سردبیر

یزدفردا "سردبیر:عید رسول الله است، و در این ایام بد ندیدیم یادی بکنیم از سیدمحمد رضا سید  حسینی همشهری یزدی که خیلی ها او را میهمان استان می دانستند  که بعدا بومی استان به حساب آمد و بی صدا؛ آرام و با منش بزرگوارانه عطای پستها را بوسید و به لقایش بخشید .
سالهاست که اورا میشناسیم و با خلق و خویش که گاه به ذائقه هایمان تند می آمد آشناییم هرچند خیلی وقتها همان خلق و خوهایی که اکثرا به جا تند شده بود برایمان خوب بود .

اوایلی که او را شناختیم به عنوان مشاور امور عمرانی مهندس شرافت شهردار اولین دوره شورای اسلامی شهر یزد سوار بر مزدای وانت شهرداری و بیسیم بدست در همه جا حضور داشت .نظارت پل قدس به وی سپرده شده بود و با حضور شبانه روزی در پروژه پیمانکار را شبانه روزی کرده بود و نتیجه اتمام کار چندماه زودتر از موعد بود .

کارهایش بیشتر به کارهای بسیجی می ماند و قطعا مردم امام شهر فراموش نمی کنند که بریدگی مقابل 24 متری در بلوار 17 شهریور که شب وجود داشت اما  ساعت 6صبح بسته شده بود ؛ درختی چندساله هم  وسط بلوار بودو  تمام سنگ جدول ها مثل تمام بلوار رنگ زده شده بود  مردم شک می کردند که اینجا شاید قبلا هم بریدگی نبوده !!

کاری نبود که به این مرد سپرده شود و به نحو احسنت انجام نشود ، تمام وقتش را می گذاشت تا نتیجه بگیرد .

پس از شهرداری مدیر مستقل ایرانگردی و جهانگردی شد ، تازه همه فهمیدند اداره ای به این نام در یزد وجود دارد دفترش در بافت قدیم دایرو مرکز توجهات همه قرار گرفت .
 پس از آن اولین مدیرکل اداره میراث فرهنگی ،گردشگری و صنایع دستی پس از ادغام سه سازمان در استان شد !
هنوز یادمان هست آمار و ارقام مثال زدنی آنروزهایی که سید حسینی از میراث یزد خدا حافظی می کرد میراثی که مرده بود! را تحویل گرفته  و در حالی تحویل می داد که تنش داشت ،جان می گرفت و هتل های سنتی شده بود فرصتی برای سرمایه گذاران ، هتل مهر شده بود لوگوی صدا و سیما، هتل سنتی امیرچقماق مراحل پایانی را سپری می کرد دولت تغییر کرده بود و رفتنش هم قطعی!
همان روزهای اول که سید رفت در وبلاگ شخصیش که تنها مدیر وبلاگ نویس درسال 84 بود ،چیزاهایی نوشت، قریب به این  ""امروز با خانواده صبحانه خوردم با فرزندم بازی کردم و بعد از مدتها کنار خانواده ناهار هم خوردم و..."

او از میراث خداحافظی کرد وبه بخش خصوصی رفت و پس از ان تصاویر زیادی از او در تمام مراسمی که اصلاح طلبان در یزد برگزار می کردند می دیدیم و در جمع یزدیها همیشه حضور داشت تا اینکه میرمحمدی او را به عنوان معاون امور عمرانی استانداری منصوبش کرد.

دکتر میرمحمدی در دیداری که در روزهای پایانی استانداریش بود گفت من در مراسمی که در هتل های سنتی یزد برگزار شده بود شرکت داشتم و از ایده استفاده از خانه های قدیمی برای هتل خوشم آمد و پس از پرس جو فهمیدم که این ایده در زمان حضور مهندس سید حسینی در میراث فرهنگی در یزد اجرایی و حمایت شده است و در همان مراسم شماره ایشان را پیدا کرده و تماس گرفتند و پس از جلسه ای ایشان را مناسب برای سمت معاون امور عمرانی تشخیص داده و انتصاب انجام شد.

یک روزمانده به روز خبرنگارچندسال قبل با او وعده کردیم که به بافق که می روند ما را هم با خود ببرند و ایشان پذیرفتند ساعت حرکت ما را غافل گیرکرد 6 صبح دوراهی بافق یزد بودیم البته ما با ماشین خودمان و ساعت هفت فرمانداری بافق پس از چند بازدید و کلنگ زنی
 درفرمانداری شاهد دیدار با مردمی بودیم که قبلا از وی وقت ملاقات گرفته بودند و تازه فهمیدیم که او دیدار با مردم را در شهرستانهای خودشان انجام می دهد !و به جای اینکه مردم شهرستانها مجبور به حضور در مرکز استان باشند مشکلات و مسائل خود را با معاون امور عمرانی استانداری در شهر خود در میان می گذارند !  بعد از آن 40کیلومتر به طرف روستای سبزدشت رفتیم و از جاده گزوییه که خاکی بود برگشتیم تا بتواند در مورد آسفالت کردن جاده اعلام نظر کند ودر پایان سید  ناهار نخورده به استان بازگشت !



بعدها از او به عنوان گزینه قطعی شورای پنجم شهر یزد برای سمت شهرداری نام بردند و عده ای با تمام قوا سعی در حذف وی کردند و او هم در روز حضور در شورا که در ساعات پایانی شب بود پس از ارائه برنامه که نشان از احترام به نمایندگان مردم بود با یک عذرخواهی خودرا کنار کشید تا شورا هرآنچه که در سر داشت عملی کند !


پس از آن شاهد هیجانات  زیادی برای سمت استانداری وی بودیم و نمایندگان استان در مجلس همه با ایما و اشاره از او به عنوان گزینه نهایی برای سمت استانداری نام می بردند و البته بعضی هایشان نیز در سر و قلب گزینه دیگری را پیگیری می کردند و وزارت کشور هم یک پا ایستاده بود که استانداران باید غیر بومی باشند و حالا و برای اولین بار طی دو دهه حضور وی در یزد او را بومی می دانستند!

خلاصه استاندار یزد معرفی شد وشاید این روزها از همان روزهایی  باشد که باید نوشت "آن مرد رفت "آن مردی که آمده بود و آمدنش را همه با بوق و کرنا فریاد می زدند آرام وبی صدا رفت تا یکبار دیگر آن  مرد پر کار و خستگی ناپذیر استانداری، شاید باز بتواند جملاتی مشابه در فضای مجازی بنویسد . نباید فراموش کنیم که سید حسینی با استعفای خود نشان داد که اگراو به اعتقاد خیلی ها شایستگی استاندار شدن را هم داشت ، به پستش نچسبیده بود !
این خصلت نیکویی است که باید یاد گرفت . کسانی که از نزدیک با سید کار کرده باشند از کمکهای شخصیش به مراجعین و دل مهربانیهای پنهانش خبر دارند و البته سید با رفقای جناحیش خوب و با مرام بود تا جایی که ارزشهای اصلی را نخواهند زیر پا بگذارند .
و آنقدر شهامت داشت که اگربه تشخیص رسید یک هفته مانده به انتخابات ریاست جمهوری پیشنهاد عزل فرماندار متخلف را بدهد  تا درس عبرتی باشد برای  دیگران .
آنچه نوشتیم به این معنا نیست که سید هیچ خطایی نکرده ،هیچ عیبی نداشته و... اما آنقدر که سید را به نیکی می شناسیم گله و شکایتی از او نداریم چون توقعی نه از او نه هیچ یک از مسئولین نداریم  و نگاه دلمان به رد پای رفتنش مانده است !

خداقوت مرد پرتلاش


خدا یا هرکجا هست به سلامت دارش

گزارش تصویری :یکروز با مهندس سید حسینی معاون امور عمرانی استانداری یزد در بافق(1)

 

 

 

 

 


  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا