تعامل ایران و غرب هر چه بود پایان خوابی خوش برای کشورمان بود. هر روز که می گذرد، دشمنی ایالات متحده با کشورمان ما را با ضعفهای بزرگی که بر تاروپود تفکر نخبگان و سازمانهای کشورمان تنیده شده است آشنا می سازد. شاید این دشمنی تخته پرشی برای فهم رویدادها و پیشرفت آینده کشورمان باشد. برجام وزن کشورهای اروپایی بویژه کشورهای آلمان و فرانسه را آشکار نمود. اگر بتوان تاریخ را تکرار نمود و دوباره از نو گفتگوهای برجام را تکرار کنیم، خبری از گفتگوهای 1+5 نخواهد بود. اگر قرار است گفتگویی شروع شود گفتگوی 1+2 خواهد بود. هیچ احتیاجی به وجود طفیلی در گفتگو نداریم. کشورهای اروپایی بویژه آلمان و فرانسه بخوبی به ما نشان دادند چیزی جز کشورهایی اشغال شده نیستند و بایستی همانند شان یک کشور اشغال شده با آنها روبرو شویم. بزرگترین گناه فرانسه و آلمان بی صداقتی آن دو کشور می باشد. سالهاست این دو کشور به وزارت امور خارجه کشورمان نشانی غلط داده اند. نشانی غلطی مبنی بر دارای اختیار بودن و تاثیرگذاری این دو کشور در مناسبات بین المللی. این در حالی است که در این سالها و سالهای بعد از جنگ جهانی دوم این دو کشور دارای کمترین تاثیرگذاری و کمترین اصالت بر روند سیاستهای جهانی می باشند. اینکه سیاستمداران ما در این سالهای طولانی، سیاست خود را بر منشا اثر بودن این دو کشور بنا نموده بودند نشاندهنده اوج خامی آنان می باشد. فارغ از چین و روسیه که در گفتگوهای ایران و غرب به عنوان سیاهی لشکر از سوی غرب به این گفتگوها فراخوانده شدند و متناسب با دوری خود از غرب رویکردهایی دوگانه، گاهی بسود غرب و گاهی بسود کشور ما داشتند طرفهای اصلی در گفتگوهای ایران و غرب، کشورهای انگلستان و ایالات متحده آمریکا بودند. دو کشور ایالات متحده و انگلستان به همراه کشورهای اروپایی مانند آلمان، فرانسه، ایتالیا و بقیه کشورهای عضو اتحادیه اروپا به همراه کشورهایی همانند کانادا و استرالیا بر خود نام جامعه جهانی گذاشته اند. چیزی که در واقعیت وجود خارجی ندارد. بزرگترین کلاهبرداری تاریخ معاصر جهان، کلاهبرداری است که با نام جامعه جهانی صورت می گیرد. مگر می شود کشورهای اشغالگری همانند انگلستان و ایالات متحده با کشورهای اشغال شده ای مانند آلمان، فرانسه و بقیه کشورهای اروپایی که هیچ اختیاری برای سیاستگزاری ندارند با یکدیگر جمع شوند و جامعه ای بنام جامعه جهانی را شکل دهند؟ مگر می شود کشور کلاهبرداری مانند انگلستان، چند استان آنسوی قاره های خود را که فرماندارانش بوسیله ملکه تعیین می شود، کشور مستقل بخواند، برای آنها پرچمی جداگانه تهیه نماید و در شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای آن چند استان خود حق رای جداگانه خواستار شود؟ عجیب تر این  که در این دنیای مسخره هیچ کشوری در دنیا حاضر نمی شود به چنین کلاهبرداری آشکاری که از نور خورشید روشن تر می باشد اعتراض نماید. این در حالی است که این استانهای دارای حق رای در هر بنیاد تازه تاسیسی مانند سازمان انرژی اتمی خود را داخل نموده و با تعدد آرایی که دارند تعیین می کنند  بطور دوره ای کدام کشورهای جهان در این سازمانها حضور بیابند یا کدام کشورها حضور نداشته باشند تا برتری رای آنان از بین نرود. چیزی بی معناتر و مسخره تر از جامعه جهانی که این کشورها خود را به این نام می خوانند وجود ندارد. 

 به موضوع اصلی برگردیم. کشور ما تاکنون هر چقدر که از این به اصطلاح جامعه جهانی فریب خورده است کافی است. از این به بعد نبایستی به کشورهای اشغال شده اصالت بدهیم و با طناب آنان به چاه برویم. در رقابت بایستی طرف رقابت کننده مشخص باشد تا حاشیه ها ما را از متن بازی دور ننماید. طرف بازی بایستی کاملا مشخص باشد. طرفهای بازی که مقابل ما بازی می کنند انگلستان و ایالات متحده هستند. به احتمال زیاد بار اصلی فکر کردن بر روی دوش انگلستان می باشد و بازی کننده دیگر یعنی ایالت متحده  نقش پلیس بد و لات سر محله را بازی می کند. نبایستی در این بازی یکی از طرفها یعنی انگلستان چنان به ما نزدیک شود که در یک زمان با هزینه کشورمان جشن تولد ملکه  در ایران برایش گرفته شود و با دیگری یعنی ایالات متحده تا مرحله رویارویی نظامی پیش برویم. به یقین اگر جنگی صورت بگیرد انگلستان در کنار ایالات متحده خواهد بود. 

نتیجه گیری: از این به بعد کشورهای اتحادیه اروپایی مانند آلمان و فرانسه نبایستی در مناسبات بین المللی ما با انگلستان و ایالات متحده دخالتی نمایند. هر گونه دخالت آتی این کشورها در مناسبات ما با ایالات متحده و انگلستان اضافه نمودن عامدانه آن کشورها  به سیاهی لشکر رقبای اصلی کشورمان می باشد. مجرای تعامل کشور ما با انگلستان و ایالات متحده از طریق اتحادیه اروپا بایستی کاملا مسدود شود. اگر گفتگویی نیز با آلمان، فرانسه و بقیه کشورهای اتحادیه اروپا صورت می گیرد گفتگوها بایستی تنها و تنها  به گفتگوهای دوجانبه منحصر شود. اگر قرار است مجرای گفتگو با ایالات متحده باز شود، هر کشور یا دو کشوری که خواهان باز شدن مجرای گفتگو می باشد بایستی هزینه های گفتگوهای آبرومندانه  که پیش نیاز آن دور شدن از تحکم و دستور دادن و کنارگذاشتن فشار می باشد پرداخت نمایند. این طبیعی است که در صورت نزدیک شدن دیدگاهها و برطرف شدن دشمنیها، کشورهایی که دارای وزنی بیشتر از کشورهای طفیلی می باشند بهره بردار اصلی مزایای توافقات آینده باشند. 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا