سید علی فراز مدیر مسئول دو هفته نامه اندیشه یزد - زمانی که حسن روحانی آذرماه سال 92 در گزارش ۱۰۰ روزه تلویزیونی خود کلمه «شیب ملایم» را در توصیف افزایش قیمت‌ها بر زبان راند و نهم بهمن همان سال در نشست مشترک دولت و مجلس 9 بار کلمه «شیب» را به کار برد، هیچ‌کس گمان نمی‌کرد پشت این کلمه کلیدی یک تئوری اقتصادی نهفته باشد.

«شیب ملایم» نه فقط 2 کلمه ساده بلکه به مثابه یک تئوری نمود کرده است؛ تفکری که نقشه راه اقتصادی دولت یازدهم  و دوازدهم را ترسیم کرده و به سرعت هم در حال اجراست. سوالی که در این بین به وجود می‌آید این است که تئوری «شیب ملایم» !؟ چه شاخصه‌هایی دارد و منتج به چه نتیجه‌ای می‌شود؟ «شیب ملایم» با افزایش معیشت و رفاه مردم در تضاد است یا در راستای آن حرکت می‌کند؟ اگر این تفکر با معیشت و رفاه مردم در تضاد است آیا بعد از چند سال سختی، دوران ریاضت به سر می‌آید و مردم به رفاه مورد نظر می‌رسند؟

این روز‌ها که قیمت‌ها در تلاطم است، برخی مسئولان آن‌ها را حباب می‌بینند. در حالی که حباب در دریای آرام شکل نمی‌گیرد، بلکه در دریای طوفانی نقدینگی و برهم‌خوردن حجم عظیمی از آب است که شکل می‌گیرد .

شرایط فعلی اقتصادی و فشار معیشت بر مردم که با خروج از برجام و فشار‌های تحریمی، روانی و عملی کاخ سفید و با هدف عاصی کردن مردم ایران و موج‌سواری بر اعتراضات اقتصادی- اجتماعی برای واداشتن مسئولان نظام به مذاکره پدید آمده، بی‌تردید دارای زمینه‌ها و بستر‌های داخلی بوده که در رأس آن سوءمدیریت و غفلت بعضی مسئولان در انجام تکالیف و مسئولیت‌ها و برخی لغزش‌ها و وجود فساد و فرصت‌طلبی در نظام اداری کشور بوده است.

ایران در دوره پیش از امضای برجام و در حالی که تحریم‌های بسیار سخت و طاقت‌فرسایی را پشت‌سر می‌گذاشت، روزانه حدود ۸۰۰هزار بشکه نفت به واسطه دلال‌ها و با قیمتی پایین‌تر از قیمت جهانی می‌فروخت. همین موضوع باعث شد تا دولت مجبور به فراموش‌کردن درآمد‌های نفتی شود و با تمرکز بر تأمین بودجه کشور از حوزه‌های دیگر، همچون مالیات و واگذاری شرکت‌های بزرگ دولتی، به سمت اقتصاد غیرنفتی حرکت کند، این روند به یک‌باره پس از امضای برجام و آزادشدن بخشی از دارایی‌های کشور و فروش نفت به روزانه نزدیک به سه میلیون بشکه، به صورت کامل متوقف شد و دولت تجربیات تمام سال‌های سخت تحریم را فراموش کرد. در این مدت دولت یازدهم و دوازدهم نه‌تنها بار دیگر به سمت اقتصاد وابسته به فروش نفت گردش کرد، بلکه بخش زیادی سرمایه‌های آزادشده را به اقدامات غیرضروری نظیر واردات اجناس لوکس و مصرفی اختصاص داد. این در حالی بود که سرمایه‌های آزاد شده و پول های نفت می‌توانست با ورود به زیرساخت‌های اقتصادی و تقویت آنها، روز‌های طلایی برای اقتصاد کشور رقم بزند.

در موضوع خروج امريكا از برجام به نظر مي‌رسد ايران اسلامي و ملت بزرگ آن جدا از مواجهه با توطئه‌هاي مختلف، با يك عمليات رواني شديد از سوي دشمنان مواجه هستند. چرا كه در طول مدتي كه برجام با توافق طرفين به مرحله اجرايي رسيد، امريكا نه تنها به تعهدات خود عمل نكرده بود، بلكه به روش‌هاي مختلف تلاش كرده ضمن حفظ فشار رواني روي ايران و هم‌پیمانانش، از اجرايي شدن كامل آن نيز جلوگيري كند و به صورت عملي نيز تحريم‌هاي ايران به قوت خود باقي مانده بودند. در نتيجه امروز كه مجدداً صحبت از تحريم‌هاي فلج‌کننده با صداي بلندتر در حال تكرار است، بايد گفت پيش از آنكه تحريمي شروع شود، كوبيدن بر طبل تحريم با شدت تمام است و امريكايي‌ها عمليات رواني شديدي با موضوع خروج از برجام و بازگشت تحريم‌ها را شروع كرده‌اند.

اصرار امریکایی‌ها در بزرگنمایی فشار و تهدید‌های اقتصادی علیه ایران کنار بازی دوگانه‌ای که اروپایی‌ها با صدور بیانیه‌ای فاقد هرگونه ضمانت اجرایی که برای حفظ ایران در برجام آغاز کرده‌اند، فراتر از کارکرد اقتصادی، معطوف بر جنگ اراده‌ها و با هدف بر هم زدن نظم بازار اقتصادی ایران و تغییر محاسبات مسئولان ایرانی در این مواجهه چندبعدی است تا از آن طریق به زعم خود بتوانند ایران را به تمکین برای مذاکره جدید و پذیرش شروطی وا دارند که به اذعان خود امریکایی‌ها کمتر از براندازی نظام نیست.

ترامپ در توجیه این جریان‌سازی خود، در سخنانی بعد از نشست رهبران عضو پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در بروکسل در تیرماه، با اشاره به اختلافات میان ایران و امریکا، مدعی می‌شود که می‌دانم آن‌ها با مشکلات فراوانی مواجه هستند و اقتصادشان در شرف سقوط (؟!) است، اما من به شما می‌گویم که روزی به من تلفن خواهند زد و خواهند گفت: بیایید توافق کنیم.آنچه ترامپ و دیگر گردانندگان کاخ سفید را در این میان امیدوار و گستاخ کرده، انعکاس مواضع برخی از مسئولان کشور در مواجهه با مشکلات اقتصادی و برخی نارسایی‌ها است که بعضاً ریشه در ضعف‌ها و ناکارآمدی‌های خود آن‌ها داشته تا پیامد تحریم‌ها و یا فشار‌های اقتصادی دشمن که نمونه آن را می‌توان در ماجرای مدیریت نحوه تخصیص‌های اخیر ارز و یا سوءاستفاده برخی در واردات خودرو‌های خارجی و رسیدگی به مشکلات کامیون‌داران اشاره کرد.

بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع اقشار مختلف مردم از آن حیث که دو موضوع بسیار مهم اقتصادی و مذاکره با امریکا را کالبدشکافی و برای هرکدام از این دو موضوع دلایل مستدل و منطقی ارائه شد، از اهمیت زیادی برخوردار است. در کنار طرح مشکلات کشور در حوزه اقتصاد و بیان ریشه آنکه بخش زیادی را باید در بی‌تدبیری مجموعه تیم اقتصادی دولت و حتی بخش‌های خارج از دولت در میان قوای دیگر دانست، هرچند موضوع بسیار مهمی است، اما ممنوعیت مذاکره با امریکا و نهی رهبر معظم انقلاب اسلامی از این امر یکی از محور‌های اصلی بیانات رهبری بود. رهبری انقلاب در این سخنان با ذکر تجربه برجام و عمل نکردن امریکا به تعهداتش و خیانت آشکار امریکا به برجام متذکر شدند که ایران اسلامی هرگز با دولت کنونی امریکا مذاکره نخواهد کرد و در باب کلیت مذاکره با امریکا نیز مذاکره را تا شرایط آن به کلی تغییر نکند و به تعبیر امام خمینی (ره) تا امریکا آدم نشود، ممنوع دانستند. در میان همه این مباحث مسئله تجربه برجام و خیانت امریکا به آن و رعایت نشدن شرایطی که رهبری برای اجرای برجام در نظر گرفته بودند از اهمیت خاصی برخوردار است. می‌دانیم که در مسئله برجام رهبری از ابتدا به طرف امریکایی بدبین بودند و از همان ابتدا نیز گفته بودند که نباید بر اساس خوش‌بینی با دشمن مذاکره کرد و حتی در طول مذاکرات بار‌ها و بار‌ها خط قرمز‌هایی را تعیین کردند که از امتیازدهی بی‌ملاحظه تیم مذاکره‌کننده جلوگیری به عمل آید. در نهایت نیز رهبری مسئله مذاکرات و نتیجه آن را به صورت مشروط با ۹ شرط تأیید کردند. اما آنچه در عمل رخ داد این بود که مذاکره‌کنندگان ایرانی برخی از خطوط قرمز تصریح شده را رد کردند و با اصرار فراوان مدعی شدند که عدم رعایت این خطوط قرمز به نتیجه مذاکرات صدمه‌ای نخواهد زد. عدم رعایت همان خطوط قرمزی که رهبری از ابتدا تعیین کرده بودند باعث شد که دشمن خیانتکاری که از ابتدا به دنبال خیانت بود از ایران امتیاز نقد بگیرد و وعده‌هایی نسیه بدهد و در عمل به هیچ‌یک از وعده‌های خود عمل نکند. اینکه رهبری از این مسئله تعبیر به اشتباه کردند البته نشان‌دهنده کمال تقوا و مسئولیت‌پذیری ایشان است که حتی در جایی که مذاکره‌کنندگان برای کاری که ایشان صلاح نمی‌دانند اصرار می‌کنند، بار اشتباه این گروه را بر دوش می‌کشند، اوج از خود گذشتگی و مسئولیت شناسی ایشان است و این در حالی است که هستند هنوز افرادی در آن جمع که بر انجام همه اقدامات خود در برجام و مذاکرات آن صحه می‌گذارند و حاضر نیستند ذره‌ای اشتباهات خود را بپذیرند.

 سید علی فراز مدرس دانشگاه

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا