پایگاه خبری یزدفردا"نوشیدن قهوه ام‌اس را بهبود می‌بخشد/تحقیقات جدید نشان داد نوشیدن چند فنجان قهوه در روز اثر کاهش دهنده‌ای در بیماری ام‌اس دارد.

 
به گزارش پایگاه خبری هلث‌دی‌نیوز آمریکا، مطالعه بر روی 5600 بزرگسال سوئدی و آمریکایی نشان داد، افرادی که 4 تا 6 فنجان قهوه در روز نوشیده بودند، در مقایسه با افرادی که قهوه مصرف نکرده‌اند، حدود یک سوم با کاهش بیماری ام‌اس روبرو شدند.
 
دکتر «الن موری» محقق و استادیار مغز و اعصاب در دانشگاه جانز هاپکینز در بالتیمور اظهار داشت: این به آن معنا نیست که ما باید افراد را به نوشیدن قهوه فراوان توصیه کنیم.
 
وی هشدار داد که تا زمانی‌که مفید بودن قهوه و یا ترکیبات قهوه مانند کافئین را به اثبات نرسانده‌ایم،‌ نمی‌توانیم توصیه‌ای در مورد نوشیدن آن داشته باشیم چرا که قهوه می‌تواند اثرات منفی هم داشته باشد.
 
مولتیپل اسکلروزیس (MS) یکی از بیماری‌های شایع سیستم عصبی مرکزی است که جوانان را گرفتار می‌کند.
 
نام این بیماری به این علت مولتیپل اسکلروزیس انتخاب شده است که در مناطق زیادی از سیستم عصبی ضایعه ایجاد می‌شود (مولتیپل) و اسکار که به معنی بافت سخت می‌باشد جانشین میلین آسیب دیده می‌شود.
 
بیماران مبتلا به ام اس از خستگی یا بی‌رمقی به عنوان یک از شایع‌ترین و ناتوان کنند‌ه‌ترین علایم بیماری‌شان یاد می‌کنند؛ مطالعات نشان می‌دهند حدود 95 درصد بیماران با این نوع خستگی درگیر هستند.
 
خستگی در ام‌اس همچنین به سست بودن نیز مشهور است و این‌گونه تعریف می‌شود: فقدان انرژی فیزیکی یا ذهنی فرد که منجر به توقف فعالیت‌های بیمار می‌شود.
 
این خستگی ناشی از نوع ام‌اس، شدت بیماری یا دوره بیماری نیست و مکانیسم آن هنوز کاملاً روشن نشده است.
 
"شایعه" از کجا آمده است؟/همه ما شایعه می‌سازیم. سوال اینجا است که ما در کجای تاریخ انسان یاد گرفت که شایعه بسازد؟ آیا داستان اینکه شایعه از کجا آمده را شنیده‌اید؟ نشنیده‌اید! پس خوب بخوانید. من به شما می‌گویم. اما از من نشنیده بگیرید!
 
به گزارش فرادید به نقل از بی‌بی‌سی، شایعه‌سازی رفتاری خاص است که پیدا کردن منشا آن بسیار دشوار است. نظراتی وجود دارد اما نمی‌توان دقیق حدس زد که چه زمانی وارد سیر تکاملی انسان شد. داستان‌های جالبی پشت منشا شایعه‌سازی وجود دارد  که سیر تکاملی خود انسان بازمی‌گردند: اینکه چگونه همکاری می‌کنیم یا چگونه اجتماعی شدیم. آمادگی قبل از انجام کاری، توسعه جوامع بشری و نهادهای اجتماعی و همچنین اختراع آتش با این مسئله در ارتباط است.
 
صداهای معنادار
شایعه چیست؟ اگر به زبان ساده بگوییم، شایعه یک ابزار اجتماعی برای رفت و آمد روزانه افراد است. اکثر اوقات، شایعه‌سازی امری آزاردهنده است ولی دانشمندان می‌گویند گاهی اوقات نیز خوب است: مانند چسبی که جامعه را به هم می‌چسباند.
 
جولیان باگینی یک فیلسوف است و می‌گوید: «تشویق اخلاقی افراد دیگر است. شایعه‌سازی یعنی قضاوت مردم. اینکه کارشان درست است یا اشتباه، خوب است یا بد.» اگر قرار است که شایعه شکل بگیرد، پایه‌های یک زبان واحد باید شکل می‌گرفت. بر اساس تخمین‌ها، اجداد مشترک ما با خانواده میمون‌ها بین شش تا 13 میلیون سال پیش پدیدار آمد.
 
این اجداد مشترک از دسته انسان‌های نخستین بوده و مغزی بسیار محدود داشته است. بدین ترتیب که قدرت ارتباطی آن‌ها مانند شامپانزه‌های امروزی بوده است، یعنی تنها از طریق صدا و آوا گری‌ها.
 
پژوهش‌های اخیر به این نتیجه دست‌یافته‌اند که شکل ارتباطی خانواده میمون‌ها پیچیده‌تر از آن چیزی است که انسان حدس می‌زند. نمونه‌ی اخیر آن شامپانزه باغ وحش ادینبورو در اسکاتلند است که توانست آواگری‌های جدید مانند «سیب» را درست تکرار کند. این صداها می‌توانند حامل معنا باشند؛ هرچند برای شامپانزه‌ها خیلی زود است!
 
مغزهای بزرگ
مغز انسان به تدریج بزرگ شد. یکی از گونه‌های ابتدایی انسان به نام «انسان راست قامت» 1.8 میلیون سال پیش زندگی می‌کرد. این گونه  مغز بسیار بزرگتری را نسبت به پیشنیان خود داشته است و اولین گونه‌ای بوده که از آفریقا خارج شده و بخش‌هایی از اروپا و آسیا را استعمار کرده است. همین مغز بزرگتر به این گونه کمک کرد تا جوامع پیچیده‌تری را تشکیل دهد. علاوه بر آن، تکامل زبان نیز سرعت گرفت.
 
 
در مورد توانایی‌های زبانی اجدادمان، ما فقط می‌توانیم گمانه‌زنی کنیم. زیرا اسناد فیزیکی یا فسیل‌ها هیچ اطلاعی در مورد زبان گفتاری به ما نمی‌دهد. اما به تدریج که انسان راست قامت به ما تبدیل شد، زبان پدید آمد. یک نسخه از ژن مورد نیاز زبان امروزی از 200 هزار سال پیش کشف شده است؛ درست همان زمانی که انسان‌های امروزی پدید آمدند.
 
اما اینکه بفهمیم زبان چه زمانی پدید آمد به ما کمکی نمی‌کند تا بفهمیم «شایعه» چه زمانی به وجود آمد!
 
روابط بهتر
یکی ایده محبوب که دهه 90 میلادی مطرح شد این است که ما به شایعه نیاز داریم تا بتوانیم روابط اجتماعی خود را حفظ کنیم.

حفظ و بهبود روابط بین افراد بین انسان‌های نخستین نیز مطرح بوده است. نزدیکترین خویشاوند زنده انسان شامپانزه‌های بزرگ هستند. آن‌ها با نوازش روابط خود را با یکدیگر تقویت می‌کنند. همچنین موی سر و بدن یکدیگر را لمس می‌کنند تا انگل یا خاک را پاک کنند. اجداد انسان نیز احتمالا همین کار را می‌کرده است.
 
روبین دونبار از دانشگاه آکسفورد می‌گوید: «این کار احتمالا در ابتدا برای رعایت بهداشت بوده است. اما به مرور زمان، یک هدف اجتماعی را دنبال می‌کرد.» برای این کار شواهدی نیز وجود دارد؛ تمیز کردن بدن عضوی دیگر تنها چند دقیقه طول می‌کشد، اما برخی گونه‌ها تا چندین ساعت این کار را انجام می‌دهند.
 
گوریل کوهی نیز اجتماعی است
 
این عمل بین گونه‌های خانواده میمون‌ها محدود است. اما در سیر تکاملی انسان، ما گروه‌های بزرگتری را تشکیل داده‌ایم.
 
 
شاید به دلیل وجود چنین مکانیسمی بوده که ما میل به شایعه‌سازی داریم. همین مساله نیز در نهایت زبان را پدید آورده است.
 
رفتن به شکار
دونبار اولین شخصی بود که این فرضیه را مطرح کرد. فرضیه‌ای که ادعا می‌کند شایعه‌سازی برای تقویت روابط اجتماعی انسان‌ها بوده است. این فرضیه محتمل‌ترین توضیح است.
 
اما انسان‌های اولیه به جز مغز بزرگ به مهارت‌های دیگر نیز نیاز داشتند: زبان و روابط اجتماعی.
 
برای یک شکار موفق، انسان‌ها باید با هم همکاری می‌کردند. موثرترین شیوه نیز به اشتراک‌گذاری اطلاعاتِ راجع به نقش هر فرد بود. چه کسی شکار را دنبال می‌کند و چه کسی آن را به دام می‌اندازد. چه کسی طعمه خوبی پیدا می‌کند و چه کسی دیده‌بانی بدهد.
 
 
مشابه این رفتار را در کودکان نیز می‌بینیم. آن‌ها علاقه دارند اتفاقات جالب روزمره خود را به سرعت منتقل کنند. احتمالا همین نقش «حمایتی» انسان‌ها است که شایعه را پدید آورده است.
 
 
تسوبِربوهلر می‌گوید: «زبان برای من پیامد همین رفتارهای اجتماعی و شایعه‌سازی است.»
 
خواستگاه‌های بعدی
تسوبِربوهلر معتقد است که شایعه بین اجداد نخستین ما رواج نداشته است. او می‌گوید شامپانزه‌ها با هم ارتباط برقرار می‌کنند، اما نه به شکلی که انسان‌ها ارتباط برقرار می‌کنند. پژوهش‌های نشان می‌دهد که شامپانزه‌ها اگر مار ببینند یا عسل خوشمزه پیدا کنند به یکدیگر خبر می‌دهند. اما این سیگنال‌ها فقط برای اهداف ضروری استفاده می‌شود.
 
 
انسان‌ها اما عمدا با یکدیگر رابطه برقرار می‌کنند تا با هم برنامه بریزند یا اطلاعاتی را در اختیار دیگری قرار دهند. بنابراین، شایعه به این دلیل پدید آمده که نیازهای مشترک ما را پاسخگو باشد.
 
فال‌گوش ایستادن اجداد ما
هر کسی دوست دارد یک داستان جالب را برای دیگران بازگو کند. این ایده با یک اکتشاف بزرگ رابطه مستقیم دارد: آتش. اما چگونه؟
 
فرضیه از این قرار است که انسان‌های اولیه در طول روز تلاش می‌کردند تا زنده بمانند. شکار و پناهگاه پیدا کنند ولی خودشان طعمه شکارچیان دیگر نشوند. اما شب‌ها هیچ چاره‌ای نداشتند جز خواب. اما اختراع آتش در حدود یک میلیون سال پیش در ساعات تاریکی تغییری بزرگ پدید آورد.
 
 
انسان‌های اولیه حالا در کنار آتش گرم و آسوده می‌نشستند تا با هم گفتگو کنند؛ گفتگویی شبانه. پژوهش‌های اخیر نشان می‌دهد که گفتگوی روزمره شکارچیان با گفتگوی شبانه‌ی آن‌ها متفاوت بوده است. روزها در مورد شکار و شب‌ها داستان‌سرایی رواج داشته است.
 
اما اگر کسی با احتیاط داستانش را تعریف می‌کرده چه اتفاقی می‌افتاد؟ شاید فال‌گوشی پاسخ آن باشد. کامیلا پاور از دانشگاه ایست لندن معتقد است که  انسان‌های نخستین در دور آتش می‌چرخیده و با آواز داستان خود را می‌خواندند. مراسمی خاص در جریان بوده است. این مراسم احساسات را برمی‌انگیخت. به همین دلیل، این مراسم ادامه پیدا کرد.
 
سرنخ‌های ژنتیکی باستانی
تعیین زمان دقیق پدیدار آمدن شایعه بسیار دشوار است. دلیل آن ماهیت شایعه است. شاید با انجام مطالعات ژنتیکی بر روی دی.ان.اِی انسان بتوان به نتایجی دست یافت. در ابتدا باید ژن‌های مرتبط با اجتماعی بودن انسان را شناسایی کنیم.
 
دانشمندان بر روی ژنوم نئاندرتال‌ها و انسان‌تبار دنیسووا پژوهش‌هایی را انجام داده‌اند. در واقع، نئاندرتال‌ها ژنی مشابه ژن ما برای گفتگو دارند.
 
 
شاید روزی بتوان دی.ان.اِی انسان راست قامت را بررسی کرد. نتایج مطالعات جدید البته کمک شایانی به ما خواهند کرد. در آن زمان، ریشه شایعه مشخص خواهد شد. علاوه بر آن، خواستگاه شایعه بر سر زبان‌ها خواهد افتاد. درست مانند واژه «شایعه،» اطلاعاتی ترکیب از حقیقت و تخمین برای ما خواهد ماند.

 

منبع: خبرگزاری فارس










  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا