محمد سعید صالحی فیروزآبادی-- آیا ورود نظامیان به عرصه سیاستگذاری فرصت است یا تهدید؟ چگونه می توان از فرصت ورود نظامیان در حوزه های سیاستگذاری سود جست و از تهدیدهایی که با ورود نظامیان به حوزه های سیاستگذاری روی می دهد برکنار ماند؟

 1-نیروهای نظامی قدرت و شکوه یک کشور را به تصویر می کشند. بدون قدرت و اقتدار نیروهای نظامی و بجز نگاههای تیزبینی که هر لحظه در کمین دشمنانی هستند که صلح و آرامش برای کشورمان را مرگ موجودیت خود می دانند، یک کشور نمی تواند به حیات خود ادامه دهد. بدون نیروی نظامی قدرتمند هیچ سیاستمدار و دیپلماتی نمی تواند به صرف سخنرانیهای شیوا و بازی با کلمات، منافعی را در گفتگو با رقبای کشورمان بیافریند. به یقین نیروهای نظامی، امنیتی کشورمان یکی از ستونهای اصلی برای  گفتگوی قدرتمندانه سیاستمداران کشورمان با دیگران هستند.

 2-  هر یک از نیروهای نظامی جدا از لباسی که می پوشند و شغلی که دارند، یک شهروند کشورمان می باشند. آیا می توان گفت چون شما نظامی هستید و دارای اسلحه و قدرت سخت هستید، حق ورود به سیاست و داشتن خط مشی سیاسی ندارید؟ آیا می توان به نظامیان کشورمان گفت شما به علت داشتن اسلحه و تفنگ حق چون و چرا ندارید و بایستی سرنوشتی که بوسیله سیاستمداران کشورمان برایتان رقم زده می شود چشم و گوش بسته قبول کنید و آنرا بپذیرید؟

3- در بسیاری از موارد اولین و تیزبین ترین نگاهی که می تواند سرنوشت کشورمان و چگونگی تصمیم گیری سیاستگذاران کشورمان را تعیین کند نگاه افرادی است که در میدانهای مبارزه دارای حضوری عملیاتی می باشند. طبیعی است که نظامیان میدانی ترین نیروهای عمل کننده می باشند. سیاستمدار مرکزنشینی که در پایتخت کشورمان در اتاق گرم و نرم خودش نشسته است، حاضر به فرستادن فرزند خویش به جبهه های نبرد نمی باشد چگونه می تواند در بسیاری از شاخصها از فردی که حضور مستقیم در میدان دارد و هر لحظه با درد و رنج و شهید و مجروح شدن سربازانش روبرو می باشد از حقایق میدان نبرد بیشتر آگاه باشد و تصمیم گیری جامع تری داشته باشد؟ اگر در جنگ ایران و عراق، حضور میدانی نیروهای عمل کننده و تحلیل و درک آنها از حقایق میدان جنگ در نظر گرفته می شد و آن حقایق در تصمیم گیریها دخالت داده می شد سرنوشت جنگ ایران و عراق بسرعت و بصورتی دیگر تعیین می شد. نظامیان می توانستند از مقایسه چگونگی مقاومت نیروهای عراقی پیش از فتح خرمشهر در هنگامیکه آنها در داخل خاک ایران بودند و مقدار مقاومت نیروهای عراقی بعد از فتح خرمشهر و در هنگامیکه به داخل خاک عراق عقب نشینی کرده بودند، تحلیل عمیق روانشناسانه جنگی ارائه دهند و سیاستمداران کشورمان را وادار به تجدید نظر در تصمیماتشان نمایند. 

4- حوزه نظامی حوزه دستورات صریح نظامی و حوزه تسلیم محض سربازان، درجه داران و افسران از اوامر مافوق می باشد. نمی تواند در میدان جنگ تردید به خود راه داد. نمی توان در حوزه جنگ، سرباز را بین انجام دادن و انجام ندادن یک کار مخیر نمود تا خود او تصمیم بگیرد. بنابراین چگونه می توان بین تصمیم گیری سیاستگذاران و فهم و درک نیروهای میدانی ارتباطی منطقی برقرار نمود؟

5- اگر چه حوزه نظامی حوزه شکوه و اقتدار کشورمان می باشد تا دشمنان کشورمان چشم طمع به خاک کشورمان ندوزند، اما چگونه می توان فرماندهان نظامی کشورمان را قانع نمود تا در هنگام صلح احساس بطالت و بیهودگی یا خدای نکرده احساس بدهکاری به کشور به سراغشان نیاید؟  چنانچه فرماندهان نظامی و میدانی  در حوزه سیاستگذاری حضور مستقیم داشته باشند آیا این امکان وجود ندارد تا آنها برای نشان دادن شایستگیهای خود گره ای که با دست براحتی باز می شود را با دندان باز نکنند و در سیاستگذاریها کشورمان را ترغیب به ورود در جنگی خانمان برانداز ننمایند؟ به یقین احساس بطالت، بیهودگی و بدهکاری نیروهای نظامی در هنگام صلح، چالشی عظیم در برابر سیاستگذاران و فرماندهان نظامی می باشد و بایستی در هر عصری برای آن چاره جویی نمود.

6- بنظر می رسد راه پیش روی کشورمان برای پر کردن شکاف بین سیاستگذاران و فرماندهان نظامی و راه ارتباطی که می تواند نیروهای عملیاتی کشورمان را با حوزه دیپلماسی پیوند دهد راهی است که در بسیاری از کشورهای جهان طی شده است. ورود نظامیان بعد از بازنشستگی یا استعفا از فعالیتهای نظامی و ورود فعال آنان در حوزه سیاستگذاری بشرطی که دست کم چند سال از قطع ارتباط آنان با حوزه های نظامی گذشته باشد می تواند شکاف بین سیاستگذاری و فرماندهی نظامی را پر نماید و نظامیان کشورمان، خودشان را در حوزه سیاستگذاری کشورمان غریب نبینند. از سوی دیگر این ورود میمون به حوزه سیاستگذاری می تواند کشورمان را از آفات و آسیبهای عظیم ورود نظامیان به حوزه سیاستگذاری دور نگهدارد.    

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا