محسن حائری زاده

 

فرهنگ از مجموعه ارزش ها، باورها، اعتقادات، هنجارها، آفرینش های ادبی، هنری ، فلسفی، علمی و کلیه دستاوردهای مادی و معنوی از زندگی انسان ها در کنار یکدیگر به وجود می آید که ساختارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی هر جامعه را معنا می بخشد.

بر این مبنا ویژگی های فرهنگی بر خصوصیات رفتاری افراد جامعه تاثیر قطعی دارند.در هر جامعه و در بستر فرهنگی آن هنجارها، ضوابط و ارزش هایی وجود دارد که افراد آن جامعه عمدتا در قالب آن ها رفتار و عمل می کنند.

گاهی اوقات رفتارهایی را در محیط اطراف خود شاهد هستیم که «عقب ماندگی فرهنگی» خطاب می شوند و این اتفاق از ایجاد فاصله بین ابعاد مادی و معنوی فرهنگ رقم خورده که خود گویای این امر است که عناصر شکل دهنده فرهنگ جوامع به یک میزان تغییر و تحول نمی پذیرند و ریشه یابی این کاستی ها ما را به پدیده جایگزین شدن تصمیم های مدیریتی به جای کارشناسی در عرصه فرهنگ می رساند.

برای شکل دهی به فرهنگ یا تقویت بخشی از ساختارهای آن با ابزارهای مختلف هنری، آموزشی، رسانه ای و اجتماعی روبه رو هستیم تا به مدد این ابزارها قالب های محتوایی اثرگذاری تولید و به نمایش عمومی تبدیل شود.حال سوال اصلی این است در برنامه ریزی و سیاست گذاری کلان برای استفاده از این ظرفیت ها چگونه تصمیم گیری می شود؟

متاسفانه امروز بدنه تنومند و بستر وسیع فرهنگ به جای تعالی و نفوذ در تمام عرصه ها، گرفتار تصمیم ها و توصیه های مدیریتی بدون پیوست های کارشناسی شده است و ما در یکی از مهم ترین دوران تاریخی انتقال ارزش ها و نیاز به سرآمدی و کارآمدی با اختلاس فرهنگی روبه رو هستیم چیزی که مدت ها قبل از اختلاس های خیره کننده اقتصادی و مالی در کشور رخ داده و بی تفاوت از کنار آن عبور کرده ایم.

چاره جویی نسبت به این مسئله با مدیریت تصمیم های کارشناسی، و خداحافظی با برنامه های سفارشی و کلیشه ای امکان پذیر است. امروز به اولویت قرار دادن نگاه کارشناسان فرهنگ و هنر و مدیریت و برنامه ریزی نسبت به حل مسائل نیاز داریم تا نگاه های مدیریتی، تک بعدی و سلیقه ای در این عرصه رنگ باخته و موفقیت هایی چاره ساز به مدد اجرای برنامه های عملیاتی در میدان فرهنگ حاصل شود.

فرصت برای شایدها و می شود ها تمام شده است و باید دست از جیب درآورد و میزهای مدیریت فرهنگی را به میزگردهای کارشناسان فرهنگی تبدیل کرد تا نفر به گروه و سلیقه به دیدگاه تبدیل شود.

دیگر نمی توان در برابر سرقت های نرم فرهنگی سکوت کرد و راه موفقیت در این عرصه کادرسازی در شاخه های مختلف فرهنگی با تکیه بر ظرفیت های هنری است و فهم این ماجرا نیز نیازی به پژوهش، تحقیق و راستی آزمایی ندارد زیرا برخی رفتارهای اجتماعی ما را وادار می کند به گذشته نگاه کنیم و با واکاوی تجربه های غلط و تصمیم گیری های صحیح، آینده فرهنگی را جوری دیگر بسازیم.

اکنون تکلیف نهادهای فرهنگی و وظیفه ما در برابر این همه عظمت و شکوه فرهنگی در سراسر کشور به ویژه استان یزد که متاسفانه با آسیب های جدی روبه رو شده است، چیست؟آیا مسیر در پیش گرفته همان عمل به وظیفه های اداریست یا برآنیم فکری نو دراندازیم و علاوه بر بازگرداندن آنچه از خزانه فرهنگ به تاراج رفته است، سرمایه گذاری چشمگیری نیز برای آیندگان رقم بزنیم.

  • نویسنده : یزدفردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا