فردایی


نمی گوییم

بیشتر انرژی مخالفان استانداران یزد، صرف یافتن نقاط ضعف های آنها می شود ...از انتصاب ابرکوهی ها در پست های کلیدی توسّط استاندار سابق  گرفته تا سفرها ی استاندار به تهران  و دائم السفر بودن استادار فعلی" که برای اثبات آن از"شایع شده است " یا "شنیده شده  "و "بیت الغزل تمامی نشست ها" تا"پرسش وپاسخ ها " و" انتقادات مطرح شده  "  و در نهایت به قول یکی از دوستان همیشه عزیز "گیردادن ها "   استفاده می کنند و در نهایت هم خود را تنها راوی مطالب  روز یا شب نامه نگارها معرّفی می کنند و تنها پیشرفت و توسعه  ی استان را ملاک قلم فرسایی خود قرار می دهند.
 نمی گوییم

خیلی هایی که امید وار بودند سرنوشت  استاندار دولت تدبیر و امید را همانند استاد عاصی  استاندار اول احمدی نژاد رقم زنند  !!!
    نمی گوییم

مخالفان انتخاب استانداران چند گروه هستند:

گروه اول :عدّه ای جناحی هستند و فکر می کنند چون  استاندار ازجناح ما نیست، پس هر کار که می کند، قابل نقد است ..."حاشا به مرامشان" ! 

گروه دوم:عدّه ای دیگر بر اساس عملکرد استاندار، مخالف یا موافق هستند  که بازهم "حاشا به کرمشان" !

گروه سوم:عدّه ای هم به دلیل منافع شخصی مخالف یا موافقند که حاشا به "مردیشان"!

گروه چهارم :گروهی هم می خواستند و می خواهند که استاندار از افراد هم باندی و یا از خودشان باشند که "حاشا به شجاعتشان" !

گروه پنجم "به محض حضور استاندار جدید خود را آماده  همکاری معرفی کرده و رزومه ای وزین از اموری انجام شده ونشده را شخصا به استاندار تحویل می دهند و مدتی هم صبر کرده و زمانی که خبری از همکاری نیامد به صف مخالفین ملحق می شوند !که حاشا به روششان "

گروه ششم "عدّه ای هم تنها به دلایلی که خود و دیگران نمی دانند با استاندار شدن بعضی افراد  مخالف هستند و می گویند:" او برود، هر کس  می خواهد بیاید" ! که ما  و خیلی ها مثل ما نمی توانیم درکشان کنیم... .
   

نمی گوییم

افراد معرّفی شده  در گروه های بالا   در بعضی مواقع وجه مشترک دارند و در بیشتر مواقع دنبال یک شعار می گردند تا به هدف برسند !
  نمی گوییم

متأسّفانه برای هر استانداری یک شعار مطرح  است و تا آخر بر آن تکیه می کند ... اگر کمی به عقب برگردیم، در زمان مهندس سفید، بحث باند بازی داغ بود و در زمان مهندس کلانتری، بحث عدم تمایل  برای ماندن در این پست  و درزمان استاد عاصی، بحث عدم تجربه ی کاری مطذح شد تا آخر این بحث را به ایشان تحمیل  کردند تا عطای ماندن با حمایت عالی  دکتر  احمدی نژاد را به لقایش ببخشد ؛هرچند خیلی از مدیران بر این اعتقاد بودند که درمدّت زمان کوتاه مسئولیّت ایشان، کارهای بزرگی رقم خورد  و پس از آن مهندس فلّاح زاده به  توجّه به ابرکوه و دادن پست به همشهریان و همکارانش متّهم شد.
 نمی گوییم

پس از انتصاب مهندس میرمحمّدی ابتدا بحث بازنشسته بودن ایشان پررنگ شد و با مطرح کردن این نکته که  یک بازنشسته، نمی تواند تحرّک داشته باشد، گفتند قرار است  استاندار در دفتر کارش بنشیند و دیگران حکومت کنند!
نمی گوییم

پس از حضور مهندس میرمحمّدی در جلسه ی معارفه  ی خود، قسمتی از صحبت هایش را به شناخت رسانه ها اختصاص داد و مشخّص شد او در پیاله  ی بازنشستگی  و پیرمردی نمی گنجد و فضای رسانه ای و مجازی را بیشتر از مدیران مدّعی می شناسد!
  نمی گوییم

ایشان پس از مدّتی نشان داد مرد داخل دفتر نشستن نیست و تحرّکش هم کمتر از دیگران نیست و این گزینه ی مخالفان شکست خورد و دوستان به دنبال راهکار بودند که پسوند اردکانی، خود حربه ای شد برای حمله،آب از دستشان رد می شد، اردکان باقی می ماند تا اسم اردکان می آمد، نام استاندار در کنارش گذاشته می شد که آن هم جواب نداد!
  نمی گوییم

که هجمه های مختلف آغاز شد و مهندس میر محمّدی با صبوری و سعه ی صدر همه ی هجمه کنندگان را غافلگیر کرد!
   نمی گوییم

به انتصابات و عزل و نصب ها گیر دادند که با قدرت ایستادگی کرد؛ برخلاف استاد عاصی که  فاخرزاد را تا یک قدمی  معاونت سیاسی آورد و با انصراف خودش کوتاه آمد! امّا میر محمبدی،  طالبی را معاون سیاسی خود کرد که توانست تا کنون موفّق عمل کند !
  نمی گوییم

منتقدان به حرف های او خرده گرفتند و تا مرز عقب گرد او پیش رفتند که او با شجاعت روی حرف های خود ایستاد و نشان داد که بی تفکّر حرف نمی زد!
نمی گوییم

همه ی  این ترفندها ناکام ماند و مخالفین با تلقین شمارش معکوس رفتنش آغاز کردند که او هم با شمارش  رو به جلو حرکت کرد تا شماره ها متوقّف شد!
نمی گوییم

همه ی قصّه ها  تمام شد تا خبر آمد که خانواده ی استاندار به یزد نیامده اند و استاندار حتماًبرای دیدن خانواده به تهران می رود و مأموریت های به پایتخت که امری طبیعی برای بیشتر استانداران بوده  است، شد نقطه ی ضعف مهندس میر محمّدی !
نمی گوییم

استاندار پروازی و یا به قولی  استاندار دائم السفر یزد شد برچسب و هر روز یکی از گروه های بالا در مطلبی به آن اشاره کردند و آن را نقطه ضعف این روزهای استاندار برشمردند!


نمی گوییم

مخالفان استانداران پس ازطرح مسائلی که به عنوان نقطه ضعف استانداران برای تصدّی سمت استانداری می دانند ، پاسخ های «شایعه است»، «اجحاف است»، «بی انصافی است»، «بداخلاقی است»، «تنگ نظری است» و شاید هم«توجّه طلبی مغرضانه است» و...را تنها پاسخ طرف مقابل خود تلقی کرده و برای اثبات حقّانیت خود و همچنین مظلوم نمایی و نداشتن جواب قانع کننده طرف مقابل در لابه لای مطالب خود  کوشیدند بیش از پیش مطلب خود را اشاعه دهند!
 نمی گوییم

اگر کسی یا کسانی با منطق به آنها جواب  مستقیم و یا غیر مستقیم بدهند ،  آنها باز حق را به خود و همراهان خود می دهند ! چرا ؟

نمی گوییم

چون مطّلعین اینگ ونه مطالب  از  نزدیکان  و مسئولان وقت استان هستند و می توانند با دلیل و منطق پاسخ این گونه اظهار نظرها را بدهند  و البتّه  بهانه ای برای علاقه مندان طرح این گونه مطالب است  که اگر فلان شخص و یا فلان مدیر حمایت کرده  برای بقای خود و استاندار بوده است  و اگر استاندار  بماند، آنها هم در پست هایشان ابقا می شوند و تنها دلیل اثبات حرف ما همین است !
نمی گوییم

نکته ای  که دوستان طرّاح این گونه مطالب  فراموش کرده اند و یا به آن اعتقاد ندارند،  این است که  مخاطبان آنها قطعاً از شعور بالایی برخوردارند و شاید که نه حقیقتاً با انصاف تر که هر آنچه  دیگران می گویند، بدون تحقیق و منطق باور نمی کنند!
نمی گوییم

پاسخ آماده ی این گونه افراد همیشه یکی بوده است ، چون طرفی که دفاع کرده، قطعاً برای بقای پستش و پست استاندار  وارد گود شده است و یا منافعی دارد که دفاع می کند!
نمی گوییم

که  دوستان طرّاح به این فکر نکرده اند که میوه فروش سرکوچه ی احمدی نژاد،  نمی تواند مدافع این گونه مطالب  باشد، چون استاندار یزد را ندیده  است و  اطّلاعی از انتصابات و سفرهایش ندارد  و نمی تواند به عنوان مطّلع پاسخ دهد و  قطعاً همان هایی که پاسخ داده اند، می توانند پاسخ دهند!
نمی گوییم

که طرّاحان این گونه مطالب باز بر این نکته پافشاری کرده و می فرمایند: "امّا واقعیّت چیز دیگری است، زیرا دوستداران باقی ماندن میرمحمّدی، باقی ماندن خود را در گرو ادامه ی استانداربودن وی می دانند" !
نمی گوییم

  طرّاحان نقطه ضعف های  استانداران یزد  از هر حرف مخالفی که معتقد است استانداران ویژگی های خوبی هم دارند  ، رنجیده خاطر می شوند و  فرد ایراد کننده ی آن حرف را متّهم ردیف اول می دانند که چرا می گوید:" استاندار صبور، اخلاق مدار، متین و نظائر این صفات را داراست " !
 نمی گوییم

که حرف ها و افاضاتشان  هم جالب است وکمی تابلو: " شنیده ایم،ایشان گویا متصف به صفاتی هستند؛ از جمله : صبوری، اخلاق مداری، متانت و نظائر این که احساس می شود حاملان و ناقلان این تعاریف؛ پست حسّاس و مهمّ سیاسی – اجرایی استانداری را با معلّمی و امامت جماعت مساجد اشتباه گرفته اند ." !
نمی گوییم

که بازهم جالب تر که خود، مطالب ایراد شده خود را نقض کرده و می فرمایند: " اگرنه صبوری، اخلاق مداری و متانت جزء لاینفک تمامی مدیرانی است که در نظام مقدّس جمهوری اسلامی ایران بر سر کار آورده می شوند "؟!
نمی گوییم

و نمی دانیم آنهایی که صفات  صبوری، اخلاق مداری، متانت و نظائر این ها را از ویژگی های برجسته  ی استاندار یزد می دانند  ، اشتباه می کنند یا آنهایی که به آنها خرده می گیرند که طرفداران استاندار، پست حسّاس و مهمّ سیاسی – اجرایی استانداری را با معلّمی و امامت جماعت مساجد اشتباه گرفته اند و یا کسانی که مدیرانی با این صفات در جمهوری اسلامی را انتخاب می کنند!
نمی گوییم

ونمی دانیم که آیا این صفات جزء لاینفک مدیران است یانه ؟
نمی گوییم

به جای نمی گوییم  از چه جمله ای می توان استفاده کرد، چون نه روز را نامه نگاری می کنیم و  نه شبنامه را !
نمی گوییم

مخالفان استانداران می فرمایند : "تلاش بسیاری دارند تا به اجبار به همگان بقبولانند که استاندار خوبی نصیب و بهره ی یزد شده است، امّا واقعیّت ها چیز دیگری می گویدکه انسان را شوکه می کند و با خود می اندیشد واقعاً هوطنان یزدی ما چقدر بداقبال  بوده اند که در دولت تدبیر و امیدی که ظریف را با ظرافت هرچه تمام به رخ جهانیان کشید، سرنوشت دارالعباده را  این گونه رقم زده است و سراپا گوش تا واقعیّات را بخوانیم و با تمام توان آن  را انتقال دهیم تا یک استان را نجات دهیم! خدا پدر و مادر مخالفان را بیامرزد که این قدر به فکر یزدی ها هستند و وای به حال ما که استاندارمان را نشناختیم و بهتر است که واقعیّات را بشنویم !

نمی گوییم

پاسخِ داده شده به این مطالب  توسّط مدیر کلّ حوزه ی استاندار  این گونه بوده است: «لیست مرخصی های استاندار موجود است»، «همه ی مأموریت ها ثبت شده است»، «ایشان برای امور شخصی به تهران نمی روند» و باز دوستان طرّاح  سئوال  با حالتی که بیشتر به تمسخر می ماند، گفتند" نه ایشان در یزد حضور ندارد و پاسخ ها درست نیست و حرف مرد یکی است " !
نمی گوییم

یک نفر پیدا نمی شود که پست نداشته باشد و تضمین هم بدهد که حتّی نان خود را  هم از استان دیگر تهیّه کند و هیچ کاری هم در یزد نداشته باشد و به دوستان بگوید برادر عزیزتر از جانم! از چه راهی می شود به شما بگویند که اشتباه می کنید و هیچ کدام از این مطالب را نگوید: «شایعه است»، «اجحاف است»، «بی انصافی است»، «بداخلاقی است»، «تنگ نظری است» و شاید هم«توجّه طلبی مغرضانه است» و... .
نمی گوییم

آنهایی  که روزها را نامه می کنند،  بفرمایید در پاسخ به سئوال نبودن یک  کارمند ،پاسخی به غیر از  مرخصی بودن او  و  یا مأموریت  کارمند و گزارش مأموریت هایش را سراغ دارید تا برای قانع کردنتان  استفاده شود  تا پاسخ دهنده متّهم نشود  که به اجبار بخواهد به  همگان(البتّه همگان کمی مشکل دارد،  " به مخالفان مدّعی " بهتر است) بقبولاند!
نمی گوییم

حضور استاندار در یکی از شهرستان های استان هم می شود حرکت نمایشی و از پیش طرّاحی شده تا همگان قبول کنند که استاندار در یزد حضور دارد!
نمی گوییم

به قول "طرّاحان استاندار پروازی "حرکت  استاندار در برنامه  ی نمایشی و از پیش طرّاحی شده  ی سفر به خاتم را هم به بد سلیقه معرفی کردند  و می گویند اشتباه کردید رفتید خاتم !

نمی گوییم

که علاقه مندان  شعار" استاندار دائم السفر" پس از سفر استاندار به خاتم گفتند : "اخیراً و پس از غیبت یک هفته ای استاندار، به محض حضور مجدّد وی در یزد و در یک حرکت نمایشی و از پیش طرّاحی شده، راهی خاتم یا همان هرات و مروست شدند تا همگان هم قبول کنند که استاندار در یزد حضور دارد و هم این که مشغول رتق و فتق امور جاری استان است، امّا غافل از این که در انتخاب مقصد سفر نیز بد سلیقگی عجیبی رخ داده است، زیرا با مرور برخی اخبار این پرسش مطرح می شود که به واقع این روزها مشکلات و تنش ها در بافق بیشتر است یا خاتم؟
نمی گوییم

علاقه مندان شعار"استاندار دائم السفر " باز هم مخاطب خود را اشتباه گرفته اند و نمی دانند که مخاطب می تواند به "بخش بافق فردا یزدفردا "نیم نگاهی بیندازد و ببینید که استاندار یزد ششم دی ماه به بافق سفر کرده  و هشتم بهمن ماه ، خاتم  بوده است .


..
نمی گوییم

جواب منطقی تر از این  هم می شود: "عبّا س حیدری، مدیر کلّ حوزه  ی استاندار در گفت و گو با روزنامه ی بشارت نوگفته است:«این که بگوییم استاندار فقط حضور فیزیکی در استان داشته باشد، نمی تواند فی نفسه مطلوب باشد. حضور ایشان در استان برای انجام هماهنگی های بین دستگاهی مؤثّر است و بعد از بررسی مسائل و مشکلات، جمع بندی و راهکارها از طریق تهران باید پیگیری شود.»
نمی گوییم

وقتی  می گویند : "حضور در خاتم به چه منظور رسانه ای می شود "؟
نمی گوییم

" آیا اینکار برای دوستان تازه و نوبر است که سئوال می کنند؟! مگر در زمان استاندار سابق گزارش های مشروح تر سفر به شهرستان های استان را ندیده اید که این قدر برایتان مهم شده است "؟!


نمی گوییم

"چرا مخالفان به  رسانه ها سر نمی زنند  و تعدادی از خبر های حضور و فعّالیّت های استاندار را نمی بینند؟! کافی است سری به یزدفردا (این صفحه) بزنید . خبرهای استاندار در یزدفردا (البتّه قسمتی از خبرهای چندماه در حال تکمیل است و قطعاً رسانه می تواند تاریخ مصوّر استان را برای همیشه ثبت و ضبط کند ).


  نمی گوییم

دوستان علاقمند به شعار استاندار پروازی  می گویند : "نشان دادن اهتمام استاندار بر رسیدگی به مشکلات یا اثبات حضور در یزد بعد از یک هفته غیبت"؟!
نمی گوییم

که از بخت بد دوستان که می گویند:" استاندار که روز هشتم بهمن ماه به خاتم رفته است، یک هفته غیبت داشته است  " و جالب اینکه خبر های یزدفردا در این یک هفته چیز دیگری می گویند!
نمی گوییم

سه‌شنبه ششم بهمن‌ماه، هشتمين نشست سرمایه‌گذاری استان يزد با حضور استاندار

و
 ششم بهمن کارگروه تسهیل و رفع موانع تولید استان به ریاست مهندس میر محمّدی استاندار یزد
و
سه‌شنبه  ششم بهمن‌ماه همايش استاني فصل حضور و جشن تكليف سياسي دانش آموزان استان  با حضور استاندار  
و
یک‌شنبه  چهارم بهمن‌ماه نشست ویژه ی خبري استاندار يزد
و
29 دی ماه   جلسه هم‌اندیشی «سید محمد ميرمحمدي» استاندار يزد و «فدايي» از اساتيد دانشگاه اميركبير در زمينه انرژی‌های نو ازجمله انرژي خورشيدي در دفتر استانداري يزد در تهران
و
باز هم 29 حضور در در هیئت امنای  دانشگاه آزاد در تهران برگزار شده است ... .
 اگر دوستان حضور  در جلسات خارج استان را غیبت استاندار فرض کنند، بازهم با توجّه به اینکه 29 چهارشنبه بوده است،  پس استاندار یزد  سه روز از تیررس رسانه ای خارج بوده اند که با احتساب جمعه، دو روز می شود.

نمی گوییم

احتمالا با توجه به ادعای دوستان سید محمد میر محمدی صاحب کرامت بوده و طی الارض هم می کند یک هفته در تهران بود و از دید مخالفان غایب بوده و در آن واحد در مراسمات دیگر دیده شده است !!!
نمی گوییم

که باید به راوی گفت:" مومن! روز نگار  دو روز را یک هفته خواندن در  شبنامه های دهه ی شصت هم سراغ نداشتیم که الآن در روز با آن موجه ایم، آن هم در زمانی که 99/9 درصد از مخاطبانمان  قطعاً دارای شعور و درک سیاسی، اجتماعی بالاتر از حدّاقل نویسنده ی  این متن هستند!

نمی گوییم

علاقه مندان به شعار استاندار پروازی نوشته اند :"از نظر نگارنده، این که تمامی نیروهای هوادار استاندار؛ همه ی انرژی و توانشان را مصروف اثبات حضور و وجود استاندار در یزد بنمایند، دقیقاًبه این می ماند که محدوده ای شیشه ای در بالاترین مکان استانداری، به اتاق کار استاندار اختصاص دهند که همگان ببینند که در این اتاق «امن شیشه ای» شخصی وجود دارد، امّا به نظر می رسد این اتاق امن شیشه ای از شیشه های مشجّر درست شده باشد، زیرا بودن یک شخص در این اتاق شیشه ای امن، امّا مشجّر، مسلّم است، امّا این که آن شخص استاندار است یا عبّاس حیدری، خیلی معلوم نیست "!
   

نمی گوییم

متأسّفانه   اگر این شیشه های مشجّر را ساده کنند  و دوربین مدار بسته در اختیار بگذارند، می ترسیم صبح بنویسند :" به جای حاج عبّاس حیدری ، علی دوستان بوده است " و فردا شعار مدیرکلّ پروازی به کلکسیون  شعارها یشان اضافه شود !

مجبوریم که بگویم

که  صفت "صداقت"  و "طی الارض"را به دیگر صفات  مهندس میر محمدی استاندار یزد  بیفزایید !

یا علی مدد



یا علی مدد

 

در پایان برای یاد آوری به خودمان "
نامه ای از سوی پروردگار به همه انسان ها

سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرد ه‌ام و نه با تو دشمنی کرده‌ام (ضحی 1,2-
افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را به سخره گرفتی. (یس 30)
و هیچ پیامی از پیام هایم به تو نرسید مگر از آن روی گردانیدی. (انعام 4)
و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام (انبیا 87)
 و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری. (یونس 24)
 و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری (حج 73)
پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی. ( احزاب 10)
 تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی ، که من مهربانترینم در بازگشتن. (توبه 118)
وقتی در تاریکی ها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم با من می‌مانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی. (انعام 63-64)
 این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید از من ناامید شده‌ای.(اسرا 83) آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟ (سوره شرح 2-3)
 غیر از من خدایی که برایت خدایی کرده است ؟ (اعراف 59)
 پس کجا می روی؟ (تکویر26)
 پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟ (مرسلات 50)
 چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟ (انفطار 6) مرا به یاد می آوری ؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنندو ابرها را پاره پاره به هم فشرده می کنم تا قطره ای باران از خلال آن ها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو فقط لبخند بزنی، و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران، ناامیدی تو را پوشانده بود. (روم 48)
 من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد ، و در شب روحت را در خواب به تمامی بازمی ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم و تا مرگت که به سویم بازگردی به این کار ادامه می دهم. (انعام 60)
 من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت می‌دهم. (قریش 3)
 برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگر با هم باشیم. (فجر 28-29)
 تا یک بار دیگه دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم. (مائده 54)
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا