محمد سعید صالحی فیروزآبادی

برای اولین بار  بعد از چهل سال دشمنی ایالات متحده و کشورمان، وزیر امور خارجه ایالات متحده می خواهد به ایران سفر کند و با ایرانیان گفتگو کند. او می خواهد با سخنرانی در مجامع دانشگاهی و مصاحبه با خبرنگاران ایرانی مواضع ایالات متحده را تشریح کند، از فساد و نادانی مقامات  کشورمان بگوید و کشورمان را نصیحت کند تا پولهایش را در لبنان و سوریه و یمن خرج نکند. در نزد نخبگان سیاسی کشورمان شکافی بوجود آمده است که آیا به وزیر آمریکایی این اجازه را بدهیم  به ایران بیاید و هر چه دلش می خواهد بگوید یا خیر؟ عده ای از این سفر استقبال و عده ای از آمدن او به ایران  مضطرب هستند و با آمدن وی مخالفت می کنند. 

 چرا ایرانیان بایستی از سفر وزیر امور خارجه ایالات متحده به کشورمان خوشحال باشند و از ایشان بخاطر پیشنهاد شگفت انگیز سفرشان به ایران سپاسگذار باشند؟

 نویسنده در این مقاله تلاش می کند شگفت انگیز بودن این سفر و دلایلی که ما ایرانیان بایستی از ایشان بخاطر این سفر تشکر کنیم توضیح دهد. 

 بعد از ورود ایالات متحده به جنگ جهانی دوم و  بعد از پایان جنگ جهانی دوم ایالات متحده همواره در طول 65 سال گذشته نشان داده است کشوری بشدت ناامید و سرشار از ترسهای بی پایان می باشد. ترسهایی بی انتها که باعث شده است در این مدت طولانی دست به ماجراجوییهای فراوان بزند بدون اینکه به پیامدهای این ماجراجوییها توجهی داشته باشد. اولین ماجراجویی که بدون توجه به پیامدهای آن انجام گردید بمباران اتمی دو شهر هیروشیما و ناکازاکی بود. بمبارانی که بدنامی آن باعث شده است ایالات متحده ننگ بدنامی به عنوان تنها کشوری که از سلاحهای کشتار جمعی در تاریخ بشریت استفاده نموده است  بر جبینش بچسبد. بعد از جنگ جهانی ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی دو کشور نا امیدی بودند که به مدت 50 سال  با انبار کردن سلاحهای اتمی و ایجاد جنگ سرد، جهان را در هول و ترس جنگ جهانی سوم  نگاه داشتند. جنگ سردی که در مورد بحران موشکی کوبا جهان در آستانه شروع جنگی بر بنیان استفاده از جنگ افزارهای اتمی قرار گرفت. چنانچه ایالات متحده و اتحاد شوروی کشورهایی امیدوار بودند و از خودشان ترس و هراسی نداشتند براحتی می توانستند با گفتگو و نشان دادن مزیتهای خود، کشور مقابل را به انتخاب مزیتهای یکدیگر تشویق نمایند و دنیایی صلح آمیز که بشریت می تواند براحتی با گفتگو عمیق ترین شکافهای خود  را ترمیم نماید  به نمایش بگذارند. ایالات متحده با نا امیدیهایش، با زود عصبانی شدنهایش و با اعتماد نداشتن به خود و مزیتهایش بوجود آورنده جنگهای بسیاری در 65 سال گذشته بوده است. جنگ ویتنام یکی از مرگبارترین جنگهایی است که ایالات متحده آنرا رقم زده است. تلفات سربازان آمریکایی 60000 نفر بود. نتیجه این جنگ برای ایالات متحده چه بود؟ در جنگ ویتنام  ایالات متحده هیچ  حاصلی را جز شکست مفتضحانه درو نکرد. بعد از گذشت سالها ایالات متحده مجبور است برای رهایی از خونهای بیکرانی که در آنجا بر زمین ریخته شده است نزدیکترین روابط اقتصادی را با دولت ویتنام داشته باشد. توطئه ها و کودتاهای ایالات متحده در آمریکای لاتین، حمایت از دیکتاتوریهای منطقه که  هنوز در مورد منطقه ما ادامه دارد، دخالت در تعمیق شکاف بین دربار پهلوی و محمد مصدق که باعث عذرخواهی برخی از سیاستمداران کنونی ایالات متحده شده است نمونه هایی از ناامیدی، نداشتن اعتماد به نفس سیاستمداران آمریکایی و هراس بی انتها از دیگران بوده است. 

 زبان ایالات متحده با کشورمان در چهل سال گذشته بویژه در بیست سال اخیر که مسئله انرژی اتمی اولویت اولیه سیاستمداران آمریکایی بوده است همواره زبان خشونت بوده است. سیاستمداران آمریکایی در بیست سال گذشته بطور دائم از گزینه های روی میز که معنی آن استفاده از جنگ برای حل مشکلات ایران و ایالات متحده بوده است استفاده نموده اند. اوج استفاده از خشونت و ایجاد جنگ روانی در یکسال گذشته روی داد که خوشبختانه با سرنگونی پهپاد آمریکایی به پایان رسید. آمریکاییها بخوبی متوجه شده اند ایران لقمه ای نیست که براحتی بلعیده شود. در چنین شرایطی وزیر آمریکایی درخواست آمدن به کشورمان و گفتگو با ایرانیان را می دهد. این در حالی است که چنین پیشنهادی یکی شگفت انگیزترین رویکردها در تاریخ 65 ساله دیپلماسی ایالات متحده در رویارویی با رقبایش می باشد. شاید نظیر چنین رویکردی را بتوان در دیپلماسی پینگ پنگ و سفر نیکسون به چین مشاهده نمود. سفری که اعلان رسمی پایان دشمنی ایالات متحده با جمهوری خلق چین ، برسمیت شناختن نظام سیاسی آن کشور و باز شدن درهای ایالات متحده به روی چین بود. 

  سفر پمپئو به کشورمان  به معنای خلع سلاح کامل ایالات متحده در برابر کشورمان می باشد. سفر پمپئو به ایران، کشوری که ایالات متحده بطور دائم با زبان بمبها و موشکهای اتمیش با ایران گفتگو می کرد و بطور دائمی از گزینه های روی میز نام می بردشگفت انگیز است. چرا که پمپئو در این سفر  لخت و عور، بدون بمبهایش و بدون موشکهای اتمیش به ایران می آید و با مهیب ترین ترسهایش روبرو می شود. ترس از اینکه از او پرسیده شود آقای پمپئو چرا کشوری نا امید هستید؟ چرا باعث برافروزش چنین جنگهای مهیبی در نیمه دوم قرن بیستم شده اید؟ چرا سرنوشت خود را با خشن ترین دیکتاتوریهای منطقه ما پیوند زده اید؟ چرا در جنگ ایران و عراق استفاده از بمبهای شیمیایی را دیدید و امپراتوری خبریتان استفاده عراق از تسلیحات کشتار جمعی را بروی خودش نیاورد؟ چرا دوست میدارید کشورها رابطه برابری با شما نداشته باشند و می خواهید از آن کشورها تنها نوکر بسازید تا هر وقت منافعتان اقتضا کند سربازان ایرانی را همانند سربازان عربستان برای حمایت از منافع ایالات متحده در باب المندب و سایر نقاط گیتی خونشان بر زمین ریخته شود؟ چرا می خواهید شکاف بین فلسطینیان و یهودیان اسرائیلی را با نگاه نامتوازن کشورتان به نفع یک طرف منازعه هر روز بیشتر نمایید و با تشویق یک طرف دعوا سعی در ایجاد نفرت بیشتر بین این دو گروه اجتماعی در منطقه فلسطین می نمایید؟ چرا مسئولیت سنگین خود را در برابر جنگهای داخلی لیبی، کشوری که بخاطر کینه غرب از دولتش دولتی شکست خورده را به آن کشور تحمیل نمودید، سوریه و عراق را نمی پذیرید؟ چرا به عنوان بازیگر غیر مسئول بی ثباتی را برای منطقه ما به ارمغان می آورید اما از کشور ما می خواهید بازی خود را در جهت منافع کشور شما تنظیم نماید تا کشور ما نیز همانند کشور شما به بی ثباتی بیشتر در منطقه ما دامن بزند؟

 اگر خوب بیندیشیم پیشنهاد پمپئو اوج شجاعت دیپلماسی آمریکایی است که نه تنها نبایستی با اخم با آن روبرو شویم بلکه بایستی از آن تقدیر کنیم و پاسخ مناسبی به آن کشور بدهیم . دیپلماتی که چنین شجاعانه با ترسهایش روبرو می شود شایسته گرفتن جایزه است و نه روبرو شدن با اخم کشورمان. سفر پمپئو به کشورمان  تنها برای ایالات متحده فرصتی نیست که با ترسهای خود روبرو شود. این سفر همانند ایالات متحده برای کشور ما نیز فرصتی است که  کشور ما نیز با ترسهایش روبرو شود. 

 اگر پمپئو از مدیران کشورمان بپرسد به چه حقی کشوری که غیر رقابتی ترین اقتصاد دنیا را دارد بایستی به خود جرات  دهد تا با رقابتی ترین اقتصاد دنیا یعنی ایالات متحده دربیفتد بایستی چه پاسخی به او بدهیم؟ اگر پمپئو از مدیران کشورمان بپرسد شما که ادعای اخلاق و بکارگیری دین در سیاست می کنید چرا باگهای سیستمیتان قابل مقایسه با ایالات متحده نیست  و به اندازه ای است که بخاطر دخالت مراکز قدرت در اقتصاد فسادهای بیکرانی در اقتصاد دامنگیر کشورتان شده است چه پاسخی به او بدهیم؟ اگر او از ما بپرسد به چه دلیلی بخاطر ترس دولت که ناشی از تزریق بیش از اندازه نقدینگی به اقتصاد کشورمان می باشد باعث شده تا بیشترین یارانه پنهان بجای فقرا به ثروتمندان تزریق شود چه پاسخی به او بدهیم؟ اگر پمپئو از مدیران کشورمان بپرسد به چه دلیلی این توانایی را به کشور من می دهید تا بخاطر ضعف نخبگان حوزویتان در تشخیص و اولویت بندی مسائل با استفاده از نیروهای خودتان به شکافهای اجتماعی در کشورتان دامن بزنم، خیابانهایتان را کنترل کنم و عده ای را به عنوان بی حجاب و کم حجاب را در برابر نیروی انتظامی کشورتان قرار دهم چه پاسخی داریم به او بدهیم؟ اگر او از ما بپرسد چرا برخلاف دستاوردهای قضایی دنیا گوشت را به دست گربه داده اید تا سیستم دولتی بتواند دادستان و قاضی را در دادگاه تعزیرات به نوکری دولت وادار نماید و اصل تفکیک قوا را در آن دادگاه به چالش بکشد و بتواند ضعفهای خود را پوشانیده و به بی صدا ترین افراد کشور ظلم روا بدارد چه پاسخی بدهیم؟

می بینید: سیاستمداران هر دو کشور هستند که در برابر سوالهای سختی که از آنها پرسیده می شود بایستی سرشان را به زیر بیندازند.  گذشته خونبار و دهشتناک و ضعفهای ایالات متحده  به اندازه ای زیاد است که پمپئو را به این فکر بیندازد تا هنگام سفر به کشورمان به یک معامله دست زند و از ما بخواهد در برابر سوالات سختی که از کشورمان نمی پرسد  ما نیز از او سوالات سختی که قادر به پاسخ دادنش نیست نپرسیم. اما آیا منافع کشورمان و منافع آیندگانمان به ما این اجازه را می دهد تا به این معامله تن در دهیم؟ 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا