سفرنامه هرات و مروست(خاتم) فردائیان(5):

توقف زیر آسمان هرات دو ماه پس از جشن انگور !

بسیار سفر باید...
توقف زیر آسمان هرات دو ماه پس از جشن انگور !
رضا بردستانی
جمعه هفتم آبان 1389/
مهمانسرای فرمانداری خاتم(شهرستان هرات): 9:20 صبح

به گونه ای دیگر نیز این مسافرت شدنی بود امّا، فردائیان تصمیم گرفته بودند با نگاهی دگرگون شده به این ناحیه؛ چیزی را نادیده و نانوشته باقی نگذارند و این تصمیم را عملی نمودن همه را بر آن نمود تا یک شب را زیرهمین آسمان دوست داشتنی خدا به صبح برسانند.میهمان نوازی بزرگترین مشخصه ی فرهنگ عامه ی ایرانیان است که آن را درتمامی مناطق ایران زمین می توانی دید. میهمان نوازی در هر ناحیه ای که کمتر رنگ بوی شهر نشینی مدرن را حس کرده است به نحو چشمگیر تری قابل مشاهده و لمس است. هر چه بیشتر این میهمان نوازی به دلت نشست نشان از این مهم دارد که میزبان دغدغه های کمتری دارد و بیشتر به میهمانش توجه دارد.
اگرچه در این مدت هر چه چشم پالاندیم نشانه ای از شهرک صنعتی در این نواحی ندیدیم! اگرچه به تابلویی برنخوردیم که ما را به کارخانه و ناحیه ی اقتصادی و صنعتی رهنمون باشد اما تا دلمان خواست و هر آن چه از زیبایی های این فرهنگ عامّه ایرانی طلب نمودیم میهمان نوازی دیدیم و نگاه هایی گرم و پر از احساس . مردمانی که کمترین نشانه در چهره اشان طلب روزی از دل زمین با نگاهی امیدوار به آسمان بود که رحمت بباراند و آن چه در دل زمین؛ این مردمان با درد و محرومیت آشنا، به عاریت نهاده اند برویاند و محصولی شود که شاید برخی از همین اهالی در حسرت تهیه ی آن نگاهش به اگرها و امّاها گره خورده باشد.ناگفته ای نبود که خواسته باشیم از مردمانش بازپرسیم، شهر عریان تر از حدّ ِ معمول زبان به شکوه گشوده بود که ؛ نیست! نداریم و اگر هم هست اندک و ناچیز است! و نیامده ایم که سیاهی ها را باز نماییم اما قرار هم نیست
دیده هایمان را هم کتمان کنیم! نیامده بودیم که آمده باشیم بلکه آمده بودیم که با بازنمایی دیده ها و شنیده ها فصلی نو را رقم زنیم.
در این که کمبودهایی هست! در این که باید هایی نادیده انگاشته شده است!دراین که کم لطفی هایی هم شده است! در این که حرف هایی تا میانه ی گفتن فرو خورده می شوند! در این که نارضایتی هایی از برخی مدیریت ها وجود دارد! دراین که خیلی ها تا آن طرف آب ها رفته اند و لی نام این سرزمین را هم نشنیده اند! در این که سرزمینی است آفریده شده برای کشاورزی و دامپروری!در این که تنها بیمارستان این دیار در حدّ و قواره های یک مرکز بهداشت است! در این که 240 کیلومتر از مرکز استان بٌعد مسافت دارد! و نهایتاً دراین که منطقه ای است سخت محروم شک نداشته باشید.دفتر فرماندار که برای دیدار از خانواده پس از یک هفته تا میبد از ما دور شده بود! نخستین جای بازبینی تا این جای مسافرتمان بود و همان جا بود که در فرصتی کوتاه نخستین گزارشمان را هر چند با عجله و کوتاه نگاشتیم ودنیای مجازی با فردائیان نامهربان بود و قرار بود گزارش هایمان لحظه به لحظه باشد و تا پاسی از شب این نامهربانی تمامی نداشت! آن شب وقتی برای استراحت شبانگاهی به خواب پناه بردیم هزار نقشه کشیدیم که فردا نادیده ها را به دقّت بنگریم و نانوشته ها را با تیز بینی به رشته ی تحریر درآوریم. نیمه ی دیگر فردائیان، کمی قبل از ساعت 9 صبح با ما پیوستند و پس از صرف صبحانه در قالب یک گروه چهار نفره عزممان را جزم کردیم تا به جای گفتن و انجام ندادن ! ببینیم و بازنمایی نماییم
ادامه دارد....

یزدفردا

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا