزینه زایمان در بیمارستان خصوصی برای دوستمان سر جمع ۱۱ میلیون و ۷۴۰ هزار تومان شد. سهم شرکت بیمه خصوصی از این هزینه‌ها تقریبا شش میلیون و ۵۸۰ هزار تومان بود. با این حساب هزینه نهایی که دوستمان برای تولد فرزندش بر عهده داشت رقمی حدود پنج میلیون و ۱۶۰ هزار تومان شد. بخش بزرگی از این هزینه بیشتر به خاطر عمل سزارین و ذخیره بند ناف بود که شرکت بیمه بخش قابل توجهی از آن را برعهده نگرفت. درصورتی که دوستمان بین زایمان طبیعی و زایمان سزارین، سراغ زایمان طبیعی رفته بود، هزینه زایمان در بیمارستان خصوصی به شکل محسوسی کمتر می‌شد. توجه داشته باشید که اگر دوستمان بیمه تکمیلی نداشت، باید کل هزینه ۱۱ میلیون و ۷۴۰ هزار تومانی برای زایمان در بیمارستان خصوصی را از جیب خودش تقبل می‌کرد.

پوشش بیمه‌های تکمیلی درمان برای هزینه زایمان سزارین در بیمارستان خصوصی
بیمه تکمیلی درمان عموما به صورت گروهی توسط شرکت‌های بیمه ارائه می‌شود. یک شرکت یا یک سازمان می‌تواند برای کارمندانش بیمه تکمیلی درمان بگیرد و بخش زیادی از هزینه‌های درمان را بر عهده شرکت بیمه بگذارد. بعضی از شرکت‌های خصوصی بیمه، اخیرا سراغ بیمه تکمیلی انفرادی رفته‌اند و این بیمه را برای اشخاص هم در نظر گرفته‌اند.

یکی از شرکت‌های بیمه خصوصی، بیمه تکمیلی درمان را در قالب شش طرح برای افراد زیر ۷۰ سال ارائه کرده. البته هر کدام از گروه‌های سنی حق بیمه متفاوتی دارند. اگر صرفا گروه سنی ۱۶ تا ۵۰ سال را در نظر بگیریم، بهترین طرح که بیشترین پوشش را برای هزینه‌های درمان درنظر گرفته، سالانه دو میلیون و ۲۵۰ هزار تومان هزینه دارد. البته اگر تعداد افراد بیشتر شود، از هزینه سالانه ثبت نام بیمه تکمیلی مبلغی کاهش پیدا می‌کند. سقف پوشش این طرح برای هزینه زایمان در بیمارستان اعم از زایمان طبیعی یا سزارین، پنج میلیون تومان است. سقف هزینه‌ها برای خدمات پاراکلینیکی گروه اول ۲۰۰ هزار تومان و برای خدمات پاراکلینیکی گروه دوم ۱۰۰ هزار تومان است. علاوه بر این بیمه تکمیلی تا سقف ۱۰۰ هزار تومان هزینه‌های خدمات آزمایشگاهی را پوشش می‌دهد. همچنین بیمه تکمیلی برای پوشش هزینه‌های ویزیت و دارو ۱۰۰ هزار تومان است. باید توجه داشته باشید که هزینه پرداخت شده توسط بیمه درصدی کمتر از هزینه‌ای خواهد بود که برای درمان پرداخت کرده‌اید. حتی اگر پوشش شرکت بیمه کفاف هزینه‌ها را بدهد، با این حال درصدی تحت عنوان فرانشیز از مسئولیت شرکت بیمه کم می‌شود. اغلب بیمه‌ها ۱۰ درصد هزینه‌ها را به عنوان فرانشیز رد می‌کنند و مسئولیت خود را در برابر هزینه‌های درمان کاهش می‌دهند تا خود شخص هم در هزینه زایمان در بیمارستان سهیم باشد.
 
 
فیلم جنجالی "ستاره اسکندری" در ترکیه؛ و اما بعد!

 
 
فرارو- پس از انتشار یک تصویر جنجالی از رامبد جوان و نگار جواهریان در کانادا، ویدیویی تازه از یک بازیگر سینما و تلویزیون منتشر شده که موج جدیدی در افکار عمومی به راه انداخته است. این بار نوبت به ستاره اسکندری رسیده است.
http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165129.jpeg
به گزارش فرارو، ظاهرا این ویدئو ستاره اسکندری در ترکیه ضبط شده، او را نشان می‌دهد که در یک مرکز خرید با پوششی که با معیار‌های ایران نامتعارف به حساب می‌آید، حضور دارد.
 
این ویدئو در ابتدا به صورت مخفیانه ضبط شده و در ادامه فردی که آن را ضبط می‌کند چند بار فریاد می زند"سلبریتی خائن" که با واکنش ستاره اسکندری روبه رو می شود.

سلبریتی خائن اصطلاحی است که بیشتر از سوی "مسیح علینژاد" از مخالفان نظام علیه چهره‌های سرشناس هنری که در داخل کشور فعالیت می‌کنند مطرح شده است.

این ویدئو بار‌ها در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شده است و بسیاری درباره آن اعلام نظر کرده اند. اما ماجرا وقتی جدی‌تر شد که مصاحبه‌ای از ستاره اسکندر در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که در آن او از پوشش حجاب دفاع می کند.

حالا برخی از کاربران می‌گویند ستاره اسکندر مرتکب "ریاکاری" شده است. او در ایران به گونه‌ای رفتار و عمل می‌کند، اما خارج از ایران رفتار دیگری دارد.

در این بین برخی کاربران منتقد نظام نیز ستاره اسکندری را به عنوان یک چهره هنری وابسته به نظام معرفی کرده اند و به او تاخته اند. ویدئو ستاره اسکندری ابتدا از سوی کانال آمد نیوز منتشر شد و پس از آن نیز صفحات مجازی مسیح علی نژاد آن را پوشش داد و از کسی که آن را ضبط کرده دفاع کرد. 

البته در داخل کشور نیز برخی رسانه‌ها همچون روزنامه کیهان با نگاه انتقادی به این ویدئو ستاره اسکندری پرداخته اند. به نوشته این روزنامه "واقعاً شرم‌آورست بازیگری که همکار صداوسیما محسوب می‌شود و با بودجه بیت‌المال به شهرت رسیده، این چنین به فرهنگ و ارزش‌های وطنی خودش توهین می‌کند."

عده‌ای نیز از ستاره اسکندری دفاع کرده اند. این عده معتقدند ورود به حزوه خصوصی افراد کار ناپسندی است و از او حمایت کرده اند.

ستاره اسکندری کیست؟
http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165131.jpeg

یزدفردا:ستاره اسکندری متولد ۲۵ خرداد ۱۳۵۳ در تربت حیدریه، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون است. ستاره اسکندری دانشجوی رشته مترجمی زبان بود اما به خاطر کار در تئاتر از ادامه تحصیل انصراف داد. از تئاتر آغاز کرد و سه بار هم کاندیدای دریافت جایزه از جشنواره تئاتر دانشجویی شد. آغاز کار وی در سینما با بازی در فیلم «حریف دل» عبدالرضا گنجی در سال ۱۳۷۵ بود. او دو خواهر هنرمند به نام‌های لاله اسکندری (بازیگر) و سارا اسکندری (چهره پرداز) دارد. ستاره همچنین برادرزاده عبدالحسین اسکندری گوینده و مجری رادیو و تلویزیون است و او برادر عکاسی به اسم سیامک اسکندری دارد.

شهرت او بیشتر به خاطر بازی در مجموعه‌های تلویزیونی است که آن را از سال ۱۳۷۳ شروع کرده، مخصوصاً مجموعه نرگس که بعد از درگذشت پوپک گلدره نقش نرگس را در آن بازی می‌کرد. او برنده جایزه بهترین بازیگر زن در جشنواره تئاتر فجر ۱۳۷۹ برای بازی در نمایش «سعادت لرزان مردمان تیره‌روز» شده‌است.
 
"آقا یوسف"، "مسافر ری"، "مواجهه"، "تارزن و تارزان"، "شبانه" و...  از آثار سینمایی است که ستاره اسکندری در آنها نقش ایفا کرده است.  او در آثار تلویزیونی همچون "لیلا"، "با من بمان"، "نرگس"، "شوق پرواز"، "فاکتور هشت"، "حیرانی"، "مرگ تدریجی یک رویا"، "هفت سین"، "گمشدگان" و... حضور داشته است.
ویدئو ستاره اسکندر دقیقا پس از ماجرای سفر رامبد جوان و همسرش نگارجواهریان به کانادا برای متولد شدن فرزندشان در این کشور منتشر شده است.

در آن ماجرا نیز بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی رامبد جوان را به اتهام آنچه که "ریاکاری" و "دروغ گویی" می‌خواندند مورد هجمه شدید قرار دادند.

منتقدان می‌گفتند رامبد جوان در برنامه خندوانه از ایران و وطن دوستی سخن می‌گفت و حالا حاضر نیست فرزندش در همین وطن به دنیا بیاید. اگر ایران خوب است چرا فرزندش را در کانادا به دنیا می‌آورد.

در این بین تصویر منتشر شده از رامبد جوان و نگار جواهریان در کانادا نیز موجب شد برخی به حجاب و پوشش نگار جواهریان ایراد بگیرند.

رسانه‌های اصولگرایی همچون کیهان و جوان نیز از رامبد جوان در این باره انتقاد کردند و خواستار کنار گذاشتنش از تلویزیون شدند.

پیشتر نیز موارد دیگری همچون انتشار تصاویر آزاده نامداری در یک کشور اروپایی جنجال گسترده‌ای به پا کرده بود. جنجالی که تبعات سنگینی برای این مجری زن تلویزیون داشت.

حالا یکی از بحث‌هایی جدی که پس از این سلسله رویداد‌ها مطرح شده این است که آیا ضبط ویدئو و تصویر برداری یواشکی از چهره‌های سرشناس کار درستی است؟ "تبعات "شکار سلبریتی‌ها" چیست؟http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165130.jpeg
سفر رامبد جوان و همسرش به کانادا سوژه طنزپردازان و کارتونیست ها شد
به نظر می‌رسد انتشار ویدئو ستاره اسکندی باعث شده که عده‌ای درباره رویکرد افشاگرانه علیه سلبریتی‌ها دچار تردید شوند.

بسیاری انتشار ویدئو از ستاره اسکندری را "ترسناک" دانسته اند. این ویدئو بیش از آنکه موجی علیه ستاره اسکندری راه اندازد بازتاب منفی درباره ضبط مخفیانه ویدئو عکس از چهره‌های سرشناس داشته است.

مهدی خرم‌دل خبرنگار در توئیتر نوشته است: "هنرمند: نباید موضع‌گیری سیاسی کند. نباید در حوادث طبیعی کمک جمع‌آوری کند. حتی نباید عکس غذایش را به اشتراک بگذارد! باید خفه شود و فقط کار هنری‌اش را بکند. بی‌اعتبارسازی «ماهیت هنرمند» پیش می‌رود تا در بزنگاه نتواند تاثیری روی عامه مردم داشته باشد."

برخی دیگر از دو قطبی شدن جامعه درپی انتشار این ویدئوهای حرف زده اند. کاربری نوشته است: «به نظرم مسیح علینژاد و همه نوچه هاش از نفرت انگیز‌ترین مهره‌های ضد ایرانی و آینه تمام قد لزوم ترس از فردای براندازی برای هر کسی است که آینده ایران را یکپارچه میخواهد! فیلم ستاره اسکندری من را ترساند! از این حجم نفرت و خشم مشابه با حکومتی که منتقدش هستند، از این همه وقاحت!»

کاربری دیگری نوشته است: "یه‌موقعی هم وی‌اچ‌اس حضور شهریاری و آتش‌افروز تو عروسی مختلط دست به دست شد و سرنوشت‌شون رو دیدیم و قضاوت نسل‌های بعدی که عجب جامعه‌ای بود جامعه ایرانی. حالا هم حکایت همونه، ده سال دیگه تاریخ امروز جامعه ایرانی رو قضاوت می‌کنه و خجالت‌زده دیروزمون می‌شیم."

برخی دیگر از کاربران نیز به حمله مشترک مخالفان نظام و رسانه‌های اصولگرا به ستاره اسکندری اشاره می‌کنند و این مسئله را موضوعی جالب توجه می‌دانند.

بسیاری در شبکه‌های اجتماعی از "بازیچه دست مسیح علینژاد شدن" عده‌ای انتقاد کرده اند. کاربری نوشته است: "ناگهان یک زامبی موبایل به دست فریاد می‌زد: «سلبریتی خائن!» و چیز‌هایی نامفهوم در مورد حجاب می‌گوید. فردا ویدئو روی اینستاگرام مسیح علی‌نژاد است و شغلت به خطر افتاده. فکر می‌کنی چرا؟"
 
 
 
از سردستِ همایونی تا زایمان در کانادا

 

طبقه‌ی تن‌آسا همراه با تغییر زندگی صلح‌آمیز به زندگی ستیزه جویانه رشد کرده است.   تورستین وبلن

همراه با تحول دوران توحش به بربریت، رفته‌رفته نهاد طبقه‌ی مرفه سربرآورده است.     تورستین وبلن

 آرمان شهرکی؛ مقدمه: جایی خواندم که عزیزِ مسامحتا هنرمندی موضوع زایمان در فرنگِ شبه هنرمندی دیگر را در انبوه مشکلات امروزِ ایران – نیت‌خوانی نمی‌کنم ولی می‌شود حدس زد که مثلا تلاطمات سیاست خارجی را در نظر داشته‌اند-  فرعی و بی‌اهمیّت دانسته‌اند. پیش‌فرض نوشته‌ای که خواهید خواند عکس این مطلب است؛ یعنی اینکه همواره ایدئولوژی فرهنگ و هنر و ایضا سیاست عرصه‌ای مستقل و خودگردان است و لذا آنچه درون‌اش می‌گذرد بن‌مایه‌هایش، و تحلیل مناسبات و روابط درهم‌تنیده‌اش ضروری و مهم است نه فرعی، حتّی دلالت‌های بس نافذی برای جهان سیاست و اقتصاد نیز دارد که می‌تواند راه‌گشا باشد.


تورستین وبلن Thorstein Veblen (1929-1857)، در ایران به همّت فرهنگ ارشاد با ترجمه‌ی خوب ایشان از مهمترین اثر وبلن یعنی نظریه‌ی طبقه‌ی تن‌آسا The Theory of the Leisure Class انتشاریافته به سال  1899 شناسانده شده. این کتاب شرحی است بر اوضاع‌واحوال فرهنگی و اجتماعی‌ای که زمینه‌ساز بروز و ظهور طبقات مرفهی همچون Vanderbiltها، Gouldها، و Hrrimanها در آمریکای اواخر قرن نوزدهم می‌شود. فشرده‌ی آراء وبلن در این کتاب آن است که با رشد نظام سرمایه‌داری و از مجرای فرایند تکامل اجتماعی، شاهد شکل‌گیری طبقه‌ای هستیم که در تولید نقش ندارد که هیچ،  تا می‌تواند به  بهره‌کشی از بخش تولید نیز می‌پردازد. جماعتی که وبلن آنها را "بارون‌های غارت‌گر" یا "نجبای راهزن" یا همان بربرهای جدید می‌نامد. طبقه‌ای که  در جوار بخش تولید‌گر و موثر جامعه چون انگل رشد می‌کنند و برای جبران نقیصه‌ی عدم استعداد یا برخورداری از ویژگی‌های منحصربه‌فرد، به مصرف تظاهری، آسایش تظاهری، خودنمایی تظاهری، چشم‌وهم‌چشمیِ مالی، و ضایع‌کردنِ تظاهری، رو کرده و مدام دل‌مشغول نمایش‌دادنِ تفاخر خود هستند تا دیگران را در این میدان مبارزه که خود آن را به مدد ساختار اقتصادی و اجتماعیِ بیمار و تبعیض‌آمیز تعریف و مهیّا کرده‌اند؛ به زانو درآورند.

آنها خوی بربریّت دنیای قدیم را با خود به ارمغان می‌آورند. از دیدگاه وبلن، رشدِ "طبقه‌ی تن‌آسا" leisure class سبب فروپاشی نظام سرمایه‌داریِ رقابتیِ مبتنی بر تولید و ظهور فاشیزمی جدید خواهد شد که مبتنی بر شیوه‌های تولید دوران بربریت و یغماگری است. فاشیزم، تحت سیطره‌ی نوکیسه‌گانِ خرده‌بورژواست که تنها به افزایش دارایی‌های فردی پرداخته و هیچ نقشی در تولید یا ایجاد ثروت جمعی ندارند.

شاید بتوان مهم‌ترین خصایص این طبقه‌ی مضر به حال اقتصاد، فرهنگ و جامعه را خلاصه‌وار چنین برشمرد:

الف) آوازه گری

یکی از مفاهیم جالبی که وبلن مطرح می‌کند؛ مفهومی است با عنوان "آوازه‌گری". تا زمانی که تن‌آسایان در یک جامعه‌ی محدود و بسته بودند تنها مصرف می‌کردند اما آن زمان که شهرها رشد کردند روابط پیچیده و افراد گمنام شدند؛ طبقه‌ی تن‌آسا با آوازه‌گری، مصرف تظاهری خویش را در کوی‌وبرزن جار می‌زند. امروزه این نقش را صفحات مجازی فیس‌بوک و اینستاگرام برعهده دارند. این صفحات بیشتر تحت مالکیّت و فرمان کسانی قرار می‌گیرند که با نفرت از تولید، سبک زندگیِ فارغ‌البال، مبتذل و تن‌پرورانه‌ی خویش را تبلیغ می‌کنند. کسب‌وکارهای مجازی بله هست منتها از بد حادثه، شمشیر بیشتر در دستان زنگی‌های مست افتاده. این‌روزها می‌توانید درحالی‌که بر روی کاناپه دراز کشیده‌اید به یک اکتیویستِ سیاسی بدل شوید. لیکن این را هم باید درنظرگرفت که دنیای مجازی عرصه‌ی فراخی را برای تبادل اطلاعات نیز فراهم آورده خلاصه آنکه شمشیر دودَم است.

ب) بهره‌کشی و یغماگری از طبقات پایین جامعه

 در صفحه‌ی 89ی کتابی که در ابتدای نوشته ذکرش رفت می‌خوانیم:

«از نظر اقتصادی، تن‌آسایی یک اشتغال به شمار می‌آید که نوعا با زندگی بهره‌کشی بستگی نزدیک دارد و دستاوردهایی که از مشخصات عمده زندگی تن‌آسایی است و از معیارهای نمایشی آن محسوب می شود عموما همان غنایمی هستند که از طریق غارت و بهره‌کشی به چنگ آمده‌اند.»

یکی از هسته‌های مرکزی تفکر وبلن آن است که تراکم و انباشت ثروت در دست طبقه‌ی برتر و ثروت‌مند باعث محرومیت در طبقات پایین جامعه می‌شود. گرچه بنیان نظام سرمایه‌داری در قرن هیجدهم و نوزدهم بر مبنای انباشت ثروت بوده لیکن در حال حاضر، این انباشت نه از راه تولید به دست می‌آید و نه نهایتا سر از تولید درمی‌آورد. اگر طبقه‌ای در یک کشور این امکان را دارند که از خدمات بهداشتیِ پرهزینه‌ی یک کشور پیشرفته بهره ببرند باید مشخص شود که منشاء این پول‌ها چیست؛ و فرایند بهره‌کشی در فرایند کسب این پول چه نقشی داشته؟ مثلا قراردادهای مالی سلبریتی‌ها کجا و تحت چه شرایطی منعقد می‌شود و مفاد آن چیست که شبه‌هنرمندِ مجری یک برنامه‌ی بی‌کیفیت تلویزیونی می‌تواند در زمانه‌ای که به‌واسطه‌ی تورم و کاهش ارزش پول ملّی، حتی سفرهای هوایی داخلی نیز با اُفتی چشم‌گیر مواجه شده؛ از پسِ هزینه‌های هنگفت سفر تفریحی-بهداشتی به کشوری دور و گران برآید؟ هزینه‌ی یک زایمان متعارف در کانادا به پول ایران حدود 200 میلیون تومان است و اگر مادر و فرزد بخواهند بیشتر در بیمارستان بمانند برای هر شب 4000 دلار باید بپردازند تقریبا دو برابر پولی که به یک هیات علمی از سوی دولت برای گذرانِ 6 ماه فرصت مطالعاتی در یکی از کشورهای اروپایی پرداخت می‌شود.  هزینه‌ی گرانترین زایمان در ایران در حدود 6 میلیون تومان تخمین زده می شود. بحث بر سر منع کسی برای زایمان در هیچ‌کجای دنیا نیست؛ بحث بر سر اختلاف طبقاتی و اختلاف فاحش در قدرت خرید طبقات مختلف است. فراموش نباید کرد که در طول تاریخ، تلاش وسیع و پرحجمی شده برای کاهش ساعات کارِ طاقت‌فرسا و افزایش حقوق و دست‌مزدها.

ج) معافیت از کار، تحقیرِکار و زندگی تجملّاتی

«به این ترتیب فقط کارنکردن کافی نبود: کار نکردن می بایست با بیهودگی اشرافی  و تفریح های پرهزینه همراه باشد.» (همان منبع: ص 41)

یکی از تحقیقات اخیر در بریتانیا نشان می‌دهد که درصد عظیمی از ثروت‌مندان این کشور، دارایی‌هایی‌ خود را صرف تجملات و رفاه شخصی می‌کنند. در کشور ما چطور؟ سلبریتی‌ها، ورزش‌کارهای حرفه‌ای، مدیران مالیِ شرکت‌های دولتی و غیردولتی بزرگ، آقازاده‌ها، بانک‌داران، و.....اینها هیچ‌کدام نقش چندانی در تولید ندارند یا اگر دارند؛ پرداختی‌ها با میانگین پرداختی‌های جامعه بسیار فاصله دارد.  اصولا، "معافیت از کار" وجه مشخصه‌ی بارز طبقه‌ی تن‌آسا است. تاکید شده که مراد وبلن از آسایش، نه صرفا تن‌آسایی و تن‌پروریِ بدنی، بلکه هدردادنِ وقت و زمان است. جمع‌شدن در یک رستوران تجملی و نوش‌جان‌کردنِ "سردستِ همایونی" که تقریبا نصف حقوق یک کارگرِ دیپلم یا لیسانسه‌ای که با قراردادهای کتبی و شفاهیِ نیم‌بند در محل کار استثمار می‌شود؛ آب می‌خورد نوعی نمایش افتخار به بی‌کارگی و رهایی از کار است؛ کاری که در دیدگاه اعضای این طبقه فی‌نفسه حقارت محسوب می‌شود. حین انجام این بیهودگی بسیاری مواد ضایع شده و از بین می‌روند. کافی است تحقیقی انجام شود از ضایعات و پس ماندهای چنین رستوران‌هایی تا ببینیم چه حجم با چه ارزشی از مواد غذایی در آنجا حیف ومیل می‌شود. حتّی موادِّ ارزشمندی که بر سر میز نیز مصرف می‌شود به کار بازتولید زیستی و اجتماعیِ طبقه‌ی مرفّهی می‌آید که نقش سازنده‌ای در تولید ندارد. تولید‌کنندگان واقعی در شرایط فعلی زمین خورده و از قدرت خریدی برابر با 200 هزارتومان برای هر وعده غذا برخوردار نیستند؛ به هیچ وجه. باید دید و تحلیل کردکه ادا‌واطوارهای دلقک‌وار جلوی دوربین، تحقیر پوشش و لهجه‌ای محلّی، شوخی‌های جنسیِ کلامی، تبلیغ پول‌پرستی و شرکت در قرعه‌کشی، اسنوبیسم فرهنگی، رواج گرایشات زن‌ستیزانه و...چه بلایی بر سر فرهنگ اصیل ملّی و بومی آورده و می‌آورد.

د) تبعیض شغلی

 یکی دیگر از ویژگی‌های طبقه‌ی تن‌آسا، تبعیض شغلی است. تفکیک شغل‌ها و کار به بی‌ارزش و باارزش. کارهای بی‌زحمت، باارزش تلقی می‌گردند. کارهایی سوداگرانه مانند:  دلّالی ماشین، خریدوفروش خانه و ارز و طلا، احتکار، اختلاس و پول‌شویی، کارهای شبه‌فرهنگی و شبه‌هنری نان وآب‌دار، رانت‌خواری، و یا بدتر از آن ولگردی و مصرف نمایشی. کارهای بی‌زحمت غالبا مردانه هستند زیرا زنان در میان اعضای طبقه‌ی تن‌آسا چون کالا نگریسته شده و با آنها اینگونه رفتار می‌شود.

ر) تظاهر به مبادی آداب‌بودن

ویژگی دیگر- در کنار  تظاهر به مصرف- تظاهر به آداب‌دانی و تبعیت از رسم‌ورسومات است. آنها در برنامه‌های تلویزیونی پروپیمان، به هر دری می زنند تا مبادی آداب وطن‌پرست عاطفی و تودل برو جلوه کنند شاید بتوانند قراردادهای مالی هنگفت خویش را تمدید کرده و از گرده‌ی مالیات‌دهندگانی که هر روز نحیف‌تر و لاغر‌تر می شوند بر دارایی و غنایم شخصی خویش بیافزایند. مناسک‌پرستی و رسم‌پرستی حتّی اگر واقعی باشد چه بلاهایی که بر سر آدمی نمی‌آورد. شاهکار عصر معصومیّت به کارگردانیِ مارتین اسکورسیزی را ببینید تا حس کنید که آداب چه بسا که بدل به قفسی آهنین شده که آدمی و زندگی‌اش را به تباهی می‌کشاند؛ چه رسد به "تظاهر" به آداب دانی، آنهم رسم ‌و آداب دوران فئودالی و بربری. در رستوران‌های تجملّی که وارد می‌شوید شاید با آیینه‌کاری صنایع دستی و دکور ایرانی یک گروه محلّیِ آواز هم روبرو بشوید ولی آنجا چه کسانی توان خرید دارند؟ پرسش اینجاست.

ز) یغماگری

غارت فرهنگ و ذوق و سلیقه‌ی فرهیخته و اندیشه‌گون بسی دردناک است. مثلا طنز حقیقی غارت می شود تا مخاطبین از طریق آنچه که آرلی هوچشیلد Arlie Hochschild جامعه‌شناسِ آمریکایی، "کار عاطفی" از طریق "بازی‌گری سطحی" می‌نامد؛ با ادااطواری مهوع خندانده شده و زمان زندگیِ مخاطب، همانند زمان عضو خود طبقه‌ی تن آسا گرفته و ضایع شود.

فعالیت‌های تن آسایی معمولا هیچ‌گونه تولید مادی ندارند بلکه نتایج آن بیشتر به صورت کالاهای غیرمادّی است از قبیل فعالیّت‌های شبه علمی و شبه هنری (همان ص 89)

 س) چشم‌وهم‌چشمی

رفتن به کشوری پیشرفته برای زایمان آزاد است؛ آزادِ آزاد. ولی اصولن این آزادی سرمایه است نه آزادی انسان. پول هنگفتی که می‌تواند و "آزاد است" تا در کشوری دیگر خرج شود. باید دید که تازه‌به‌دوران‌رسیده‌های ایرانی از سرِ خوی واپس‌گرایانه‌ و جهالت‌بارِ چشم‌وهم‌چشمی، طی دهه‌ی اخیر چه سهمی در رشد اقتصادیِ سابقا ده‌کوره‌ها و واحه‌هایی همچون دوبی یا شهرهایی همچون استانبول و یا تقویت بخش مسکن در آمریکا و کانادا داشته‌اند. آنها سرمایه‌برانی هستند که به خرج‌کردنِ پول در هرجا غیر ایران افتخار می‌کنند. اگر هم در ایران خرج کنند حیف‌ومیل می‌کنند نه تولید. عمل زایمان از این حیث واجد بعدی نمادین می‌شود نوعی پانتومیم یا هجو عمل زایمان. در دوران بربریت و حتّی فئودالی، رسم بود که خوانین فرزندان خود را برای تحصیل به فرنگ راهی می‌کردند. دست‌کم آن برای درس‌خواندن بود نه برای زایمان.  وجهی از زن‌ستیزی نیز در اینجا مستتر است زیرا عمل زایمان را که شاید جزء محرمانه‌ترین کنش‌های زناشویی باشد بدین ترتیب نقل مجالس و محافل واقعی و رسانه‌ای می‌کند.

این حرف‌وحدیث‌ها را که می‌زنیم مرادمان تایید زیست فقیرانه یا عزلت‌پرستی نیست یا گداپیشه‌گی و کلبی مسلکی. چه کسی دوست ندارد که جای آب‌زیپو تاس‌کباب و اشکنه، گاهی وقت‌ها، شده بسیاری وقت‌ها، سردستِ همایونی میل کند؛ کدام زنی نمی‌خواهد که فرزندش را در شرایطی به‌دنیا بیاورد که به تجهیزات و تبحر تیم پزشکی ایمان و اعتماد داشته باشد؛ صحبت بر سر تولید و توزیع کالاها و خدمات است و بر سر فرهنگ فرهیخته و عاری از ابتذال از سویی و فرهنگی در بطن خویش چاله‌میدانی که مدام در فکر نمایش مصرف از سوی خویش است. همچنین "درکجا و چه‌جور خرج می کُنی" پیش‌کِش؛ امّا ازکجا آورده‌ای پرسشی است هماره دشوار که تنِ تن‌آسایان را مورمور می کند.

صحبت بر سر طبقه‌ای است که این‌روزها در ایران و در تمامی عرصه‌ها هرطور که می‌خواهد جولان می‌دهد و کسی را یارای مبارزه با کارکردهای منفی‌اش نیست. پلمب یک رستوران لاکشری به بهانه‌ی پخش موسیقی فلان و بهمان، یا توقیف ماشین به اتهام دوردورکردن، راه چاره نیست. بحث بر سر افشا و نقد آن شرایطی است که اختلاف فاحش طبقاتی  به بار می‌آورد و لذا در روساختار جامعه، طبقه‌ای بی‌سواد، زبان‌باز، پشتِ‌هم‌انداز، از زیرکار دررو، همه‌کاره و هیچ‌کاره، رو می‌کند که پر از خالی است و هیچ چیز برای عرضه ندارد جز مصرف و تظاهر و نمایش. چاره چیست و چگونه می‌توان با بربرهای جدیدِ نوظهور مبارزه کرد؟ سعی می کنم خلاصه‌وار به چند مورد اشاره کنم:

دولت –یعنی بخش اجراییِ حاکمیّت سیاسی- در ایران بیشتر بر کاهش هزینه‌هایش تمرکز کرده؛ باید به "افزایش درآمدها" توجه کند. یکی از مهمترین‌ها، اصلاح نظام مالیاتی کشور است. باید از دارندگان بیش از یک خانه مالیات گرفت؛ از دارندگان مساکن خالی، از صاحبان رستوران‌های لاکشری از سلبریتی‌های بی‌هنر، از هر کسی که درآمداش از حد میانگین جامعه با فاصله‌ی معناداری بالاتر است نه از کارمند بی‌نوایی که هشت‌اش گرو نه‌اش است. باید از ارث هم در صورتی که هنگفت باشد مالیات گرفت. صندوق‌های بازنشستگی که طی پنج سال آینده باید به جمعیّت مسن ایران خدمات بدهند و دولت به‌طور اعم تنها درصورتی می‌توانند از ورشکسته‌گیِ مهلک خلاصی یابند که ورودی‌های خودش را با افزایش حق بیمه و مالیات افزایش دهند و هزینه‌کرد آن مالیات را برای مردم شفاف سازند. عقبه‌ی هنری رانت‌خواری و مال‌سازی همین می‌شود که شده: ظهور شومن‌ها پول‌خرج‌کُن‌های قهّار جانمازآب‌کِش‌ها بلعندگانِ سردستِ همایونی لُمپن‌های فرهنگی، گیرندگانِ طمّاعِ ارز دولتی، و انبوه جوانانی که به همان شومن‌ها از سر تمسخر‌اش یا هم‌ذات‌پنداری به‌واسطه‌ی سبک مشترک زندگی می‌خندند و پول‌توجیبی‌هایی را که از حیث مقدار چندین برابر وامی است که برای حمایت از یک جوان کارآفرینی واقعی (و نه دروغین) با کلّی مکافات پرداخت می‌شود؛ خرج دود قلیان و انواع‌واقسام روان‌گردان‌ها و تفریحات آسیب‌زای دیگر می‌کنند؛ تفریحاتی که در نبود رسانه‌ها و آموزش درست و علمی،  چه بسا که برای دانش‌آموزی در یک شهرستانِ دوراُفتاده الگو شود.

باری! باید فاصله‌ی طبقاتی را کم کرد. باید قانون کار را اصلاح کرد. باید هزینه‌ها و دست‌مزد‌ها را افزایش داد و باید تعرفه‌های حمایتی بخش تولید را پرداخت و این بخش را نونوار کرد.

باید ریشه‌های زایش طبقه‌ی تن‌آسا را خشکاند. قراردادهای ورزشکاران، مربیان ورزشی، هنرپیشه‌گان و بازیگران سینما و سلبریتی‌ها، مدیران دولتی، باید شفاف شده و از آنها متناسب با درآمدشان مالیات گرفت و متناسب با کاری که می‌کنند و تولیدی که عرضه می‌کنند پرداخت.  

 باید با مافیا مبارزه کرد در هر لباس و در هر بخشی از اقتصاد. باید به چوب حراج‌زدن به اموال دولت به نام خصوصی‌سازی پایان داد. باید هزینه‌های فاعلیت در بخش غیرمبادله‌ای اقتصاد و سوداگری را تا می‌توان افزایش داد. پلمب‌کردن و فیلترکردن راه چاره نیست.

طبقه‌ی تن‌آسا در ایران به مرحله‌ی تن‌آسایی ارثی رسیده باید با آن مبارزه کرد.

باید فشارها را از روی طبقه‌ی متوسط برداشت؛ با آن آشتی کرد و فرهنگ‌اش را ستود. فرهنگی که با کتاب و دانش دم‌خور است نه با پول، پول زیاد.

باید خوش‌بین بود و گفت شاید روزی فرارسد تا هنرمندان ما و تولیدگرانِ ما  در کسوت فکر و فرهنگ، پیش‌آهنگ مردم باشند در وارستگی حکمت شجاعت اخلاق و خویشتن‌داری،  نه اینکه پرچم‌دار پول و شکم باشند.

آنهاکه حلق فراخ دارند و جیب‌های گشادشان چاه ویلی است که از سر هوس‌های بی‌پایان، هیچ‌گاه پرنمی‌شود؛ دُمل‌های چرکینی هستند که برای پالوده‌گشتن جامعه از چرک و مرض، گاه‌گداری می‌ترکند آنگاه خشکیده و آنچه باقی می‌ماند  آرزومندانه جامعه‌ی سالمی خواهد بود که از دروغ اختلاف طبقاتی و بسیاری رذایل دیگر بری است.

 

محمد فاضلی
"رامبد جوان" را ریز ریز کنید و بدهید نگار جواهریان سرخش کند!

 

http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165128.jpegفرارو- محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در یادداشتی نوشت: داستان "بچه رامبد جوان" کم کم دارد خیلی بالا می‌گیرد. از طنز و هجو شروع شد و به درخواست ممنوع‌التصویری، لغو تابعیت ایرانی و ابطال شناسنامه‌اش رسیده است. من پیشنهادی می‌دهم که ختم کار باشد: «رامبد را ریز ریز کنید.» بعد نگار جواهریان را هم مجبور کنید ریز ریز شده رامبد را سرخ کند. بچه‌اشان گناهی ندارد، بسپاریم به همان کانادایی‌ها بزرگ‌اش کنند. ریز ریز رامبد که سرخ شد، دل‌هایی خنک شده و وقت است بنشینیم به چند سؤال فکر کنیم.

اول، آیا رامبد جوان در جایی مردم را به ماندن، سختی کشیدن، مقاومت و ... دعوت کرده است؟ اگر فقط درباره خوبی‌ها و زیبایی‌های ایران در برنامه‌اش گفته یا شعر خوانده است، با دعوت به ماندن و سختی کشیدن یکی است؟ آیا او هیچ وقت کسانی را که ترک وطن کرده‌اند سرزنش کرده است؟ آیا منتقدان امروز او توانایی رفتن به کانادا را داشته‌اند و صرفاً بر اساس برنامه و گفتار رامبد جوان در ایران باقی مانده‌اند؟ آیا برنامه او را به خاطر ابعاد ایران‌دوستانه تماشا می‌کردید یا طنز و سرگرمی‌اش شما را جذب می‌کرد؟

دوم، درست است سلبریتی‌هایی مثل رامبد جوان در صدا و سیما رشد می‌کنند و مشهور می‌شوند، اما آیا صدا و سیمای دیگری هم وجود دارد – مثل تلویزیون‌های خصوصی ممالک دیگر – که آن‌ها بدون ارتزاق از بودجه عمومی، برنامه بسازند و رشد کنند؟ عیب از نبود رسانه خصوصی است یا امثال رامبد که باید فقط استعدادشان را تنها در همین رسانه انحصاری نمایش دهند؟

سوم، اگر مسأله قباحت دورویی است، آیا چنین نیست که هر کس بااستعدادتر است و می‌خواهد بالاتر برود، باید دورویی بیشتری پیشه کند؟ یا بپذیرد که از خیر بروز استعدادش بگذرد؟ شما آقا و خانم کارمند، استاد دانشگاه، مدیر کل وزارت فخیمه الف، معاون وزارت معظم ب، وزیر محترم اسبق، سابق و جاری وزارتخانه جیم، و کثیری از خلق‌الله، به درجاتی دورویی در زندگی‌تان نیست؟ آیا زندگی همه ما کلیت منسجمی است که دورویی در آن جایی ندارد؟

http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165127.jpeg

چهارم، مطمئن هستید مردم عادی بر شعله‌های شبکه‌های اجتماعی علیه رامبد جوان می‌دمند؟ شما خودتان به عنوان شهروند عادی، تاکنون چقدر وقت گذاشته‌اید تا ویدئویی در نقد کسی تولید کنید؟ به کدام آرشیو دسترسی داشته‌اید که برنامه چهار پنج سال قبل یک نفر را دوباره ببینید و قطعاتی از آن‌را برای انتشار در شبکه اجتماعی جدا کنید؟ تاکنون برای چند نفر کاریکاتور تولید کرده‌اید؟ فکر نمی‌کنید کسانی به صورت تخصصی و حرفه‌ای این گونه کار‌ها را انجام می‌دهند؟ نقد رامبد جوان، خودجوش است یا سازمان‌یافته؟ آیا شما هدایت می‌شوید یا به صورت خودجوش از رامبد انتقاد می‌کنید؟

پنجم، من آدم‌هایی می‌شناسم که مبارز انقلابی بوده‌اند، جبهه رفته‌اند، از خانواده شان شهید داده‌اند، دیگران را به انقلاب و جنگ دعوت کرده‌اند، و در مسیر زندگی سر از کانادا و اروپا درآورده‌اند یا حتی بدون آن‌که دزدی کرده و اموال بیت‌المال را خورده باشند، امروز بچه‌های‌شان در جایی غیر از ایران زندگی می‌کنند. آیا همه آن‌ها مستحق سرزنش کردن هستند؟ آیا همه ایرانیان خارج از کشور، کسانی هستند که هیچ‌گاه در زندگی‌شان دیگری را به مقاومت، ایران‌دوستی و کشیدن جور وطن دعوت نکرده‌اند؟

ششم، انتخاب شخصی هر یک از ما ممکن است این باشد که در موقعیتی شبیه به وضعیت رامبد جوان، کاری شبیه به آن‌چه او انجام داده است (البته دقیقاً نمی‌دانم چه کاری انجام داده است، چون شاید واقعاً برای اکران فیلم رفته یا خواسته همسرش نزد خانواده‌اش کودک را متولد کند و ابداً شهروندی کانادا هم نگیرد، یا اصلاً قوانین کانادا تغییر کرده باشد و تولد کودک در کانادا سبب تعلق شهروندی به او نشود) انجام ندهیم، اما آیا انتخاب شخصی ما معیار اخلاقی بودن یا نبودن است؟

من فقط دعوت می‌کنم به سؤالات فوق، فراتر از جنجال رسانه‌ای فکر کنیم. راست‌اش این سؤالات فراتر از ماجرای زرد رسانه‌ای، دعوت به اندیشیدن درباره «ایده ایران» است. ایران چیست؟ چه چیزش را باید ستود و چه چیزی را نقد کرد؟ مسئولیت ما در قبال آن‌چه ایران می‌دانیم تا کجاست؟ تا کجا باید پای ایران ایستاد؟ نسبت ایده ایران و زیستن ما چیست؟ سخن و کردار اخلاقی درباره ایران، اخلاق وطن، چیست؟ درد ما کار رامبد نیست، شجاعت پرداختن به این سؤالات چیز دیگری است.

 

 

(عکس) واکنش لیلا اوتادی به ماجرای رامبد جوان

 
 
http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165126.jpeg
 
لیلا اوتادی با انتشار کاریکاتوری از آبه شینزو و واکنش مردم به ماجرای رامبد جوان در اینستاگرام نوشت: «سرمان به کار خودمان باشد، دنبال حرف و کاری که برای ما عوایدی دارد برویم، قیمت دلار! نفت! تحریم! ناو آبراهام! جلوی اختلاس راگرفتن! پیگیری پرونده اختلاسگران تا اعدام و برگرداندن پول‌های رفته به چرخه اقتصادمان وکم شدن قیمت‌ها! دزدی و کلاهبرداری نکردن! کتاب خواندن! انسانیت آموختن! در زندگی ما بیشتر تاثیر دارد یا فضولی بی‌حاصل در کار و زندگی دیگران به هر ترتیبی؟»
 
واکنش لیلا اوتادی به ماجرای رامبد جوان
 
 
 
حمله "کیهان" به رامبد جوان به دلیل ماجرای تولد فرزند در کانادا
وبسایت خبری - تحلیلی فرارو farau.com | @fararunews
حمله
 
روزنامه کیهان در شماره امروز نیز با تیتر "دهن‌کجی رامبد جوان به شناسنامه و هویت ایرانی! " به تولد فرزند رامبد جوان در کانادا پرداخت و با تأکید بر لزوم برخورد صدا وسیما با وی نوشت: «رامبد جوان، هزینه زایمان و گرفتن تابعیت کانادایی برای فرزندش را از شعار‌های وطن‌دوستانه تأمین کرد؛ این یعنی دهن‌کجی به پرچم، هویت و شناسنامه ایرانی!

سفر رامبد جوان و همسرش نگار جواهریان برای زایمان فرزندشان به کانادا، همچنان با موج انتقادات مردمی روبروست. این اولین بار نیست که هنرپیشه‌ها برای زایمان به یک کشور غربی می‌روند؛ اقدام مشابه مهناز افشار نیز انتقادات بسیاری را برانگیخته بود. اما آنچه باعث انتقاد شدید مردم شده است، دورویی و رفتار متناقض رامبد جوان است.

چون رامبد جوان سال‌ها در برنامه «خندوانه» شعار‌هایی مبنی بر وطن‌دوستی و عشق به ایران سر می‌داد. اما حالا با رفتارش نشان داده که این حرف‌ها فقط شعار بوده و اعتقاد عمیقی به آن نداشته است.

چون در غیر این صورت، برای گرفتن تابعیت کانادایی برای فرزندش صد‌ها میلیون تومان هزینه نمی‌کرد و مثل سایر هموطنان خود، در داخل کشور فرزندش را متولد و برای وی شناسنامه ایرانی می‌گرفت.

جوان، نشان داد که همه شعارهایش در «خندوانه» فقط یک شغل و بیزینس بوده؛ او با شعار‌های وطن‌دوستانه کاسبی کرده تا با آن پول برای فرزند خودش شناسنامه و هویت غیروطنی بگیرد.

به همین دلیل هم مسافرت جوان و همسرش به کانادا، یک مسئله شخصی و خصوصی نیست، بلکه یک دهن‌کجی آشکار به پرچم، شناسنامه و هویت ایرانی و توهین به مردمی است که پای فیلم‌ها و برنامه وی می‌نشسته‌اند.

اما نکته قابل تأمل دیگر، تفاوت واکنش مردم و همصنف‌های رامبد جوان و نگار جواهریان به این ماجراست.

در حالی که مردم، ریاکاری و رفتار ضدملی این دو بازیگر را به خوبی درک کرده‌اند، برخی از سلبریتی‌ها به حمایت از این زوج پرداخته‌اند. حتی یکی از آن‌ها به مردم هم توهین کرد و ایرانی‌ها را ملت عزا و گریه توصیف نمود! این نشان می‌دهد که مردم ما امروز در درک مسائل اجتماعی از خیلی از سلبریتی‌ها آگاه‌تر هستند و جلوتر عمل می‌کنند.

باید منتظر ماند و دید که واکنش صداوسیما به رامبد جوان چیست و باز هم هزینه سفر و گرفتن تابعیت خارجی برای فرزندان وی را تأمین می‌کند یا نه؟ و باز هم با ادامه کار او در صداوسیما زمینه اهانت بیشتر به مردم این مرز و بوم را فراهم خواهد کرد؟!»
 
 
ناصر خادمی
ما و تلویزیون بدهکار سلبریتی‌ها؟


 
 
ناصر خادمی؛ طی سالیان اخیر مدیران تلویزیون برای اداره این مجموعه عریض و طویل دست به دامان اسپانسر‌ها شده و از سوی دیگر با انگیزه جذب مخاطب، به افرادی تریبون داده‌اند که عمده‌شان نه دل در گرو فرهنگ اسلامی دارند و نه ملیت ایرانی برایشان اهمیت و اعتباری دارد. اکثر افرادی که در این سال‌ها به یمن همین فرصت‌های طلائی آنتن رسانه عمومی و حمایت مردم نجیب ایران به عنوان سلبریتی مشهور شده‌اند، آنقدر بیسواد و بی مایه‌اند که اگر این فرصت‌های نه تنها مجانی که متأسفانه با دستمزد‌ها و پاداش‌های کلان در اختیارشان نبود، حتی به درد کارگری در ساده‌ترین مشاغل هم نمی‌خورند، حالا شده اند هنرمند طراز اول کشور.

مدیران صدا و سیما ناچارند برای جذب اسپانسر و از طرفی پر کردن ساعات پخش شبکه‌های تحت امرشان به امثال رامبد متوسل شوند که از طرفی روی آنتن، هر دقیقه از ایران و ایران دوستی حرف بزنند و از سوی دیگر این مهد تمدن را شایسته تولد فرزندشان ندانند؛ و به محض اینکه پایشان هم از مرز‌های جغرافیائی این سرزمین بیرون می‌گذارند حتی ظاهر و پوشش شان هم به رنگ همان جائی در می‌آورند که پا گذارده اند.

هیچکسی حق ندارد به نوع رفتار و پوشش آدم‌ها در خارچ از کشور اعتراض کند، ولی رسانه ملی هم دیگر حق ندارد فرصت تجارت به این افراد بدهد. همین آقای فیلمنامه‌نویس مدافع آن هنجار‌شکن که اگر لطف حضور در یکی دو سریال تلوزیونی نصیبش نشده بود تا هنوز هم حتی در محله خودش گمنام بود، چندی پیش در سفر به هند، ترانه زیبا و خاطره‌انگیز رو حوضی مرحوم مرتضی احمدی را خراب کرد و پس از اعتراض خیل هموطنان، با یک عذرخواهی دو پهلو سر و ته قضیه را به هم آورد، امروز در دفاع از رامبد، متنی نثار معترضین و تلویزیون و ملت ایران کرده است. خودتان بخوانید و قضاوت کنید:

"میدونید چرا یکی میگه مردم ایران ما شما رو خیلی دوست داریم شما خیلی خوبید؟ چون رسالت برنامه‌اش این تعریف‌شده که به مردم غمگین و گرفتار و افسرده و «گریه بلد» سرزمینش، شادی و عزت‌نفس و مجالی برای خنده بده. میدونید چرا یکی میره بچه‌اش رو خارج از ایران به دنیا بیاره؟ چون رسالت پدریش این تعریف‌شده که به بچه‌اش شادی و عزت‌نفس و مجالی برای خنده بده و نذاره اون غمگین و گرفتار و افسرده و «گریه بلد» بار بیاد. اگر از جایی که به دنیا اومدیم ناراحتیم، یقه پدرمون رو بگیریم. اگر از جایی که بچه مردم به دنیا میاد ناراحتیم، یقه روان پزشک مون رو بگیریم."

در این میان از هنرمند مردمی و فرهیخته‌ائی، چون پرویز پرستوئی انتظار نبود که در حمایت از هنجارشکنان چنین متنی بنویسد:

"از صدا و سیمایی که رامبد جوان سالهاست خودش را هزینه کرده گرفته، تا اون دسته مردمی که از صبح تا شب کارشون سرک کشیدن تو زندگی خصوصی آدم هاست ..."

پرویز خان پرستوئی عزیز، به راستی آیا این فرد خود را برای رسانه ملی هزینه کرده و یا اینکه رسانه به او فرصت تجارت و کسب شهرت داده؟ انشاء الله که دلیل این قضاوت نادرست، کم مهری‌های رسانه به حضرت‌تان باشد.
 
 
(ویدیو) واکنش اینستاگرامی نگار جواهریان به کسانی که به او فحش می‌دهند!
http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165124.jpeg
 

نگار جواهریان همسر رامبد جوان که به تازگی به کشور کانادا سفر کرده با انتشار فیلمی در اینستاگرامش به حواشی اخیر واکنش نشان داد.
 
 
پس لرزه‌های دنباله دار سفر رامبد جوان به کانادا


 
 
 

روزنامه اعتماد در یادداشتی ضمن اشاره به موضوع رامبد جوان و همسرش درباره رفتار برخی ایرانیان مقیم امریکا توضیحاتی داده است.
http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165123.jpeg

نویسنده با اشاره به برنامه تلویزیونی «بفرمایید شام» در کانادا نوشته است: قصد تمسخر کسی را ندارم، اما باور کنید بر حال صدی نود بزرگوارانی که در برنامه شرکت کردند و تلویحا بابت کانادین [= کانادایی بودن]بودن فخر می‌فروختند، جز اینکه ترحم کنم و دل بسوزانم عکس‌العمل دیگری نمی‌توانستم داشته باشم. در ظاهر آن‌ها برای ما یعنی برای من و شمایی که در ایران زندگی می‌کنیم - دل می‌سوزاندند و ترحم می‌کردند، اما در اصل آن‌ها خود از رعایت ابتدایی‌ترین رفتار انسانی عاجز بودند.

آن‌ها در یک میهمانی ساده حرمت میهمان و میزبان را عملا زیر پا می‌گذاشتند تا یک امتیاز بیشتر بگیرند. حرمت که سهل است حتی آداب اولیه معاشرت و مناسبات انسانی را رعایت نمی‌کردند. از رفاقت حرف می‌زدند، اما رفاقت را نمی‌فهمیدند. می‌گفتند ما برای پول و برنده شدن و امتیاز در برنامه شرکت نکرده‌ایم، اما برای کسب یک نمره تا پای دوئل پیش می‌رفتند. علنا بد طینتی می‌کردند، جلوی میزبان مجیزش را می‌گفتند و توی اتاق خوابش پشت سرش صفحه می‌گذاشتند و بدش را می‌گفتند.

کم‌کم جلوی دوربین و پشت دوربین را با هم قاطی کردند و هر چه نه بدتر همدیگر را روی دایره ریختند و شأن خودشان و آن تلویزیون کوفتی و حتی فامیل و بیننده‌شان را زیر پا گذاشتند. قیافه آدم‌های متمدن و مبادی آداب را به خود می‌گرفتند، اما از قحط فراری‌ها هم اینطور به جان هم نمی‌افتادند که ایشان. ایراد‌های بنی‌اسراییلی از هم می‌گرفتند که آدم از شنیدنش شرم می‌کرد.
 
مثلا بابت اینکه چرا سوپ در نان سرو شده و در کاسه نه، حرمت برکت خدا را نگه نمی‌داشتند. از هر چیز بی‌اهمیتی مساله درست می‌کردند. اهل مدارا و مماشات نبودند. مطلقا مماشات کیلویی چند؟
 
اهل حال و همنشینی هم نبودند. بیشترشان خود بزرگ بین بودند. خودخواه بودند. علنا دروغ می‌گفتند. بابت نبود آب یا چنگال قشقرقی به پا می‌کردند که بیا و ببین. بد و غلط حرف می‌زدند. جملاتی را برای هم نقل می‌کردند که در اینستاگرام خوانده بودند. فکت‌های اشتباهی را به بزرگان ادب و هنر نسبت می‌دادند.

در عین حال فخر فروشی می‌کردند. بحث سیاسی می‌کردند و برای مایی که در ایران زندگی می‌کنیم تاسف می‌خوردند در حالی که لایتشخص هر من المر. خط غلط، املا غلط، انشا غلط، آن‌وقت برای من و شما دل هم می‌سوزاندند. باور کنید این‌ها مشتی است نمونه خروار از آدم‌هایی که به هزار مصیبت خود را به ونکور یا تورنتو یا اونتاریو کانادا رسانده‌اند به این امید که حال و روزی بهتر داشته باشند و انسان‌های موفق‌تری باشند.
 
این‌ها همان‌هایی هستند که روزگاری جهت عاقبت به خیری جلای وطن کرده و هزار زجر و زحمت دیده‌اند وآخرش شده‌اند این. اگر عاقبت به خیری این است، من یکی نمی‌خواهم... شما هم اگر خواستید بچه‌تان را در کانادا به دنیا بیاورید توصیه می‌کنم لااقل یک شب با نگاه نقادانه‌ای این برنامه را ببینید. شاید از صرافتش افتادید.
 
 

(ویدئو) پیامی از کانادا به ایران: ما شما را خیلی دوست داریم


یزدفردا:رامبد جوان و نگار جواهریان این روز‌ها برای به دنیا آوردن فرزند خود و گرفتن پاسپورت کانادایی برای او در این کشور به سرمی‌برند. اتفاقی مناقشه‌برانگیز که در یک هفتهٔ گذشتهٔ موجی از واکنش‌ها را در پی داشته است. در این ویدیو سعی کردیم به این سوال پاسخ دهیم که ایراد این اقدام رامبد جوان کجا است و اصولاً چه پیامی برای ما دارد؟
 ویدئو را در پایین صفحه ببینید
 
حمایت بحث‌برانگیز دو سلبریتی و ادامه واکنش مردم به سفر جنجالی زوج سلبریتی
سر و صدایی که "رامبد جوان" به پا کرد!


 
 

ماجرای سفر رامبد جوان و نگار جواهریان به کانادا برای تولد فرزندشان و همچنین انتشار تصویری جنجال برانگیز از حضور آن‌ها در کانادا، حمایت تعدادی  از هنرمندان محبوب و مشهور از جوان و جواهریان را در پی داشت که این حمایت نیز با واکنش تند افکار عمومی روبه رو شد.



 پس از انتشار خبر حضور رامبد جوان و همسرش نگارجواهریان در کشور کانادا با هدف تولد فرزندشان در این کشور موجی از انتقاد علیه این دو بازیگر، کارگردان و مجری سینما و تلویزیون به راه افتاد. رامبد جوان بیش از نگار جواهریان هدف انتقاد بود.
 
بسیاری از کاربران رامبد جوان را به "ریاکاری" و "دروغ گویی" متهم کردند.

آن‌ها معتقدند که جوان برخلاف ادعا‌های علنی اش عمل کرده است. آن‌ها می‌گویند جوان در برنامه‌ای تلویزیونی خندوانه و حضور رسانه ایش حرفی می‌زند، اما در عمل به گونه‌ای دیگر رفتار می‌کند.

اتهامی سنگین که می‌تواند برای حسن شهرت هر سلبریتی مخرب باشد.

از طرف دیگر برخی دیگر از کاربران شبکه‌های اجتماعی معتقدند در وضعیت کنونی اقتصادی کشور که بسیاری از مردم برای نان شب خود نیز محتاجند، اینگونه اقدامات از سوی سلبریتی‌ها"غیر اخلاقی" و "ناپسند" است.

برخی دیگر هم اقدام رامبد جوان و همسرش را در تضاد با میهن پرستی دانسته اند و معتقدند که اگر او ایران را دوست دارد و معتقد است کشور خوبی است چرا فرزندش را در ایران به دنیا نیاورده است. درهمین راستا رامبد جوان و بسیاری دیگر از چهره‌های سرشناسی که فرزندانشان در کشور‌های غرب به دنیا می‌آورند را متهم کرده اند که از ایران و ایرانیان فقط برای کسب ثروت استفاده می‌کنند.

صداوسیما نیز به این میدان ورود پیدا کرده است. بخش خبری ۲۰:۳۰ در گزارشی تند از رامبد جوان انتقاد کرد. با این حال بسیاری معتقدند صداوسیما در جایگاه انتقاد رامبد جوان نیست.


http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165120.jpeg
 
 
پست جنجالی ژوله در حمایت از جوان
دفاع حاشیه ساز ژوله و پرستویی

این فضا و حملاتی که به رامبد جوان و همسرش صورت گرفت با واکنش برخی چهره‌های سرشناس دیگر روبه رو گردید.
 
ابتدا امیر مهدی ژوله نویسنده، بازیگر و طنز پرداز در نوشته‌ای اینستاگرامی به منتقدان رامبد جوان حمله کرد و نوشت: "اگر از جایی که به دنیا اومدیم ناراحتیم، یقه پدرمون رو بگیریم. اگر از جایی که بچه مردم به دنیا میاد ناراحتیم، یقه روان پزشک مون رو بگیریم. "

او در پی نوشت این مطلب با لحن و ادبیات نامناسبی نوشت: "رامبد آدمم کرد؟ کاش رامبد‌هایی بودن که همه مون رو ادم میکردن؛ که یاد بگیریم برای تماشا کردن یه برنامه تلویزیونی منتی سر کسی نداریم. که یاد بگیریم به ما ربطی نداره ادم‌ها پول شون رو چه جوری خرج میکنن یا محتویات رحمشون رو کجا خالی میکنن."

این پست ژوله واکنش‌های تندی به همراه داشت. بسیاری ژوله را به "ماله کشی" و "بی ادبی" متهم کردند.

کاربری نوشت: "پس از سال‌ها نویسندگی اولین باری که چهره ژوله رسانه‌ای شد و به شهرت رسید در برنامه خندوانه رامبد جوان بود؛ نمک خورده و نمی‌خواد نمکدون بشکنه، ولی در عین حال داره میزنه زیر میز و سفره."

فریور خراباتی روزنامه نگار و طنز نویس نیز به کنایه خطاب به ژوله نوشت: "دیوار خونه مردم دیگه واسه تبلیغِ تخلیه رحم در محل، جا نداره آقای ژوله!"

حمله به ژوله بسیار تند و تیز بود آنقدر که او در پست دیگری در اینستاگرام نوشت: "با تشکر از دوستانی که با دادن فحش خواهر و مادر و زن و بچه بهم یادآوری کردن باید مؤدب‌تر باشم توجه شما رو به ادامه برنامه جلب میکنم."

نوشته‌ای که نشان می‌دهد او عقب نشینی نکرده است.

این فقط ژوله نبود که مورد انتقاد افکار عمومی قرار گرفت. پرویز پرستویی بازیگر مشهور نیز با انتشار پستی در اینستاگرام، انتقادات زیادی را به جان خرید.

پرستویی با اشاره به عکسی که از جوان و جواهریان در فضای مجازی منتشر شده بود در یادداشت خود به این نکته اشاره کرد که "چرا تو این شرایط رعایت اون مادر جوانی رو نمی‌کنید که هر آن ممکنه فارغ بشه؟"

او نوشت طفلی که به دنبا می‌آید "نه اختلاس کرده، نه اصلاح طلبه، نه اصول گراست، نه آقازاده است و نه ...."

او همچنین از صداوسیما انتقاد کرد "آقای صدا و سیما، نگار جواهریان همون کسی است که با بازی در «طلا و مس» برای بازی در نقش یک زن روحانی سیمرغ گرفت و مورد تقدیر قرار گرفت. آقای صداوسیما، شما رامبد جوان رو بار‌ها به خاطر برنامه خندوانه مورد تقدیر قرار دادید. چرا یادتون رفته."

به عقیده پرستویی "رامبد و نگار جواهریان دشمن نیستند" و "جنایت" هم نکرده اند. او خطاب به صداوسیما تاکید کرد: «از شمای صدا و سیما بعیده که تیتر خبرتون میشه رامبد جوان و همسرش. نمک خوردید حداقل نمکدان رو نشکنید.»

پس از این پست اینستاگرامی انتقادات نیز از پرویز پرستویی اوج گرفت.

بسیاری از کاربران البته با ادبیات نرم تری این باره به پرستویی انتقاد کردند. حرف بیشتر آن‌ها این بود که انتقادشان به تولد فرزند رامبد جوان در کانادا نیست بلکه انتقادشان به تناقضات رامبد جوان است.

منتقدان پرستویی را نیز متهم به "ماله کشی" کردند. همچنین بیشتر انتقادات حول این موضوع قرار داشت که چرا پرویز پرستویی درباره همه مسائل اظهار نظر می‌کند.

این انتقادات کار را به آنجا کشاند که پرستویی پست دومی در این ارتباط منتشر کند.

این بازیگر سینما ضمن تاکید بر اینکه خطاب پست اولش رسانه‌ها و صداوسیما بوده است. در پست دومش به نکته دیگری اشاره کرد که قابل توجه است.

پرستویی نوشت: «از قدیم و ندیم یادمونه که در چنین مواقعی دختر با مادر راحت‌تر است تا خانواده همسر. با انصاف‌ها الان اگه همسر رامبد در ایران زایمان میکرد همه مشکلات مملکت حل میشد؟ عزیزان، هموطنان، زن موقع زایمان در سخت‌ترین شرایط زندگیست و حداقل نباید تنها باشد.»

او تصریح کرد: «خوب نگار جواهریان، مادر و خواهر و فامیل اش ساکن مونترال هستند. آیا باید در تنهایی در تهران بدون یارو یاور و تنها به کمک رامبد کودک خود را بدنیا بیاورد؟ چرا نباید پیش خانواده اش باشد؟ آیا شما به بستگانتان، دختر، پسر، فامیل که در خارج از کشور دارید سر نمی‌زنید؟»

او در ادامه نوشت: "واقعا از این قضاوت بد و بی انصافانه عده‌ای بخصوص صدا و سیما خجالت میکشم مشکل ما الان در این مملکت رامبد و همسرش نیست."

با این حال به نظر می‌رسد که توضیحات پرستویی نه بازتاب آنچنانی داشته است و نه مورد توجه افکار عمومی قرار گرفته است.
http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165122.jpegنگار جواهریان در برنامه خندوانه
 

نگاه یک منتقد سینمایی و سکوت رامبد
 

اقدام رامبد جوان از نگاه برخی کارشناسان و فعالان فرهنگی نیز مورد نقد قرار گرفته است. پرویز جاهد منتقد سرشناس سینما در این باره در اینستاگرام خود نوشت: "بله آقایون و خانم‌های سلبریتی. مردم با شما کار دارند. مردم حواسشون به شما‌ها هست. همانطور که دور شما جمع می‌شوند و از شما امضا و عکس یادگاری می‌خواهند سر بزنگاه هم یقه شما را به خاطر تناقض‌های رفتاری و اخلاقی تان خواهند گرفت."

به نوشته جاهد "نمی‌توانید پشت میکروفون تلویزیون حرف‌هایی بزنید و جوری رفتار کنید که بعد با رفتار و زندگی واقعی تان جور درنیاید و بوی گند ریاکاری و دروغ بدهد."

او در این رابطه به فیلم "خشت و آینه" ساخته ابراهیم گلستان اشاره کرد و نوشت: «ابراهیم گلستان پنجاه سال قبل فیلمی ساخت به نام خشت و آینه که شخصیتی در آن بود که نقش اش را اکبر مشکین بازی می‌کرد و او دقیقا تصویر واقعی امروز شماست. شخصیتی متظاهر و دروغگو. این واکنش اعتراضی و انتقادی مردم به رفتار جناب رامبد جوان و همسرش ترکاندن دروغ است.»
 
 
اجرا‌های ما و پاسپورت کانادایی فرزند رامبد
آیا واقعا به دنیا آمدن فرزند رامبد جوان در کانادا موضوع مهمی است؟

 

http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165119.jpeg

 آرش عطاری؛ امبد جوان و نگار جواهریان فرزندشان را در کانادا به دنیا می‌آورند تا پاسپورت کانادایی داشته باشد. اما چطور چنین موضوعی-موضوعی شخصی در مورد زندگی دو فرد مشهور- موجب ایجاد چنین موجی در رسانه‌ها و خصوصا شبکه‌های اجتماعی می‌شود. علت چیست؟ آیا خطایی از رامبد جوان سر داده است؟ در چه زمینه‌ای و به چه علتی؟ نقد‌هایی که مردم به او وارد کرده‌اند تا چه حد برگرفته از منطق است و چقدر ناشی از احساسات؟ نقش صدا و سیما در این ماجرا چیست؟ و یک سوال مهم؛ این موضوع اساسا چقدر موضوع مهمی است؟

جوان - صدا و سیما؛ سر باز کردن یک کینه عمومی

ماجرای به دنیا آوردن فرزند در یک کشور خارجی به هیچ وجه نکته تازه‌ای در مورد بازیگر‌ها یا سایر افراد مشهور نیست. درواقع تعداد بسیار زیادی از بازیگران فرزندشان را در کشور‌هایی مانند آمریکا و کانادا به دنیا آورده‌اند، یا در این کشور‌ها اقامت دارند بدون اینکه چنین موجی در مورد آن در شبکه‌های اجتماعی شکل بگیرد و این موضوع صرفا در مواردی خاص مانند سام درخشانی، شیلا خداداد، مهناز افشار و حالا رامبد جوان رخ داده است. این موارد خاص هم هریک به نوعی حاشیه‌هایی داشته‌اند که این حاشیه‌ها موجب هرچه بیشتر پرداختن مردم به موضوع اصلی شد و این افراد بیش از دیگران مورد هجمه مردم قرار گرفتند.

با ملاحظه آنچه که در مورد ماجرای رامبد جوان توئیت شد، نوشته شد یا در خلال برنامه‌های مختلف نظیر ۲۰:۳۰ گفته شد، مشخصا علت اصلی نقدی که به جوان می‌شود، نه فقط ناشی از به دنیا آمدن فرزند یک فرد مشهور در کانادا که به دنیا آمدن فرزند رامبد جوان، با تمامی عملکردش به عنوان یک مجری تلویزیونی و آنچه که در گذشته در قالب برنامه‌های تلویزیونی‌اش گفته، یا به عقیده برخی، شعار آن را داده است.

البته، اگر منصفانه به برنامه‌هایی که رامبد جوان در سال‌های اخیر اجرا کرده است، نگاه کرده باشیم، به نظر نمی‌رسد که او حرفی زده باشد که حالا بر خلاف آن حرف عملی از او سر بزند. در این نکته که امروزه بسیاری از مردم ما اگر چنین موقعیتی مانند رامبد داشته باشند، از آن استفاده می‌کنند، تردیدی وجود ندارند. حال اگر چنین کاری از ما سر بزند و جایی در گذشته ما از علاقه مان به وطن گفته باشیم، آیا ما کشورمان را دوست نداریم و لایق شنیدن چنان انگ‌هایی هستیم؟

در مورد واکنش مردم به ماجرای رامبد، اما سوال دیگر اینجاست که نقش صدا و سیما و سیاست‌هایش در این موضوع چیست؟ بخش قابل توجهی از مردم از سیاست‌های صدا و سیما راضی نیستند. در حقیقت این گروه از مردم صدا و سیما و تصمیماتش را برآمده از خواست عمومی نمی‌دانند و در موارد بسیاری معتقدند که این سازمان صرفا نشان دهنده سلایق بخشی از جامعه بوده و واقعیت کل جامعه را منعکس نمی‌کند. این موضوع باعث می‌شود که کوچکترین موضوع که به صدا و سیما مرتبط است، با واکنش تند و گسترده مردم مواجه شود.

نظیر ماجرای محمد سرفراز و شهرزاد میرقلی خان. در مورد موضوع رامبد هم باید گفت که سیاست‌های صدا و سیما تا حد بسیار زیادی مجری‌هایش را مجبور می‌کند که خودشان نباشند و کسی که بخواهد خودش باشد به سرنوشت عادل فردوسی‌پور دچار خواهد شد. پس بسیاری از افراد مانند رامبد، در چارچوب صدا و سیما راه رفتن را و در عین حال تریبون پر مخاطب آن را داشتن، به از دست دادن چنین تریبونی ترجیح می‌دهند.

ناعدالتی اجتماعی و عدم تمکن مالی اغلب مردم

مردم کشور از ناعدالتی اجتماعی، از فقر، از رانت، از فساد‌های عجیب و غریب و پر شمار به ستوه آمده‌اند. ضمن اینکه ما اصولا کشور شادی هم نیستیم. چنین مواردی باعث شده است که آستانه تحمل مردم به شدت پائین بیاید و ما نسبت به هر موضوعی شدیدا از خود واکنش نشان بدهیم. درست یا غلط این واقعیتی است که در نبود عدالت‌های اجتماعی، برای مردمی که در حداقل‌های زندگی خود مانده‌اند، مواجهه با برخی از مسائل و هضم یک سری تفاوت‌ها در سطح اقتصادی زندگی افراد با مردم عادی، ولو اینکه از راه نامناسبی هم کسب نشده باشد، موجب ایجاد حساسیت می‌شود. ذکر این نکته از جانب نگارنده، به هیج وجه در ضم ثروت و ثروتمندان نیست که صرفا تلاش می‌کند به ریشه یابی برخی از واکنش‌های هم وطنان در چنین موضوعی بپردازد.

آیا زندگی خصوصی افراد به ما ارتباط دارد؟

در مورد پررنگ شدن ماجرای تولد فرزند جوان در کانادا، ذکر این نکته هم لازم است که رامبد جوان در اینستاگرام هشت میلیون و هفتصد هزار نفر فالوئر دارد. واضح است که هر اتفاقی برای چنین شخصی با این حجم دنبال کننده، چه موجی می‌تواند در جامعه و فضای رسانه ایجاد کند. طبیعتا چنین اشخاصی در مورد آنچه که در زندگی خصوصی‌شان رخ می‌دهد، به شدت باید مراقب باشند. این نکته، جدای از این است که اصولا دخالت و اظهار نظر در مورد زندگی شخصی یک فرد مشهور کار صحیحی است یا خیر. اما حتما باید به این هم پرداخت که افراد مشهور، صرفا، چون مشهورند گناه نکرده‌اند که تا این حد، شخصی‌ترین مسائل زندگی‌شان هم مورد نقد مردم قرار بگیرد.

همه این‌ها به کنار؛ آیا واقعا به دنیا آمدن فرزند رامبد در کانادا اینقدر برای‌مان مهم است؟

آیا واقعا به دنیا آمدن فرزند یک فرد مشهور در کانادا با تمامی جوانب و حواشی‌اش و با تمام سابقه مثبت یا منفی‌ای که آن فرد دارد، برای کشور ما موضوع مهمی است؟ آیا همه ما، مردم، کم گرفتاری و مشکلات در زندگی روزمره خود داریم، که موضوعاتی از این قبیل را آنقدر بزرگ کنیم؟ نقد در مورد آن بنویسیم، توئیت کنیم، با کسانی که می‌شناسیم و نمیشناسیم بحث و جدل کنیم، رگ گردنمان بیرون بزند و به این و آن فحش بدهیم که رامبد جوان برای فرزندش پاسپورت کانادایی بگیرد یا نگیرد؟

 

 

نکاتی درباره‌ی سیاستمداران و سلبریتی‌هایی که به جایی جز وطن چشم دارند
روایتی متفاوت درباره "جنجال رامبد جوان و نگار جواهریان"

 

http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165121.jpeg

اکبر منتجبی در یادداشتی به عنوان "نکاتی درباره‌ی سیاستمداران و سلبریتی‌هایی که به جایی جز وطن چشم دارند" نوشت:

۱-همه‌ی افراد با هم برابرند و زندگی‌شان به خودشان مربوط است، اما فراموش نکنیم این رامبد جوان بود که مردم را وارد زندگی خصوصی‌ش کرد. از بارداری همسرش در برنامه‌ی تلویزیونی سخن‌گفت و با جناب‌خان درباره‌ی عمو شدن حرف زدند و غش و ضعف کردند. پس او بود که مردم را به درون زندگی خود کشاند.

۲- همه‌ی افراد با هم برابرند، اما فراموش نکنیم که علم پزشکی پیشرفت‌های قابل توجهی کرده و سالهاست در ایران، خبری درباره‌ی مادر یا فرزندی که سر زا از دنیا رفته باشند نشنیده‌ایم. پس مشکل زایمان در ایران نیست. ممکن است بحث تابعیت باشد که فرزند از بدو تولد تابعیت را در پر قنداق داشته باشد.

۳- همه‌ی افراد با هم برابرند، اما فراموش نکنیم که ما مدت‌ها کسی را که از «ژن خوب» خود سخن گفته بود نقد کردیم. فیلم «ژن خوک» ساخته شد و حتی در برنامه تلویزیونی خندوانه، جناب‌خان آن‌ها را دستمایه طنز قرار داد و اکنون همان کسانیکه منتقد بودند، خود نیز چنین میکنند. اگر آن کار بد بود حتما این کار هم پسندیده نیست.

۴- همه‌ی افراد با هم برابر هستند، اما فراموش نکنیم که پیش از رامبد جوان، بهروز افخمی کارگردان سینما بود که با همسر خود به کانادا رفت تا فرزند جدید، در آن کشور به‌دنیا بیاید. اگر کار رامبد بد است، کار افخمی نیز پسندیده نبود. چرا اصولگرایان این را دیدند و آن را ندیدند؟ حتی پیش از این دو، مهناز افشار نیز فرزندش را در آلمان بدنیا آورد و اصلاح طلبان نیز او را ندیدند. ممکن است بدین دلیل باشد که این دو (بهروز افخمی و مهناز افشار) شوآف وطن پرستی آنچنانی نداشتند و برنامه‌ها و فیلم هایشان را هرشب تقدیم یک شهر و یک حرفه نمی‌کردند.

۵- همه‌ی افراد با هم برابرند، اما فراموش نکنیم وطن‌پرستی یعنی اینکه از عمق وجود کشورت را دوست داشته باشی. نه در حرف بلکه در عمل. حرف و عمل باید برابر باشد. از دوست داشتن «مردم ایران» سخن نگو وقتی فرزندت را در کشور دیگری بدنیا می‌آوری تا اگر روزی کشور به خطر افتاد، تابعیت دیگری داشته باشد.

۶- همه‌ی افراد با هم برابرند، اما فراموش‌نکنیم این وطن پرستی نیست که فرزند یک کشاورز یا فردی از طبقه متوسط به جنگ برود و سختی‌ها را متحمل شود تا برای تو آسایش و رفاه بیاورد؛ و تو فرزندت را از همه‌ی این خطرات دور کنی. کجای این رفتار‌ها وطن‌پرستی است؟ چه سیاستمدار باشی چه سلبریتی، فرقی ندارد.

۷- همه‌ی افراد با هم برابر هستند، اما فراموش نکنیم این فقط سلبریتی‌ها نیستند که چنین رفتار‌هایی دارند. سیاستمدارانی هم هستند که روزی از دیوار سفارت بالا رفتند و تاوان آن را به گردن مردم انداختند و الان یا دم از اصلاحات می‌زنند یا از اصولگرایی. هر دو مثل هم هستند.

۸- همه‌ی افراد با هم برابرند، اما فراموش نکنیم ما سیاستمدارانی را می‌شناسیم که درآمد‌های آنچنانی از طریق رانت دارند و این درآمد‌ها را حق خودشان و پدرانشان می‌دانند. آدم‌هایی را می‌شناسیم که اگرچه فرزندشان در ایران بدنیا آمده، اما آن‌ها را به خارج از کشور فرستادند که از عواقب تحریم در امان بمانند. پس سیاستمداران ما هم منزه نیستند.

۹- همه‌ی افراد با هم برابرند، اما فراموش نکنیم که طبیعت هم کار خودش را میکند. مثلا فرض کنید جایی به کسی جفا شده؛ و اکنون طبیعت انتقام خودش را میگیرد. شاید ریشه‌های این طوفان خشم به گذشته برگردد.

در این درگه که گه گه کُه، کَه و کَه کُه شود ناگه
مشو غِرَّه به امروزت که از فردا نِه‌ای آگه

 

حواشی سفر رامبد جوان و نگار جواهریان همچنان ادامه دارد

سپند امیرسلیمانی برای رامبد جوان چه نوشت؟
 

http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165118.jpeg

سپند امیرسلیمانی، بازیگر سینما و تلویزیون در یک پست اینستاگرامی، نسبت به این ماجرا واکنش نشان داده است.

این بازیگر نوشته است: «من نه به اینکه تو چیکار میکنی کار دارم نه به اینکه مردم چی میگن چون هرکی مسئول کارا و حرفای خودشه و در ضمن هرکی هر کاری رو که فکر کنه درسته انجام میده منم فکر میکنم کار درستی که الان میخوام انجام بدم اینه که بگم رفیق مرسی از کارایی که برای من کردی، دوستت دارم و دلم برات تنگه.»

 

واکنش کیهان به سفر رامبد جوان و نگار جواهریان
 

http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165117.jpeg

کیهان به نقل از یک منتقد سینما نوشت: خبر تاسف‌بار و نگران‌کننده کشف حجاب مدیر اجرایی جشنواره جهانی فیلم فجر که برای تولد فرزندش به کشور کانادا به همراه همسرش «رامبد جوان» که از معروف‌ترین مجری‌ها و بازیگران صداوسیما و سینماست مورد توجه جدی مخاطبان عمومی قرار گرفت و اظهار نظرهای گوناگونی در محکومیت و تقبیح این به ظاهر سلبریتی‌ها و چهره‌هایی که به ناحق رسانه ملی و سینما را مدت‌هاست که تسخیر کرده‌اند واقع شد و لزوم پاک‌سازی و پالایش سریع ارگان‌های فرهنگی را از لوث وجود عناصر معلوم‌الحال و بی‌اعتقاد بیشتر نمایان ساخت.

لزوم برخورد فوری و عاجل دستگاه‌های نظارتی و ذی‌صلاح با چهره‌های سرشناسی که عملکردشان ضربه به اعتماد عمومی و نظام اسلامی و آرمان‌های انقلاب اسلامی‌مان می‌زند امروز بیش از همیشه احساس می‌شود و اگر سرسری و عادی از این مسائل عبور کنیم چندی نخواهد گذشت که دیگر سنگ روی سنگ بند نخواهد شد.

 

مشرق: بازپخش برنامه‌های رامبد جوان متوقف شد

 

یزدفردا:مشرق نوشت: یک منبع آگاه خبر داد طبق تصمیم مدیران سازمان صدا و سیما، بازپخش برنامه‌های رامبد جوان از رسانه ملی متوقف شد. تکرار فصل‌های قبلی خندوانه یا بریده‌هایی از آن به عنوان میان برنامه در شبکه نسیم تا اطلاع بعدی پخش نخواهد شد.

رامبدجوان ممنوع‌التصویر شد؟
 

http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165116.jpeg

انتشار خبر سفر رامبد جوان و همسرش نگار جواهریان به کانادا برای به دنیا آمدن فرزندشان در این کشور انتقادات شدیدی را به این بازیگر و مجری تلویزیونی در پی داشت. این انتقادات زمانی اوج گرفت که تصویری از جوان و جواهریان در کانادا منتشر شد.

به گزارش فرارو، حالا برخی رسانه ها از ممنوع التصویر شدن رامبد جوان در رسانه ملی خبرداده اند. البته این خبر تاکنون نائید نشده است.

سایت اصولگرای مشرق به نقل از یک منبع آگکاه نوشت "طبق تصمیم مدیران سازمان صدا و سیما، بازپخش برنامه‌های رامبد جوان از رسانه ملی متوقف شد."

براساس این گزارش، تکرار فصل‌های قبلی خندوانه یا بریده‌هایی از آن به عنوان میان برنامه در شبکه نسیم تا اطلاع بعدی پخش نخواهد شد.

رامبد جوان تاکنون به جنجال پیش آمده واکنشی نشان نداده است. تنها اقدام او این بوده که امروز کامنت برخی پست های اینستاگرام خود را مسدود کرده است.

 

دفاع پرویز پرستویی از رامبد جوان و نگار جواهریان
 
 

http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165115.jpeg

پرویز پرستویی بازیگر سینما و تلویزیون با اشاره به تصویری که از رامبد جوان و نگار جواهریان در خیابان‌های کانادا منتشر شده، با انتشار پستی در صفحه شخصی خود از آنان حمایت کرد.

او نوشته است:

«امروز این عکس دست به دست داره تو دنیای مجازی میچرخه و هرکسی هرجور که دلش میخواد تفسیر و قضاوت میکنه از صداوسیمایی که رامبد جوان سالهاست خودش را هزینه کرده گرفته، تا اون دسته مردمی که از صبح تا شب کارشون سرک کشیدن تو زندگی خصوصی آدم هاست .حالا میخواد هنرمند باشه میخواد ورزشکار و ....باشه. چرا تو این شرایط رعایت اون مادر جوانی رو نمی کنید که هر آن ممکنه فارغ بشه ؟ اصلا فکر کنید این زوج منافق، اسرائیلی،هر اسمی که شما دلتون میخواد روش بگذارید. ولی مهم اینه که یه مادری ماه هاست داره با خودش سختی میکشه و سیری رو طی میکنه که ته‌اش فارغ شدن و به دنیا آمدن طفلی است که نه اختلاس کرده، نه اصلاح طلبه، نه اصول گراست.

نه آقازاده است و نه... . بلکه یه طفل معصومی است که میخواد چشم بر این جهان باز کنه. تو رو خدا رحم داشته باشید. چرا اینجوری شدیم؟ چرا صبح که از خواب پا میشیم و دنبال متهم و مقصر میگردیم؟ به خدا رامبد و نگار جواهریان دشمن نیستند. آقای صدا و سیما، نگار جواهریان همون کسی است که با بازی در «طلا و مس» برای بازی در نقش یک زن روحانی سیمرغ گرفت و مورد تقدیر قرار گرفت.

آقای صداوسیما، شما رامبد جوان رو بارها به خاطر برنامه خندوانه مورد تقدیر قرار دادید. چرا یادتون رفته. حالا یه آدمی دلش خواسته بره بچه اش و در خارج از کشور به دنیا بیاره. چون گفته ایران، ایران، حالا جنایت کرده. تو رو به خدا خودتون رو جای اون مادر پا به ماه بگذارید. از شمای صدا و سیما بعیده که تیتر خبرتون میشه رامبد جوان و همسرش. نمک خوردید حداقل نمکدان رو نشکنید. من با اون دسته از مردمی که حرص دارن و هرچی دلشون میخواد میگن کاری ندارم. شما دیگه چرا؟»

 

دفاع تمام‌قد دبیر جشنواره فجر از رامبد جوان
 
 

ابراهیم داروغه‌زاده رئیس اداره ارزشیابی معاونت سینمایی در توئیتی به دفاع از رامبد جوان و نگار جواهریان پرداخت. این زوج سینمایی که اخیرا به کانادا رفتند و احتمالا فرزندشان در این کشور قرار است متولد شود، به این دلیل که رامبد در همه سال‌های اخیر در خندوانه از ایرانی بودن و ایرانی ماندن و تحمل شرایط دشوار سخن می گفت، زیر فشار قرار گرفته اند.

به گزارش خبرآنلاین، حالا داروغه‌زاده پس از انتشار عکس این زوج در کانادا و افزایش حملات به آنها درباره این اتفاق توئیت کرده و نوشته است:«فرزندان این همه مقامات مسئول به آمریکا و انگلیس رفتند و درس خواندند و اقامت گرفته اند و حتی شهروند شده اند.

رامبد یک هنرمند بوده که در شرایط بد اقتصادی سعی کرده در شرایط بد اقتصادی که حاصل عملکرد بد همان مسئولین بوده برای مردم نشاط ایجاد کند، کدام به مردم بدهکارند؟»

http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165114.jpeg

البته حالا بیش از مسئولین این مردم هستند که رامبد را نه برای تصمیم به تولد فرزندش خارج از مرزهای سرزمینی ایران که برای رفتار متفاوتش جلوی دوربین و در رسانه ملی مورد نقد قرار داده اند.

حالا باید دید این توئیت حمایتی داروغه زاده چه واکنش هایی دارد و آیا باعث می شود با انتقادهای مردمی او هم مثل ژوله از حمایتش عقب نشینی کند؟

 

 

امیرمهدی ژوله از مردم عذرخواهی کرد


 
 

http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165113.jpeg

امیرمهدی ژوله، صبح امروز پستی را در حمایت از رامبد جوان و نگار جواهریان در اینستاگرام منتشر کرده بود که در آن تعابیری را به کار برده بود که با موجی از انتقادها همراه شد.

حال این هنرمند با انتشار پستی دیگر ضمن عذرخواهی، نوشته است: «من بعد از دیدن گزارش بیست و سی که به بهانه انتقادات مردم توی کار رامبد جوان گذاشته بود، عصبانی بودم و عصبانی پست گذاشتم. با وجود توضیحات فراوان، همین‌جا از همه کسانی که از بعضی تعبیرهای اون پست به درست یا غلط آزرده شده بودند یا براشون سوتفاهمی ایجاد شده بود، بابت استفاده از اون تعبیرها صمیمانه عذرخواهی میکنم.»

 

جنجال عکس نگار جواهریان و رامبد جوان در کانادا
واکنش‌ها به عکس بی‌حجاب "نگار جواهریان" در کانادا

http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165112.jpeg

 

امروز عکسی از "رامبد جوان" و همسرش در کانادا منتشر شده که با واکنش های زیادی همراه بوده است. برخی رسانه‌ها با عنوان "کشف حجاب نگار جواهریان در کانادا" و "عکس بدون حجاب نگار جواهریان در کانادا" این عکس جنجالی را منتشر کردند.

از چند روز گذشته بحث سفر رامبد جوان و نگار جواهریان به کانادا برای تولد فرزندانشان نقل محافل شده است.

اما ماجرای تصویر بی‌حجاب نگار جواهریان در کانادا چیست؟

امروز ابتدا در برخی کانال‌های تلگرامی تصویری از رامبد جوان و همسرش نگار جواهریان بدون حجاب، منتشر شد. البته برخی سایت‌های خبری نیز با مات کردن تصویر، آن را منتشر کردند.

تصویر رامبد جوان و نگار جواهریان پس از انتشار در کانال تلگرامی ضد انقلاب آمد نیوز در صفحه رسمی سایت تابناک در اینستاگرام نیز بازتاب داشت.

فرارو به دلیل رعایت حریم شخصی افراد و شخصیت‌ها از انتشار این تصویر معذرو است. اما در این مطلب کوتاه به واکنش نسبت به انتشار تصویر بی حجاب نگار جواهریان در کنار همسرش رامبد جوان پرداخته ‌ایم.

به نظر می‌رسد پس از یک افت نسبی خبر، گویا این فاز جدید، داغ تر و جنجالی تر از گذشته رامبد و همسرش را درگیر حاشیه خواهد کرد.

http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165111.jpeg

واکنش‌ها به تصویر بی‌حجاب نگار جواهریان در کنار همسرش رامبد جوان در کانادا

امیرحسین ثابتی فعال رسانه‌ای اصولگرا در واکنش به انتشار تصویر نگار جواهریان و رامبد جوان در کانادا در اعتراض به رویه‌ی تلویزیون ایران نوشته است: "فاجعه اول این است که رامبد جوان ۲۴ ساعته روی آنتن صداوسیمای ایران است، ولی برای به دنیا آمدن فرزندنش به کانادا می‌رود، فاجعه دوم این است که بعد از انتشار عکس بی حجاب همسرش در کانادا صداوسیما همچنان به او آنتن دهد! این یعنی خود جمهوری اسلامی پیشقدم مسخره کردن ملت در بحث حجاب است."

همچنین رضا ساکی روزنامه‌نگار و طنز نویس ایسنا نیز نوشته است: "هنرمندان فرزندان‌شان را در خارج به دنیا می‌آورند و سیاست‌مداران سال‌هاست فرزندانشان را به خارج فرستاده‌اند. این وسط ما ملت مانده‌ایم که در بازی دوستانه با کره هم چنان خوشحال می‌شویم از گل زدن ایران که انگار جام‌جهانی را برده‌ایم. ملتی که شب‌ها خواب ایران می‌بیند."

به نظر می‌رسد، آتش روبه خاموشی خبر تولد مجری خندوانه در کانادا، با این عکس دوباره شلعه ور شده است و باید منتظر واکنش‌ها و جنجال‌های جدید ماند.

عکس رامبد جوان و نگار جواهریان در کانادا جنجالی شد

واکنش‌ها به عکس جنجالی رامبد جوان و نگار جواهریان در کانادا

خبر رفتن "رامبد جوان و همسرش نگار جواهریان" به کانادا برای تولد فرزندانشان امروز با یک تصویر جنجالی از این زوج داغ‌تر از گذشته شد.


واکنش‌ها به عکس جنجالی رامبد جوان و نگار جواهریان در کانادا

در چند روز اخیر، پربازدیدترین و پرواکنش‌ترین خبر حوزه فرهنگ و هنر به ویژه در رسانه‌های اجتماعی مربوط بوده به سفر "رامبد جوان و نگار جواهریان" به کانادا که خودشان دلیل این سفر را اکران فیلم قانون مورفی در آمریکا و کانادا عنوان کرده‌اند، اما در رسانه‌ها و زمزمه‌های درگوشی گفته شده که این دو ستاره پردرآمد سینما و تلویزیون برای تولد فرزندشان به کانادا رفته‌اند- که دخترشان که تیرماه متولد خواهد شد، و شهروند کانادا به‌ شمار خواهد آمد.

پس از انتشار گسترده این خبر در شبکه‌های اجتماعی، خبر "تولد فرزند رامبد جوان و نگار جواهریان در کانادا" به تلویزیون نیز کشیده شد. بخش خبری بیست و سی به انتقاد تند از رامبد جوان پرداخت. در این میان عده‌ای در مخالفت این اقدام مجری ایران دوست و خندان خندوانه قلم زدند و برخی نیز به حمایت از رامبد جوان پرداختند.

امیر مهدی ژوله در متنی که در اینستاگرام منتشر کرد نوشت: "میدونید چرا یکی میگه مردم ایران ما شما رو خیلی دوست داریم شما خیلی خوبید؟ چون رسالت برنامه‌اش این تعریف‌شده که به مردم غمگین و گرفتار و افسرده و «گریه بلد» سرزمینش، شادی و عزت‌نفس و مجالی برای خنده بده.

میدونید چرا یکی میره بچه‌اش رو خارج از ایران به دنیا بیاره؟ چون رسالت پدریش این تعریف‌شده که به بچه‌اش شادی و عزت‌نفس و مجالی برای خنده بده و نذاره اون غمگین و گرفتار و افسرده و «گریه بلد» بار بیاد.

اگر از جایی که به دنیا اومدیم ناراحتیم، یقه پدرمون رو بگیریم. اگر از جایی که بچه مردم به دنیا میاد ناراحتیم، یقه روان پزشک مون رو بگیریم."

واکنش‌ها به عکس جنجالی رامبد جوان و نگار جواهریان در کانادا

ماجرای عکس جنجالی رامبد جوان و نگار جواهریان در کانادا

امروز اما در کانال‌های تلگرامی تصویری از رامبد جوان و همسرش نگار جواهریان بدون حجاب، منتشر شد. پس از یک افت نسبی خبر، گویا این فاز جدید، داغ تر و جنجالی تر از گذشته رامبد و همسرش را درگیر حاشیه خواهد کرد.

تصویر رامبد جوان و نگار جواهریان پس از انتشار در کانال تلگرامی ضد انقلاب آمد نیوز در صفحه رسمی سایت تابناک در اینستاگرام نیز بازتاب داشت.

در همین حال امیرحسین ثابتی فعال رسانه‌ای اصولگرا در واکنش به انتشار تصویر نگار جواهریان و رامبد جوان در کانادا در اعتراض به رویه‌ی تلویزیون ایران نوشته است: "فاجعه اول این است که رامبد جوان ۲۴ ساعته روی آنتن صداوسیمای ایران است، ولی برای به دنیا آمدن فرزندنش به کانادا می‌رود، فاجعه دوم این است که بعد از انتشار عکس بی حجاب همسرش در کانادا صداوسیما همچنان به او آنتن دهد! این یعنی خود جمهوری اسلامی پیشقدم مسخره کردن ملت در بحث حجاب است."

همچنین رضا ساکی روزنامه‌نگار و طنز نویس ایسنا نیز نوشته است: "هنرمندان فرزندان‌شان را در خارج به دنیا می‌آورند و سیاست‌مداران سال‌هاست فرزندانشان را به خارج فرستاده‌اند. این وسط ما ملت مانده‌ایم که در بازی دوستانه با کره هم چنان خوشحال می‌شویم از گل زدن ایران که انگار جام‌جهانی را برده‌ایم. ملتی که شب‌ها خواب ایران می‌بیند."

به نظر می‌رسد، آتش روبه خاموشی خبر تولد دختر رامبد جوان، مجری خندوانه در کانادا، با این عکس دوباره شلعه ور شده است و باید منتظر واکنش‌ها و جنجال‌های جدید ماند.


 

دفاع پرویز پرستویی از رامبد جوان و نگار جواهریان

پرویز پرستویی بازیگر سینما و تلویزیون با اشاره به تصویری که از رامبد جوان و نگار جواهریان در خیابان‌های کانادا منتشر شده، با انتشار پستی در صفحه شخصی خود از آنان حمایت کرد.

او نوشته است:

«امروز این عکس دست به دست داره تو دنیای مجازی میچرخه و هرکسی هرجور که دلش میخواد تفسیر و قضاوت میکنه از صداوسیمایی که رامبد جوان سالهاست خودش را هزینه کرده گرفته، تا اون دسته مردمی که از صبح تا شب کارشون سرک کشیدن تو زندگی خصوصی آدم هاست .حالا میخواد هنرمند باشه میخواد ورزشکار و ....باشه. چرا تو این شرایط رعایت اون مادر جوانی رو نمی کنید که هر آن ممکنه فارغ بشه ؟ اصلا فکر کنید این زوج منافق، اسرائیلی،هر اسمی که شما دلتون میخواد روش بگذارید. ولی مهم اینه که یه مادری ماه هاست داره با خودش سختی میکشه و سیری رو طی میکنه که ته‌اش فارغ شدن و به دنیا آمدن طفلی است که نه اختلاس کرده، نه اصلاح طلبه، نه اصول گراست.

نه آقازاده است و نه... . بلکه یه طفل معصومی است که میخواد چشم بر این جهان باز کنه. تو رو خدا رحم داشته باشید. چرا اینجوری شدیم؟ چرا صبح که از خواب پا میشیم و دنبال متهم و مقصر میگردیم؟ به خدا رامبد و نگار جواهریان دشمن نیستند. آقای صدا و سیما، نگار جواهریان همون کسی است که با بازی در «طلا و مس» برای بازی در نقش یک زن روحانی سیمرغ گرفت و مورد تقدیر قرار گرفت.

آقای صداوسیما، شما رامبد جوان رو بارها به خاطر برنامه خندوانه مورد تقدیر قرار دادید. چرا یادتون رفته. حالا یه آدمی دلش خواسته بره بچه اش و در خارج از کشور به دنیا بیاره. چون گفته ایران، ایران، حالا جنایت کرده. تو رو به خدا خودتون رو جای اون مادر پا به ماه بگذارید. از شمای صدا و سیما بعیده که تیتر خبرتون میشه رامبد جوان و همسرش. نمک خوردید حداقل نمکدان رو نشکنید. من با اون دسته از مردمی که حرص دارن و هرچی دلشون میخواد میگن کاری ندارم. شما دیگه چرا؟»


عکس جنجالی نگار جواهریان و رامبد جوان؛ چند نکته و قاعده

جنجال عکس نگار جواهریان و رامبد جوان و حواشی پیرامون حضور این زوج برای زایمان فرزندشان در کانادا ادامه دارد، فریدون صدیقى در روزنامه شرق در این باره نوشت:

قاعده؛ هرکسى در هر مقام و شرایطى راهى را انتخاب مى‌کند که با کمترین زیان و مقاومت روبه‌رو شود و بدیهى است که انتخاب‌ها پس از سنجش و قضاوت صورت مى‌گیرد. آیا رامبد جوان این را نمى‌دانست که با همسرش در رخسارى نو در سرزمین شمالى در رفت‌وآمد بود؟ یعنى او از قدرت مهندسى افکار عمومى توسط رسانه‌ها که خود برآمده از آن است بى‌خبر یا غافل بود؟

به نظر مى‌رسد چنین نباشد؛ این را آقاى شهاب حسینى و اصغر فرهادى سفر کرده هم مى‌دانند. آقاى جوان قریب به ۲۵ سال است که یکى از شخصیت‌هاى رسانه‌های تصویری، به‌ویژه تلویزیون است؛ یعنى مى‌داند یا باید بداند یکى از مهم‌ترین کارکردهاى رسانه در همه مدیا‌ها بزرگ‌کردن یا کوچک‌کردن هرکسى یا هرچیزى است. آقاى جوان تا همین دیروز از این بزرگى ـ شهرت، اعتبار و ثروت‌ـ بهره‌ها برده است، چون او در به‌ تماشاگذاشتن خود، موجب قضاوت و سپس انتخاب میلیون‌ها بیننده شد که تا همین دیروز‌ها انتخابى مثبت و ارزشمند بوده است.

نکته؛ قضاوت و انتخاب البته همیشه مثبت نیست، اما اگر بود نتیجه تداوم مجموعه تلویزیونى خندوانه، دورهمى و حالا خورشید و... مى‌شود، مگر غیر از این است آقاى مهران مدیرى و رضا رشیدپور؟

نتیجه این نکته؛ آقاى جوان و دوستانى مانند او باید بدانند وقتى شهرت، ثروت و محبوبیت را مدیون افکار عمومى هستند، چون به آنان فرصت خودنمایى (یا هنرنمایى) داده است تا همچنان ستاره باقى بمانند، انتظار واکنش از نوع دیگر (کوچک‌سازى و تحقیر) را هم داشته باشند. ذات رسانه در هر مدیایى خرد و بزرگ‌کردن شخص یا چیزى هم هست.

قاعده؛ فرهنگ جامعه را اعضاى همان جامعه تولید، فراگرفته و فراگیر مى‌کنند؛ فرهنگ شیوه تفکر، عمل و احساس مردمان همان جامعه است. بر این پایه چهره‌ها و حتى سلبریتى‌هاى یک‌شبه و تازه‌به‌دوران‌رسیده که عمرشان کوتاه‌تر از یک فصل است، همواره در مظان قضاوت هستند؛ مثل ورزشکاران، سیاست‌مداران، خوانندگان، موزیسین‌ها، سینماگران، نقاشان، شعرا، نویسندگان، وکلا، وزرا، حتى روزنامه‌نگاران، چون آقاى غزل هوشنگ ابتهاج (سایه)، غزل او از همیشه‌ها محمدرضا شجریان، تافته جدا‌بافته تئاتر و سینما، بهرام بیضایى، اسطوره ادبیات داستانى، محمود دولت‌آبادى، نقاش، نویسنده و منتقد درجه‌یک، آیدین آغداشلو، سیاست‌نویس خوش‌مشرب، صادق زیباکلام، سیاست‌مدار همه فصول، جواد ظریف، معتبرترین ورزشکار، على دایى و عادل فردوسى‌پور که پدیده‌ای بى‌مثال و دوست‌داشتنى است.

سؤال؛ آیا کسى فرهادمیرزا صادق سنندجى را تاکنون قضاوت کرده است، عکسى سلفى از او در کانادا در حال خوردن نوشابه گرفته است؟ پاسخ روشن است، خیر! چرا، چون چنین شخصى وجود ندارد و اگر احتمالا وجود دارد، کسى کارى به کارش ندارد، چون از عنصر شهرت خوب یا بد برخوردار نیست، پس به آراى عمومى گذاشته نمى‌شود. قاضیان و انتخاب‌شوندگانى اگر باشند، چند فامیل و چند آشنا بیش نیستند.

نکته؛ شهرت هزینه دارد. این را همه چهره‌هاى دنیا مى‌دانند؛ دى‌کاپریو، سلین دیون، برد پیت، ترزا مى، مسى و رونالدو هم مى‌دانند، ریحانا هم حتى مى‌داند، پس وقتى در مجامع عمومى ظاهر مى‌شوند با شال و کلاه و عینک خود پنهان مى‌شوند نه‌اینکه شال و کلاه از سر برگیرند، چون به‌خوبى مى‌دانند تحقق هر خواسته‌اى لزوما به آرامش نمى‌انجامد. آیا آقاى جوان از این نکته غافل بوده است؟! یادمان باشد در جامعه فوق‌طبقاتى قضاوت‌ها هم لاجرم فوق‌طبقاتى مى‌شود.

قاعده پایانى؛ اساسا شهرت در جوامعى مانند ما سرچشمه ابدى نگرانى‌ها، دل‌مشغولى‌ها و حسادت‌هاست و اغلب دردسرساز و دردناک مى‌شود. این را آقاى دکتر نجفى، آرام‌ترین سیاست‌مدار روزگار اخیر به خوبى مى‌داند.

پرسش آخر؛ چرا جمعى از افراد مشهور و انبوهى افراد نخبه تن به رفتن از میهن خود مى‌دهند، درحالى‌که فرزندان این آب و خاک عزیز هستند.


واکنش کیهان به سفر رامبد جوان و نگار جواهریان

کیهان به نقل از یک منتقد سینما نوشت: خبر تاسف‌بار و نگران‌کننده کشف حجاب مدیر اجرایی جشنواره جهانی فیلم فجر که برای تولد فرزندش به کشور کانادا به همراه همسرش «رامبد جوان» که از معروف‌ترین مجری‌ها و بازیگران صداوسیما و سینماست مورد توجه جدی مخاطبان عمومی قرار گرفت و اظهار نظرهای گوناگونی در محکومیت و تقبیح این به ظاهر سلبریتی‌ها و چهره‌هایی که به ناحق رسانه ملی و سینما را مدت‌هاست که تسخیر کرده‌اند واقع شد و لزوم پاک‌سازی و پالایش سریع ارگان‌های فرهنگی را از لوث وجود عناصر معلوم‌الحال و بی‌اعتقاد بیشتر نمایان ساخت.

لزوم برخورد فوری و عاجل دستگاه‌های نظارتی و ذی‌صلاح با چهره‌های سرشناسی که عملکردشان ضربه به اعتماد عمومی و نظام اسلامی و آرمان‌های انقلاب اسلامی‌مان می‌زند امروز بیش از همیشه احساس می‌شود و اگر سرسری و عادی از این مسائل عبور کنیم چندی نخواهد گذشت که دیگر سنگ روی سنگ بند نخواهد شد.

(ویدئو) حمله ۲۰:۳۰ به رامبد جوان و نگار جواهریان

رامبد جوان و همسرش نگار جواهریان که این روز‌ها برای اکران فیلم قانون مورفی و همچنین به دنیا آوردن فرزندشان در کانادا به سر می‌برند، مورد انتقاد عده‌ای در فضای مجازی و رسانه‌های مختلف قرار گرفته اند. بخش خبری ۲۰:۳۰ صدا و سیما هم به این اتفاق واکنش نشان داد.

 

 

سفر نگار جواهریان و رامبد جوان به کانادا برای تولد فرزندشان

زایمان سلبریتی‌ها؛ جنجال درباره محل تولد فرزند نگار جواهریان و رامبد جوان
 
 

http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165110.jpeg

فرزند رامبد جوان و نگار جواهریان به دنیا آمد, رامبد جوان و نگار جواهریان به تازگی صاحب دختری شدند و نام او را نوردخت گذاشتند. (به روز شده در تاریخ 31 تیر 98)

این چند روز اخیر، بیراه نیست اگر بگوییم پربازدیدترین و پرواکنش‌ترین خبر حوزه فرهنگ و هنر به‌خصوص در رسانه‌های اجتماعی مربوط بوده به سفر "رامبد جوان و نگار جواهریان" به کانادا که خودشان دلیل این سفر را اکران فیلم قانون مورفی در آمریکا و کانادا عنوان کرده‌اند، اما در رسانه‌های اجتماعی و خاله‌زنکی و زمزمه‌های درگوشی گفته شده که این دو ستاره پردرآمد سینما و تلویزیون برای تولد فرزندشان به کانادا رفته‌اند- که دخترشان که تیرماه متولد خواهد شد، شهروند کانادا به‌شمار آید...

به گزارش شهروند، این سفر اما، در فضای مجازی حاشیه‌ساز شده و واکنش‌های پرشماری را به‌وجود آورده است. واکنش‌هایی اغلب با این مضمون که «طرف از صبح تا شب آواز ایران ایرانش گوش ملت رو کر کرده، حالا حاضر نشده بچه‌اش همون پاسپورتی رو داشته باشه که همه ایرانیا دارن و پاشده رفته کانادا بچه‌اش رو به دنیا بیاره.» موضوعی که اغلب به زبان طنز و کنایه بیان شده. انتقاداتی که البته پاسخ‌های پرتعدادی نیز به همراه داشته و کاربران و مخاطبان پرشماری بر حق طبیعی رامبد و همسرش برای زندگی و انتخاب محل تولد فرزندشان در هر نقطه از کره خاکی انگشت گذاشته‌اند: «بی‌شک به‌دنیا آوردن بچه تو کانادا نافی علاقه هیچ‌کس به کشورش نیست. پس اسم این دورویی و ریاکاری نیست.» یا «آخه به کسی چه ربطی داره فلانی می‌خواد بچه‌شو کجا به دنیا بیاره؟» چیزی که در این میان مغفول ماند سکونت خویشاوندان نگار جواهریان در کانادا بود. اینکه او اگر ایران می‌ماند برای زایمان تنها بود و مادران می‌دانند که در این شرایط حضور اقوام نزدیک تا چه اندازه ضروری است.

داستان حملات و انتقادات و هجمه‌هایی که به سلبریتی‌ها می‌شود که «چرا برعکس شعارهایشان وقت زایمان که می‌رسد، شال‌وکلاه می‌کنند و به اروپا و آمریکا می‌روند»، با ماجرای رامبد و نگار آغاز نشده و درواقع این انتقاداتی که در دو روز اخیر شاهد بوده‌ایم، فاز دوم سیلی است که چند ماه پیش از یک اظهارنظر عجولانه آغاز شد و در ادامه خیلی‌ها را غرق کرد.

http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165109.jpeg

شهاب جعفرنژاد با انتشار کارتونی در صفحه اینستاگرامی خود به ماجرای زایمان سلبریتی‌ها در کشور‌های خارجی که این روز‌ها با "سفر رامبد جوان و نگار جواهریان" به کانادا، بار دیگر به موضوع داغ شبکه‌های اجتماعی تبدیل شده، پرداخت

وقتی در اواسط آذرماه پارسال سام درخشانی در برنامه آرش ظلی‌پور گفت: برای این‌که می‌خواسته تابعیت و پاسپورت کانادا را به فرزندش هدیه دهد، برنامه‌ریزی کرده که او در آن کشور به دنیا آید، جنجالی بزرگ کلید خورد. جنجالی که باعث شد بحث چهره‌هایی که فرزندان‌شان در خارج به دنیا می‌آیند، داغ شود و شاهد انواع حمله‌های شدید رسانه‌ای و مجازی علیه سلبریتی‌ها باشیم. حملاتی عجیب که در اغلب آن‌ها ستارگانی که فرزندان‌شان در خارج به دنیا آمده، به نداشتن مسئولیت اجتماعی و نادیده گرفتن ارزش‌های مورد قبول حاکمیت متهم شدند. انتقاداتی که البته در فضای عمومی هواخواه زیادی نیافتند و اکثریت قاطع مخاطبان اظهار داشتند که باید به حق طبیعی هر کسی برای انتخاب محل و سبک زندگی‌اش احترام گذاشت، حتی اگر طرف خودش شیوه صحیح پاسخ گفتن به چنین انتقاداتی را بلد نباشد و مثلا همچون شیلا خداداد بگوید که «دلم خواسته و دوست داشتم فرزندم در خارج به دنیا آید و به کسی ربطی ندارد!»

رامبد و نگار نخستین زوج مشهوری نیستند که دل‌شان خواسته فرزندشان تابعیت کشور دیگری را داشته باشد و بی‌تردید آخرین هم نیستند. پیش از آن‌ها بسیار سلبریتی‌ها را با علایقی شبیه آن‌ها دیده‌ایم. سینماگرانی که در اروپا یا آمریکا و کانادا ساکن‌اند. مثلا همین شیلا خداداد که پاسخ‌هایش به منتقدان داستانی بامزه ساخت، یا فریبا نادری که دخترش را در کانادا به دنیا آورد، یا بنیامین بهادری که پسرش بن‌سان را که نخستین فرزند بنیامین از همسر دومش است، در آمریکا به‌دنیا آورد. دومین فرزند روناک یونسی هم در کانادا به دنیا آمده، مثل نامی، فرزند محسن تنابنده و همسرش روشنک، یا تولد پرسروصدای فرزند سام درخشانی. جالب این‌که حتی بهنام صفوی، خواننده محبوبی که همین چند وقت پیش بعد از ٦سال مبارزه با سرطان درگذشت، گفته می‌شود که فرزندش در خارج به دنیا آمده است. رزیتا غفاری، شبنم قلی‌خانی، ترانه علی‌دوستی، مهناز افشار و شاهرخ استخری دیگر سلبریتی‌هایی هستند که فرزندان‌شان در خارج از کشور به دنیا آمده...

خیلی‌ها هم بی‌این‌که تولدی در کار باشد، به آن‌سوی آب‌ها کوچ کرده‌اند. مثل فریبرز عرب‌نیا که سال‌هاست با پسرش جانیار در آمریکا زندگی می‌کند، یا نسرین مقانلو و پارسا پیروزفر که گفته می‌شود محل اصلی زندگی‌شان آمریکاست. خیلی‌های دیگر هم هستند که سالی یکی دو ماه برای گرفتن پیشنهاد و انجام کار به ایران می‌آیند و بقیه سال را خارج از کشور هستند. مثل ایرج طهماسب، حمید جبلی و نیکی کریمی... حواشی سفر رامبد و نگار یکی دوتا نیستند. خراسان در گزارشی بامزه از هزینه‌های تولد فرزند در خارج از کشور نوشت. بنابر این گزارش هزینه‌های معمول تولد فرزند در شهر تورنتو عبارتند از: نخستین هزینه، حق مشاوره موسسه که ٥‌هزار دلار کانادا، معادل ۵۰‌میلیون تومان است.

بلیت اکونومی پرواز تهران-تورنتو بین ۱۲ تا ۶۰‌میلیون تومان است. هزینه تولد فرزند در تورنتو بین ۱۲ تا ۱۵‌هزار دلار کاناداست که حدود ۱۲۰ تا ۱۵۰‌میلیون تومان می‌شود. هزینه سه ماه اقامت در یک آپارتمان معمولی ماهی ٣‌هزار دلار کانادا معادل ۹۰‌میلیون تومان می‌شود. هزینه خوردوخوراک و حمل‌ونقل یک خانواده دونفره هم حدود ١٢٠میلیون تومان در سه ماه می‌شود، یعنی رامبد و نگار در مجموع بین ۴۸۰ تا ۵۱۰‌میلیون تومان هزینه خواهند داشت.

البته این داستان منحصر به ایران نیست و در سال‌های اخیر ستارگان آسیایی زیادی با این تمهید موفق به گرفتن پاسپورت کانادایی ‏شده‌اند. به‌خصوص این داستان در بین ستارگان ترکیه رواج زیادی دارد و بسیاری از آن‌ها با این‌که مشکلی با قواعد و قوانین ‏زندگی اجتماعی‌شان ندارند، اما در لس‌آنجلس، نیویورک، کانادا یا آلمان سکونت دارند. ‏

در بین چینی‌ها، کره‌ای‌ها و ژاپنی‌ها هم سلبریتی‌های زیادی را می‌شناسیم که در آمریکا یا کانادا ساکن هستند یا این‌که زمان تولد ‏فرزندانشان به این کشور‌ها سفر می‌کنند تا از مزایای پاسپورت این کشور‌ها بهره‌مند شوند و به‌قول سام درخشانی «شهروندی این ‏کشور‌ها را به فرزندشان هدیه کنند.» ‏

 

(کاریکاتور) سلبریتی‌های ایرانی، صدای کانادایی‌ها را درآوردند!

یزدفردا:
وبسایت خبری - تحلیلی فرارو farau.com | @fararunews
شهاب جعفرنژاد با انتشار کارتونی در صفحه اینستاگرامی خود به ماجرای زایمان سلبریتی‌ها در کشور‌های خارجی که این روز‌ها با سفر رامبد جوان و نگار جواهریان به کانادا، بار دیگر به موضوع داغ شبکه‌های اجتماعی تبدیل شده، پرداخت.
 

http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165109.jpeg

 
مگر به دنیا آمدن فرزندان سلبریتی‌ها در خارج از کشور جرم است؟
 
 
http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165108.jpeg
روزنامه جوان نوشت: تلاش سلبریتی‌ها برای گرفتن تابعیت دوم از طریق تولد فرزند، همواره مورد نقد جدی مردم واقع شده خصوصا وقتی غالبا این اتفاق از سوی کسانی روی می‌دهد که همواره داعیه وطن پرستی و عشق به میهن دارند.

به تازگی مد شده است که چهره‌های مشهور هنری، ورزشی یا حتی فرزندان برخی چهره‌های سیاسی برای به دنیا آوردن فرزند خود به آمریکا یا یکی از کشور‌هایی که قانون ارائه تابعیتشان براساس خاک و تولد در سرزمین‌شان اعطا می‌شود سفر می‌کنند.
 
این مسئله به خصوص در سال‌های اخیر در کشور ما به یکی از موضوعات لوکس خانواده‌های ثروتمند تبدیل شده است. در همین یکی دو سال اخیر بار‌ها اخباری از این دست را شنیده‌ایم و تصاویر به اشتراک گذاشته شده از این دوتابعیتی‌های کوچک که مزایایی را برای تابعیت پدر و مادرانشان هم فراهم می‌کنند، در شبکه‌های اجتماعی دیده‌ایم. تلاش سلبریتی‌ها و ثروتمندان برای گرفتن تابعیت دوم از طریق تولد فرزند، در فضای عمومی جامعه همواره مورد نقد جدی مردم واقع شده خصوصا وقتی غالبا این اتفاق از سوی کسانی روی می‌دهد که همواره داعیه وطن پرستی و عشق به میهن دارند.

فریبا نادری، مهناز افشار، رضا قوچان نژاد، بنیامین بهادری، روناک یونسی، محسن تنابنده، شیلا خداداد، سام درخشانی و... از جمله کسانی هستند در چند سال اخیر فرزندان خود را در خارج از کشور به دنیا آورده‌اند.

حالا این روز‌ها مبحثی که در فضای مجازی داغ شده سفر حاشیه ساز رامبد جوان و نگار جواهریان-که اکنون باردار است- به کاناداست. گرچه این دو بازیگر، هدف سفرشان را اکران فیلم «قانون مورفی» در تورنتو اعلام کرده‌اند، اما شواهد نشان می‌دهد که شاید قصدشان از این سفر متولد شدن فرزندشان در این کشور است. درواقع از آن جایی که نگار جواهریان به احتمال زیاد اجازه دو پرواز با این طول مدت برای بازگشت نخواهد داشت مخاطبان بر این عقیده هستند در همان کشور فارغ خواهد شد و اصل سفر نه برای اکران یک فیلم سینمایی بلکه برای تولد فرزندشان در کشوری که آمال و آرزو‌های برخی سلبریتی‌ها به نظر می‌رسد، است.

گرچه این دو بازیگر تاکنون به ماجرای تولد فرزندشان در کانادا واکنشی نشان نداده‌اند، اما باید از مجری مشهور تلویزیون پرسید دم خروس را باور کنم یا قسم حضرت عباس! آنهمه فریاد‌های مقابل دوربین که «مردم ایران ما شما رو خیلی دوست داریم»، «ایران خیلی خوبه» را باور کنیم یا اینهمه تلاش برای به دنیا آوردن دخترتان، صد‌ها کیلومتر دور از خاک ایران و در کشوری که بار‌ها دشمنی اش را با ایران به اثبات رسانده؟!

اگر بخواهیم جانب انصاف را در نظر بگیریم شاید این حق تمام شهروندان باشد که هر جا و در هر کشوری که دوست دارند فرزندشان را به دنیا آورند، اما آن وقتی موضوع با انتقاد جدی کاربران و مخاطبان مواجه می‌شود که معمولا کسانی دست به این کار می‌زنند که همواره از عشق به میهن سخن گفته‌اند و نوشته‌اند. درواقع پذیرفته نیست کسی که در آنتن تلویزیون بار‌ها از عشق به ایران سخن به میان آورده حالا حتی حاضر نباشد دخترش شناسنامه ایرانی بگیرد.

به‌هرحال باید منتظر ماند تا ببینیم رامبد جوان هم به جمع کسانی خواهد پیوست که فرزندش را در کشوری به دنیا خواهد آورد که پاسپورت دیگری بگیرد یا خیر. در دنیا کشور‌های زیادی نیستند که به شرط تولد فرزند پاسپورت آن کشور را به نوزاد بدهند و در بین آن‌ها شاید کانادا بهترین آن‌ها از لحاظ رفاه باشد!
 

تولد فرزند رامبد جوان در کانادا چقدر آب می‌خورد؟!

طبق اعلام این مؤسسه مهاجرتی، هزینه تولد فرزند در تورنتو بین ۱۲ تا ۱۵ هزار دلار کاناداست که حدود ۱۲۰ تا ۱۵۰ میلیون تومان می‌شود. ناگفته نماند طبق قوانین کانادا، گردشگرانی که در زمان بارداری به این کشور وارد می‌شوند، مشمول دریافت خدمات بیمه نمی‌شوند.

http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165107.jpeg
احتمالاً در شبکه‌های اجتماعی عکس یا خبری از رامبد جوان و نگار جواهریان درباره سفرشان به کانادا خوانده‌اید. سفری که در ابتدا گفته شد برای اکران فیلم «قانون مورفی» در تورنتو بوده و در روز‌های گذشته هم عکس‌هایی از این اکران منتشر شده، اما به گمان غالب کاربران شبکه‌های اجتماعی، تنها برای یک مراسم اکران سینمایی نیست.

روزنامه خراسان نوشت: ظاهراً هدف اصلی، تولد فرزند رامبد جوان و نگار جواهریان در کاناداست تا بتواند شهروند این کشور باشد. به این کار رامبد جواد انتقادات فراوانی وارد شده، اما جالب است بدانیم این سفر برای رامبد جوان چقدر هزینه داشته است.

برای فهمیدن این موضوع، با یکی از مؤسسات مهاجرتی مشهور تماس گرفتیم و درباره هزینه‌های معمول تولد فرزند در شهر «تورنتو» (شهر محل سکونت رامبد) پرسیدیم. اولین هزینه، حق مشاوره مؤسسه است که به دلار دریافت می‌شود؛ پنج هزار دلار کانادا، چیزی حدود ۵۰ میلیون تومان. هر بلیت اکونومی پرواز تهران - تورنتو و برعکس، بین ۱۲ تا ۶۰ میلیون تومان است که ما میانگین آن را ۲۵ میلیون تومان در نظر گرفتیم. بلیت‌های بیزنس و فرست کلاس هم هست که طبعاً گران‌ترند؛ بنابراین چهار بلیت پرواز برای رفت و برگشت دو نفر، به طور میانگین ۱۰۰ میلیون تومان آب می‌خورد.

طبق اعلام این مؤسسه مهاجرتی، هزینه تولد فرزند در تورنتو بین ۱۲ تا ۱۵ هزار دلار کاناداست که حدود ۱۲۰ تا ۱۵۰ میلیون تومان می‌شود. ناگفته نماند طبق قوانین کانادا، گردشگرانی که در زمان بارداری به این کشور وارد می‌شوند، مشمول دریافت خدمات بیمه نمی‌شوند.

با توجه به زمان ضبط «خندوانه» و برگزاری نمایشگاه کتاب و همچنین مدت زمان اقامت لازم رامبد و نگار پس از تولد فرزندشان در کانادا، می‌توان نتیجه گرفت آن‌ها حداقل سه ماه در تورنتو اقامت دارند. هزینه سه ماه اقامت در یک آپارتمان معمولی مبله در این شهر، به طور میانگین ماهی سه هزار دلار کاناداست که در مجموع ۹ هزار دلار یعنی ۹۰ میلیون تومان می‌شود. هزینه خوردوخوراک و حمل‌ونقل یک خانواده دونفره با فرزند در این شهر، ماهی چهار هزار دلار کاناداست؛ با احتساب یک زندگی عادی، نه ولخرج و نه صرفه‌جویانه؛ بنابراین سه ماه اقامت در این شهر برای رامبد ۱۲۰ میلیون تومان هزینه دارد.

خلاصه آن که تولد فرزند این سینماگر در کانادا، برای رامبد در مجموع بین ۴۸۰ تا ۵۱۰ میلیون تومان هزینه خواهد داشت. البته ذکر این نکته ضروری است که هزینه‌های بیمارستانی بدون بیمه در این شهر بالاست و در صورتی که به هر دلیلی اقامت بیش از حد معمول لازم باشد، طبعاً به طور چشمگیری هزینه‌ها بیشتر می‌شود.

شبکه‌های اجتماعی علیه سفر رامبد سفر رامبد جوان و نگار جواهریان به کانادا، موج واکنش‌های منفی را در شبکه‌های اجتماعی به سوی مجری «خندوانه» روانه کرده است. از عموم واکنش‌ها این‌طور برمی‌آید که تصمیم رامبد برای تولد فرزندش در کشوری غیر از ایران، تصویری را که او از خود به عنوان یک شخصیت دوستدار ایران در ذهن مردم به وجود آورده، مخدوش کرده است.

کاربری درباره این موضوع نوشته: «طرف از صبح تا شب آواز ایران ایرانش گوش ملت رو کر کرده بود، حالا رفته کانادا بچه‌اش رو به دنیا بیاره!» کاربری با کنایه به تبلیغات جوان برای اپلیکیشن روبیکا نوشت: «به احترام مردم خوب ایران، ما رفتیم کانادا تا بچه‌مون ایران به دنیا نیاد و شهروند کانادا بشه. تا روبیکا رو نصب کنید ما برگشتیم.» کاربر دیگری نوشته است: «آقای رامبد جوان تو که همیشه میگی به احترام ایران دست بزنیم، خیلی هم رگ ایرانیت می‌زنه بیرون، چرا می‌خوای بچه‌ات کانادا به دنیا بیاد؟!» کاربری هم در انتقاد به این موضوع نوشت: «جالبه همون آقایی که هرشب با ۱۰۰ نفر داد می‌زد مردم عزیز ایران ما شما رو خیلی دوست داریم، حاضر نشده بچه‌اش همون گذرنامه‌ای رو داشته باشه که مردم عزیزش دارن.»
رفتاری که برای صداوسیما گران تمام شد
وبسایت خبری - تحلیلی فرارو farau.com | @fararunews

به نظر می‌رسد که حضور گسترده بازیگران در مقام مجریان برنامه‌های مختلف تلویزیون برای مدیران صداوسیما گران تمام شده است و حال در فکر پیدا کردن راهی برای محدود کردن حضور آن‌ها هستند.

http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165106.jpeg

به گزارش خبرآنلاین، حضور گسترده بازیگران در قامت مجری در برنامه‌های مختلف تلویزیون یکی از پرچالش‌ترین مسایل این روزهای صداوسیماست که به نظر نمی‌رسد به این زودی‌ها آتش آن سرد شود و روزی نیست که شاهد اخباری درباره حواشی حضور این سلبریتی‌ها در برنامه‌های مختلف تلویزیون نباشیم.

در تازه‌ترین نمونه هم دو بازیگری که به تازگی اجرای برنامه‌ای را در شبکه پنج و سه سیما به عهده گرفته‌اند، از عبدالعلی علی‌عسگری رییس سازمان صداوسیما تذکر گرفتند. البته این تذکر به درخواست اعضای شورای نظارت بر صداوسیما صورت گرفت و دلیل آن هم آن‌طور که سیداحسان قاضی‌زاده هاشمی یکی از اعضای این شورا بیان کرده، سبک زندگی این بازیگران است. طبق اعلام هاشمی، ادامه حضور این دو بازیگر در برنامه‌های تلویزیون، به شرط اصلاح سبک زندگی‌شان است.

این‌گونه تذکرها دیگر به امری عادی و معمول برای مخاطبان تلویزیون بدل شده است و داستان چگونگی حضور بازیگران در برنامه‌های مختلف تلویزیون سر درازی دارد که به مدت‌ها پیش باز می‌گردد.

آغاز ورود بازیگران به عرصه اجرا

علاوه بر رامبد جوان و مهران مدیری که با دو برنامه «خندوانه» و «دورهمی» نه تنها در قالب مجری بلکه در جایگاه کارگردان و برنامه‌ساز پا به عرصه تلویزیون گذاشتند، حضور سایر بازیگران هم نتیجه تفکری در صداوسیما بود که خواهان جذب مخاطبان بیشتر برای این رسانه بود و چاره کار را هم در استفاده از چهره‌هایی می‌دانست که در بین مردم دارای جایگاه قابل قبول و محبوبیت بودند. این اتفاق با حضور اسپانسرهای مالی در برنامه‌های مختلف تلویزیون به دلیل مشکلات مالی صداوسیما پررنگ‌تر هم شد و به یک باره بینندگان شاهد حضور گسترده بازیگران در شبکه‌های مختلف صداوسیما بودند که هر کدام اجرای برنامه‌ای را برعهده داشتند.

از میان بازیگرانی که این روزها در قاب تلویزیون مشاهده می‌شوند، پژمان بازغی و کامران تفتی زودتر پا به عرصه اجرا گذاشتند و به ترتیب از فروردین و مرداد سال ۹۶ با برنامه‌های «کودک شو» و «وقتشه» در شبکه نسیم به عنوان مجری حضور پیدا کردند. البته بازغی پیشتر اجرای برنامه «چند درجه» در شبکه نسیم را هم بر عهده داشت که نتوانست مخاطبان گسترده‌ای را با خود همراه کند.

پس از مدتی بار دیگر تماشاگران تلویزیون شاهد حضور بازیگر دیگری چون اشکان خطیبی در عرصه اجرا بودند، او زمستان ۹۶ با فصل اول برنامه «پنج ستاره» روی آنتن رفت اما عمر مجری‌گری‌اش طولانی نبود و خیلی زود جای خود را به حمید گودرزی، دیگر بازیگر سینما و تلویزیون داد که از ۲۵ مرداد سال ۹۷ اجرای این مسابقه را برعهده گرفت و به نظر می‌رسد که حضور مستمرش در جایگاه مجری «پنج ستاره» حاکی از رضایت سازندگان برنامه از او داشت.

البته این برنامه هم حواشی بسیاری داشت که از آن جمله می‌توان به انتقادها از شیوه اجرای گودرزی اشاره کرد که پس از مدتی اصلاح شد یا حضور مهمانانی که شائبه نسبت فامیلی‌شان با عوامل پشت صحنه مطرح شده بود.

http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165105.jpeg

محمدرضا گلزار، برگ برنده شبکه سه؟

زمان زیادی نگذشت که شبکه سه سیما برگ برنده خود را برای جذب مخاطبان رو کرد، بازیگری که دارای محبوبیت قابل قبولی میان مخاطبان و به خصوص جوانان بود؛ محمدرضا گلزار. ابتدا اخباری درباره حضور او در یک برنامه گفت‌وگو محور در شبکه نسیم پخش شد اما به یک‌باره گلزار از برنامه «برنده باش» در شبکه سه سر درآورد، برنامه‌ «برنده باش» که تقلیدی از نمونه خارجی مسابقه میلیونرشو بود، پس از اتمام بازی‌های جام‌جهانی پنجشنبه و جمعه شب روی آنتن شبکه سه سیما رفت.

«برنده باش» جنجالی‌ترین برنامه سلبریتی محور تلویزیون به حساب می‌آید که عملکردش باعث شد تا سرنوشت سایر برنامه‌هایی از این دست چون «پنج ستاره» هم در هاله‌ای از ابهام فرو برود، فارغ از حواشی که به دلیل مشکلات سوالات و اپلیکیشن برنامه بارها توسط شرکت‌کنندگان مطرح شد، اعتراض مراجع به سبک و سیاق این برنامه، باعث تعطیلش‌اش شد. آیت الله مکارم شیرازی و چند تن دیگر از مراجع تقلید، شیوه‌ای که این برنامه به شرکت کنندگان پول به عنوان جایزه پرداخت می‌کند را حرام دانستند و این مسئله سرآغاز شکل‌گیری حواشی بسیاری شد. البته شورای نظارت بر صداوسیما در تازه‌ترین اطلاعیه‌ای که منتشر کرد دست سازمان را درباره تصمیم‌گیری درباره «برنده باش» باز گذاشت و حال باید دید که این برنامه با چه تغییراتی بار دیگر به آنتن باز می‌گردد.

http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165104.jpeg

خواننده‌ای که نیامده، رفت!

با این حال این روند ادامه پیدا کرد و بازیگران دیگری چون امیرحسین رستمی در برنامه «شوتبال»، امیرعلی دانایی در برنامه «ستاره‌ساز» و دانیال عبادی «در برنامه هفت در سه» پا به عرصه اجرا گذاشتند و در تازه‌ترین نمونه هم نام یک خواننده به عنوان مجری به میان آمد؛ بنیامین بهادری که قرار بود به جای «ماه عسل» با برنامه «ماه ماه» اجرای ویژه برنامه افطار شبکه سه را برعهده بگیرد، برنامه‌ای که به دلیل مخالفت معاون سیما روی آنتن نرفت و درست از همین نقطه بود که حساسیت حضور سلبریتی‌ها در قامت مجری برنامه‌های مختلف تلویزیون بیشتر از گذشته شد.

حضور چهره‌هایی از حوزه سینما و موسیقی در عرصه اجرا با انتقادهایی هم از سوی مجریان پیشکسوت همراه شده و می‌شود، در مورد مسئله بنیامین بهادری، محمود شهریاری که سال‌هاست در تلویزیون ممنوع‌التصویر است، به انتقاد از انتخاب او برای اجرای یک برنامه تلویزیونی پرداخت.

چرا مدیران سیما تجدید نظر کردند؟

با این حال آنچه مشخص است، حضور سلبریتی‌ها و به طور ویژه بازیگران در آغاز آنچنان به مذاق مدیران صداوسیما خوش آمد که نه تنها ممانعتی برای حضورشان در سیما به عمل نیاوردند، بلکه این روند را تشویق و از حضور گسترده بازیگران در برنامه‌های مختلف تلویزیون استقبال کردند اما گویا هیچ وقت فکرش را هم نمی‌کردند که این اقدام چنین حواشی و جنجال‌هایی را برایشان به ارمغان آورد که مجبور به تجدید نظر شده و تلاش کنند تا حد امکان از ادامه حضور بازیگران به شیوه گذشته در برنامه‌های تلویزیونی جلوگیری کرده و حضورشان را ضابطه‌مندتر کنند.

در واقع به نظر می‌رسد که هزینه حضور بازیگران به عنوان مجری در برنامه‌های مختلف تلویزیون برای مدیران صداوسیما بسیار سنگین‌تر از تاثیری که بر جذب مخاطبان دارند، بوده است و حال مدیران به دنبال فکر چاره‌ای هستند تا با محدود کردن حضور بازیگران تا حدودی بار اعتراض‌ها را بر دوش خود سبک‌تر کنند. نخستین گام برای این اقدام هم شرط فعالیت سلبریتی‌ها فقط در حوزه کاری خودشان است، قانونی که حضور سلبریتی‌ها را در صداوسیما محدود می‌کند و هدف از اجرای این برنامه استفاده از بازیگران در حوزه کاری خودشان است و باید دید که این رویکرد هم نتیجه مثبت خواهد داشت یا بار دیگر مدیران را درگیر یک مسئله تازه می‌کند.

 

ز رضا عطاران تا نوید محمدزاده، بازیگرانی که مردم را به سینما می‌کشانند
پولسازترین بازیگران سینمای ایران در سال ۹۷
 
http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165103.jpeg
 
همواره با پایان سال و گذر از روز‌های نخست سال نوی شمسی، بازار ارزیابی و تحلیل حوزه‌های مختلف هنری در سالی که گذشت حسابی داغ می‌شود و در این میان آمار‌ها و ارقام پیش از سایر موضوعات خودنمایی می‌کنند.

به گزارش خبرآنلاین، سینمای ایران نیز یکی از مهم و جذاب‌ترین حوزه‌هایی است که به دلیل فراگیری و اهمیتی که دارد همواره در طول یک سال اتفاقات بسیاری را تجربه می‌کند که مرور آن‌ها در پایان سال می‌تواند برای علاقه‌مندان به هنر هفتم جذابیت خاصی داشته باشد که از آن جمله می‌توان به پولسازترین بازیگر سینمای ایران در سال اشاره کرد.

سال ۹۷ برای سینمای ایران گیشه نسبتا خوب و قابل قبولی رقم خورد و مهم‌ترین اتفاق آن شکستن رکورد پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینما توسط «هزارپا» به کارگردانی ابوالحسن داودی بود، مسلما حضور بازیگران محبوب مردمی در فیلم‌های پرفروش سال بر این مسئله بسیار تاثیرگذار بوده است.

برای آنکه مروری داشته باشیم بر پولسازترین بازیگران سینمای ایران باید تنها به بازیگرانی که نقش اول و اصلی را در این فیلم‌ها ایفا کرده‌اند عنوان پولسازترین‌های سال را اختصاص داد، چرا که فارغ از محتوا و مضمون فیلم، حضور آن‌ها عامل اصلی است که نقش موثری در آوردن مخاطبان به سینما داشته است و صرفا حضور کوتاه یک بازیگر در فیلمی که خوب فروخته است دلیل بر این نمی‌شود که او در فروش آن نقش موثری داشته است.
 
http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165098.jpeg
رضا عطاران در گیشه بی‌رقیب و محبوب
با مروری بر فیلم‌هایی که بیش‌ترین فروش را در سال ۹۷ داشته اند، نام رضا عطاران بیشتر از سایر بازیگران به چشم می‌خورد، چرا که پرفروش‌ترین فیلم سال و البته تاریخ سینمای ایران «هزارپا» با نقش آفرینی او موفق به ثبت این رکورد شد و پس از آن نیز «مصادره» به کارگردانی مهران احمدی قرار دارد که باز هم نقش اصلی آن را عطاران ایفا کرده بود.

البته فعالیت عطاران در سال ۹۷ به این دو فیلم خلاصه نمی‌شد، او در فیلم «خانم یایا» به کارگردانی عبدالرضا کاهانی نیز به ایفای نقش پرداخته بود که البته همچون این دو فیلم با توفیق زیادی همراه نشد و فروش متوسطی را رقم زد، البته در این فیلم و «هزارپا» به ترتیب حمید فرخ‌نژاد و جواد عزتی نیز در کنار او به عنوان بازیگران اصلی حضور داشتند، اما مسلما نقش اول این دو فیلم کسی جز عطاران نبود.

«هزارپا»، «مصادره» و «خانم یایا» به ترتیب ۳۸ میلیارد و ۴۸ میلیون تومان، ۱۵ میلیارد و ۶۹۱ میلیون تومان و سه میلیارد و ۱۲ میلیون تومان فروش داشتند که در مجموع ۵۶ میلیارد و ۷۵۱ میلیون تومان عایدی از گیشه سینما داشتند که البته دو فیلم اول کمدی بودند و فیلم سوم اجتماعی بود.

به این ترتیب رضا عطاران که دیگر بی‌رقیب بودنش در گیشه سینمای ایران بر همگان اثبات شده است و محبوبیتش می‌تواند برای هر فیلمی فروش بسیار خوبی را رقم بزند، توانست عنوان پرفروش‌ترین بازیگر سینمای ایران را در سال ۹۷ از آن خود کند که رقابت با او برای کسب گیشه بسیار دشوار است.
 
http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165096.jpeg
جواد عزتی همراه با عطاران در صدر
در واقع باید گفت که «هزارپا» برای بازیگران اصلی این فیلم حکم یک برگ برنده را داشت و آن‌ها توانستند با فروش قابل توجه این فیلم نام خود را به عنوان پولسازترین بازیگران سینمای ایران در سال ۹۷ مطرح کنند و جواد عزتی یکی از همین بازیگران است.

او در سال ۹۷ پنج فیلم «هزارپا»، «خرگیوش» به کارگردانی مانی باغبانی، «تنگه ابوقریب» ساخته بهرام توکلی، «پارادایس» به کارگردانی علی عطشانی و «لاتاری» ساخته محمدحسین مهدویان را روی پرده داشت که در مجموع فیلم‌های پرفروشی بودند، اما تنها آمار فروش چهار فیلم اول را می‌توان برای عزتی منظور کرد، چرا که در آن‌ها بازیگر اصلی فیلم بوده است، اما در «لاتاری» نقشی فرعی و کوتاه داشت و نمی‌توان متصور شد که او عامل اصلی در پرفروش شدن این فیلم بوده است. البته در آن فیلم‌ها نیز عزتی به همراه بازیگران دیگری نقش اصلی را برعهده داشت و فیلم‌ها تنها بر یک شخصیت متکی نبودند.

در نهایت «هزارپا» ۳۸ میلیارد و ۴۸ میلیون تومان، «تنگه ابوقریب» پنج میلیارد و ۶۴۶ میلیون تومان، «پارادایس» چهار میلیارد و ۴۵۸ میلیون تومان و «خرگیوش» دو میلیارد و ۱۷ میلیون تومان فروش داشتند که در مجموع فروشی بالغ بر ۵۰ میلیارد و ۱۷۱ میلیون تومان را رقم زدند تا عزتی به عنوان چهره اصلی این چهار فیلم، پس از عطاران بازیگر پولساز سینمای ایران باشد. به جز «تنگه ابوقریب» که فیلمی در حوزه دفاع مقدس است، سه فیلم دیگر مضمونی کمدی داشتند.

البته عزتی چند سالی است که توانسته با حضور جدی‌تر در سینما خود را به یکی از بازیگرانی تبدیل کند که در بین مخاطبان از مقبولیت خاصی برخوردار است و دیگر به عنوان چهره تضمین کننده گیشه برای فیلم‌هایی که در آن به ایفای نقش می‌پردازد می‌توان روی او حساب کرد. این بازیگر پیش‌تر نیز با فیلمی، چون «آینه بغل» این فرضیه را اثبات کرده بود.
 
http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165100.jpeg
فوتبالیستی که خیلی زود در سینما محبوب شد
شاید اگر چند سال پیش حضور چهره‌ای که از دنیایی خارج از سینما پا به عرصه فیلم و سریال گذاشته است، در میان سه بازیگر پولساز سال سینمای ایران غیرقابل باور بود، اما در حال حاضر دیگر اینطور نیست و پژمان جمشیدی مهر باطلی بر این ادعا زد.
 
او که از دنیای مستطیل سبز و فوتبال پا به عرصه بازیگری گذاشت خیلی زود توانست پله‌های موفقیت را طی کند و حالا به عنوان یک چهره محبوب و مطرح در سینمای ایران خودش را معرفی کند، چهره‌ای که توانسته جدای از بازیگری صرف، نویدبخش گیشه پررونق نیز برای فیلم‌ها باشد.

جمشیدی در سال ۹۷ در چهار فیلم «تگزاس» به کارگردانی مسعود اطیابی، «لونه زنبور» ساخته برزو نیک نژاد، «من دیوانه نیستم» به کارگردانی علیرضا امینی و «سوتفاهم» ساخته احمدرضا معتمدی به ایفای نقش پرداخت، جالب است که او توازن را هم رعایت کرد و در دو فیلم کمدی و دو فیلم اجتماعی بازی کرد.
 
در میان این چهار فیلم تنها دو فیلم اول فروش خوبی داشتند که البته جمشیدی هم در آن دو نقش اصلی را ایفا می‌کرد، «تگزاس» چهارمین فیلم و «لونه زنبور» هشتمین فیلم پرفروش سال بودند که به ترتیب ۱۴ میلیارد و ۴۲۴ میلیون تومان و ۹ میلیارد و ۱۴۵ میلیون تومان فروش داشتند و در مجموع رکورد ۲۳ میلیارد و ۵۷۰ میلیون تومانی را برای جمشیدی به ثبت رساندند تا عنوان سومین بازیگر پرفروش سال ۹۷ را از آن خود کند.

این اتفاق می‌تواند در ادامه مسیری که جمشیدی در بازیگری برای خود ترسیم کرده است به او کمک کند و انگیزه زیادی را در این مسیر سخت و دشوار برایش به ارمغان آورد.
 
http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165097.jpeg
سام درخشانی، در سینما موثرتر از تلویزیون
سام درخشانی از جمله بازیگرانی است که فعالیتش را با سریال‌های تلویزیونی آغاز کرد و سال‌ها نیز با ایفای نقش‌های متعدد در سریال‌های مختلف توانست جایگاه قابل قبولی در دل مخاطبان به دست آورد، او در چند سال اخیر تصمیم گرفت تا فعالیت خود را بیشتر از تلویزیون بر سینما متمرکز کند و به همین دلیل جزو بازیگران پرکار سینمای ایران در این سال‌ها به شمار می‌آید و می‌توان «خوب بد جلف» به کارگردانی پیمان قاسم‌خانی را نقطه آغاز موفقیت او در سینمای ایران دانست که باعث شد او در این حوزه ماندگار شود و در فیلم‌های متعددی به ایفای نقش بپردازد.

درخشانی در سال ۹۷ نیز پرکار بود و فیلم‌های «تگزاس» (۱۴ میلیارد و ۴۲۴ میلیون تومان)، «خجالت نکش» به کارگردانی رضا مقصودی (چهار میلیارد و ۵۶۰ میلیون تومان)، «دشمن زن» ساخته کریم امینی (سه میلیارد و ۱۸۷ میلیون تومان)، «پاستاریونی» به کارگردانی سهیل موفق (دو میلیارد و ۵۴۵ میلیون تومان) و «تخته گاز» ساخته محمد آهنگرانی (دو میلیارد و ۴۲۶ میلیون تومان) را روی پرده داشت که به طور نسبی فروش خوبی داشتند و این بازیگر به جز «خجالت نکش» در چهار فیلم دیگر نقش اصلی را ایفا کرد.

این چهار فیلم که حال و هوایی کمدی داشتند در مجموع ۲۲ میلیارد و ۵۸۵ میلیون تومان از گیشه عایدی داشتند که مطمئنا نقش درخشانی در این میزان فروش بی‌تاثیر نبوده است و به همین جهت چهارمین بازیگر پولساز سینمای ایران نام می‌گیرد. در کل این بازیگر سال موفقی را در سینما سپری کرد و همه این فیلم‌ها توانستند میلیاردی شده و فروش قابل قبولی را رقم بزنند.
 
http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165101.jpeg
امیر جدیدی، کمدی و غیرکمدی ندارد
امیر جدیدی جزو بازیگران جوانی است که در سال‌های اخیر وارد سینمای ایران شده و توانسته با انتخاب‌های خوبی که از ابتدا تا به امروز داشته است خیلی زود نام خود را به عنوان یک استعداد ناب بر سر زبان‌ها بیندازد و هواداران بسیاری به دست آورد. او خیلی زود توانست نتیجه این انتخاب‌ها را بگیرد و در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.

جدیدی در سال ۹۷ با چهار فیلم مهمان مخاطبان سینمای ایران شد، «تنگه ابوقریب» (پنج میلیارد و ۶۴۶ میلیون تومان)، «عرق سرد» به کارگردانی سهیل بیرقی (دو میلیارد و ۴۶ میلیون تومان)، «هت تریک» ساخته رامتین لوافی (یک میلیارد و ۵۴۴ میلیون تومان) و «قانون مورفی» به کارگردانی رامبد جوان (۹ میلیارد و ۶۳۶ میلیون تومان) که مسلما حضور او در فیلم جوان باعث شد تا نامش در میان پولسازترین بازیگران سال قرار بگیرد.

به جز فیلم جوان که کمدی بود، دو فیلم اجتماعی و یک فیلم دفاع مقدسی حاصل کار این بازیگر در سال ۹۷ بود. در مجموع این چهار فیلم که جدیدی در آن‌ها نقش اصلی را ایفا کرده است ۱۸ میلیارد و ۷۴۶ میلیون تومان فروش داشتند تا امیر جدیدی نیز به جمع بازیگران پولساز سینمای ایران بپیوندد.
 
http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165102.jpeg
نوید محمدزاده، تنها بازیگری که با غیرکمدی‌ها می‌فروشد
تنها بازیگر سینمای ایران که همواره با ایفای نقش در فیلم‌های غیرکمدی می‌تواند گیشه موفقی را به ارمغان آورد، نوید محمدزاده است. بازیگری که نسبتا گزیده کار است و در سال ۹۷ نیز در میان پولسازترین بازیگران سینمای ایران تنها با دو فیلم حضور پیدا کرد، «مغز‌های کوچک زنگ زده» به کارگردانی هومن سیدی و «عصبانی نیستم» ساخته رضا درمیشیان.

البته فیلم درمیشیان که توانست از زمره فیلم‌های توقیفی رهایی یابد و سال گذشته رنگ پرده نقره‌ای را به خود دید، به دلیل آنکه نسخه قاچاقش زودتر پخش شده بود، در سینما نتوانست به موفقیتی که انتظار می‌رفت دست یابد.

با این حال «مغز‌های کوچک زنگ زده» ۱۲ میلیارد و ۷۶۶ میلیون تومان و «عصبانی نیستم» سه میلیارد و ۶۶ میلیون تومان فروش داشتند و در مجموع رکورد ۱۵ میلیارد و ۸۳۲ میلیون تومان فروش را برای سینمای ایران رقم زدند تا نوید محمدزاده در جمع بازیگران پولساز سینمای ایران قرار بگیرد.

او در حال حاضر نیز فیلم «متری شیش و نیم» به کارگردانی سعید روستایی را روی پرده دارد که به امروز به فروش خوبی دست پیدا کرده است. محمدزاده در جشنواره سی و هفتم اعلام کرد که می‌خواهد در سال آینده فیلمی بازی نکند تا کار‌های پیشین او بیشتر دیده شوند، باید دید این مسئله تا چه اندازه بر گیشه سینمای غیرکمدی ایران تاثیرگذار است.
 
http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_165099.jpeg
جای خالی بازیگران زن در میان پولسازترین‌ها
بازیگران زن همواره در میان پولسازترین بازیگران سینمای ایران مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرند و هیچگاه نامی از آن‌ها در میان بازیگران مرد به میان نمی‌آید، شاید دلیل آن حضور کمرنگ‌تر بازیگران زن نسبت به مردان در فیلم‌های پرفروش است، همچنین محدودیت‌هایی که بازیگران زن دارند می‌تواند بر این مسئله نیز تاثیرگذار باشد.

با این حال ما این بار پولسازترین بازیگر زن سینمای ایران را نیز معرفی خواهیم کرد، بازیگری که بی‌ارتباط با «هزارپا» ابوالحسن داودی نیست، سارا بهرامی بازیگر نقش اول پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران.

این بازیگر در سال ۹۷ به جز «هزارپا»، فیلم «دارکوب» به کارگردانی بهروز شعیبی (دو میلیارد و ۱۶۲ میلیون تومان) را نیز روی پرده داشت که در مجموع این دو ۴۰ میلیارد و ۲۱۰ میلیون تومان فروش داشتند و نام این بازیگر را به عنوان پولسازترین بازیگر زن سینمای ایران مطرح کردند.
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا