نویسنده وبلاگ” زندگی در اکوادور” در آخرین پست وبلاگ خود نوشت:
 چند وقت پیش سفری به منطقه آمازون داشتیم. در روستای توریستی کوچکی ساکن شدیم. چند جای دیدنی در اطراف آن روستا بود که باید برای دیدن از آنها برنامه ریزی می کردیم. برای اینکه مسیر رفتن به آن مکان ها را مشخص کنیم و همینطور جاهای مختلف را بر اساس جذابیت اولویت بندی کنیم، نیاز به کمک داشتیم.
 
اول به چند آژانس مسافرتی رفتیم که آنها همه حرف های مشابهی می زدند. تصمیم گرفتیم از اهالی روستا کمک بگیریم. از یکی از مغازه دارها سوال پرسیدیم. نمی دانم چرا با آنکه خیلی راحت به زبان اسپانیولی با او حرف می زدیم، تصور می کرد که ما متوجه حرف های او نمی شویم و با حرکات دست و صورت حرف هایش را می گفت.
 
بعد از چند دقیقه توضیح دادن از ما خواست کمی منتظر شویم. رفت و با مغازه دار همسایه اش برگشت. او هم شروع کرد به انگلیسی صحبت کردن با ما و توضیح دادن درباره جاهای دیدنی اطراف آن روستا. ما هم بدون آنکه به روی خودمان بیاوریم از وسط مکالمه به اسپانیولی حرف زدیم.آقای همسایه از ما درباره ملیتمان پرسید.
 
واکنش او بعد از شنیدن اسم "ایران” خیلی جالب بود. چشمانش برق زد و لبخند روی لبانش نشست. دوباره پرسید ایران؟ بعد از شنیدن کلمه تایید، تقریبا در برابر ما تعظیم کرد! با همسرم دست داد و خواست من را در آغوش بگیرد که با دیدن دستان به هم چسبیده من او هم با همین حرکت جلوی من خم شد و سرش را به نشانه احترام پایین آورد و یادش آمد که نباید با من دست می داد.
 
از احساس غرورش می گفت وقتی که احمدی نژاد در برابر امپریالیسم جهانی ایستاد و با قدرت حرف خودش را زد و نترسید. شاید بیشتر از ۵ بار با عبارات مخصوص آقایان و نشان دادن دست هایش مردانگی و شجاعت احمدی نژاد را وصف کرد.
 
نام احمدی نژاد و ایران را در کنار نام فیدل کاسترو و کوبا به عنوان نمادهای مقاومت و ایستادگی در برابر ایالات متحده می آورد. در میان حرف هایش از مظلومیت مردم آمریکای لاتین و سال ها استثمار این قاره توسط اسپانیا و بعد از آن آمریکا گفت و از خشم فرو خورده مردم کشورش.
منبع: تابناک
 
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا