محمد علی قاسم زاده

آن مرد آمد,آن مرد که وزیر بود آمد,نه در یک روز آفتابی یا ابری , بارانی و برفی,اصلا وزیر در روز نیامد,شب آمد!
وزیر رفاه شب را برای آمدن به بافق انتخاب کرد تا به مابگوید رفاهیاتی که شما در روز روشن نمی بینید من در شب تاریک می بینم!یا هستند کسانی که در شب هم بتوانند هنرمندانه مانند روز روشن برخورداری بافق را به او بنمایانند!
وزیر رفاه قصه ما کلنگ هم زد,کلنگی برای درمان,درمانگاه,درمانگاه تخصصی,پلی کلینیک,اما باز هم مبهم,اصلا کلنگهایی که در شهر  ما به زمین می خورند ابهام دارند,شاید مبهمند در عنوان بعد بودجه بعد در خصوصی و دولتی و... تا اگر تق ضربه زمین خوردنش از ماذنه شهرهای همجوار بلند شد جای توجیه باقی باشد.
در هرصورت کتاب کلنگهای شهر ما ورقی دیگر خورد!
وزیر رفا ه با امید آمد,آنقدر امیدوار که قسم هم خورد.قسمی از جنس تدبیر!
با آمدن وزیر بازاری داغ شد  و فضایی آماده تا ....نماها نقش بازی کنند نقشی دسیسه شده از جنس تخریب! با چاشنی چاپلوسی!
وزیر رفاه قصه ما شبانه سختی کار در  گرمای محیط معادن بافق را لمس کرد!وضعیت حقوقی کارگران را جویا شد تا از آرامش و کار و تلاش در معدنی که سهامش برای سازمان زیر مجموعه مدیریتش واگذار شده است اطمینان خاطر یابد.
وزیری آمد, وزیر رفاه ,بافق مرفه شد مرفه مرفه!
اری وزیری آمد کلنگی بر زمین خورد,معدنی رفت.


این خبر را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

value="http://www.macromedia.com/go/getflashplayer" />
مخاطبان آن لاین یزدفردا -فرداییان همیشه همراه یزدفردا در سراسر جهان

> مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید

 
ا
  •  پایگاه خبری" یزدفردا" نظراتی را که حاوی توهین باشد منتشر نمی‌کند.
  • لطفآ از نوشتن نظرات خود با حروف لاتین خودداری نمائید.
  • نظرات ارسالی شما پس از مطالعه دقیق، به قسمتهای مختلف تحریریه ارجاع داده خواهد شد.
  •  ایمیل  "info@yazdfarda.com" پل ارتباطی مخاطبان با یزدفرد و آماده دریافت نظرات،گزارشها ومسندات خبری شماست.

 

 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا