به نظر می رسد که دست آویز قرار دادن پیرمردی که عمر نزدیک به80 ساله خود را برای اعتلای و سربلندی هنر این مرز و بوم گذاشته و در غم های مردم غمگین و در شادی های آنها شاد بوده امر خوشایندی به نظر نمی رسد و باید صراحتا از آقای مشای پرسید که "چی شده؟ چرا این قدر شادین؟"

 

استفاده از هنرمندان و اصحاب فرهنگ و هنر و کشاندن پای آنها از دنیای زیبای هنر و احساس پاک به عرصه سیاست امری مذموم و ناپسند بوده که همواره و در همه کشورها از آن بهره برداری سوء شده است.

به گزارش خبرنگار ملیت، در تازه ترین حرکت از این دست، حضور استاد عزت الله انتظامی در کنار اسفندیار رحیم مشایی-کاندیدای انتخابات آتی ریاست جمهوری- و محمود احمدی نژاد بودیم، امری که باعث حیرت بسیاری شده بود و این سوال را از خود می پرسیدند که چگونه چنین رفتاری از چنین شخصیتی بر می آید و استاد چگونه در سال های بازنشستگی خود پا به عرصه سیاست گذاشته است.

این موضوع ذهن خیلی ها به خصوص علاقه مندان به حوزه هنر و هنرمندان و شخص عزت‌الله انتظامی را به خود مشغول کرده بود تا اینکه وی پرده از این داستان برداشته و سرشت هنرمند وی تاب سکوت نیاورده و به بیان واقعیت ها برای مردمی که عزت وی از آنها است پرداخته است.

هنرمندان همواره در جامعه از نقش و جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و هستند. آنها به سبب نقش و هنری که در جامعه ایفا می کنند از اصلی ترین فرهنگ سازان و معماران فرهنگی هر کشوری محسوب می شوند. زمانی نیز که عنوان متعهد در کنار هنرمند قرار می‌گیرد، یعنی"هنرمند متعهد"می شود، نقش و اهمیت جایگاه آنها بیش از پیش شده و به تناسب آن توقعات مردم نیز ازآن هنرمند متعهد نیز بیشتر می شود و به عنوان یک الگوی رفتاری و فرهنگی به او نگاه می کنند و این هنرمند است که باید با درایت و مسئولیت شناسی بتواند از عهده این عنوان مهم برآید.

استاد عزت‌الله انتظامی در نامه ای خطاب به ملت شریف ایران و با این عنوان که "پروردگارا کمک کن بتوانم حرف دلم را بزنم ... برای مردم سرزمینم ..." به روایتی هنرمندانه از چگونگی قرار گرفتن در کنار آقایان مشایی و احمدی‌نژاد در وزارت کشور و محل ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری پرداخته است.

این روایت عزت الله انتظامی حاکی از سناریوسازی آقای مشایی و دوستان وی برای ایجاد وجهه و اقبال عمومی می باشد و القای این باور به مردم که هنرمندان این جامعه و بالاتر از آن هنرمندان متعهد این جامعه در کنار ما بوده و حضور آنها در کنار ما تاییدی است بر عملکرد ما و سخنان و کردار ما.

عکس های منتشر شده از این اتفاق، تحیر و مبهوت بودن استاد انتظامی را در میان آقایان مشایی و احمدی نژاد نشان می دهد؛ چیزی که خود وی به آن اشاره کرده و داستان آنجا تلخ به نظر می رسد که وی می گوید در میان بهت و حیرت و در جلوی هزاران دوربین و عکاس، مشایی او را خطاب قرار داده و گفته است،"چی شده؟ یه خرده شاد باشین!"


شما که مدام دم از خداوند، عدالت، بهار، انسان، کرامت انسانی، انسان کامل و ... هزاران واژه زیبای دیگر می زنید چرا اینچنین به خود اجازه می دهید با شخصیت و آبروی چندین و چند ساله یک پیرمرد بازی کرده و او را در عمل انجام شده ای قرار دهید که به گفته خودش روحش هم از آن خبر نداشته است.

جناب مشایی یک بار دیگر نامه استاد عزت الله انتظامی را مرور کرده و با دقت مطالعه نمایید و با خود بیاندیشید که چه شد که وی سریعا ملت بزرگ و هنرشناس ایران را مورد مخاطب قرار داده و با استعانت از خدا خود را به دور از این بازی های سیاسی دانسته و به صراحت گفته است که او را بازی داده اید و از جایگاه و موقعیت وی سوء استفاده کرده اید.

آیا معنای انسان و تعالی انسانی که از آن حرف می زنید، این است؟ آیا آبروی چندساله آدم های متعهد این مملکت همین قدر برای شما و دوستان مشاور و برنامه ریزتان اهمیت دارد؟


جناب مشایی در پایان و بدون هیچ توضیحی بخشی از تکذیبیه مشاوران رسانه ای شما به نامه استاد انتظامی جلب می نمایم که اگر شما چیزی از آن استنباط کردید یقین کنید که مردم نیز منظورآنها را فهمیده اند. متن این اطلاعیه بدین شرح است: «استفاده از هنرمندان و اصحاب فرهنگ و هنر در امور سیاسی و انتخاباتی، امری مذموم و نکوهیده ارزیابی می شود. از همین رو درخواست های متعدد هنرمندان عزیز کشورمان برای همراهی در روز ثبت نام همواره با پرهیز همراه شده است.

استاد عزت الله انتظامی از مفاخر برجسته و چهره های ماندگار عرصه فرهنگ و هنر کشورمان هستند و بی شک، شرایط کنونی ایشان، برای ما قابل درک بوده و از آنجا که ایشان را استاد پیشکسوت این عرصه می دانیم، حفظ شان و جایگاه استاد عزت الله انتظامی را بر خود مفروض می داریم.»

 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا