دکتر حسین ارجمند

إنَّ الله َیُحِبُّ المُحترفَ المومنَ «خداوند؛ کارگر مومن را دوست می دارد»/پیامبر اکرم«ص»

کارگران ؛بازوان پرتوان وقدرتمند جامعه محسوب می شوند که چرخ های تولید، با همت والای ﺁن ها به گردش در می ﺁیدو نقشی بس عظیم ،در پیشبردجامعه به سوی قله های ﺁرمانی سعادت ایفا می کنندودر عین حال ،همواره از محروم ترین و ستمدیده ترین اقشار جامعه محسوب می شوند که در طول تاریخ، مشقت ها و رنج های زیادی  را به جان خریدند و مورد استثمار و بهره کشی زورمداران و زرپرستان قرار گرفتندو کمتر با نگاه احترام ﺁمیز به ﺁن ها نگریسته شده است.

دست های پینه بسته و زمخت کارگران و رنج هایی که در چهره شان نهفته است ،حکایت از مظلومیت ومحرومیتی می کند که در این قشر وجوددارد و ﺁن ها در طاقت فرساترین و دشوارترین شرایط کار می کنند تا جیب های سیری ناپذیر زورمداران را هرروز ،پرتر از دیروز کنند .

ﺁن ها، سرمایه عمر و جوانی خود را ،در پای طمع پایان ناپذیر, زر اندوزان سلاخی می کنند و حق هیچ گونه اعتراضی هم به ﺁن ها داده نمی شودواگر کارگر ستمدیده ای ،فریاد اعتراض سر دهد بلافاصله از کار بیکار می شود وانبوه جویندگان کار ،به سرعت جای اورا پر می کنند و باز این چرخه استثمار و برده کشی ،به راه می افتد ودر زیر چرخ دنده های فولادین ﺁن ،حقوق کارگران خرد و خمیر می شود و اهریمن فقر و تنگدستی، خانواده هایشان را می بلعد وراه رسیدن به ﺁرامش و ﺁسایش را بر ﺁن ها می بندد.

کارگری ،که چندین ماه دستمزدش پرداخت نشده است با چه چیز باید شکم زن وبچه اش را سیر کند؟ ﺁیا می تواند در زیر فشار تورم و گرانی ، کمر راست کند ؟ﺁیا با تعیین این حداقل دستمزدها، تصویب کنندگان این مصوبات، می توانند زندگی خودرا بگذرانند؟ چگونه می تواند به چهره های معصوم ومنتظر کودکان خود بنگرد و خواسته های ﺁن ها را بداند ونتواند ﺁن ها را برﺁورده سازد؟

 ﺁیا کسانی که حقوق های میلیونی می گیرند ودم از خوش بینی و مثبت اندیشی می زنند، می توانند با حقوق اقشار ﺁسیب پذیر، امرار معاش کنند؟ﺁیا کارفرمایان و متصدیان امور  که ﺁوازه عدالت طلبی ﺁن ها، گوش فلک را پرکرده است،می توانند یک هزارم درد ورنجی که کارگران بر دوش می کشند ،را احساس کنند؟ﺁیا مدعیان عدالت و منادیان دیانت، که خود را عاشقان سینه چاک مولای متقیان«ع» معرفی می کنند واقعا در مقام عمل هم به ﺁن شهید عدالت اقتدا می کنندو شب ها، با شکم های گرسنه سر به بالین می گذارند تا خودرا در درد دردمندان و رنج رنجبران شریک بدانند؟

ﺁیا کوته اندیشان نو کیسه، که به طور تصادفی, سوار بر مرکب مراد شده اند و چهار نعل در حال تاخت وتازند می توانند گریه های فقر و بدبختی را در شب های اندوه بشنوند یا این که چون کافران، همه را به کیش خود می پندارند و جامعه را ،گلستانی تصور می کنند که پرندگان رفاه و ﺁسایش، بر شاخسار درختان زندگی در حال نغمه سرایی هستند؟ﺁیا برای این خواب زدگان، گوش شنوایی باقی مانده است تا ناله های فقر را از سینه های غبار ﺁلود اندوه بشنوند؟

در خاتمه به سخنانی از جبران خلیل جبران در مقام  ومنزلت کارگر بسنده می کنم«از میان تمام مردم ،کارگررا دوست دارم چون او برای ما خانه های مجلل می سازد در حالی که خودش، در کلبه های محقر زندگی می کند.وبرای ما لباس های زیبا می بافد در حالی که فرزندانش، لباس های کهنه و مندرس می پوشند و اورادوست می دارم چون بسیار خجالتی است و وقتی که دستمزدش را می دهی قبل ازاین که تو از او تشکر کنی او از تو تشکر می کند»


  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا