سید حسین پایدار اردکانی

سید حسین پایدار اردکانی"سه آذر اهورایی. سه قطره خون چکیده بر صحن دانشگاه. سه خورشید تابنده بر سپهر سیاسی ایران. سه نماد جنبش دانشجویی. سه شهید که یادشان همواره نشانگر سربلندی و ایستادگی دانشجویان در برابر استبداد، خودکامگی و استکبار است. 16 آذر 1332 می توانست مثل خیلی از روزهای دیگر تاریخ این سرزمین، بدون هیچ اتفاق خاصی به پایان برسد. نه خبری، نه صدایی، نه اعتراضی و نه شهادتی. اما روحیه تحول خواه، ظلم ستیز و آرمانگرای " دانشجو" ، این روز را به یکی از به یادماندنی ترین روزهای سیاسی – اجتماعی ایران در دوران معاصر بدل کرد. ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان دانشجوی 16 آذر- قندچی و بزرگ نیا و شریعت رضوی- با هم به اختصار به آنچه دانشگاه و دانشجو را به نهادهای تاثیر گذار و تحول طلب ایران در طول سالیان اخیر بدل نموده نگاهی گذرا می افکنیم:

الف: دانشجو، پیش از برخورداری از همه خصوصیاتی که دیگران او را بدانها می شناسند، یک " جوان " است با دنیای خاص خود. دنیایی سرشار از حرکت، نشاط، جسارت، عصیانگری و طغیان در برابر هر چه که او را از رفتن و خواستن و دگرگونه اندیشیدن باز می دارد. جوان، به حکم جوانی، نمی تواند " محافظه کار" و " مصلحت پرست " و " ساکن " باشد. او همواره می کوشد تا قالبهای رسمی را بشکند، گفتمان تکراری جامعه را به چالش بکشد و به سمت افقهای نو در حرکت باشد. در حقیقت، ذات و جوهره جوانی، تنوع طلب و تحول خواه است و اکثریت غالب بدنه دانشجویی ایران زمین را نیز جوانان تشکیل می دهند.

ب : فضای دانشگاه، فضای تغییر است. دانشگاه در ایران و جهان، نماد مدرنیته، روشنفکری و تحول خواهی است. جوان جویای نام قصه ما، وقتی از دوران دبیرستان ، پای به عرصه دانشگاه می گذارد، علاوه بر خصوصیاتی که برای ذات جوان بر شمردیم، در فضایی کاملا متفاوت با آنچه تا به حال آنرا تجربه کرده قرار می گیرد. فضای تقریبا رسمی و خشک دبیرستان، به فضایی به مراتب آزادتر، متنوع تر و باز تر بدل می شود، و روح سرکش جوان دانشجو، همراه با این فضای متفاوت، در جریان سیال تحولات دانشگاه، می آموزد، شکل می گیرد، بزرگ می شود و چگونه بودن و چگونه رفتن و چه چیز خواستن را فرا میگیرد.

ج : از اینجای قصه با " جوان دانشجو " همراهیم. او گاه میکوشد تا قالبهای رسمی و سنتی را بشکند یا دست کم به چالش بگیرد. تلاش می کند تا از دنیای دیروز خود فاصله بگیرد. می کوشد تا شخصیتی متفاوت از آنچه تا به حال بوده را به دیگران نشان دهد. دوران دانشجویی برای او آغاز شده و جان تشنه فهمیدن و عصیان او، بی قرار و پرشتاب، او را به سمت دنیای جدید سوق می دهد. همین عصیانها و سرکشیها و تحول خواهی ها و تنوع طلبی ها و تابو شکنیها و پرسیدنها و فریادها و... است که " دانشجو " را گاه به چالش میکشاند. آنهم  پاره ای از سوی اجتماع و پاره ای از سوی قدرت حاکم. بدون شک، رابطه دانشجو با جامعه و حاکمیت، رابطه ای دوسویه است و کاملا با هم در ارتباط.

دانشجو، هرگز نباید فراموش کند که خواستگاهش کجاست. شاید از دل سنتی ترین خانواده ایران و از کوچه های قدیمی سنتی ترین شهر ایران به بزرگترین دانشگاه این سرزمین قدم گذارده باشد. قطع ریشه های تعلق خاطر از آنجا که بدان وابسته است، تاوانی سنگین برای او به همراه خواهد داشت. او نباید فراموش کند، که بخش بزرگی از هویت امروز خود را، مدیون گذشته نه چندان دور خویش است. جدایی از ریشه ها و سنتهای پسندیده و تاریخ سرزمینش، او را معلق میان هوا و زمین نگه خواهد داشت.

"علم آموزی"، باید اولین و مهمترین دغدغه یک دانشجو باشد. مگر نه این است که برای طی پله های فراگیری دانش به دانشگاه قدم نهاده؟ گرچه دانشگاه نیز باید " علم نافع " را به دانشجو بیاموزد. دانشی که هم برای او مفید باشد و هم برای جامعه او در مسیر تعالی و رشد و ترقی جامعه.

" پرسشگری" همواره باید به عنوان یک عامل هویت بخش ، همراه و سرلوحه دانشجو باشد. دانشجویی که در برابر اتفاقات پیرامون خود، بی تفاوت و خموده عبور کند، نه تنها به رسالت دانشجویی خود عمل نکرده، بلکه جامعه را نیز از تحول و پیشرفت و آینده ای بهتر محروم ساخته است.

" اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط"  به عنوان مکمل " پرسشگری " می تواند به دانشجو در پیمودن این مسیر کمک کند. تندروی یا کندروی در فرایند تحولات اجتماعی و حرکتهای دگر اندیشانه، آفتی است که نه تنها روح تنوع طلب دانشچو را به یاس و دلمردگی می کشاند، بلکه موفقیت در فرایند آن کنش اجتماعی را نیز به مخاطره می اندازد.

" واقع گرایی و پرهیز از آرمانگرایی صرف " نیز، ویژگی ممتاز دیگریست که باید نصب العین جامعه دانشگاهی ما قرار گرد. دانشجو باید بداند که گاه میان آنچه او آرزویش را دارد با آنچه هست، تفاوت اززمین تا آسمان است! و آنچه باعث این تفاوت شده، عوامل متعددی است که شناخت آن عوامل و حرکت بر مبنای در نظر گرفتن این واقعیتهاست که می تواند ضامن موفقیت او در جامعه باشد. آرمانگرایی ، مطلوب است، اما تا بدانجا که ما را از واقعیات جامعه دور نسازد و گرفتار رویا پردازیمان نکند.

د: همواره، در همه جوامع، جدال و چالش میان " حاکمیت " به عنوان قدرت حاکم و اداره کننده جامعه از یک سو و " جنبش دانشجویی" به عنوان قشر تاثیر گذار، تنوع طلب، دگر اندیش و پیشرو، یکی از خبرسازترین و جنجالی ترین اتفاقات است. در کنار توقعاتی که از دانشجو داریم و به برخی از آنها نیز اشاره شد، حاکمیت نیز باید در برابر دانشجو به برخی اصول متعهد بوده و بدانها پایبند باشد.

روحیه " تحمل و مدارا " بایستی همواره از سوی حاکمیت در برابر دانشجو تقویت شود و این مهم به عنوان یک اصل، در تقابل با فعالیتهای دانشجویی مد نظر حاکمیت قرار گیرد.

حاکمیت اگر از دانشجو انتظار پرسشگری، تحول خواهی، آزاد اندیشی و حرکت رو به جلو را دارد، باید فضا را نیز برای مانور دانشجو در این مسیر، امن و بی خطر نماید.

دانشجو را " میزان الحراره اجتماع " و " موتور محرکه جامعه " لقب داد اند و ما این مهم را در همین انتخابات ریاست جمهوری اخیر به عینه مشاهده کردیم. نقش دانشجویان و جنبش دانشجویی ایران در پیروزی دولت تدبیر و امید، نقشی غیر قابل انکار و ستودنی است و امیدوارم که دولت محترم نیز با لحاظ این نقش آفرینی مثبت و با در نظر گفتن خواستها و انتظارات به حق جنبش دانشجویی ایران عزیز، گامهایی محکم در جهت ایجاد فضای اعتماد متقابل میان نهاد دانشگاه و نهاد سیاسی دولت بردارد و از پتانسیل بی نظیر دانشجویان در راه ارتقاء جامعه بهره گیری کند.

همانگونه که مقام معظم رهبری بارها بر آن تاکید کرده اند، ایجاد کرسی های آزاد اندیشی به معنی واقعی کلمه، می تواند یکی از راه های موثری باشد که دولت تدبیر و امید میتواند با ایجاد آن در فضای دانشگاه های سراسر کشور، به نشاط دانشجویی و تاثیر گذاری آن کمک نماید.

در پایان این نوشتار فرصت را مغتنم می شمارم و در برابر جان آزادیخواه و متعالی همه دانشجویان میهنم، سر تعظیم فرود می آورم و یاد ایثارگریها، رشادتها و از خودگذشتگیهای همه دانشجویان قهرمان این سرزمین را گرامی می دارم.

16 آذر، روز دانشجو مبارک باد.

 

مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید

 
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا