عزیزان من؛ حاکمان و مدیران نباید خود فعّال اقتصادی و تاجر باشند. چرا که در چنین صورتی اولاً؛ فرصت های کشور احتکار می شود‌، انحصار درست می شود، رانت خواری توسعه می یابد و بی عدالتی و فقر گسترش پیدا می کند. ثانیاً؛ توده های مردم له می شوند و فرصتِ فعالیت و خدمت و سازندگی از آنان گرفته می شود. ثالثاً پایه های اقتصاد سست و آسیب پذیر می شود.

یزدفردا "دکتر محمود احمدی نژاد  که دیروز به  شهرستان بافق سفر کرد ه بود در جمع مردم بافق سخنرانی کرد . 

به گزارش یزدفردا "متن کامل سخنان دکتر احمدی نژاد در این برنامه به شرح ذیل می باشد:

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیه

خداوند بزرگ را سپاسگزارم که توفیق حضور در این جلسه ارزشمند و زیارت شما مردم مومن، پر ثمر و انقلابی را عنایت فرمود. مردمان دیار بافق، مردمانی عمیقاً پاک، پرتلاش، قانع، با صفا و دوست داشتنی هستند. مردمانی با دستانی پربرکت که با عشق، ایمان و اندیشه دل کویر را به سرزمینی با طراوت برای زندگی و بالندگی مبدّل کرده‌اند. منطقه بافق دیار فرهنگ و پاسداری از مرزهای هنر و اندیشه نیز بوده و بزرگانی را تقدیم ایران عزیز کرده است. میلاد با سعادت حضرت فاطمه معصومه(ع) را تبریک عرض می نمایم. در این روز عزیز این مجلس به یاد و نام شهیدان بر پا شده است و بهترین کار، تبیین اهداف و آرمان های انقلاب عظیمی است که شهیدان و ایثارگران همه وجود خود را فدای آن کردند.

عزیزان من؛ آرمان اصلی، احیاء حقوق ملت ها و اصلاح ساختارهای مدیریت و حاکمیت جهان در جهت حاکمیت مردمی و الهی صالحان است. در این جمع باشکوه و در ادامه مباحث قبلی می خواهم درباره جایگاه و حقوق مردم و حکومت های مردمی و غیر مردمی صحبت نمایم. از دیدگاه انقلاب اسلامی، همه امور متعلق به مردم و برای مردم و در خدمت مردم تعریف می شود. مردم صاحب انقلاب و مالک همه امور کشورند. مردم مالک سرزمین، ثروت و حتی خود دولت و حکومتند. مردم حق دارند همه امور را تعیین کنند و مطالبه نمایند. همه امور اعم از سیاست گذاری، برنامه ریزی و اجرا، توزیع منابع و فرصت ها و حقّ تصمیم گیری های ریز و درشت متعلق به مردم است و مردم صاحب اختیار آنند. خداوند اینگونه قرار داده است. به نوعی می توان بیان کرد که فلسفه بیعت مردم با امامِ جامعه نیز در همین حقیقت نهفته است. و نتایج تمام برنامه ریزی ها باید در زندگی مردم مورد ملاحظۀ جدّی قرار گیرد. اما در طول تاریخ، شیاطین، مستکبران و طاغوت ها تلاش کرده اند مردم را از این حقوق خدا دادی محروم نمایند. به طور کلی حکومت ها را می توان به دو دسته تقسیم کرد که هرکدام دارای ویژگی ها و آثاری در زندگی اجتماعی ملّت ها هستند.

گروه اول: حکومت های غیر مردمی و غیر الهی

گروه دوم: حکومت های مردمی و الهی

در حکومت های غیر مردمی و غیر الهی، پایه اصلی حکومت بر چند اصل استوار است. بدون این اصول، حاکمان غیر مردمی امکان حاکمیت و تداوم آن را از دست می دهند که به اختصار به شرح برخی از آنها می پردازم:

اول: کار برای خود و منافع خود

دلهای این حاکمان از عشق به انسان ها و ارزش های الهی و انسانی کمتر بهره می برد. در این حکومت ها، حاکمان به دنبال سهم خواهی و تامین منافع خود از حکومت اند. اینان دوره حاکمیت را فرصت و غنیمتی برای بهره مندی های شخصی، حزبی و خانوادگی می شمارند و کمتر جایگاهی برای مردم و حقوق مردم قائل اند. حتی وقتی شعار مردم و یا حقوق مردم را سر می‌دهند هدف اصلی آنها جلب آراء و تحکیم مواضع قدرت و ادامه بهره برداری های شخصی و گروهی است. در نگاه اینان مردم در بالاترین حدّ، عامل رسیدن آنان به قدرت و نهایتاً یک برگ رای هستند که به هر ترتیب و ترفندی باید به نفع آنان به صندوق رای ریخته شود و بعد نقش آنان پایان پذیرد تا انتخابات بعدی.

دوم: بی اطلاع نگه داشتن مردم ار مهمّات امور

پنهان کاری و محروم کردن مردم از آگاهی نسبت به مسائل و جریانات جاری از مهم ترین پایه های استقرار حاکمیت های غیر مردمی است. از دید اینان هرچه مردم بی اطلاع تر و دورتر از اخبار و اطلاعات اصلی و واقعی باشند، فرصت برای اداره جوامع مهیاتر و کار مدیریت و حکمرانی آنان آسان تر است. امام (ره) فرمودند:” در جلسات خصوصی کاری کنید و حرفی بزنید که در برابر مردم نیز بتوانید از آن دفاع کنید.” و رهبری انقلاب نیز فرموده اند که مواضع من در جلسات خصوصی همان است که در جلسات عمومی می گویم. متاسفانه امروزه متن اکثر مذاکرات و مطالب و تصمیمات حکومت ها و مدیریت ها حتی در موارد معمولی به بهانه امنیت به صورت سرّی و خیلی محرمانه و دور از دسترس مردم است.

این در حالی است که همه امور متعلق به مردم و مربوط به سرنوشت مردم است و خود این حاکمان غیر مردمی مسئول نا امنی در جهان هستند. کسانی که مردم را نامحرم می دانند در واقع خودشان نامحرمانی هستند که با ترتیبات به ظاهر قانونمند بر مصادر امور مدیریت های جهانی قرار گرفته اند.

سوم: ضعیف نگه داشتن و تحقیر مردم و تضعیف خودباوری و عزّت مردم

اصولاً مردم ضعیف و تحقیر شده که به اصطلاح، هشتشان گرو نه شان است. فرصت و امکان پرداختن به امور اجتماعی و مشارکت و دخالت و نظارت مؤثر بر امور را ندارند. به زعم حاکمان غیر مردمی، اداره کردن مردمان ضعیف، تحقیر شده و نیازمند آسان تر است و آنان می توانند سیاستهای غیر مردمی خود را بهتر پیش ببرند. به همین دلیل ترجیع بند برنامه ریزی های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی حاکمان غیر مردمی‌، تضعیف و تحقیر مردم و ناتوان نشان دادن آنان و تلاش برای از بین بردن خودباوری و عزّت نفس و اعتماد عمومی مردم است. آنان مردم را غیر شجاع، منفعت طلب و منزوی می خواهند.

اینان در پاسخ به سوال مردم از امور مهم می گویند سیاست را چه به مردم کوچه و بازار و بعضاً مردم را تمسخر می کنند و می گویند راننده، کارگر، کشاورز، کسبه خرد و کارمند جزء نباید در امورات دخالت کنند. به زعم آنان این اقشار توان فهم مسائل مهم را ندارند. در حالیکه عموماً با رای همین مردم بر کرسی صدارت می نشینند.

چهارم: ایجاد اختلاف بین مردم و دسته دسته کردن و درگیر کردن آنان با یکدیگر

ایجاد اختلاف و درگیری بین مردم و دسته دسته کردن مردم لازمه بقاء و تداوم حکومت های غیر مردمی است. آنان از مردمان متّحد و شجاع و حق طلب واهمه دارند. اصولاً کار مستکبران، طواغیت و فرعونیان، تضعیف مردم است. تضعیف وحدت و توان اقتصادی و سیاسی و فرهنگی مردم زیربنای حکومت های غیر مردمی است. اما در حکومت های الهی و مردمی شرایط کاملاً عکس است.

به برخی اصول حاکمان مردمی و الهی اشاره می کنم:

اول: آگاهی و کمال جویی مردم

اصولاً حاکمیت ارزش های انسانی و الهی جز بر پایه آگاهی مردم و کمال جویی و حق طلبی آنان امکان پذیر نیست. هرچه مردم آگاه تر و حق طلب تر باشند، استقرار توحید، عدالت، آزادی و دیگر ارزش های الهی و انسانی آسانتر و بهتر انجام می شود. اصولاً مردم آگاه و حق طلب هستند که به دنبال عدالت و آزادی و کرامت و پیشرفت و عزّت اند. حاکمان مردمی دائماً ضمن پاسداشت حریم و حرمت مردم، فرصت های آگاهی و کمال جویی و حق طلبی را توسعه می دهند و از آن به عنوان حق استقبال می کنند.

برنامه ها و ساختارها را به گونه ای طراحی می کنند که شجاعت، عدالت خواهی و کمال جویی مردم را حمایت کنند و توسعه دهند. حکومت های مردمی دائماً مردم را در جریان امور و تصمیمات و جزییات قرار می دهند و از توان اندیشه، اراده و قدرت ملّت در راه تحقق اهداف ملّت و تامین منافع ملت بهره می برند.

دوم: قدرت، کرامت و برخورداری و رفاه مردم

اصولاً قدرت، کرامت، پیشرفت و رفاه یک ملّت حاصل جمع قدرت، کرامت. رفاه و پیشرفت آحاد مردم است. در نگاه حاکمان مردمی و الهی، هرچه تک تکِ مردم قدرتمند تر، با کرامت تر، مرفه تر و بی نیازتر باشند، جامعه و ملّت عزیزتر و قدرتمند ترند و اداره جامعه در جهت آرمان های انسانی و الهی آسانتر خواهد بود. حاکمان الهی و مردمی قدرت مردم را قدرت خود می شمارند و اصولاً خود تبلور قدرت مردمِ خود هستند نه چیز دیگر.

سوم: عدالت طلبی، مشارکت جویی و وحدت مردم

از نگاه این حاکمان مردم هر چه عدالت طلب تر و نسبت به مسائل اجتماعی حساس تر، مداخله گرتر و متّحدتر باشند اهداف جامعه و آرمان های الهی و انسانی بهتر محقق می شود. در این نگاه مردم اساس و ولی نعمت هستند و هرچه بیشتر در صحنه باشند جامعه بهتر و روانتر و کامل تر اداره می شود. در این نگاه، حکومت چیزی جز برآیند مشارکت و اراده جمعی آحاد جامعه نیست و تفرقه و بی‌تفاوتی سمِ مهلک است. حتّی بی تفاوتی و انفعال یک نفر نیز مهم است و جامعه به همان اندازه در دسترسی به آمال و آرمان ها ضعیف می شود. همه این اندیشه ها و منش ها به این دلیل است که حاکمانِ مردمی و الهی از خود مردم، عاشق مردم و خدمتگزار مردمند.

عزیزان من؛ به وضع امروز دنیا نگاه کنید. حاکمانی که از دل مردم، عاشق مردم و محصول اراده و خواست مردم‌اند را با دیگر حاکمان مقایسه کنید. نظرات امام و رهبری را ببینید. مدیران، حاکمان مردمی و الهی شانی جز خدمتگزاری برای خود قائل نیستند. اما مدیران غیر مردمی خود را برتر از مردم و تافته جدا بافته می دانند. غرور و تکبّر آنان را مست می کند و به خود حق می دهند دست به هر کاری ولو بر خلاف نظر مردم بزنند. اغلب مشکلات جهان ناشی از حضور و تحمیل مدیران و حاکمان غیر مردمی و غیر الهی بر ملّت ها است.

عزیزان من؛ حاکمان و مدیران نباید خود فعّال اقتصادی و تاجر باشند. چرا که در چنین صورتی اولاً؛ فرصت های کشور احتکار می شود‌، انحصار درست می شود، رانت خواری توسعه می یابد و بی عدالتی و فقر گسترش پیدا می کند.

ثانیاً؛ توده های مردم له می شوند و فرصتِ فعالیت و خدمت و سازندگی از آنان گرفته می شود.

ثالثاً پایه های اقتصاد سست و آسیب پذیر می شود.

و امّا آن اقتصادی که صرفاً بر پایه فکر، توان مالی و منافع عده‌ای معدود پایه گذاری شود، آسیب پذیر و نامتعادل و لرزان است. آن اقتصادی که بر پایه فکر و توان و تلاش و خلاقیّت آحاد مردم بنا می شود، مستحکم و رشد یابنده و پایدار خواهد بود.

متاسفانه نظام سرمایه داری که در اصل نظام سرمایه داران است این نکته بدیهی را انکار می کند. عده ای نیز اندر فواید حاکمیت سرمایه داران و به خصوص سرمایه دارانِ خیلی بزرگ و متّکی کردن کل اقتصاد به چند نفر، تئوری پردازی می‌کنند و سعی می‌کنند بدون توجه به مضرّات بی شمار سرمایه داری صرفاً معدود فواید ناپایدار آن را تبلیغ نمایند. مگر حاکمیت ایالات متحده آمریکا و یا دولت های اروپایی موفق بوده اند؟

حاکمانی که خود تاجرند به خود اجازه می دهند به دیگر کشورها حمله کنند، اقتصاد دیگر ملّت ها را تضعیف و منابع آنان را غارت کنند. آنان حتی مردم خود را هم قربانی منافع خود می کنند. به وضع دنیا نگاه کنید، نظام سرمایه داری چه بلایی بر سر مردم آورده است. حتی در آمریکا و اروپا توده های مردم مستضعف اند و در سیاست های اصلی نقشی ندارند. منافع جنگ ها، چپاول ها و تفرقه افکنی ها متعلق به عدّه ای خاص و مضرّات و تبعاتِ منفی آن برای عموم مردم دنیا از جمله مردم آمریکا و اروپا است. حتی در بحران های اقتصادی و سیاسی ناشی از مدیریت های غیر مردمی منافع در جیب عده ای خاص و خسارت ها از جیب مردم است.

باید مراقب بود که جامعه به دو طبقه اقلیت برخورداران و اکثریت محرومین تقسیم نشود. حاکمان غیر مردمی برای استحکام حکومت خود خفقان ایجاد می کنند، به مردم فشار وارد می کنند، دائماً محدودیت ایجاد می کنند و مردم را از صحنه حذف می کنند. گرچه مردم سالاری یک دستاورد ارزشمند بشری است لیکن در دموکراسی های موجود به خصوص دموکراسی های حزبی، اساس کار بر حذف تدریجی مردم از صحنه های اصلی است. همه این ها به خاطر آن است که حاکمان غیر مردمی از دل مردم و برای مردم و عاشق مردم نیستند. خود را خدمتگزار نمی دانند بلکه حاکم و برتر می‌پندارند و این همان اندیشه، تکبّر، غرور و ادعای شیطان است.

حاکمان باید خداخواه، کمال جو و عدالت طلب و در این مسیر پیشتاز باشند تا از کمال جویی و عدالت طلبی مردم استقبال کنند. حاکمان مردمی و الهی فرصت خدمتگزاری را بالاترین لطف خداوند و بهترین ثروت می شمارند و حتی ثانیه ای از آن را به دنیا طلبی و ثروت‌اندوزی نمی آلایند. این حاکمان کبر و خودخواهی را زیر پا می گذارند و عاشقانه خدمت می کنند چنانکه شاعر شوریده و عارف رهیده وحشی بافقی می فرماید:

ای عَلَم کبر بر افراخته
تاج تواضع ز سر انداخته
خاک ره مردم آزاده باش
بر صفت خاک ره افتاده باش
خاک صفت راه تواضع گزین
خاکی و از خاک نباید جز این

حاکمان الهی و مردمی عاشق حق هستند و به همین خاطر عاشق مردمند. عشق موتور حرکت است. در جای دیگر می فرماید:

مدار زندگی بر چیست بر عشق
رخ پایندگی در کیست در عشق
ز خود بگسل ولی زنهار، زنهار
به عشق آویز و عشق از دست مگذار
به عین عشق آنکو دیده وَر شد
همه عیب جهان پیشش هنر شد
هنر سنجی کند سنجیدۀ عشق
نبیند عیب هرگز دیدۀ عشق

در جای دیگر می فرماید:

خوشا عشق و بلای عشق بازی
دل ما و ‌جفای عشق بازی
خوش‌آن راحت‌که دارد زحمت عشق
مبادا هیچ دل بی زحمت عشق

از خدای متعال می خواهم که دعای این عارف نامی را در حق همه ما مستجاب فرماید آنجا که می فرماید:

الهی سینه ای ده آتش افروز
در آن سینه دلی وان دل همه سوز
هر آن دل را که سوزی نیست دل نیست
دل افسرده غیر از آب و گل نیست

جا دارد از عزیزانی که دعوت کردند و این مراسم را برگزار کردند خانواده معظم شهیدان، جانبازان و آزادگان، مسئولین محترم حسینیه و مسئولان محترم شهری و بسیج عزیز تشکر نمایم.

خدایا؛

حاکم اصلی، عاشق مردم و عدالت گستر حقیقی را برسان.

او را به دست مردم حاکم کن.

به واسطه او همه زیبایی ها را حاکم و زشتی ها را زائل کن.

ملّت ایران را به قلّه عزّت و پیشرفت برسان.

بدخواهان او را منکوب کن.

جوانان ما راحفظ و مشکلات آنان را برطرف فرما.

رهبری‌گرانقدر انقلاب در سایه عنایات امام عصر(عج)‌ مویّد و محفوظ بدار.

سر بلند و عزیز باشید

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا