به نوشته وبگاه «هیل» دونالد ترامپ در سخنرانی تند علیه «هیلاری کلینتون» که امروز (چهارشنبه) صورت گرفت، از اتخاذ برنامه صد روزه در دولت خود به عنوان ریاست جمهوری آمریکا خبر داد.
ترامپ قبل از سخنرانی امروز خود نسخهای ازاظهارات و اقدامهای خود را به عنوان رییس جمهور احتمالی آمریکا در وبگاه تبلیغاتی خود منتشر ساخت . ترامپ در این اقدام آنچه را که قرار است در اولین دوره صد روزه کاری در دولت انجام دهد، در خروجی وبگاهش قرار داد.
برخی اقدامهای پیشنهادی وی شامل تغییر قوانین مهاجرتی، انتخاب قضاتی که قانون اساسی را رعابت نمایند ، برداشتن محدودیت بر تولید انرژی و برخی موارد دیگر هستند.
بر اساس این گزارش، رئیس جمهوری منتخب پرو روز گذشته (سه شنبه) در پاسخ به سئوال یکی از خبرنگاران محلی به شوخی گفت که اگر نامزد جمهوریخواهان در انتخابات آتی پیروز شود، 'اره ای بر می داریم و روابط را قطع می کنیم.'
وی با اشاره به پیشنهاد ترامپ در مورد ساختن دیوار در مرز مکزیک نیز گفت: 'او می خواهد که بین آمریکا و آمریکای لاتین دیوار بکشد و مکزیک را مجبور به تامین هزینه های آن کند. این زیاده خواهی نیست؟'
کوزینسکی 77 ساله دهها سال در آمریکا شاغل بوده و همسرش نیز آمریکایی است. روز سه شنبه باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا در تماسی تلفنی، پیروزی او را در انتخابات ریاست جمهوری پرو تبریک گفت.
کوزینسکی در انتخابات پرو 50.12 درصد و رقیبش کیکو فوجی موری 49.88 درصد آرا را به خود اختصاص داده اند.
به گزارش فارس، دونالد ترامپ، نامزد احتمالی حزب جمهوریخواه در انتخابات آینده ریاستجمهوری آمریکا بامداد چهارشنبه، توافق ایران و بوئینگ برای خریداری هواپیما را بهانه حمله به هیلاری کلینتون، نامزد احتمالی حزب دموکرات قرار داد.
بر اساس گزارش هاآرتص، ترامپ گفت که «توافق هستهای فاجعهبار با ایران»، مقدمهچینی هیلاری کلینتون برای معاملات تجاری با ایران بوده است.
دفتر تبلیغات ترامپ در بیانیهای گفت: «ایران بزرگترین حامی تروریسم است و بدون توافق هستهای فاجعهبار ایران نمیتوانست با بوئینگ وارد معامله بشود.»
ترامپ علاوه بر این مدعی شد که شرکت بوئینگ بین 1 تا 5 میلیون به تبلیغات کلینتون کمک کرده است.
وی گفت: «این هم نمونه دیگری از سبک حکمرانی کلینتون با عنوان 'پول بده تا بازی کنی' است. او با دشمنان خارجی ما، تا زمانی که آنها جیبهایش را پر پول کنند، معامله خواهد کرد.»
فرارو- اگر کلینتون پیروز شود، همسرش در چهار سال آینده چه میکند؟
به گزارش فرارو به نقل از نیوزویک، هیلاری کلینتون هماکنون نیز تاریخسازی کرده است؛ بهعنوان اولین زنی که در یک حزب سیاسی مهم نامزد ریاست جمهوری ایالت متحده آمریکا شده است. اینیک چالش تاریخی است، اما اگر پیروز شود فوراً با معضل آزاردهنده دیگری روبرو میشود: همسرش در چهار سال آینده چه باید بکند؟ سؤال بزرگ "با بیل چه کنیم؟" از آغاز مبارزات انتخاباتی کلینتون در ستاد او وجود داشته. کسی جوابی ندارد. تنها چیزی که از آن مطمئنیم این است که بیل قدرتمندترین همسر اول در تاریخ آمریکا خواهد شد؛ و بهاحتمالزیاد موفقترین یا مخربترین.
باوجود محبوبیت بیل در میان آمریکاییها و مردم سراسر جهان، بازهم بسیاری از مسائل و رسواییهای هیلاری کلینتون برایش مشکلساز خواهد بود. ویلیام جفرسون مدیر اصلاحات رفاهی هیلاری زندگی را برای بسیاری از فقیران بدتر کرد. اصلاحات عدالت کیفری او بسیاری از سیاهپوستان را پشت میلههای زندان انداخت و سازمان جمعآوری نقدیاش بهظاهر درگیر تضاد و تعارض منافع بود. بدون شک نامزد حزب جمهوریخواه در بحثهای رودررو از این مسائل برای حمله به هیلاری استفاده خواهد کرد.
اگر هیلاری در ماه نوامبر پیروز شود، با اولین کاخ سفید تغییر جنسیت داده روبرو میشویم. پرسش "با بیل چه کنیم" آنقدر بحثبرانگیز و پیچیده است که یک گروه مشاور در حال کار روی آن هستند.
چه کسی گلها را میچیند؟
همه در واشنگتن او را "بیل" صدا میزنند. زمانی که کلینتونها در مراسمهای رسمی وارد شوند، گویندگان آنها را چه خطاب خواهند کرد؟ آقایان و خانمها: خانم و آقای رئیسجمهور آمریکا؟ رئیسجمهور کلینتون و رئیسجمهور کلینتون سابق؟
ویلیام سیل مورخ کاخ سفید به نیوزویک گفت: "کسی که رئیسجمهور آمریکا شده باشد، همیشه این لقب را با خود خواهد داشت. من فکر میکنم بیل در محافل رسمی و در عموم همان آقای رئیسجمهور خواهد بود؛ و اگر هیلاری رئیسجمهور شود، آنها رئیسجمهور کلینتون و آقای کلینتون خطاب خواهند شد."
زمانی که فهمیدند بیل را چه خطاب کنند، این سؤال پیش میآید که او را کجا قرار دهند. املاک کاخ سفید محدود است و تخصیص آن بسیار سنتی است: ضلع غربی کاخ همیشه برای آقایان و ضلع شرقی برای خانمها بوده است. کسانی که بیل را میشناسند میدانند که او به دفتر قدیمی همسر رئیسجمهور در ضلع شرقی نخواهد رفت. اما نمیتواند دفتری در مجاورت "دفتر بیضی" داشته باشد زیرا آن دفتر برای معاون اول است.
زمانی که کلینتونها در کاخ سفید مستقر شوند، بعید است که بیل "مدیریت امور کاخ" را بر عهده بگیرد. این وظیفه بزرگ از قدیم بر عهده زنان بوده و شامل فعالیتهای رسمی و غیررسمی زیادی میشود (از خوشامدگویی همسران رهبرانی که برای دیدار به کاخ میآیند تا برنامهریزی و میزبانی بسیاری از رویدادها و مراسم کوچک و بزرگ در باغ یا کاخ) که در برنامه روزانه بانوی اول کشور قرار دارند.
ملانی ورویر رئیس کارکنان هیلاری کلینتون در دهه 1990 به نیوزویک گفت: "بانوی اول نقش و وظایف مهمی دارد و باگذشت زمان این مسئولیتها بیشتر شده و احتمال دارد در سالهای پیش رو از این هم بیشتر شود." اما وظیفه مدیریت امور کاخ سفید همیشه بر عهده یک زن نبوده. لقب "بانوی اول" تا قبل از مری لینکلن وجود نداشت و در دولت کندی به شهرت رسید؛ گرچه جکی کندی از این لقب متنفر بود. تا زمان ریاست جمهوری ویلیام هوارد، کارکنان و رابطهای اجتماعی کاخ سفید یک مرد را برای این سمت ترجیح میدادند. شاید هیلاری و بیل برای خود یک پیشخدمت فوقالعاده سطح بالا استخدام کنند تا به چنین مسائلی رسیدگی کند.
یک احتمال دیگر نیز وجود دارد: ممکن است هیلاری مانند بسیاری از زنان شاغل چندوظیفه را بر عهده بگیرد. ایلین کامارک که در دولت کلینتون در کاخ سفید معاون ال گور بود میگوید: "فکر میکنم هیلاری آنقدر زنانه است که بخواهد سری به گلها بزند. این کار برای او از بسکتبال نگاه کردن مردها وقت کمتری میگیرد."
به اشتراکگذاری قدرت: رقابت مثلثی
هیلاری بهصورت نیمه جدی گفته وسوسه شده است بیل را نخستوزیر خود کند. او گفت: "بیل برای این سمت مناسب خواهد بود؛ اما بر اساس قانون اساسی واجد شرایط نیست."
هر کس که بهعنوان نخستوزیر انتخاب شود، بهتر است خودش را برای یک جریان مثلثیِ در حد المپیک آماده کند. حتی قبل از ورود بیل و هیلاری به کاخ سفید در سال 1993، هیلاری و گور دائماً برای جلبتوجه بیل باهم رقابت میکردند و هیلاری همیشه پیروز میشد. زمانی که بیل همسرش را برای تدوین برنامه مراقبتهای بهداشتی ملی انتخاب کرد، حتی با الگور مشورت هم نشد. کلینتونها به گور بیاعتنایی نمیکردند، اما از ابتدا مشخص شد که بیل بدون مشورت با هیلاری درباره هیچچیزی تصمیم نمیگیرد. آن زمان، کارکنان کاخ سفید به شوخی عنوان "دیوان عالی" را به هیلاری داده بودند.
دی دی مایرز دبیر مطبوعاتی بیل کلینتون میگوید: "همیشه میگفتیم با دیوان عالی مشورت شده؟ هر موقع بیل میگفت میخواهد به داخل کاخ برود میفهمیدیم میخواهد با هیلاری مشورت کند و ممکن است با برنامهای کاملاً متفاوت برگردد."
در کاخ سفیدِ هیلاری، بازهم سه آدم بسیار قدرتمند با زیردستان و برنامههایشان وجود خواهند داشت. اما مشاور قدیمیِ کلینتون پال بگالا میگوید این مسئله جای نگرانی ندارد زیرا همسران رئیسجمهورها همیشه قدرت را به دست میگیرند. "بیل و هیلاری بیش از چند دهه است که این مسائل را حل کردهاند: اول بهعنوان همسری حامی و مشاوری غیرقابل تعویض، اکنون بهعنوان وزیر امور خارجهی نزدیک به ریاست جمهوری. حقیقت این است که بیل آدمی است که کنار آمدن با او بسیار آسان است و کارکنان و کادر خانم رئیسجمهور نیز به همین نتیجه خواهند رسید. داشتن اینهمه استعداد در گروه همیشه مشکل است."
کلینتون بهوضوح درباره نقش همسرش صحبت نکرده اما همانطور که خودش گفته قصد دارد او را " از بازنشستگی" خارج کند. درباره ایدهی دادن سمت رسمی به بیل عدم توافق وجود دارد. کامارک میگوید: "بهطورکلی اعتقاد بر این است که دادن مسئولیت به هیلاری در زمان ریاست جمهوری بیلکار اشتباهی بود و امیدوارم هیلاری هم همانند دو رئیسجمهور گذشته در این زمینه بااحتیاط عمل کند."
هیلاری چند بار درباره برنامههایش برای بیل به گنگی سخن گفته است. اخیراً گفت قصد دارد برای کمک به آمریکاییها در یافتن شغل او را به کار بگیرد. در جریان مبارزات مقدماتی در کنتاکی گفت او را مسئول احیای اقتصاد خواهد کرد؛ مخصوصاً در شهرها و مناطقی که به چشم نمیآیند. در جریان مبارزه در کارولینای شمالی در سال گذشته، گفت که همسرش در میان "بهترین مشاورانی که میتواند داشته باشد" خواهد بود. زمانی که از او سؤال شد آیا بیل سمت ویژهای خواهد داشت پاسخ داد: "به خاطر دستاوردهایی که در دولت همسرم حاصل شد، بهخصوص درزمینهٔ افزایش درآمدِ همه مردم و نجات بسیاری از فقر، حتماً این کار رو خواهم کرد."
بیل کشور را به وضعیت اقتصادی خوبی رساند: با بودجهای متعادل، 22.7 میلیون شغل جدید و 7.7 میلیون فقیر کمتر از زمانی که سوگند ریاست جمهوری یادکرد. بیل نگرانیهای زیادی برای افراد بیکار دارد. یکی از دستیاران سابق کلینتون میگوید: "مردم اعتقاددارند بیل میتواند در آپالاشیا فرصت شغلی ایجاد کند. تقریباًهمه باور دارند که او به افراد بیکار اهمیت میدهد."
ران فورنیر نویسنده مجله ملی معتقد نباید اینگونه حرفها را جدی گرفت. تصور میکنم هیلاری از حضور فعال بیل سخن میگوید تا نقشی در جمعآوری رأی داشته باشد. او میگوید: "فکر میکنم به نظرسنجیها نگاه کردند و دیدند که هیلاری در آستانه شکست در کنتاکی قرار دارد و بیل همیشه در این ایالت محبوب بوده است."
هیلاری همچنین پیشنهاد کرده بیل را "به مأموریت اعزام میکنم... زیرا او در انجام و به ارمغان رساندن کارها به نفع آمریکا منحصربهفرد است." برخی نزدیکان کلینتون در گفتگو با نیوزویک ابراز کردند بیل میتواند سفیر خوبی برای خاورمیانه باشد و این حرکت شانس دوبارهای به او برای حل مناقشه اسرائیل- فلسطین خواهد داد. اما این مسئله بر این فرض است که بیل کلینتون هنوز هم انرژی بیحدوحصر موردنیاز برای دیپلماسی پیچیده این منطقه را دارد.
بیل از زمانی که خیابان 1600 پنسیلوانیا را ترک کرد، از طریق سخنرانیهایش از سال 2001 تا 2012 صد و چهار میلیون دلار درآمد داشته و یک سازمان خیریه جهانی احداث کرده که در طول یک دهه حدود سه میلیارد دلار کمک جمعآوری کرده است. این سازمان با ایدز مبارزه کرده، به زنان و دختران در کشورهای فقیر و محروم آموزش داده و به مردم در بلاهای طبیعی مانند زلزله کمک کرده است. بیل کلینتون اعلام کرده که در صورت راهیابی همسرش به کاخ سفید دیگر سخنرانی پولی نمیکند، اما نه او نه هیلاری اعلام نکردهاند از نقش خود در سازمان کلینتون دست میکشند.
اگر او سازمان و شغلی در خارج از کاخ سفید دستوپا کند، اولین همسر رئیسجمهوری خواهد بود که خارج از کاخ کار میکند. اما دیگر مردان اول در سراسر جهان در خانه نمانده و به پذیرایی از همسرانشان بعد از کار مشغول نشدهاند. همسر مارگارت تاچر، دنیس، یک تاجر میلیونر بود و به همسرش درباره مسائل مالی و اقتصادی مشورت میداد. همسر صدراعظم آلمان آنجلا مرکل نیز یک شیمیدان و استاد تمام دانشگاه هومبولت برلین است که گفته میشود مراسم آغاز به کار همسرش را از آزمایشگاه خود نگاه کرد.
احتمالاً کلینتونها از این مقایسه خوششان نمیآید، اما آنها شباهت زیادی با گروههای زنوشوهری در آمریکای جنوبی دارند. در دهههای 1940 و 1950 خوان و اوا پرون آرژانتینی یک گروه سیاسی درستوحسابی بودند: زمانی که خوان رئیسجمهور بود، همسرش وزیر کار و بهداشت و درمان بود. سپس اولین حزب سیاسی زنان را تأسیس کرد و قبل از مرگ بر اثر سرطان در سن 33 سالگی، برای ریاست جمهوری نامزد شد. آخرین رئیسجمهور آرژانتین، کریستینا الیزابت فرناندز کرشنر پس از شوهرش نستور کرشنر به ریاست جمهوری رسید.
این چشمانداز که بیل موقعیت خود در بنیاد کلینتون را حفظ کند برخی از حامیان هیلاری را عصبانی میکند و مخالفانش بهمحض ورود او به کاخ سفید درخواست تحقیق درباره این بنیاد میکنند. سه میلیارد دلار این سازمان مملو از تضاد منافع با رهبرانی است که به مسائل حقوق بشر میخندند. برخی از اهداکنندگان اصلی این بنیاد تجاری هستند که از درهایی که بیل کلینتون از منابع غنی کشورهای درحالتوسعه برای آنها باز کرد، به اینجا رسیدهاند.
ازنظر قانونی بیل میتواند حتی با پیروزی همسرش نیز بنیاد کلینتون را اداره کند؛ زیرا او یک کارمند فدرال نیست. اما برخی شرکتهای آمریکایی تحت قوانین فساد خارجی متهم شدهاند که به آنچه بنیاد کلینتون از ثروتمندان میخواهد شباهت دارد: در خیریههای مرتبط با سیاستمداران شرکت کنید.
اما زمانی که کاخ سفید را ترک کردند، بیل اولین رئیسجمهوری بود که به اتهام رابطه جنسی نامشروع با یک کارآموز استیضاح شد. هیلاری پشت همسرش ایستاد؛ اما عصبانی بود. گزارشهای متعددی از دعوا و جیغ در کاخ سفید منتشر میشد که در برخی از آنها هیلاری همسرش را زخمی میکرد. ران کسلر میگوید یکبار هیلاری کتابی را به سمت بیل پرتاب کرد که به او نخورد و به سر مأمور حفاظت اصابت کرد. گویا هیلاری با کتاب بر سر رئیسجمهور ضربه زده بود؛ اما بیل اعلام کرد به درب حمام برخورد کرده است.
رویای فمینیستها اینگونه بود که هیلاری از شر بیل خلاص شود و تنها به کاخ سفید برود و ثابت کند رئیسجمهور به مرد اول نیازی ندارد. اما هیلاری باهمسرش ماند و برای این کار رنج کشید؛ هم از لحاظ شخصی و هم حرفهای. نقشی که برای زنان به قدمتِ کتابهای مقدس است. هر تصمیمی که هیلاری برای بیل بگیرد انقلابی خواهد بود؛ گرچه خود او اینگونه نیست.
به گزارش ایرنا از تارنمای هیل، ترامپ ساعاتی پس از قطع همکاری با رئیس ستاد خود به فاکس نیوز گفت: 'ما موفقیت چشمگیری داشتیم و به نظرم کوری آدم محشری است.
رئیس پیشین ستاد ترامپ پس از برکناری با سی ان ان گفت و گو کرد. ترامپ در این باره گفت:'من مصاحبه او را دیدم و به من خیلی لطف داشت.
او گفت که من آدم با استعدادی هستم. او هم فرد خوب و با استعدادی است. کوری دوست من است ولی به نظر من زمان آن فرا رسیده که ستادمان تغییر کند.'
لواندووسکی در مصاحبه با سی ان ان از عملکرد خود در ستاد ترامپ دفاع کرد و گفت که کدورتی میان او و ترامپ وجود ندارد. وی افزود: 'ستادی جمع و جور و متحد داشتیم و در رای گیری های حزبی به خوبی عمل کردیم. به نظر من در آینده برخی از همان برنامه را در پیش خواهیم گرفت ولی مسیرمان اندکی متفاوت خواهد بود و نحوه فعالیتمان تغییر خواهد کرد.'
هنوز خبری در مورد رئیس جدید ستاد انتخاباتی ترامپ منتشر نشده است. در نظرسنجی ها، هیلاری کلینتون با 45 درصد از ترامپ 39 درصدی پیش است.
به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری آنادولو، سیاستهای پیشنهادی دونالد ترامپ، نامزد جمهوری خواهان در انتخابات آتی ریاست جمهوری آمریکا چون ساخت دیواری در آمریکا و مکزیک، شکنجه مظنونان تروریستی و خانوادههایشان و همچنین ممنوعیت ورود مسلمانان به آمریکا در کنفرانس سالانه اندیشکده "مرکز امنیت جدید آمریکایی" در واشنگتن مورد اشاره جو بایدن، معاون رئیس جمهور این کشور قرار گرفت.
بایدن در این اظهارات گفت: درخواست ترامپ درباره ممنوعیت ورود مسلمانان و هدف قراردادن آمریکاییهای مسلمان منعکس کننده سیاست ترس و عدم سازش است.
معاون رئیس جمهور آمریکا از سیاست خارجه پیشنهادی کاندیدای جمهوری خواهان در انتخابات آتی ریاست جمهوری این کشور انتقاد و آن را نشان دهنده "عدم امنیت یک گردن کلفت" توصیف کرد.
او افزود: 1.4 میلیارد مسلمان در جهان وجود دارد برخی عبارتهایی که میشنوم اعتبار مسلمانان را زیر سوال برده و همه آها را تندرو قلمداد میکند.
بایدن در این اظهارات بدون نام بردن از ترامپ گفت: اگر ما دیواری بسازیم و به نزدیکترین همسایهمان بیاحترامی کنیم به سرعت شاهد از بین رفتن شرایط فعلی خواهیم بود که با بازگشت خوانش ضد آمریکایی و شکل گیری یک شکاف ویرانگر در سراسر نیم کره غربی جایگزین میشود.
وی تاکید کرد، رهبری آمریکا در جهان براساس توانایی این کشور در زندگی کردن براساس آرمانها و ارزشهایش است و این یک اشتباه بزرگ و جدی است اگر که آمریکا به شرکای خود توهین کند.
بایدن در این باره اظهار کرد: استفاده از تاکتیکهای دشمن یعنی استفاده از شکنجه برای کشتن خانوادههای بیگناه و بمباران بدون دقت غیرنظامیان نه تنها نقض ارزشهای ماست بلکه به شدت به امنیت ما آسیب میزند.
وی ادامه داد: اجرای سیاست وحشت و تعصب مانند ممنوعیت ورود مسلمانان به کشور یا تروریست نامیدن تمامی اعضای یک جامعه مذهبی، شرایط آمریکا به عنوان بزرگترین دموکراسی تاریخ جهان را زیر سوال میبرد.
بایدن در ادامه از سیاست اوباما در قبال سوریه حمایت کرده و آن را مطابق با هدف مورد نظر و در جهت منافع آمریکا خواند.
این انتقادات بایدن به همراه انتقادات کارتر و اوباما به طور غیرمنتظره علیه ترامپ مطرح شده است.
کارتر نیز در همین کنفرانس گفت: فرماندهی نیروهای آمریکایی با همپیمانانش از مدتها پیش در سراسر جهان همکاری میکند و نقش حیاتی دارد.
وی افزود: همپیمانان ما در سراسر جهان در کنار ما ایستادند و با ما بارها با آنها در افغانستان، عراق، سوریه و داعش جنگیده و میجنگیم.
کارتر بدون اشاره به نام ترامپ گفت: او اجازه دادن به ژاپن و کره جنوبی را برای گسترش سلاحهای هستهایشان بررسی خواهد کرد به جای اینکه به آمریکا برای حمایت از آن علیه کره شمالی و چین تکیه کند.
اوباما نیز از سیاستهای تجارتی ترامپ انتقاد کرد. اوباما در کنفرانس وزارت تجارت آمریکا این اظهارات را مطرح کرد.
ترامپ پیش از این و پس از حملات سن برناردینوی کالیفرنیا در ماه نوامبر خواهان ممنوعیت ورود مسلمانان به آمریکا شد و این موضعش را هفته گذشته پس از حمله اورلاندو فلوریدا تکرار کرد.
فرارو- مایکل هیرش| چهره تروریسم در حال تغییر است. و منتقدان معتقدند مبارزه با آن بسیار کند است.
به گزارش فرارو به نقل از پولیتیکو، اگر عمر متین را به قول ترامپ تربیتشده و شاگرد "اسلام افراطی" و همانطور که داعش تأیید کرد "یکی از سربازان خلافت" در نظر بگیریم، باید بگویم از جنبه ایدئولوژیکی مهره تأثیرگذاری نبود. متین قوانین و دستورات اسلام را با جدیت دنبال نمیکرد و به نظر نمیرسید اطلاعات زیادی درباره آنچه اسلامگرایان "راه درست" میخوانند، داشته است. طبق گفته جیمز کامی رئیس اف. بی. آی، در دو سال اخیر متین هم به داعش و هم حزبالله اعلام وفاداری کرده بود- بااینکه حزبالله دشمن قسمخورده داعش است و در سوریه به همراه بشار اسد با داعش مبارزه میکند. یکشنبهشب که در اورلاندو 49 نفر را کشت، در آخرین دقایق و با تردیدی آشکار وفاداری خود به رهبر داعش ابوبکر البغدادی را اعلام کرد. متین دو بار با 911 تماس گرفت؛ دفعه اول تماس را قطع کرد تا طبق دستور داعش به تروریستهای خودجوش، قبل از شروع کشتار وفاداری خود را به گروه اعلام کند.
بر اساس گفتههای اطرافیان و خانوادهاش، متین فردی بسیار ناسازگار و احتمالاً یک هوموفوبیِ از خود متنفر بوده است که شدیداً الکل و مواد مصرف میکرد، با مردها قرارهای عاشقانه میگذاشت، بهطور مداوم به کلوپی که بعدها به آنها حمله کرد رفتوآمد داشت و از یک اپلیکیشن ملاقات همجنسگراها استفاده میکرد- این رفتارها از یک سرباز وفادار اسلام انتظار نمیرود.
بله، متین یک تروریست بود- اما چه نوع تروریستی؟ او هیچ ارتباطی با داعش یا القاعده نداشت؛ او دستورهای عملیاتی از خارج کشور دریافت نمیکرد، او برای آموزش از کشور خارج نشده بود و مسیر قابل پیشبینی افراطگرایی را طی نمیکرد. درواقع، به نظر میرسد متین نسبت به یک آمریکایی آشفته دیگر اوضاع بهتری داشته ( متولد خانهی ترامپ در منطقه کوینز نیویورک) که سرشار از نفرت و خشم غیرقابلکنترل است- نمونهای از فردی که مقامات قانونی آن را یک مجرم خشن توصیف میکنند که برای اقداماتی که درماندهی ارتکاب آنهاست، به دنبال توجیه و نفوذ بیشتری میگردد.
آیا امکان داشت متین قبل از حمله دستگیر شود؟
منطقی نیست که تصور کنیم دستگاههای اجرای قانون در آمریکا میتوانند هر تروریستی را شناسایی و متوقف کنند. اما شاید غیرقابلتوجیهترین نکته درباره بزرگترین حمله مسلحانه در تاریخ آمریکا این باشد که چگونه فردی که قبلاً سه بار توسط اف. بی. آی بازجویی شده بود بدون جلبتوجه اسلحه و مهمات بخرد و سپس بیش از صد نفر را با آن تهدید کند.
او زیر نظر اف.بی.آی بود زیرا نظراتی موافق با تروریستها ابراز کرده و به همان مسجدی رفته بود که بمبگذار انتحاری منار محمد در آن دیدهشده بود و در سال 2014 در سوریه سربازان دولت را منفجر کرد. اما هفته گذشته جیمز کامی اعلام کرد که اف. بی. آی "هیچ ارتباطی" میان این دو فرد نیافته بود. اینیکی از دلایلی بود که اف. بی. آی تحقیقات راجع به او را ادامه نداد: عدم وجود "ارتباط". کامی اشاره کرد که نگرانیهای اف. بی.آی راجع به متین زمانی از بین رفت که فهمیدند متین ازدواجکرده، صاحب فرزند شده و توانسته شغل ثابتی پیدا کند.
رویکرد این سازمان در برخورد با تیمورلنگ سارنایف که در ماراتون بستون بمبگذاری کرد نیز به همین شکل بود. او نیز توسط اف.بی.ای بازجویی شده بود؛ اما آزاد شد و تنها از او خواسته شد که خروج از کشور را به آنها اطلاع دهد- انگار خروج او از کشور تنها مسئلهای بود که باید نگرانش باشند و آنطور که به نظر میرسد گمرک آمریکا در انجام این کار نیز موفق نبود.
زمانی که از کامی پرسیده شد آیا مأموران اف. بی.آی باید اقدام متفاوتی در برابر متین میکردند پاسخ داد: "تا الان جواب صادقانه من این است که اینطور فکر نمیکنم." اما برخی کارشناسان قانونی شدیداً با این حرف مخالفاند. به نظر میرسد شواهد قابلتوجهی وجود دارد که اف. بی.آی در درک ماهیت در حال تغییر تروریسم کُند بوده و توان کافی برای مقابله با مهارت داعش در جذب افراد آسیبپذیر را نداشته است. این منتقدان میگویند از حوادث تروریستی بوستون و اورلاندو کاملاً مشخص است که اف. بی.آی و سازمان اطلاعاتی آمریکا هنوز درگیر جنگ قدیمی هستند که در آن "افراطگرایی" از الگوی مشخصی پیروی میکرد (مثل ریش داشتن، دعا و نمازخواندن بیشازحد) و یکی از نشانههای تروریست بالقوه ارتباط سازمانیافته با گروههای تروریستی و برنامه برای خروج از کشور است.
لورنزو ویدینو مدیر برنامه افراطگرایی در مرکز دانشگاه جرج واشنگتن در زمینهٔ امنیت ملی و سایبری میگوید: "رفتن به دنبال ارتباط مجرمان با گروههای تروریستی و پیگیریِ سنتی پرونده با روشهای قدیمی در ذات این سازمان قرار دارد؛ با سؤالاتی نظیر: با چه کسی ملاقات کردی؟ با چه کسانی حرف زدی؟" ویدینو معتقد است" اف.بی.آی بیش از حد بر ارتباطات و لینکهای عملیاتی تأکید دارد."
در چند سال اخیر اف. بی.آی شروع به تغییر رویکرد خود نسبت به تروریسم داخلی کرده است. طبق گفته جان کوهن که از سال 2009 تا 2014 مسئول هماهنگی امور ضد تروریستی در سازمان امنیت داخلی بود، " اوضاع با دو سه سال قبل فرق کرده؛ اف. بی.آی راه قدیمیتری را برای سنجش پتانسیل افراطگرایی افراد دنبال میکرد و مانند الان به دیگر جنبههای رفتاری مانند سوابق مدرسه یا تجربه یک طلاق خشونتآمیز توجهی نمیکردند. "
اما روند تغییرات بهاندازه کافی سریع نیست. حمله متین و شکست اف. بی.آی در جلوگیری از او نشان میدهد که خطر تروریسم با سرعتی در حال رشد است که مقامات ایالت متحده تاکنون نتوانستهاند به پای آن برسند. القاعده یک نمونه اولیه بود که مردهای جوان را به اردوگاههای نظامی خود در افغانستان و یمن میکشاند و قوانین و کنترل عملیاتی سفت و سختی بر آنها اعمال میکرد. اما در عصر گروهی مانند داعش و رسانههای اجتماعی، کل فرآیند افراطگرایی (بهخصوص برای افراد روانی و تنها که در جامعه پذیرفته نمیشوند) با آنچه درگذشته بود بسیار متفاوت است. این الگوهای رفتاری معمولاً با آنچه اف. بی. آی عادت کرده دنبالش باشد، بسیار متفاوتاند.
برخلاف القاعده، داعش همزمان در ابعاد مختلفی فعالیت میکند. در عراق و سوریه یک ارتش دارد؛ در سراسر جهان نیز ارتشی بالقوه دارد که تا حدودی شبیه تروریستهای کوانتومی هستند؛ آنها نه این هستند و نه آن، اما همزمان هم این هستند و هم آن. آنها یک روز آمریکاییهای بدون سابقه و روز بعد قاتلانی بیرحم هستند. کامی این مسئله را اینگونه توصیف میکند: " اف.بی.آی نهتنها باید در یک انبار کاه دنبال سوزن بگردد، بلکه باید بفهمد کدام بخش کاه ممکن است روزی به سوزن تبدیل شود."
این وظیفه بهمراتب دشوارتر از گذشته شده است. غیرمعقول و شاید نامطلوب است که از مقامات اف.بی.آی و ضد تروریست انتظار داشت که بهجای عمل به دنبال هدف و انگیزه باشند و مانند پیشگوی فیلم "گزارش اقلیت" جرائم آینده را پیشبینی کند. اما مشکل اینجاست که علائم اصلی افراطگرایی چیزی است که دیگر در اردوگاههای آموزشی و یا حتی "از طریق اینترنت" اتفاق نمیافتد. در عوض، به گفتهی مایکل جرمن منتقد اف.بی.آی که سالها بهعنوان مأمور مخفی در این سازمان کارکرده افراطگرایی " گوش به گوش" میچرخد. معمولاً این افراد به دنبال دلیلی برای مشروعیت بخشیدن به افکار و عقایدی هستند که قصد انجام آن را دارند. دراینباره، برخی کارشناسان اجرای قانون میگویند متین اندکی با دیلن رووف فرق داشت که قبل از حمله به یک کلیسای آمریکایی- آفریقایی در چارلستون در ایالت کارولینای جنوبی با نژادپرستان سفیدپوست نشستوبرخاست داشت. او دقیقاً یک سال پیش این حمله را صورت داد و 9 نفر را کشت.
جان کوهن که اکنون در مدرسه عدالت کیفری راتگرز تدریس میکند گفت: "این دقیقاً همان پدیده است. چند ماه قبل از اینکه رووف به کشتار مردم در کلیسا دست بزند، به سمت اهداف افراطگرا و نژادپرستانه سفیدپوستان جذب شد. در مورد او نیز میتوان گفت که هر چه به حمله نزدیکتر میشد، علاقهاش به گروه داعش بیشتر میشد." جرمن نیز موافق است که متین و رووف هر دو از یک قماش هستند. وی میگوید: "همانند دیلن رووف، متین نیز فردی بود که از درون پر از خشم بود و به دنبال راهی برای توجیه و یا گروهی بود که خشم او را بهعنوان عملی صالح و شایسته در نظر بگیرد. این افراطگرایی او بود."
چگونه بفهمیم در ذهن یک تروریست بالقوه چه میگذرد؟
تا الان اف. بی.آی نیازی به این مسئله حس نمیکرد. گرچه سازمان اطلاعات موفق نشد نشانههای حمله یازده سپتامبر را در کنار هم قرار داده و این حمله را پیشبینی کند، اما از آن زمان به بعد در ریشهکن کردن نقشههای تروریستی پیچیده نسبتاً موفق بود است- با کنار هم گذاشتن سرنخهای بهدستآمده از ارتباطات و برنامههای سفر تروریستهای احتمالی. اما پدیده "گرگ- تنها" متفاوت است. این مسئله درزمینهٔ تروریسم داخلی یا جرائم ناشی از خشم و نفرت موضوعی جدید نیست؛ در دهه 1980 سازمان کوکلاکس کلان (سازمانهای همبستهای در کشور ایالات متحده آمریکا درگذشته و امروز میباشد که پشتیبان برتری نژاد سفید، یهودستیزی، نژادگرایی، ضدیت با آئین کاتولیک، بومیگرایی و نفرت نژادی میباشند) "مقاومت بدون رهبر" را تبلیغ کرد و حتی یک کتابچه راهنما برای گرگهای تنهای طرفدار برتری نژادی سفیدپوستان منتشر کرد. اما در مواجه با گرگها تنها در گروههای تکفیری اسلامی، جرمن معتقد است که باید راهکارهای قدیمی بهطور کامل کنار گذاشته شوند.
روابط شخصی و سفرهای خارجی معنای زیادی ندارند، و حتی این تصور که احتمال افراطی شدن فردی با شغل ثابت، همسر و فرزند پایین است نیز باید دور ریخته شود: هم متین و هم زن و شوهر قاتل در سانفرانسیسکو، سید ریزوان فاروک 28 ساله و تشفین ملک 27 ساله که یک دختر ششماهه داشتند، در ظاهر خانوادههایی موفق و منسجم بودند و تمام امکانات لازم برای زندگی خوب را داشتند- اما بازهم به کشتارجمعی دست زدند.
جسیکا استرن از دانشگاه هاروارد که درباره فرآیند افراطگرایی در سراسر جهان مطالعه کرده است میگوید"آنچه بسیار مهم است محیط اطراف مظنون و انگیزههای شخصی اوست." استرن میگوید: "رابطه مستقیم با گروههای تروریستی عامل مهمی در انجام تیراندازیهای دستهجمعی و یا حملات فردی نیستند. ازآنچه اکنون میدانیم، متین یک هوموفوبیک همسر آزار بود که درباره تمایلات جنسی خود مطمئن نبوده و در ایدئولوژی اسلامی توجیهی برای کشتار و ترور پیداکرده بود. چگونه ممکن است تفاوت بین حزبالله وداعش را نداند؟ آنچه پدرش درباره مجازات همجنسگرایان گفت بسیار مهم است- همجنسگرا بودن در نظر این پدر بسیار اشتباه و مفتضح است."
جرمن معتقد است: "بخشی از مشکل این است که اف. بی.آی و سازمانهای اطلاعاتی به این درک ناقصی که از افراطگرایی دارند بسیار وفادارند که تصور میکند روندی بینقص و افسانهای است و قابلیت تشخیص و شناسایی مجرمان را دارد. اینطور نیست. متأسفانه آنچه از تحقیقات علمی فهمیدهایم این است که افراد ممکن است به هر دلیل یا دلایلی به افراطگرایی کشیده شوند. مسیری که این افراد طی میکنند اصلاً قابل پیشبینی نیست."
جرمن افزود: "اف. بی.آی مسیرها و علائم سادهای را برای شناسایی این افراد بررسی میکند. آنها در سال 2006 اعمالی مانند نمازخواندن بیش از حد، لباسهای مذهبی، رفتن به مسجد و ... را در لیست کارهای خطرناک قراردادند. درحالیکه تحقیقات علوم اجتماعی نشان میدهد که این طرز فکر اشتباه است؛ افراطگرایی همیشه یک فرآیند داخلی و ذهنی بوده است."
برخی کارشناسان میگویند راهحل و مدل بهتری برای رویارویی با این خطر جدید وجود دارد- همان روشی که توسط سرویس امنیتی آمریکا برای حفاظت از رئیسجمهور بکار میرود. کوهن میگوید: "باید رویکردی مشابه با سازمان امنیتی آمریکا اتخاذ شود. ترکیبی از اجرای قانون، ارزیابی ریسک و سپس مداخله؛ حتی اگر به بازداشت کسی منجر نشود."
سالهاست که این سازمان برای تأمین امنیت رئیسجمهور تنها به بررسی و پیگیریِ خطرات اکتفا نمیکند. حتی اگر مأموران شخصی فردی را که به فرض پیامی خطرناک در فضای مجازی منتشر کرده است را دستگیر نکنند، بازهم سرویس امنیتی تلاش میکند بفهمد آیا آن فرد بر اساس ویژگیهای روانی و رفتاری در آینده جرمی مرتکب میشود یا نه- مانند نظراتی تهدیدآمیزی که همکاران متین از او شنیده بودند. همچنین سعی میشود درباره آن فرد با مسئولان مذهبی، آموزش و سلامت روان مشورت کنند.
مجله پولیتیکو در ماه مارس گزارش کرد به دنبال اجرای این مدل مداخله در جامعه است- با استفاده از یک مفهوم نسبتاً جدید به نام "کمیتههای مسئولیت مشترک". اما این مدلها هنوز در مراحل ابتدایی قرار دارد و به دلیل دستهبندی قومی و مذهبی افراد بسیار بحثبرانگیزند؛ بهخصوص در میان مسلمانان آمریکا.
اما کوهن میگوید پس از فاجعه اورلاندو مقامات آمریکا چاره دیگری ندارند. "این چیزی است که در هیچیک از گزارشها مرتبط با اورلاندو نمیبینیم. همه تأیید میکنند که مسئله رشد تروریست داخلی بسیار جدی است، اما مبارزه با آن تنها با برقراری ارتباط با جوامع مسلمان حاصل نمیشود. باید رویکردی چندگانه در پیش گرفت... اگر خانواده یا دوستان یکی از این افراد بهموقع خبر دهند، میتوان از برخی وقایع جلوگیری کرد. اما باید برای شروع چیزی وجود داشته باشد، مانند سرویس امنیتی مخفی."
در همین حال گروه تروریستی داعش از مهارت خود برای جذب افراد آسیبپذیر از طریق اینترنت و رسانههای اجتماعی استفاده میکند. این افراد معمولاً جوان و درگیرِ بحران هویتی هستند که در جامعه غربی پذیرفتهنشدهاند؛ جامعهای که متین دریکی از پستهای فیسبوکش آن را "راه کثیف غرب" توصیف کرده بود. معمولاً چنین افرادی از جوامع نابسامان هستند، زمینه مشکلات روانی را دارند و همزمان به دنبال درک و یافتن معانی زندگی هستند. مبلغان داعش این افراد گمراه و بیریشه را با پیامهای دقیق، پیچیده و مداوم به خود جذب میکنند.
در زمینهٔ ایدئولوژی، داعش برای جوانان غربیِ گرسنهی معنویات، حکم فست فود را دارد. حتی تماس سطحی اینترنتی نیز میتواند این جوانان را متقاعد کند که آنها نیز میتوانند در مبارزه با دشمن اسلام نقشی داشته باشند.
مجرم چه یک افراطی اسلامی باشد و چه یک نژادپرست سفید، انگیزه این حملات خشن و اقدام به حمله در فضای عجیب و سمی اینترنت باهم ترکیب میشوند. متین نیز در طول محاصره چهارساعته در کلوپ شبانه، شروع به پست گذاشتن در فیسبوک کرد و اخبار را چک میکرد تا بفهمد توجه را جلب کرده است یا نه.
اف. بی.آی برای همگام شدن با این خطر جدید به مدل جدیدی نیاز دارد. زمانی که سارنایف و متین برای اولین بار بازجویی شدند، سازمان بر رویکرد قدیمیِ بررسی روابط با تروریستها تکیه داشت و زمانی که هیچ نشانهای از رفتار مجرمانه در فرد مظنون نمیدیدند، او را آزاد میکردند. این رویکرد درحال تغییر است. در عصر جدیدِ تروریسم، بررسی سوابق و شواهدی از خشونت خانگی و یا رفتارهای نامنظم و تهاجمی بهمراتب مهمتر و تعیینکنندهتر هستند.
کوهن میگوید: "در دو سال گذشته واحد تجزیه و تحلیل رفتاری سازمان اف. بی.آی به بررسی موشکافانهی افرادی که چنین رفتارهایی دارند را آغاز کردهاند و به این نتیجه رسیدیم که این افراد ویژگیهای روانی مشترکی دارند و بهراحتی تحت تأثیر تبلیغات رسانهای گروههایی مانند داعش قرار میگیرند.
به گزارش فرارو به نقل از لوبلاگ، نژادپرستی پیامدهای مهمی در داخل کشور دارد؛ مانند آسیب به همزیستی و عدالت در جامعه آمریکا. اما پیامدهایی نیز دارد که فراتر از مرزهای آمریکا میرود و همزمان بر منافع آمریکا هم اثر میگذارد. مسلماً اگر ترامپ رئیسجمهور شود این پیامدها بیشتر هم میشود.
بااینحال، برخی از این اثرات تنها به این دلیل است که یکی از دو نامزد ریاست جمهوری چنین حرفهایی میزند. برای همه واضح است که چنین اظهاراتی، برخلاف پیشبینی کارشناسان، به او در پیروزی در انتخابات درونحزبی کمک کرد. همه میبینند که ترامپ برخلاف مشاوره و نظر استراتژیست های سیاسی، از مواضع موردعلاقه خود عقبنشینی نمیکند. با توجه به اینکه ترامپ بارها از نظر و مشاوره کارشناسان سرپیچی کرده و بازهم پیروز شده، آنها دیگر جرئت رد ایدهها و سیاستها او را ندارند.
احتمالاً مهمترین بیانیه درباره آنچه در حال اتفاق است، اظهارات پال رایان رئیس مجلس نمایندگان است که حملات ترامپ به قاضی فدرال مکزیکی تبار را "تعریف کتابیِ یک دیدگاه نژادپرستانه " خواند- این در حالی است که رایان به حمایت از ترامپ برای ریاست جمهوری ادامه میدهد. زمانی که رهبر ارشد و منتخب کنگره آمریکا ماهیت نژادپرستانه اظهارات ترامپ را میبیند و بازهم از نامزدیِ او برای ریاست جمهوری حمایت میکند، بدان معناست که حتی نژادپرستی آشکار هم نباید متضاد باعزت و احترام در نظر گرفته شود.
بازتاب این مسئله در خارج از آمریکا شکلهای مختلفی دارد. یکی از آنها این است که دستهای از افراد که همیشه خطابِ دشمنی و خصومت ترامپ بودهاند اکنون به این نتیجه میرسند که درواقع در معرض خصومت بزرگتری از جانب آمریکا قرار دارند. حتی قبل از ترامپ هم مشکل بزرگی در کشورهای مسلمان وجود داشت که آمریکا را ضد- مسلمان تصور میکردند. این تصور ناشی از سیاستهای جاهطلبانه آمریکا است و تعجبی نیست که خصمانه یا خطرناک تلقی شوند. ستاد ترامپ این مشکل موجود را وخیمتر میکند.
باورها و نگرشهای مردم در کشورهای خارجی برای سران و سیاستگذاران در این کشورها محدودیت ایجاد میکند. این تصور که آمریکا با این کشورها خصومت و دشمنی دارد، همکاری دولتهای خارجی با آمریکا و حمایت از سیاستهای این کشور را برایشان دشوار میکند. حتی برای دولتهایی که بهطور اسمی دوست و متحد آمریکا هستند نیز راههای زیادی وجود دارد که با آمریکا همکاری نکنند.
این موضوع حتی در میان میانهروها و مردم معقول و نخبگان خارجی نیز صادق است. با افراطگرایان، اثرات و نتایج این سیاست بسیار واضحتر است. به عبارت ساده، پیام دشمنی ترامپ نسبت به مذهب و یا قومیتهای خاص به نفع افراطیهای خشن است که ادعا دارند از منافع این افراد در برابر یغماگری آمریکا محافظت میکنند. بخش ضد اسلام این پیام هدیه بزرگی برای داعش، القاعده و به قول ترامپ تمامِ "تروریستهای اسلام" است.
تأثیر دیگر این اظهارات آسیب به اعتبار آمریکا است هر زمان که به نفع حقوق مدنی و سیاسی در خارج از کشور تلاش کند. همچنین تصویر آمریکا بهعنوان کشوری درخشان و پر از تحمل و انصاف را لکهدار میکند. پیام ترامپ درخشندگی را از آمریکا میگیرد.
نگرانی دیگر این است که ستاد ترامپ بهعنوان بخشی از نقشهای بزرگ در نظر گرفته شود که به دنبال تبدیل تعصب به قدرت سیاسی است. این الگو در پیروزی انتخاباتی احزاب راستگرای بیگانهستیز در اروپا بسیار موفق بوده است. انتخابات آینده اروپا در درجه اول به مسائل اقتصادی و اجتماعی هر کشور وابسته خواهد بود، اما تأثیرات فراملی را نیز باید در نظر گرفت. حس پدیده ترامپ، نژادپرستی آشکار و همه مسائل دیگر، برای جنبشهای متعصب و نژادپرستانه مشابه در اروپا بهنوعی اعتمادبهنفس و انگیزه تبدیلشده است.
این پدیده ممکن است بر روی انتخابات اواخر این ماه درباره ادامه حضور انگلستان در اتحادیه اروپا تأثیر بگذارد. افکار و احساسات ضد اسلامی و ضد مهاجرتی مشابه با آنچه ترامپ به آن معتقد است، به عامل مهمی در ستادهای مبارزاتی این رفراندوم تبدیلشده است. طرفداران خروج بریتانیا بهاحتمال عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا اشاره میکنند و میگویند ادامه حضور در اتحادیه به معنای مواجه باسیلی از مسلمانان ترکیه خواهد بود. مسلماً وجود یک نامزد ریاست جمهوری مانند ترامپ در آمریکا (که مهمترین شریک و متحد انگلستان است) که شباهت زیادی به نایجل فراژ دارد، کار را برای طرفداران حضور انگلستان در اتحادیه اروپا دشوار خواهد کرد.
نتیجه انتخابات نهایی آمریکا در ماه نوامبر نیز تحت تأثیر تمام این حوادث خواهد بود. تنها شکست ترامپ مهم نیست، بلکه با چه میزان رأی شکست میخورد مهم است. احتمالاً تنها یک شکست قطعی میتواند آسیبهایی که ستاد نژادپرست او ایجاد کرده و میکند را جبران نماید.
روزنامه نیویورک تایمز که تفکراتش به دموکراتها نزدیک است، چندی پیش در مبارزات انتخابات سال 2016 رسما از ریاست جمهوری هیلاری کلینتون حمایت کرد.
این روزنامه در شیطنتی رسانهای عکسی از یکی از تجمعها و سخنرانیهای انتخاباتی روز شنبه دونالد ترامپ منتشر کرده که در آن تنها یک خانم در دیده میشود.
نامزد جمهوریخواه انتخابات ریاست جمهوری با انتقاد شدید از اقدام این رسانه نزدیک به دموکراتها، آن را «اقدامی متقلبانه» و «نادرست» خواند.
ترامپ تصریح کرد: «چطور نیویورک تایمز اتاقی خالی در فاصله چند ساعت مانده به آغاز سخنرانی من را نشان میدهد؟ این اقدامی نادرست است»
نامزد انتخابات آمریکا افزود: «نیویورک تایمز در اقدامی متقلبانه پیش از سخنرانی من، اتاق خالی را نشان داد در حالی که محل سخنرانی من پر از جمعیت بود».
به گزارش پایگاه اینترنتی «دهیل»، ترامپ در گفت وگویی با شبکه خبری «ان بی سی» که قرار است یکشنبه پخش شود، گفت: بسیار خوب است اگر جمهوریخواهان بتوانند وحدت خود را حفظ کنند اما من در هر صورت پیروز می شوم.
ترامپ در پاسخ به این سوال که آیا بدون حمایت حزب جمهوریخواه می تواند پیروز شود، گفت: آنچه آشکار است اینکه من در انتخابات مقدماتی نیز بدون حمایت آنها پیروز شدم.
وی افزود: اعتقاد دارم که در هر صورت پیروز خواهم بود اما بهتر است که در کنار هم باشیم و وحدت خود را حفظ کنیم.
ترامپ روز شنبه همچنین در یک برنامه تبلیغاتی در «لاس وگاس» بار دیگر از آنچه ادامه مقاومت ها در برابر نامزدی او برای ریاست جمهوری از طرف حزب جمهوریخواه نامید انتقاد کرد و در این ارتباط افرادی مانند «جب بوش» فرماندار سابق فلوریدا و سناتور «تد کروز» را متهم کرد.
ترامپ روز شنبه همچنین درباره رقابت های حزب دموکرات گفت که برنی سندرز هنوز شکست را قبول نکرده و منتظر است تا علیه هیلاری کلینتون اعلام جرم شود.
وی افزود: سندر منتظر است تا «اف بی آی» کاری را که همه لازم می دانند علیه کلینتون انجام دهد.
این اظهارات ترامپ در حالی است که بنا به یک گزارش مجله تایم، حزب جمهوریخواه به دنبال یافتن راهی برای جلوگیری از نامزدی ترامپ برای انتخابات است.
به نوشته تایم ، اعضای کمیته «مقررات کنوانسیون» حزب جمهوریخواه درصدد اعمال اصلاحاتی در قوانین هستند تا راهی برای شانه خالی کردن نمایندگان حزبی (دلیگت) از رای دادن به ترامپ پیدا کنند.
از سوی دیگر روزنامه «واشنگتن پست» نیز که پیش از این از تلاش دهها نماینده حزبی جمهوریخواه برای خودداری از تایید ترامپ خبر داده بود ، روز شنبه نوشت: انتخابات ماه نوامبر در حال تبدیل شدن به همه پرسی درباره ترامپ است و حزب جمهوریخواه از این وضعیت هراس دارد.
در همین حال نظرسنجی رویترز/ ایپسوس حاکی است که در پی تیراندازی بامداد یکشنبه گذشته در شهر اورلاندو فاصله ترامپ با کلینتون کاهش یافته است.
این نظرسنجی که روزهای دوشنبه تا جمعه انجام شده نشان می دهد که برتری کلینتون از حدود 14.3 درصد به 10.7 درصد کاهش یافته است.
به گزارش سرویس بین الملل فرارو، برخی رسانه های آمریکایی شکل گیری موج انتقادی علیه مسلمانان را نتیجه مواضع ترامپ علیه مسلمانان آمریکا دانستند برخی دیگر از مواضع وی حمایت کردند.
"دونالد ترامپ" نامزد جمهوری خواهان در انتخابات آتی ریاست حمهوری آمریکا بعد از وقوع حادثه اورلاندو گفته بود که "موجی از مهاجران و پناهندگان مسلمان غربال نشده به داخل ملت رخنه کرده است و رفتار دمکرات ها هم آنها را تحریک می کند".
وی پیش از این از باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا و هیلاری کلینتون، رقیب دموکرات خود انتقاد کرده بود که در واکنش به تیراندازی اخیر از عبارت "اسلام افراطی" استفاده نکردهاند.
هیلاری کلینتون نامزد احتمالی دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بعد از اظهارات ترامپ تأکید کرد که دولت آمریکا باید راهی برای امن نگاه داشتن کشور بدون ایجاد فضای مسلمانهراسی پیدا کند.
"توماس فریدمن" تحلیلگر برجسته آمریکایی طی یادادشتی در روزنامه نیویورک تایمز(26 خرداد / 15 ژوئن ) با اشاره به حادثه اورلاندو تصریح کرده که ذات اسلام نجیب است و اقدام فردی از جامعه مسلمانان به اصل این دین الهی ربطی ندارد.
فریدمن در یادداشت خود با عنوان "درس هایی از هیروشیما و اورلاندو" ضمن انتقاد از مواضع ضد اسلامی دونالد ترامپ؛ می گوید: "من به مدت طولانی در کشورهای اسلامی زندگی کرده ام و نجابت از مشخصه های ذاتی جوامع اسلامی است".
وی با بیان این سووال که چه اتفاقی در این زمان رخ داده که در یک مقایس کوچکتر از هیروشیما؛ فردی قادر باشد اسلحه تهیه کند و شماری از مردم را به قتل برساند؟ تصریح می کند: خشونت و تبلیغ علیه همجنسگرایی؛ زنان و ... از سوی برخی افراد و گروه های رادیکال منتسب به مسلمانان در برخی کشورهای عربی؛ پاکستان و افغانستان وجود دارد و این ایده ها در برخی وب سایت ها و شبکه های اجتماعی هم ترویج می شود و البته ربطی به کلیت جامعه اسلامی ندارد.
فریدمن درباره راه حل توقف خشونت های موجود می گوید: شگل گیری جنبش سراسری علیه خشونت های فردی برخی مسلمانان از سوی دولت ها؛ روحانیون و علمای اسلامی جهان ضرروری است و آنها باید مشروعیت اقدامات این افراد را زیر سوال ببرند.
ستون نویس برجسته روزنامه نیویورک تایمز معتقد است ما به شکل گیری احساس مشترک درباره قوانین خرید اسلحه؛ برابری جنسیتی؛ تکثر گرایی دینی و حقوق فردی نیاز داریم تا حوادثی مانند ارولاندو دیگر تکرار نشود.
فریدمن با اشاره به اطهارات و مواضع مخرب ترامپ درباره مسلمانان تاکید دارد که این مواضع به شکل گیری ترس و انزوای بیشتر مسلمانان در آمریکا منجر خواهد شد و پیامدهای دیگر آن خشنودی دولت اسلامی "داعش" و رادیکال تر شدن جامعه مسلمان در سراسر جهان است.
فریدمن در پایان این یادداشت می نویسد: اظهارات و مواضع ترامپ درباره مسلمانان؛ توهین و برای جامعه متکثر آمریکا مضر است؛ ترامپ دروغ می گوید و اظهارات و مواضعش تنها به گسترش نفرت و خشونت بیشتر در جامعه آمریکا منجر می شود و تهدیدی علیه شهروندان این کشور در سراسر جهان است.
پوتین: انتخابات آمریکا دموکراتیک نیست
آقای پوتین که در روز دوم نشست اقتصادی «سن پترزبوگ» صحبت میکرد، در پاسخ به سوال فرید زکریا در مورد آیا در حال حاضر نوعی جنگ کوچک بین روسیه و غرب در جریان است، گفت: «تصور میکنم که در حال حاضر جنگ سرد جدیدی وجود ندارد، کسی هم به دنبال آن نیست. قطعا ما به دنبال چنین چیزی نیستیم و هیچ نیازی هم به آن نیست.»
رئیسجمهور روسیه تأکید کرد که منطق روابط بینالملل، منطقه رویارویی و تقابل نیست.
وی گفت پس از فروپاشی شوروی سابق روسیه انتظار داشت که عصر همکاری دوجانبه میان طرفین آغاز شود، اما اروپا با چالشهای اقتصادی روبرو شد و روسیه هم با «جداییطلبی، افراطگرایی و تهاجم از سوی تروریسم بینالمللی مواجه شود. در قفقاز عواملی از القاعده حضور داشتند و این واقعیت آشکاری است که از سوی هیچکس انکار نمیشود.»
پوتین با متهم کردن غرب و آمریکا به زیر پا گذاشتن توافقهای صورت گرفته بعد از فروپاشی شوروی برای عدم تلاش برای گسترش ناتو و سامانه سپر موشکی، گفت واشنگتن ادعا میکند که هدف از استقرار سپر موشکی، مقابله با تهدید هستهای با ایران بوده است.
رئیسجمهور روسیه سپس این سوال را مطرح کرد که «خوب این تهدید الان کجاست؟ چطور باز هم این پروژه ادامه دارد؟»
وی سپس به بحران اوکراین پرداخت و گفت چرا غرب باید برای ایجاد کودتا تلاش میکرد؟ و پس از آن هم زمانی که روسیه در برابر رخدادهای اوکراین واکنش نشان داد و اقداماتی را در دستور کار قرار داد، اتحادیه اروپا به تحریم روی آورد و ناتو فعالیت خود را بیشتر کرد.
پوتین: بحران سوریه باید گام به گام شود
پوتین در ادامه در پاسخ به سوال زکریا در مورد سوریه و اینکه آیا دولت سوریه باید تمام این کشور را پس بگیرد، گفت: «تصور میکنم که امروز مسئله سوریه مبارزه با تروریسم است، اما تمام آن نیست. ریشه اصلی مسئله تناقضات در جامعه سوریه و جایگاه رئیسجمهور (بشار) اسد است. مسئله کنترل بر اراضی سوریه نیست، بلکه مسئله است که تمام طرفها و کل جامعه سوریه به سیستم سیاسی این کشور اعتماد داشته باشند... و این قطعا حاصل نمیشود مگر از طریق فرآیند سیاسی. ما بارها بر این مسئله تأکید کردهایم.»
رئیسجمهور روسیه با تأکید بر اینکه باید در سوریه قانون اساسی جدید تدوین شده، انتخابات ریاستجمهوری و پارلمانی برگزار شود، گفت در زمان سفر بشار اسد به روسیه هم با وی در این رابطه صحبت کرده و رئیسجمهور سوریه هم موافق بوده که این روند باید تحت نظارت دقیق سازمان ملل انجام شود.
وی گفت روز گذشته با استفان دیمیستورا نماینده سازمان ملل در امور سوریه هم در این رابطه صحبت کرده و همه با این مسئله موافق هستند.
پوتین با بیان اینکه مسکو هم با گسترش دموکراسی در خاورمیانه موافق است، گفت: «اما نمیشود دموکراسی را با زور تحمیل کرد، بلکه این اتفاق باید از طریق ساز و کارهای دموکراتیک اتفاق بیافتد... نمیخواهیم که یک حکومت غیردموکراتیک را جایگزین دیگری کنیم.»
رئیسجمهور روسیه: «اما این روند دشوار است و هیچچیز یک شبه اتفاق نمیافتد... باید راهی بیابیم که نیروهای معارضه در نهادهای حکومتی کنونی از جمله دولت حضور یابند و تماسهایی بین مقامات شکل بگیرد... نباید اهدافی گذاشت که نتوان به آنها دست یافت. اینکه گفته شود که فردا باید فلان اتفاق بیافتد و اینکه ساختار مقامات باید تغییر کند، به این معنی که او (اسد) باید برود. اینطور درست نیست، بلکه باید گام به گام پیش رفت.»
وی گفت در غیراینصورت، سوریه به سمت تجزیه شدن پیش میرود و آنوقت مناطقی شکل میگیرند که دائما با یکدیگر در حال جنگ هستند، که این میتواند «یک عنصر کاملا ثباتزدا برای منطقه باشد.»
انتخابات آمریکا دموکراتیک نیست
رئیسجمهور روسیه در پاسخ به این سوال که آیا نظرش در مورد دونالد ترامپ نامزد ریاستجمهوری آمریکا همچنان مثبت است، زکریا را به تحریف نظراتش در مورد ترامپ متهم کرد و که وی تنها از طرح ترامپ برای احیای کامل روابط با مسکو استقبال کرده است.
پوتین همچنین گفت که مسکو در امور سیاسی داخلی آمریکا دخالت نمیکند و آماده است تا با هر کسی که مردم آمریکا به او رأی دادند، کار کند.
وی سپس به انتقاد از ساختار سیاسی آمریکا پرداخت و گفت: «شما همواره به دیگران یاد میدهید که چطور زندگی کنند، اما آیا تصور میکنید که انتخابات در ایالات متحده دموکراتیک هستند؟ آیا انتخابات در ایالات متحده به نحوی دموکراتیک برگزار میشود؟»
رئیسجمهور روسیه ادامه داد: «به این خاطر که میدانید که دو بار در تاریخ ایالات متحده، کسانی به عنوان رئیسجمهور انتخاب شدهاند که رأی اکثریت مردم را نداشتهاند.»
پوتین با بیان اینکه واشنگتن در امور تمام کشورها دخالت میکند، گفت: «قبول داریم که ایالات متحده کشور قدرتمندی است و احتمالا تنها ابرقدرت کنونی جهان است. ما این واقعیت را قبول داریم. ما میخواهیم با ایالات متحده کار کنیم... جهان هم به وجود چنین کشور قدرتمندی نیاز دارد، اما آنچه که به آن نیاز نداریم، این است که این کشور مدام در امور ما دخالت کند. اینکه به اروپا دستور ندهد که با ما ارتباط نداشته باشد.»
او که بعد از بیان این اظهارات با تشویق حاضرین مواجه شود، در مورد تحریمهای وضعشده علیه روسیه هم گفت آمریکا هیچ خسارتی از تحریمها ندیده است، بلکه این اروپاییها هستند که خسارت آن را متحمل میشوند. وی سپس به «ماتئو رنتزی» نخستوزیر ایتالیا که در این نشست حضور داشت اشاره کرد و گفت باید از رنتزی و مقامات اروپایی پرسید که چرا همچنان با وجود خسارتی که متحمل شدهاند، تحریمها را ادامه میدهند.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
چهارشنبه 24,آوریل,2024