یزدفردا :سرویس اجتماعی"حوادث:تجاوز جنسی و آزار و اذیت از جمله مواردی است که تا سالها بعد عوارض آن دامن فرد را رها نمی کند و چه بسا افرادی که به واسطه ناجوانمردی فردی زندگی خود را تباه شده یافته و دیگر نتوانستند به زندگی خود بازگردند .

مروری بر پرونده های حوادث  گویای آن است که شیطان صفتان هربار با ترفندی تازه دست به این جنایات می زنند که اطلاع رسانی در این زمینه خود می تواند جامعه را هوشیارتر نماید و شاید از حادثه ای تکراری جلوگیری نماید

 آزار و اذیت زن متاهل توسط نگهبانان شیطان صفت در ورامین
4 نگهبان مجتمعی مسکونی با تهدید چاقو زن و شوهر جوانی را گروگان گرفتند تا نقشه شوم خود را عملی کنند.
ششم اردیبهشت 93  زوج جوانی وحشت‌زده نزد پلیس شهر پیشوا رفتند و پرده از حادثه‌ای که برایشان رخ داده بود برداشتند. در این میان زن جوان به مأموران گفت: مدتی قبل من و همسرم با پول‌هایی که پس‌انداز کرده بودیم تصمیم گرفتیم در پیشوا آپارتمانی بخریم. اما پولمان آنقدری نبود که بتوانیم به‌صورت نقد خانه‌ای خریداری کنیم. برای همین وقتی تبلیغات پیش‌فروش آپارتمانی را دیدیم به فکر پیش‌خرید افتادیم.
 
وی ادامه داد: با شماره تلفن آگهی تبلیغاتی تماس گرفتیم. مرد فروشنده آدرس مجتمع را در اختیار ما قرار داد و خواست به آنجا برویم و ملک را بازدید کنیم. وی مدعی شد که در آنجا نگهبان‌های ساختمان نیز هستند و برای دیدن آپارتمان‌های در حال ساخت، ما را راهنمایی می‌کنند. پس از این تماس من و همسرم عصر جمعه راهی مجتمع مسکونی شدیم که این اتفاق افتاد.
 
زن جوان افزود: وقتی به مجتمع در حال ساخت رسیدیم، 4 پسر جوان در آنجا بودند که می‌گفتند نگهبان ساختمان هستند. با راهنمایی آنها وارد ساختمان شدیم. در حالی‌ که مشغول بازدید مجتمع نیمه‌ساخت بودیم، ناگهان 2 نفر از نگهبانان با چاقو به سمت ما حمله‌ور شدند. من و همسرم به‌شدت وحشت کردیم. همسرم به آنها التماس کرد که کاری با ما نداشته باشند. پول زیادی همراهش نبود اما همه آن را در اختیار 4 پسر جوان قرار داد تا دست از سرمان بردارند. اما آنها سارق نبودند و نیت دیگری در سر داشتند.
 
وی افزود: یکی از نگهبان‌ها با تهدید و ضرب و شتم، شوهرم را با خود برد. سپس آنها مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند و پس از آن مرا از ساختمان به بیرون پرت کردند. آنها تهدیدم کردند در صورتی که شکایت کنم قطعا مرا می‌کشند. چند دقیقه وحشت‌زده آنجا نشسته بودم و نمی‌دانستم چه بلایی سر شوهرم آمده است. فکر می‌کردم او را کشته‌اند اما بالاخره وی را هم رها کردند و بعد از آن هر دو تصمیم به شکایت گرفتیم.
 
پس از اظهارات زن جوان، شوهرش نیز به مأموران گفت: نگهبان‌های ساختمان مرا 3 ساعت دست و پا بسته در اتاقی زندانی کرده بودند و پس از رها کردنم گفتند که اگر پای پلیس را به این ماجرا باز کنم هم من و هم همسرم را می‌کشند.
 
با این شکایت و با توجه به حساسیت موضوع، ‌تیمی از مأموران پلیس امنیت عمومی پیشوا با دستور سرهنگ سلمان آدینه‌وند فرمانده انتظامی پیشوا، تجسس‌های خود را در این پرونده آغاز کردند. کارآگاهان در نخستین قدم هویت 4 نگهبان ساختمان را شناسایی کردند و با دستگیری یکی از آنها موفق به دستگیری 3 متهم دیگر پرونده شدند.
 
بررسی‌ها حکایت از آن داشت که هر 4 متهم، سابقه‌دار هستند و پیش از این بارها به اتهام سرقت، شرارت و تهدید شهروندان دستگیر شده و به زندان افتاده‌اند.
 
پرونده این 4 نگهبان شیطان‌صفت برای رسیدگی بیشتر و صدور حکم به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شده است.

 آزار جنسی 9 دختر بچه ،کار این مرد را به محاکمه کشاند
فرارو نوشت:محاکمه مردی که متهم است 9 دختربچه را در تهران مورد آزار جنسی قرار داده‌ به‌صورت غیرعلنی برگزار شد.
نماینده دادستان در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که صبح دیروز در شعبه 113 دادگاه کیفری ‌استان تهران برگزار شد، کیفرخواست را توضیح داد و درخواست صدور حکم علیه متهم کرد. مطابق اوراق پرونده اولین شکایت از این مرد 16 آبان سال 91 به ماموران کلانتری یوسف‌آباد داده‌ شد.

 خانواده دختربچه‌ای در این شکایت اعلام کردند مردی دخترشان را ربوده، به مکانی خلوت برده و مورد آزار جنسی قرار داده ‌است. این تنها شکایتی نبود که به دست پلیس رسید و ماموران متوجه ‌شدند دختران دیگری نیز قربانی تجاوز شده‌اند. اکثر این دختران در منطقه جغرافیایی خاصی ربوده شده بودند اما نکته‌ای که پرونده را پیچیده می‌کرد این بود که قربانیان با خودرو‌های مختلف به بیرون از شهر منتقل شده و مورد تجاوز قرار گرفته‌ بودند.

مدارک و مستندات متضادی که به دست پلیس رسیده‌ بود، تحقیقات را با دشواری مواجه کرد تا اینکه ماموران موفق شدند مردی جوان به نام ابوالفضل را که قصد داشت دختربچه‌ای را برباید بازداشت کنند. متهم به‌محض دستگیری همه‌چیز را انکار کرد و گفت: من نه دختری را ربوده‌ام و نه قصد ربایش کسی را داشتم. انکار متهم پلیس را قانع نکرد و به دستور بازپرس دی‌-ان‌‌-ای متهم با نمونه دی‌-ان‌‌-ای به‌دست‌آمده از مجرم تطبیق داده ‌شد و پزشکی‌قانونی مطابقت‌داشتن نمونه‌ها را مورد تایید قرار داد.

پلیس برای جمع‌آوری مدارک بیشتر متهم را در میان چندین متهم دیگر قرار داد و از دختربچه‌های شاکی خواست تا کسی که آنها را مورد تعرض قرار داده شناسایی کنند. همه شاکیان انگشت اتهام را به‌سمت ابوالفضل گرفتند و او را به‌عنوان مجرم معرفی کردند. وقتی متهم شناسایی شد و دریافت چاره‌ای به‌جز بیان واقعیت ندارد، به تجاوز اعتراف کرد و گفت: «صبح زود اطراف مدارس پرسه می‌زدم و دختربچه‌هایی را که به مدرسه می‌رفتند، شناسایی و خودم را به‌عنوان راننده سرویس جدید آنها معرفی می‌کردم سپس دختران را به جایی خلوت می‌بردم و مورد تجاوز قرار می‌دادم بعد هم طلاهایشان را سرقت می‌کردم.»

با پایان‌یافتن تحقیقات در مرحله دادسرا پرونده برای انجام تحقیقات بیشتر و رسیدگی به شعبه 113 دادگاه کیفری‌استان تهران نزد قاضی اصغرزاده فرستاده ‌شد. و  متهم پای میز محاکمه رفت. باوجود اینکه چند شاکی حاضر در جلسه یک‌بار دیگر ابوالفضل را متهم کردند، ابوالفضل این اتهام را رد کرد و گفت اعترافاتش دروغ بوده‌ است و دی‌ان‌‌ای به‌دست‌آمده نیز فقط شبیه به دی‌ان‌‌ای او است. با پایان‌یافتن جلسه رسیدگی به این پرونده قضات برای تصمیم‌گیری در این خصوص وارد شور شدند و به‌زودی نظر خود را در این خصوص اعلام می‌کنند.

 از آزار دادنم فيلم میگرفت كشتمش!
در ادامه اين جلسه عبدالصمد خرمشاهي، وكيل مدافع پدرام در جايگاه ايستاد و در دفاع از او گفت: همه شواهد و قرائن موجود در پرونده از جمله پرينت مكالمات و پيامك‌هاي رد و بدل شده بين موكلم و مقتول نشان میدهد مقتول مدت‌ها پدرام را مورد آزار و اذيت قرار داده و بارها او را تهديد كرده است.

از آزار دادنم فيلم میگرفت كشتمش!

 روزنامه اعتمادنوشت: پسر نوجواني كه متهم است صاحبكارش را با ضربات چاقو به قتل رسانده است در جلسه دادگاه ادعا كرد مقتول دو سال او را آزار میداد و چند مرتبه از وي فيلمبرداري كرده بود.

روز 15 آذرماه سال گذشته ماموران پليس آگاهي اردبيل براي تحقيق در خصوص قتل مردي به نام رسول به ساختماني نيمه‌كاره رفتند. اين مرد كه پرده‌دوز بود بر اثر ضربات متعدد چاقو به قتل رسيده بود و شواهد نشان میداد نزاع سختي بين او و قاتلش در گرفته است.

با انتقال جسد به پزشكي قانوني كارآگاهان جنايي تحقيقات خود را در خصوص رازگشايي از اين معماي جنايي آغاز كردند.

 ماموران در جريان تحقيقات خود دريافتند نوجواني به نام پدرام در توليدي رسول كار میكرد و بعد از مرگ صاحبكارش ناپديد شده است. همين سرنخ سبب شد فرضيه ارتكاب قتل توسط پسر نوجوان مطرح شود. در چنين شرايطي پدرام -17 ساله- دستگير شد و طولي نكشيد كه در اعترافات خود به كشتن صاحبكارش اشاره كرد.

او گفت: رسول من را مورد آزار و اذيت قرار میداد و از اين صحنه‌ها فيلمبرداري كرده بود. او مدام من را تهديد میكرد كه اگر در اين‌باره به كسي چيزي بگويم آبروريزي میكند. من هم از ترسم با كسي حرفي نزدم.

متهم به قتل درباره روز حادثه گفت: آن روز رسول به بهانه تخليه بار من را به ساختماني نيمه‌كاره برد. وقتي به آنجا رسيديم فهميدم او میخواهد با همدستي دو مرد ديگر مرا مورد اذيت و آزار قرار دهد. به همين دليل با او درگير شدم و در دفاع از خودم چند ضربه چاقو به او زدم و فرار كردم. در ادامه رسيدگي به اين پرونده اين نوجوان صحنه جنايت را بازسازي كرد و با راهنمايي او ماموران چاقو را در يكي از ميدان‌هاي اردبيل كشف كردند.

در چنين شرايطي پرونده با صدور قرار مجرميت و كيفرخواست به دادگاه كيفري استان اردبيل فرستاده شد. صبح سه‌شنبه گذشته در جلسه رسيدگي به اين پرونده كه در شعبه اول دادگاه كيفري استان اردبيل برگزار شد، ابتدا نماينده دادستان به قرائت كيفرخواست پرداخت و روند تحقيقات را شرح داد. او در ادامه شواهد و مدارك را عليه پدرام دانست و خواستار مجازاتش شد. د

ر ادامه نوبت به اوليای‌دم رسيد تا خواسته‌شان را مطرح كنند. آنها اعلام كردند خواسته‌شان قصاص پسر نوجوان است و حاضر به گذشت نيستند. در ادامه اين جلسه قاضي با تفهيم اتهام قتل عمد به پدرام از او خواست در جايگاه بايستد و از خود دفاع كند. متهم به قتل اتهامش را پذيرفت اما ادعا كرد تصميمي براي ارتكاب قتل نداشته و اين كار را در دفاع از شرافتش مرتكب شده است.

نوجوان 17 ساله ادامه داد: من دو سال بود كه در كارگاه پرده‌دوزي رسول كار میكردم. يك روز او به من شربتي تعارف كرد كه من بعد از نوشيدنش بيهوش شدم. چند ساعت بعد وقتي به هوش آمدم فهميدم صاحب‌كارم مرا مورد اذيت و آزار قرار داده است. به او اعتراض كردم اما فهميدم او از اين كارش فيلمبرداري كرده است. رسول من را تهديد كرد اگر در اين باره با كسي صحبت كنم فيلم را منتشر میكند و من هم مجبور شدم ساكت باشم اما اين پايان كار نبود و او چند مرتبه ديگر هم اين كار را تكرار كرد. نمیدانستم بايد در اين شرايط چه كار بكنم. از طرفي میترسيدم اين ماجرا را براي كسي تعريف كنم. مجبور بودم اين شرايط را تحمل كنم تا اينكه يك روز با رسول صحبت كردم او قول داد ديگر آزارم ندهد.

 پدرام ادامه داد: مدتي گذشت و همه ‌چيز به روال عادي برگشته بود تا اينكه يك روز صاحبكارم گفت براي تخليه بار بايد به يك ساختمان نيمه‌كاره برويم. من ديگر به آن روزهاي تلخ فكر نمیكردم و همه حواسم به كار بود تا اينكه وقتي به ساختمان نيمه‌كاره رسيديم فهميدم دو مرد ديگر هم آنجا هستند. رفتار رسول مشكوك بود. هيچ باري براي تخليه كردن نبود. خيلي ترسيده بودم و نمیدانستم رسول چه نقشه‌يي دارد اما چند دقيقه بعد فهميدم او میخواهد همراه دو مرد غريبه به سراغ من بيايد. به همين دليل با او درگير شدم. او میخواست هر طور شده نقشه‌اش را اجرا كند و من هم وقتي خودم را در تنگنا ديدم براي دفاع از شرافتم چاقو كشيدم و ضربه‌يي به رسول زدم. با اينكه زخمي شد اما او هم چاقو كشيد و میخواست من را بزند ولي چاقو را از دستش گرفتم و چند ضربه ديگر زدم و فرار كردم. در بين راه دو چاقو را در يكي از ميدان‌هاي شهر انداختم و خودم را مخفي كردم.

در ادامه اين جلسه عبدالصمد خرمشاهي، وكيل مدافع پدرام در جايگاه ايستاد و در دفاع از او گفت: همه شواهد و قرائن موجود در پرونده از جمله پرينت مكالمات و پيامك‌هاي رد و بدل شده بين موكلم و مقتول نشان میدهد مقتول مدت‌ها پدرام را مورد آزار و اذيت قرار داده و بارها او را تهديد كرده است.

اين موضوع از سوءنيت مقتول حكايت دارد و نشان میدهد نوجوان 17ساله در دفاع از شرافتش اين قتل را مرتكب شده است. خرمشاهي در ادامه به قانون جديد مجازات اسلامي استناد كرد و گفت: اصل دفاع كردن موكلم كاملا محرز است و طبق ماده 302 قانون جديد مجازات اسلامي اگر بحث دفاع محرز باشد، حتي اگر اين دفاع متناسب با عمل مقتول نباشد، قصاص منتفي است و متهم به ديه يا تعزير محكوم میشود.

بنابراين به عنوان وكيل‌‌مدافع متهم خواستار صدور حكم شايسته در اين خصوص هستم. در پايان اين جلسه پدرام بار ديگر به جايگاه فراخوانده شد تا براي آخرين مرتبه از خود دفاع كند.

 او گفت: باور كنيد من نمیخواستم صاحبكارم را بكشم و اگر مجبور نبودم دست به اين كار نمیزدم. رسول دو سال زندگیام را سياه كرده بود و در اين مدت بارها از خدا مرگ خواستم ولي اين اواخر او قول داد ديگر كاري به كارم نداشته باشد.

فكر میكردم همه‌چيز درست شده است اما او باز هم میخواست مرا مورد آزار و اذيت قرار دهد. او دو سال مرا مورد آزار و اذيت قرار میداد، من هم او را كشتم. در پايان اين نشست قضات دادگاه وارد شور شدند و قرار است به زودي راي خود را در اين‌باره اعلام كنند.

> مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید

 

این خبر را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا