شدت برف چنان زیاد شده بود که امید کمی برای رسیدن بهموقع برای گفتوگو وجود داشت؛ خیابانهای سئول هم سفیدپوش شده بودند و جای پای عابرانی که از شدت سرما تندتند قدم برداشته بودند کاملا هویدا بود. با عجله از سر کوچه سوم، که ماشینهایش حسابی برفپوش شده بودند، به ته آن رفتیم و سراغ آقای تاج را گرفتیم. خوشبختانه برف، بیش از آنکه فکرش را کنیم کمک کرد؛ مهدی تاج که حالا دفتر علی کفاشیان، رئيس سابق فدراسیون را گرفته بود بیش از ما اسیر برف شده بود. قرارهای قبلی رئيس فدراسیون هم به دلیل همین بارش غیرمنتظره سرجای خودش باقی مانده بود و میشد حدس زد که مصاحبه قطعا تأخیر دارد. تاج با ورودش میهمانهای زیادی را پذیرا شد. کمتر پیش میآید که روز پنجشنبه رئيس تازه فدراسیون فوتبال، که تلاش کرده از زمان ورودش به این ساختمان کمتر با رسانهها گفتوگو کند، اینقدر شلوغ باشد. بعد از یک ساعت، او خودش را به اتاق علی کفاشیان رساند که درست کنار اتاق رئيس فدراسیون قرار دارد. روبهرویمان نشست و از خاطرات قدیمیاش درباره «شرق» گفت. تلاش میکرد با گرمی صحبتهایش، سردی هوا و البته انتظار و تأخیر بهوجودآمده را گرم کند. تسبیحی قهوهایرنگ را دانهدانه میشمرد و همانطور به حرفهایش ادامه میداد. دفترچه یادداشت کوچکی هم در دست داشت که گویی فهرست کارهایی را که قرار بود در آن روز برفی انجام دهد، در آن یادداشت کرده. خاطراتش از «شرق» که تمام شد، دوباره برخاست، عذرخواهی کرد و گفت پنج دقیقه دیگر برمیگردد؛ باز هم میهمان ناخوانده دیگری برایش آمده بود. اندکی بعد آمد و دعوت کرد به دفترش برویم. پشت به پنجرهای نشست که برف پشت شیشههایش مشغول باریدن بود. پیراهن صورتی با کتوشلوار سرمهای کمی چهرهاش را بشاشتر نشان میداد. مهدی تاج شروع نکرده، قول گرفت حرفهایش در سالنامه منتشر شود تا دیگر همکارانمان در روزنامهها و خبرگزاریها گله نکنند. به قولی که به او دادیم عمل کردیم و گفتوگوی مفصل آن روز برفی را برای سالنامه گذاشتیم. آنچه در اینجا میخوانید خلاصهای از آن گفتوگوی بلند است.
آقای تاج به عنوان سؤال اول از روز ثبتنام شروع کنیم. چه شد که تصمیم گرفتید برای ریاست فدراسیون فوتبال کاندیدا شوید؟
واقعیت این است که من اصلا قصدی برای آمدن نداشتم. این حرف را برای اولینبار است که میزنم. روز آخر در همین اتاق (ریاست فدراسیون) نشسته بودیم که آقای کفاشیان آمدند و گفتند قصد شرکتکردن در انتخابات را ندارند. این حرف را هم جدی زدند. در نهایت جمعبندی کردیم و به اینجا رسید که گفتند آقای تاج شما بروید در انتخابات شرکت کنید. این حرفها مربوط به آخرین روز بود و ساعت ٩ شب هم آخرین مهلت برای اسمنویسی. آقای کفاشیان به جلسهای در وزارت ورزش یا جایی دیگر رفته بودند که من هیچوقت نفهمیدم کجا بود... بعد که برگشتند، گفتند برای شرکت در انتخابات نامنویسی نمیکنند.
یعنی بعد از بازگشت از آن جلسه بود که گفتند قصدی برای شرکتکردن در انتخابات ندارند؟
بله، بله. ما تا آخرین لحظات هم همینجا (در دفتر) بودیم. قرار شد ایشان بروند (به جلسه) و بیایند و کارهای ثبتنامشان را انجام دهند، چون مدارکشان را هم آماده کرده بودند. وقتی برگشتند، گفتند ثبتنام نمیکنند. جمعبندی شد که من ثبتنام کنم، ولی صحبتهای زیادی کردیم و گفتم که من آمادگی چنین کاری (ثبتنام برای ریاست فدراسیون) را ندارم. اصلا از صبح که از خانه بیرون زده بودم، قصدی برای شرکتکردن در انتخابات ریاست فدراسیون نداشتم. در نهایت مخالفت شد و بعد مدارک جور شد و کارهای ثبتنام من صورت گرفت.
و آنجا بود که سناریوی معروف «پوتین- مدودف» در فدراسیون فوتبال شکل گرفت. درست است؟
طبیعی بود که بعد از اتفاقات پیشآمده، برای بعضیها چنین ذهنیتی پیش بیاید که حالا که آقای کفاشیان نیامده، به جایش تاج آمده است؛ ضمن اینکه در میان خودمان هم صورتمسئله اینچنین نبود، چون آقای کفاشیان به افراد دیگری هم گفته بودند که بیایید و کاندیدای ریاست فدراسیون فوتبال شوید.
بااینحال تصور میکردید که راحت رأی بیاورید و به عنوان رئيس فدراسیون فوتبال انتخاب شوید؟
به نظر خودم بله؛ طبیعتا میتوانستم چنین نتیجهای را پیشبینی کنم؛ حالا با چند رأی بیشتر یا کمتر. حتی همین حالا هم که رئيس شدهام ،به نظرم کاملا طبیعی است.
چرا چنین فکری میکنید؟
چون اگر قرار باشد کسی رئيس فدراسیون فوتبال شود، بالاخره باید گذشتهای در فدراسیون، هيئتها و مدیران باشگاه و موارد مشابه داشته باشد. این موضوع درباره آینده هم صدق میکند و اینطور نیست که فقط الان باید چنین باشد. بالاخره باید هيئتها و باشگاهها چنین کاندیدایی را بشناسند. شرایط برای کسی که قرار است از بیرون این مجموعه وارد شود، خیلی سخت میشود. این موضوع فقط مربوط به فدراسیون فوتبال نیست و در هر حوزهای صدق میکند. به همین خاطر است که میگویم میتوانستم نتیجه انتخابات را پیشبینی کنم.
شما از فدراسیون کفاشیان به ریاست رسیدهاید؛ میشود گفت که شباهتهای کاری دارید؟
آقای کفاشیان توانمندیهای بسیار زیادی دارند و درمجموع مرد بسیار شریفی هستند، ولی ما ویژگیهای کاملا متضادی داریم. ایشان آدم بسیار آرام و خونسردی هستند، یعنی «دقیقا» برعکس من. آنهایی که با من کار کردهاند، میدانند که من عکس این ماجرا هستم؛ یعنی اگر کسی چیزی بگوید و همین امروز جوابش را ندهم، شب خوابم نمیبرد. [لبخند میزند] اگر کسی چیزی گفت باید جوابش را بدهم و پاسخگو باشم. ضمن اینکه من جدی و شاید خیلی جدی هستم. اگر بخواهم مثالی برای این جدیبودنم بزنم، همین بحث جوانگرایی در لیگ است که اگر جدی نبودیم هرگز چنین اتفاقی نمیافتاد. باشگاهها را مجبور به استفاده از بازیکنان جوان کردیم و حالا ماحصلش را در تیمملی و باشگاههای پرسپولیس و استقلال و بقیه تیمها بهخوبی میبینیم. البته این را هم بگویم که در عین جدیت، آدم پرحوصلهای هم هستم؛ روز اولی که آمدم، خیلیها منتظر بودند تغییرات گستردهای انجام بدهم و بقیه هم بگویند چه آدم پرقدرتی. بااینحال من باحوصله تلاش کردهام بدون شتاب، التهاب، کنش و واکنش کارم را انجام دهم. در پاسخگویی جدی هستم، ولی در این موارد کاملا پرحوصلهام.
ولی شروع کار شما با آقای کفاشیان یکی نبود؛ ایشان به قول خودشان «اشتباهی» وارد فوتبال شدند و شناختی نداشتند، ولی شما از دل این مجموعه انتخاب شدید و دستی بر آتش داشتید. البته درست هم روزهایی انتخاب شدید که فدراسیون فوتبال کلی مشکل داشت: از استعفای کیروش گرفته تا بقیه موارد...
روزی که آمدم، کیروش التهاب زیادی داشت و نگران بود. او استعفایش را نوشته بود و به کیروش قول داده بودند که استعفا را میپذیرند. تقریبا کار با کیروش تمام شده بود، ولی ما دوباره با هم نشستیم و صحبت کردیم و به توافقاتی رسیدیم و قولهایی دادیم که در شرایط بد اقتصادی باید به آنها عمل میکردیم. درمورد بازیکنان هم سعی کردیم حقوحقوقشان را پرداخت کنیم و برای آنها پرواز چارتر بگیریم و اتوبوس مجهز و مدرن تدارک ديديم. غیر از این مورد درباره تیمملی دوباره مشکل لباس داشتیم. آن زمان بحث «جیووا» بود که با این برند به مشکل خورده بودیم و ماجرای خوبی رخ نداده بود. بههرحال ما که آمدیم کمی زمان داشتیم و با حل این مشکل لباسهای آدیداس را گرفتیم که فکر میکنم پیشتر فقط یکبار قبل از انقلاب این برند تن بازیکنان تیمملی رفته بود. مورد دیگری هم که همه دربارهاش میدانند ماجرای «ایفمارک» است که قبل از انتخابات بحثهایش شروع شد و وقتی رسیدم باید این موضوع را هم سروسامان میدادیم.
خب این موارد، موضوعاتی بود که حل شدند. چه کارهایی در این زمان دوست داشتهاید انجام بدهید که یا نشده یا اینکه پروسه انجامش کند پیش رفته است؟ اصولا چه موانعی بر سر انجام چنین کارهایی بوده است؟
ما چند هدفگذاری داشتهایم؛ نه من بلکه هر رئيس فدراسیون فوتبالی که اینجا باشد باید این موارد را در اولویت بگذارد؛ مهمترینش این است که تیمهای ملیاش به جام جهانی برود، چون محصول فرایند لیگ و اتفاقات فوتبالی همین صعود تیمهای ملی به جام جهانی است. تیمملی جوانان تقریبا ١٦ سالی میشد که به جام جهانی نرفته بود. در رده نوجوانان هم که ماجرا مربوط به زمانی است که خودم آن موقع مدیر تیمهای ملی بودم. در این راه هم البته موانعی داشتیم. موضوعی که الان میتوانم دربارهاش حرف بزنم مربوط به بازیهای انتخابی تیمملی جوانان است که در بحرین بود و شورای برونمرزی به ما برای سفر به این کشور مجوز نمیداد. نهایتا با رایزنیها و دستور خود من، تیم جوانان به بحرین رفت که الحمدالله هیچ اتفاقی نیفتاد، ولی اگر میافتاد «تکه بزرگهمان» گوشمان بود! [میخندد] یعنی اگر یکی از بچهها در این کشور گم میشد یا اتفاق دیگری میافتاد، واقعا دردسر زیادی میکشیدیم، چون نه مسئول فرهنگی داشتیم نه رایزن سیاسی؛ نه سفارت داشتیم، نه کنسول... هیچی نداشتیم. آنجا رفتیم و بالاخره هم جواز ورود به جام جهانی را گرفتیم که اتفاق بسیار خوبی برای فوتبال بود. نوجوانان و فوتسال هم کارهایشان خوب بود و فوتسال که کار استثنایی کرد و سوم جهان شد. بااینحال حتما میدانید که پیشانی فوتبال تیم بزرگسالان است و ما برای رسیدن به جام جهانی کار سختی داریم. حالا اگر تیمملی به جام جهانی نرود، تمام فعالیتهای دیگرمان در حوزه فوتبال ناتمام باقی میماند.
ولی شاید موضوع ادامهدار «حق پخش تلویزیونی» پرچالشترین کار شما در این مدت بوده است...
کار سختتری که در این مدت داشتهایم، موضوع حق پخش تلویزیونی است؛ درست است. من یک مثال در این مورد میزنم و امیدوارم مثال خوبی باشد؛ شما یک تاکسی را در نظر بگیرید که باید ١٠ هزارتومان در روز درآورد و ١٠ هزارتومان هم خرج کند: بنزین، روغن و خرج خانه و چنین مسائلی. حالا بیایند و به این تاکسی بگویند که ٧٠ درصد مشتریها را مجانی سوار کند، یعنی با ٣٠ درصد درآمد صددرصد کارهایش را بچرخاند؛ یعنی باید با سه هزارتومان این امورات را بگذراند. خب این تاکسی بالاخره یک روز میایستد. فوتبال کشور هم دچار چنین اتفاقی است؛ در بقیه کشورها ٧٠ درصد درآمد از محل حق پخش تلویزیونی است که حالا به ما گفتهاند نمیتوانید این پول را داشته باشید و باید «مجانی» سوار کنید. یعنی اگر من همه درآمدها را خوبِ خوبِ خوب داشته باشم، میشود ٣٠ درصد هزینهها. حالا شما ببینید رقبای ما چگونه اداره میکنند، ما چگونه؟ کره با ١٦٧ میلیون دلار به صورت مصوب، آن هم بدون درنظرگرفتن حق پخش تلویزیونی، فوتبالش را اداره میکند. حالا همین ١٦٧ میلیون را ضربدرچهار کنیم، میشود چیزی نزدیک به ٦٠٠ میلیارد تومان!
الان اشارهتان به ٥٠ میلیارد تومان بودجهای است که برای فوتبال در نظر گرفته شده است؟
بله؛ و این ٥٠ میلیارد را باید ٤٩ قسمت کرد. این ارقام اصلا قابل مقایسه با چین، قطر و بقیه نیست.
ولی مصوبه جدید ورزش در این مورد کمککننده بوده است؛ نه؟
امسال (١٣٩٥) سه اتفاق خوب افتاد که یکی از آنها مسئله حق پخش بود. مجلس با «حق پخش» مخالف بود و اگر تصویب میشد، احتمالا شورای نگهبان رد میشد. امسال مسیر را تغییر دادیم و مجلس انصافا به ما کمک کرد. ما به کمیته تلفیق رفتیم و بحث کردیم که خوشبختانه بحثمان رأی آورد. آنجا گفتیم تصور کنید در تلویزیون صد تومان میگیرند و یک لیوان را تبلیغ میکنند، ولی وقتی همین لیوان قرار است بین دو نیمه بازی پرسپولیس و استقلال تبلیغ شود، آن وقت هزار تومان میگیرند و همان لیوان را تبلیغ میکنند. ما به مجلس گفتیم این دیگر حق ماست؛ این ارزشافزوده را ما ایجاد کردهایم؛ ما فوتبال را ایجاد کردهایم، داورش را گذاشتهایم و مسابقه را برگزار کردهایم. بههرحال این مورد در قانون اساسی هم آمده که هر ارزشافزوده و تلاشی به خود فرد برمیگردد. صداوسیما هم آنجا صحبتش را کرد و خوشبختانه حق به ما داده شد. البته این را هم بگویم که صداوسیما اینجا دیگر همکاری کرد و مورد «ارزشافزوده» را پذیرفت. مجلس گفت اینجا دیگر بحث «حق پخش» نیست و بحث «ارزشافزوده» است؛ یعنی اینکه این پول را دارید از فوتبال میگیرید، پس پول فوتبال را بدهید.
البته تا آنجا که میدانیم این مصوبه شد «حق ورزش» و قرار نیست همهاش به فوتبال برسد...
این هم کاری بود که وزارت ورزش انجام داد، ولی این موضوع دیگر خیلی «خوشخیم»تر است و شخص آقای سلطانیفر بهشدت به حوزه فوتبال کمک کرده و به نظر من شناخت بسیار خوبی از فوتبال دارند. مورد دومی که باید به آن اشاره کنم، همان موضوع ارزشافزوده ٢٧دهم درصد است؛ مجلس مصوب کرده این مقدار پول که نزدیک به هزارو ٣٠٠ یا هزارو ٤٠٠ میلیارد تومان میشود، به ورزش برسد که از این مبلغ میتواند ٢٠٠ تا ٣٠٠ میلیونش سهم فوتبال باشد. بحث سوم هم بحث مالیات در این حوزه بود که هر سه مصوبه، مصوبات بسیار عالی برای ورزش و بهویژه فوتبال است.
شما در موارد متعددی به اولویتدادن به تیمملی و کلا فوتبالملی اشاره کردید. به همیندليل است که الان سازمان لیگ دیگر به حاشیه رانده شده و مثل زمانی که خود شما در آنجا حضور نداشتید، خبرساز و تأثیرگذار نیست؟
قبلا سازمان لیگ تنهبهتنه فدراسیون پیش میرفت و از روابط عمومی گرفته تا بقیه موارد را برای خودش داشت؛ آن زمان چنین فضایی طلبیده میشد. الان اینطور نیست که سازمان لیگ کوچک شده یا به حاشیه رانده شده باشد؛ مأموریتهایش به قوت خودش باقی است و کار خودش را میکند. فقط درباره موارد اقتصادی است که الان یک کمیته اقتصادی تشکیل دادهایم که این موضوع را داریم به مجمع ارجاع میدهیم. بههرحال میطلبد که بخشهای اقتصادی فوتبال یکجا متمرکز باشد: پول پیراهنها، توپ، تبلیغات محیطی، مصوباتی که در بالا دربارهاش صحبت کردیم و ... باید بنشینیم ١٠ تا ١٢ آییننامه برایش بنویسیم. درباره سازمان لیگ همانطور که گفتم کوچک نشده، فقط بخشی از فعالیتهایش در سازمانها پخش شده است. به نظرم سازمان لیگ الان در مسیر خوبی قرار گرفته و کارش را بهدرستی انجام میدهد. زمانی بود که ما دو هفته به دو هفته برنامه لیگ را اعلام میکردیم ولی الان این برنامه سالبهسال اعلام و مشخص میشود که چه تیمی در چه هفتهای و چه تاریخی به مصاف رقیبش میرود.
اجازه بدهید تا همینجا که بحث کمیتههای اقتصادی مطرح شده، به بحث تقریبا مرتبطی اشاره کنیم. یکی از چالشهایی که فدراسیون کفاشیان در دو سال آخر با آن دستوپنجه نرم میکرد، بحث «فساد در فوتبال» بود. آقای تاج، فساد در فوتبال وجود دارد؟ اگر بله، راهی برای مقابله با آن اندیشیده شده است یا نه؟
فساد در فوتبال مثل فساد در جامعه است. سؤال من از شما این است که به نظر شما فساد در جامعه وجود دارد یا نه؟
بله، وجود دارد...
پس فساد در فوتبال هم مثل فساد در جامعه است؛ وجود دارد. جایی که شهرت و پول باشد، فساد هم به دنبال میآورد. حالا قانونگذار جاهایی را برای مقابله با این فساد پیشبینی کرده است. درحوزه ما هم کمیته اخلاقی برای رسیدگی به این موارد تشکیل شده که با جدیت به کارش ادامه میدهد و موارد را بررسی میکند. در فوتبال از وزارت اطلاعات هم به کمک کمیته اخلاق آمدهاند که باید به نوبه خودم تشکر کنم. ضمن اینکه همزمان، دادسرا هم در این مورد دارد کمک میکند و بازرسی کل کشور هم به این موارد کمکی باید اضافه شود. میخواهم بگویم چنین کنسرسیومی برای مقابله با این پدیده تشکیل شده است. حالا موضوع به جایی رسیده که برای مقابله با فساد فراخوان شده که هر کسی هر موردی دارد، بیاورد و مطرح کند؛ با دلیل و مدرک بیاورد تا رسیدگی شود. اگر در این میان کسی دلسوز باشد باید مدارکش را رو کند تا با این پدیده مقابله شود. ضمن اینکه باید فضای امنی را هم ایجاد کنیم تا افراد بتوانند حرفهایشان را بزنند. این فضا را هم دستگاههای نظارتی باید درست کنند. اگر کسی قرار شد حرفی درباره فساد یک مجموعه بزند، فردای آن روز با آن فرد برخوردی صورت نگیرد.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
پنجشنبه 28,مارس,2024