سید علی فراز

سید علی فراز مدیر مسئول دو هفته نامه اندیشه یزد - اينكه حسن روحاني شعار با مصماي « تدبير و اميد »  را براي دولت خود برگزيد كار خوبي بود اما زنده نگه داشتن « اميد » در دل مردم نياز به « تدبير» و اقدام و عملكرد شبانه‌روزي در حوزه اقتصاد داردكه متأسفانه دولت از اين مهم غافل بوده و آنقدر توافق هسته‌اي را به عنوان شاه‌كليد حل همه مشكلات اقتصادي كشور مي‌پنداشته كه چندين سال ابتدايي دولت را به شكل كاملاً تك‌بعدي صرف مذاكرات کرد و دست آخر ديديم هم غربي‌ها در اين حوزه بدعهدي كردند و هم اينكه هزينه فرصت از دست رفته در اقداماتي كه مي‌شد در اقتصاد انجام داد و دولت از آن غافل بود در سالهای بعد برای دولت وضعيتي را فراهم آورده است كه دستاوردهاي مورد ادعاي دولت در اقتصاد براي مردم، كارشناسان و فعالان اقتصادي باور‌پذير نيست، البته منكر اين مهم نمي‌شويم كه هر دولتي نقاط ضعف و قوتي داشته است و بي‌شك در دوران عملكردش دستاوردها و خدماتي را به مردم ارائه داده است، اما بايد توجه داشت كه حل مسائل اقتصاد ايران نيازمند يك برنامه هوشمندانه، مدبرانه و اقدام و عملي است كه از روز ابتدايي اجراي اين برنامه 80 ميليون ايراني تغييرات اقتصادي را احساس كرده و به حل مشكلات و بهبود اقتصاد خرد و كلان دلگرم و اميدوار شوند، البته به دولت یازدهم و دوازدهم هم بايد حق داد كه براي بقاي خود تلاش كند. اما صداقت و شفافيت اصلي بود كه حسن روحاني بسيار روي آن تأكيد داشت. 

از زمان روی کار آمدن دولت «تدبیر و امید» و شعار دولت در خصوص به کارگیری همه گرایشات سیاسی و اقشار در بدنه سیاسی و اداری کشور علی الخصوص در تصدی مناصب مدیریتی و علی رغم تاکید دولت بر شایسته سالاری، متاسفانه به دلیل مشخص نبودن فاکتورهای شایستگی تعریف شده توسط دولت، بسیاری از افراد با نفوذ در گروههای تصمیم گیر و تصمیم ساز، موقعیتی برای خود دست و پا کردند و مانند دایه های شیرین تر از مادر به ظاهر از دولت حمایت نموده اما در خفا زمینه دسترسی وابستگان و هم گروهی های خود را به ثروت و قدرت فراهم نمودند و در شمایل حامیان دولت با به دست آوردن کرسی های مختلف در برخی از ادارات در سطح استان و شهرستانها چهره دولت را در برابر مردم تخریب کردند و فضای سیاسی و اداری استان و بسیاری از شهرستانها را به جولانگاهی برای تاخت و تاز خود تبدیل نمودند و فضای سیاسی جامعه را به سمتی پیش بردند که تصمیم سازان سیاسی که خود این افراد را علم کرده بودند به دلیل عدم موفقیت در اجرای سیاست های دولت و نارضایتی مردم از روندهای موجود، ناچار به باج دادن به این عناصر شدند که هیچگونه وجهه مردمی نداشتند و تنها چند صباحی از طریق روشهای نادرست سیاسی برای خود موقعیتی پوشالی رقم زده بودند.

پس از انتصاب زمان قمی به عنوان استانداریزد بسیاری از سیاسیون، احزاب، تشکل‌های مردم‌نهاد و دلسوزان این تغییر را در رأس مدیریت استان به فال نیک گرفتند و آن را نقطه عطفی برای یک شروع نو و جهت‌دار قلمداد کردند، بسیاری از آن‌ها امیدوار بودند با آمدن استاندار جدید مدیران ضعیف و بی « تدبیر» در حداقل زمان عزل و به‌جای آن‌ها افراد شایسته، کارآمد و همچنین با رزومه مدیریتی درخشان برای خدمت به مردم به کار گرفته شوند، اتفاقی که تاکنون چندان رخ نداده است و استاندار همچنان با معاونین و مدیران سابق یا جابجای آنها به کار خود ادامه می‌دهد   و جدیدا دوباره بذل و بخشش پست و مقام  بین هم حزبیها و دوستان !! شدت یافته تا جایی که دارد این قصه خیلی شور و نخ نما می شود ؟!

یکی از عمده‌ترین مسائلی که یزد را به‌جای پیشرفت و توسعه در مسیر پسرفت قرار داده است!؟ رابطه گرایی، سیاسی‌کاری و عدم شایسته‌سالاری نمایندگان مجلس و دولت در انتصاب مدیران بوده، نمایندگان مجلس همیشه نقش مهمی در انتخاب مدیران داشته و سعی کرده‌اند از نفوذ و قدرت خود بر وزرا و استاندار نهایت استفاده را ببرند تا صندلی‌های مدیریتی در استان را میان نزدیکان و هم جناحی‌های خود تقسیم کنند که این خود یکی از مصیبت‌های عظمایی است که استان با آن دست‌به‌گریبان است!

متأسفانه عدم تعهد، دلسوزی و همچنین بی‌تدبیری برخی مدیران و مسئولان استان سبب شده است تا گرد محرومیت همچنان بر چهره‌ی یزد خودنمایی کند و این استان را به صورت دائم با مشکلاتی نظیر خشکسالی، بیکاری، مهاجرت اتباع بیگانه و... درگیر کند .

برخی مدیران استان متاسفانه  فقط  شعار را سرلوحه کار خود قرار داده‌اند تا عمل و با ارائه آمارهای غیرواقعی نه‌تنها دستاوردی برای این دیار به ارمغان نیاورده‌اند بلکه خود مانعی برای توسعه و ترقی شده‌اند به طوری که آمارها نشان می‌دهد یزد در بسیاری از شاخص‌های صنعتی، اقتصادی و اجتماعی نسبت به گذشته تنزل داشته است.

متاسفانه در خلأ نبود احزاب قوی و مؤثر که در استان محرز است ، باندها، گروه‌ها و محافل وارد میدان می‌شوند. به همین دلیل به‌جای گزینش افراد سالم، پویا، تحصیل‌کرده و متخصص برای مناصب مهم و حساس، افراد ناکارآمد و عمدتاً غیرمتخصص توسط گروه‌های باندی در محافل شبانه و دورهمی با چراغ سبز مرکز نشینان  برگزیده می‌شوند که دود این انتصابات خارج از ضابطه به چشم مردم می‌رود.

این گروه‌های محفلی که برخلاف احزاب شناسنامه‌دار دنبال عضوگیری نبوده و کسی را در حلقه نزدیکان راه نمی‌دهند، منافع خود را بر منافع استان ارجح دانسته و تا حد ممکن از هم باندی خود حمایت می‌کنند، حتی اگر فعالیت او برخلاف مصالح جامعه باشد. از طرفی دیگر مدیر یا مسئولی که جزء این باند نباشد، باید برکنار شود، حتی اگر شایسته بوده و تخصص لازم را داشته باشد.

تسویه‌حساب‌های باندی، عقده‌گشایی‌های گروهی و عزل و نصب‌های خارج از ضابطه نتیجه نبود احزاب قوی، تأثیرگذار و شفاف در جامعه و حاکمیت نگاه باندی و محفلی است.

از گذشته باید درس گرفت و در عزل و نصب‌ها و نیز اداره امور، شایسته‌سالاری و شایسته گزینی را در اولویت قرار داد. نیروی انسانی در هر مجموعه‌ای حرف اول را می‌زنند، انتصاب‌های محفلی و خارج از ضابطه، باعث بی‌انگیزه شدن نیروها و هدر رفت سرمایه‌های انسانی و نیز تل انبار شدن مشکلات و در نهایت نارضایتی عمومی خواهد شد.

کار حزبی و سیاسی اصول خاص خودش را دارد. فعالان سیاسی و حزبی در استان هم باید قواعد بازی را رعایت کنند. مهم‌ترین قاعده، اولویت دادن مصالح و منافع جامعه بر منافع حزبی و جناحی است.

خارج کردن بخشی از نیروهای باتجربه به بهانه فعالیت در دولت‌های گذشته هم از آفت‌های حوزه سیاست در استان است. افراد با تجربه که نگاه افراطی به مسائل نداشته باشند، سرمایه‌های جامعه هستند، عقل و تدبیر حکم می‌کند که برای پیش برد امور، از این سرمایه‌ها به بهترین وجه استفاده شود.

فعال سیاسی بودن چارچوب و شرایطی دارد، عضو ستاد یک نامزد بودن تنها شرط لازم و کافی در این خصوص نیست. خیلی از بزرگان انقلاب اسلامی که سال‌ها در کوران حوادث و طوفان‌های سیاسی بوده‌اند، ادعای فعال سیاسی بودن ندارند، حتی مرحوم مصدق هم که صنعت نفت را ملی کرد، هم این ادعا را نداشته است.

جالب این‌که برخی افراد از گرد راه رسیده، با دو قطعه عکس سه در چهار و یک برگه کپی شناسنامه و نام‌نویسی در احزاب و تشکل‌ها و حضور در باندهای محفلی ، بستانکار مردم شده و توقع دارند مدیریت ارشد استان در تمام تصمیم‌گیری‌ها و اقدامات با آن‌ها هماهنگ کند؛ غافل از آن‌که به قول شاعر؛ هزاران سفر باید تا پخته شود خامی . امید است سرنوشت این مردم بیش از این به بازهای سیاسی ، حزبی و جاه طلبی عده ای فرصت طلب  و برخی مدیران بی تدبیرگره نخورد که « تدبیر» را بجای پیشرف عموم جامعه در منافع حزبی و محفلی خود جستجو می کنند  که باید در غیر این صورت فاتحه یزد « میراث جهانی » را خواند .

 

سید علی فراز

مدرس دانشگاه










  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا