چرا شورای عالی فضای مجازی؟

 

رهبر انقلاب آثار چشم‌گیر اینترنت در ابعاد زندگی، لزوم برنامه‌ریزی و هماهنگی به منظور صیانت از آسیب‌های ناشی از آن و بهره‌گیری حداکثری از فرصت‌ها در جهت ارایه‌ی خدمات گسترده و مفید به مردم را از دلایل ضرورت تشکیل شورای عالی فضای مجازی برشمردند.


به گزارش برهان، پیشرفت‌های سریع در حوزه‌ی فن‌آوری اطلاعات، سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی، تصمیم‌گیری و هماهنگی را تحت تأثیر قرار می‌دهد، براین اساس به منظور کنترل و بومی سازی و در نهایت نوآوری در این فضا وجود نهادی فرابخشی و فراقوه‌ای که متصدی هماهنگی بخش‌های مختلف در حوزه‌ی سیاست‌گذاری این عرصه باشد ضروری به نظر می‌رسد. صدور فرمان رهبر انقلاب مبنی بر تشکیل شورای عالی فضای مجازی، در این راستا ارزیابی می‏شود. برای بررسی بیشتر علل تشکیل شورای یادشده با «مجید علیزاده»، عضو هیأت علمی مرکز مطالعات فضای سایبری به گفت‌وگو نشسته‌ایم.


لطفاً در خصوص فلسفه‌ی وجودی شکل‌گیری چنین شورایی توضیح دهید که مبتنی بر چه نیازی شکل گرفته است؟ چه خلائی احساس می‌شد که این شورا با چنین ترکیبی و با این ابعاد تشکیل شد؟


با رصد بازخوردهای داخلی و خارجی از صدور حکم تأسیس این شورا توسط رهبر معظم انقلاب در میان رسانه‌ها، اظهارنظرهای مسؤولین و نیز فعالین سایبری، مهم‌ترین موضوعی که در بین یافته‌ها ملاحظه می‌شود، عدم توجه به مفاد حکم است و این نکته‌ای است که باید به آن توجه داشت، چرا که پاسخ تمامی سؤال‌های از این جنس را تا حد زیادی روشن می‌سازد.


مایلم به جای تحلیل‌های حاشیه‌ای، قدری بر مضمون حکم تمرکز نمایم. نکته‌ی جالب این جاست که از تحلیل‌های چند رسانه‌ی‌ خارجی در این خصوص به خوبی مشخص می‌شود که جایگاه این شورا به گونه‌ای است که دقیقاً نقاطی را نشانه رفته که به نوعی توسط دشمن هدف گیری شده و بر روی آن‌ها سرمایه گذاری صورت گرفته است.


در حوزه‌ی پیشرفت‌های فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات در کشور با روند سریع و غیرقابل کنترل مواجه‌ایم و این سرعت، حوزه‌ی برنامه‌ریزی یا قبل از آن سیاست‌گذاری، تصمیم‌گیری و هماهنگی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در حوزه‌ی سیاست‌گذاری با توجه به رویکردهای سلبی که معمولاً در دستگاه‌های تقنینی وجود دارد و نیز با توجه به روند کند ایجاد هماهنگی میان تصمیم گیری‌ها و اجرا، طبیعی است که یک حالت بهم ریختگی و نوعی اغتشاش در این فضا به وجود می‌آید که نتیجه‌ی آن وضعیت موجود فضای مجازی در داخل کشور است.


نکته‌ای که باید به آن توجه داشت این است که ما در حوزه‌ی فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات مصرف کننده هستیم و تولید کننده به شمار نمی‌آییم. در واقع اغتشاش موجود نیز ریشه در همین مسأله دارد. به بیان دقیق‌تر، نه می‌توانیم سیاست‌گذاری کنیم، نه می‌توانیم تصمیم به موقع بگیریم و نه می‌توانیم هماهنگی کنیم.


در واقع هر چه‌قدر که ما برای رسیدن به ثبات در یک حوزه تلاش می‌کنیم، از آنجا که حوزه‌های سیاست‌گذاری، تصمیم‌گیری و ایجاد بسترها و زیرساخت‌ها و سرویس‌هایی که روی فضای فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات وجود دارد در دست ما نیست و از سویی نیز شرکت‌های بزرگی در غرب وجود دارند که هر روز فن‌آوری جدیدی به بازار عرضه می‌کنند، ما هیچ گاه نمی‌توانیم در یک افق کوتاه مدت یا میان مدت، بدون برنامه‌ریزی و بدون سیاست‌گذاری به آن‌ها برسیم.


سیاست‌گذاری‌ای که وضعیت موجود را درک نموده و برای وضعیت موجود اقدامات عاجل در دستور کار داشته باشد؛ برای اقدامات کوتاه مدتش برنامه ریزی کند؛ در میان مدت تلاش خود را به کار بندد تا به یک همدوشی با آن سیاست‌گذاری خارجی برسد و در دراز مدت و بلند مدت نیز به کنترل و بومی سازی و در نهایت به نوآوری در این فضا دسترسی پیدا کند تا بتواند به نحوی آن را کنترل بکند. اگر ما از این زاویه وارد نشویم و از این زاویه موضوع فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات را درک نکنیم می‌توان اشکالاتی جدی به این حکم وارد کرد.


آمریکایی‌ها فضایی را برای کل دنیا به وجود آورده‌اند که به واسطه‌ی آن، فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات در حوزه‌های مختلف از جمله اینترنت را به گونه‌ای توسعه داده‌اند که در کل دنیا همه‌ی انسان‌ها به آن آلوده شده و ناگزیرند از آن‌ها استفاده کنند. در واقع انسان با در اختیار داشتن تلفن‌های همراه نسل جدید، ترکیبی از فن‌آوری‌های (MP۳ player)، (voice recorder)، دوربین عکاسی و فیلم‌برداری، لپ تاپ، تبلت و ... را در اختیار داشته و در حقیقت به آلودگی صد در صدی به این فن‌آوری‌ها دچار می‌شود که به هیچ روی نیز یارای مقاومت در مقابل آن‌ها را ندارد.


این رویه، فضا را تا حد زیادی از دست ما خارج می‌کند. به گونه‌ای که در چنین شرایطی به هیچ عنوان نمی‌توان به خودکفایی فکر کرد؛ از این رو باید به ناچار در زمین حریف توپ زد. با اندکی تأمل بر حوزه‌ی قدرت نرم، به خوبی مشخص می‌شود که آن چیزی که در حال حاضر قدرت نرم آمریکا را بدون مقاومت در اختیار کشورهای دیگر قرار می‌دهد -یعنی تهاجم بدون مقاومت طرف مقابل و حتی با استقبال و آغوش باز آن- حوزه‌ی اینترنت و فضای مجازی است. شما در هر حوزه‌ی دیگر با ورود به فضای فرهنگی حریف، با مقاومت آن مواجه می‌شوید. هرچند سطح این مقاومت در هر کشور بسته به میزان خود باوری نسبت به فرهنگ ملی آن کشور و زیرساخت‌های فرهنگی و عقیدتی آن کشور متغیر است.


اما امروز کشوری در دنیا وجود ندارد که مقابل این فن‌آوری ایستاده باشد. با این وصف به خوبی می‌توان به جایگاه اینترنت و فضای مجازی در ایجاد قدرت نرم آمریکا در سراسر دنیا پی برد. بنابراین چنانچه از این زاویه به موضوع نگریسته شود، مسأله کاملاً ملی بوده و باید در اولویت دغدغه‌های مسؤولین هر کشوری قرار گیرد. به بیان دقیق‌تر بالاترین مقام هر کشور باید وارد این حوزه شود تا از موضوعات اصیل هویتی و فرهنگی آن کشور دفاع نماید.


امروز هیچ یک از حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی مصون از اثرات این فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات نیستند. در عرصه‌ی فرهنگ، در حوزه‌ی قدرت نرم تا پیش از این چیزی وجود داشت به نام ماهواره؛ مکانیسم ارتباطی ماهواره یک طرفه بود و به نوعی مجموعه‌ای از القائات را در بر داشت که ممکن بود مخاطب پس از مدتی به ارزیابی نسبتاً درستی در خصوص میزان صداقت محتوای ارایه شده برسد و با این وصف سناریوی دست‌اندرکاران با شکست مواجه می‌شد. در این راستا می‌توان از برخی شبکه‌های لس آنجلسی به عنوان مصادیقی روشن بر این ادعا یاد کرد.


در مقایسه با ماهواره که مخاطب کاملاً منفعل و متأثر است، در اینترنت و فضای مجازی این گونه نیست. در این فضا، بستر برای مخاطب پراکنده و باز است و فرد در هرجایی که بخواهد می‌تواند حضور یابد و دقیقاً این نکته از اهمیت بالایی برخوردار است. چرا که او در این فضا نقشی فعال ایفا کرده و به نوعی سایر تکنولوژی‌ها، سو و جهت‌گیری خاصی ندارند. صنعت خودروسازی یا صنعت تلفن همراه نمی‌تواند سیاسی بشود. اما وقتی سراغ اینترنت و وب می‌روید ذاتاً سمت و سو می‌گیرد. چرا که یک تئوری پشت سر شکل‌گیری آن وجود دارد و حیات و بقای آن منوط به استفاده‌ی انسان از آن است.


اگر یک ماشین به کناری گذاشته شود، هیچ اتفاقی برای آن نمی‌افتد و شمایل، ظاهر و کارکردهایش همگی پابرجا می‌مانند. اما شبکه‌ی اجتماعی این گونه نیست. این فضا زمانی حیات پیدا می‌کند که انسان‌ها در آن حضور پیدا کنند. در غیر این صورت کارکرد خود را از دست می‌دهد. فعالیت در این رسانه‌ها سبک و سیاق خاصی دارد و کاربر در صورت تمایل به استفاده، ناچار است بر اساس جهت‌گیری‌های آن عمل کند. در واقع مخاطب نمی‌تواند از خود اطلاعات نداده و آنجا فعال باشد. این همان نقطه‌ای است که بنده بر اساس آن معتقدم این تکنولوژی چیزی نیست که انسان در صورت استفاده، آلوده‌ی آن نشود.


با تشکیل این شورا، قرار است به کجا برسیم؟ لطفاً در خصوص چشم انداز آن و نوع کارکردی که برای این شورا تعریف شده، توضیح بفرمایید.


رهبر انقلاب در فراز سوم از حکم تشکیل این شورا، دو مورد را برشمرده‌اند:


۱. سرمایه‌گذاری وسیع و هدفمند در جهت بهره‌گیری حداکثری از فرصت‌های ناشی از اینترنت؛


۲. برنامه‌ریزی و هماهنگی مستمر به منظور صیانت از آسیب‌های ناشی از این فن‌آوری


در واقع هم رویکرد سلبی در نظر گرفته شده و هم رویکرد ایجابی. منتهی رویکرد سلبی از زاویه‌ی نگاه آسیب مورد توجه قرار گرفته است.


در این خصوص نکته‌ای که وجود دارد این است که تا کنون عموماً اقدامات صورت گرفته ناظر به فیلترینگ بوده که در نوع خود اقدامی سلبی به شمار می‌آید. لطفاً در مورد رویکرد ایجابی مورد نظر برای این شورا بیش‌تر توضیح دهید.


این نکته‌ی ظریف و لطیف در فرمایش رهبر انقلاب مورد توجه قرار گرفته است. توجه داشته باشید که «آسیب» درون‌زاست. رهبری نفرمودند «تهدید». تهدید برون‌زا بوده و از عامل بیرونی بهره می‌برد. در واقع تهدید، خارج به داخل است اما آسیب، داخل به داخل است.


وقتی در مورد آسیب حرف می‌زنیم، آگاهی کاربران نسبت به آنچه که در فضای مجازی وجود دارد، مد نظر است. یعنی به گونه‌ای از دفاع می‌رسیم، نوعی از دفاع فرهنگی که در قالب خود باوری فرهنگی و آگاهی فرهنگی نمود می‌یابد. وقتی این آگاهی فرهنگی شکل گرفت، آسیب‌هایی که در حوزه‌ی قدرت نرم واقع می‌شود، قابل جبران است. از این رو، اگر زاویه‌ی نگاه ما به این حوزه، آسیب باشد، می‌رویم راهکارهای درمان آسیب را بررسی می‌کنیم. اما اگر زاویه‌ی نگاهمان تهدید باشد، می‌رویم فیلتر می‌کنیم. هر چند فیلتر در جایگاه خود لازم است. اما به تنهایی کافی نبوده و بی نتیجه یا کم ثمر خواهد ماند.


مقام معظم رهبری کار داهیانه‌ای کردند و مسؤولین سطح عالی کشور را به نوعی هدایت کردند به این موضوع که به جای نهی افراد از استفاده از فضای مجازی، با توجه به فرصت‌های بسیار زیاد این عرصه، به سمت استفاده‌ی درست از این فرصت‌ها حرکت کنند. ایشان فرمودند که پیشرفت همه‌ جانبه‌ی کشور و ارایه‌ی خدمات گسترده و مفید به اقشار گوناگون مردم در این عرصه امکان‌پذیر است. در واقع ما نمی‌توانیم بگوییم به دلیل این که این فضا محتوای نامناسب دارد، کسی نباید داخل آن شود.


بسیاری از این چیزهایی که مردم را از آن‌ها نهی می‌کنیم داخلی هستند؛ یعنی، افرادی در داخل کشور این‌ها را تولید می‌کنند. ما باید کاری کنیم که این افراد نسبت به محتوایی که تولید می‌کنند خودآگاهی پیدا کنند، مثل همان کاری که در مورد روزنامه‌ها، نشریات، کتب، مجلات و ... انجام می‌دهیم. قواعدی وجود دارد که افراد ملزم به رعایت آن‌ها هستند و در صورتی که این قواعد را بپذیرند، می‌توانند در این بازار فرصت‌ محور شروع به فعالیت کنند. از جهتی دیگر برای کاهش آسیب‌ در فضای واقعی نهادهایی مثل وزارت بهداشت و درمان، آموزش عالی و وزارت آموزش و پرورش به وجود آمده‌اند تا این آسیب‌ها را به حداقل برسانند، اما در فضای مجازی این گونه نیست.


در واقع برای افراد در فضای واقعی سازمان‌ها، وزارتخانه‌ها و نهادهای مختلفی کار می‌کنند، در صورتی که در فضای مجازی این نهادها وجود ندارند. این در حالی است که پذیرش افراد جامعه از نهادهای اجتماعی کم است، چون حالت القایی دارند و فرد خودش را روبه‌روی آن‌ها می‌بیند، در صورتی که در فضای مجازی کسی را مقابل خودش نمی‌بیند و راحت‌تر تأثیر می‌پذیرد. بنابراین باید رویکردهای روزآمد و مناسبی برای انجام همان وظایف نهادهای اجتماعی در فضای مجازی ایجاد شود. این نکته، خیلی ظریف است. باید در نوع سیاست‌گذاری‌ها دقت کنیم.


اشاره به تصمیم‌گیری و هماهنگی در فرمایش رهبری به زعم بنده به این معناست که آن موضوعاتی را که در فضای واقعی داریم باید به نوعی در فضای مجازی هم به وجود آوریم. البته باید توجه داشته باشیم که در فضای مجازی کاربر هم فعال است و هم منفعل، هم مؤثر است و هم متأثر. او نباید احساس کند که کسی می‌خواهد مطلبی را به او القا کند. این‌ها نکات بسیار مهمی است.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا