یزدفردا "وجود مبارک حضرت زهرا ( س ) همچون ترنم باران وحي در بهاري کوتاه دنياي خاکي را مزين کرد ولي برهوت اين دنياي خاکي شايان ميزباني چشمه سار هميشه جاري يگانه دخت پيامبر را نداشت زيرا ياس کبود دنياي اسلام در دل زخم‌ها و داغ‌ها و در هجران پدر غريبانه زيست و در وداع شبانه‌اش با پهلويي شکسته، خانه گلين را به اميد آغوش بهشتي پدر ترک کرد .
از اين رو است که فاطمه (س )را علت هستي مي‌دانند. خورشيد عصمت پا به جهان فاني گذاشت و خاک هبوط را به قدوم خود مبارک کرد، تا پييروان براي هميشه دنيا سروري بانويي در عالم را يگانه ببينند.
در حال حاضر جهانيان با توسل به اوست که توکل به احد را مي‌آموزند و از نور هدايت ايشان است که برکت زندگي دنيايي درک مي‌شود.
بنابراين بي‌دليل نيست که بعد از شهادت اين بانوي نمونه اسلام ، بشريت، سرگشته به دنبال مرهمي است تا زخم نبود روح بخش ايشان در عالم فاني را التيام دهد و از اين روست که هر چه انسان براي درک وجود ان حضرت تلاش مي‌کند، برکت آن بر خودش مي‌تابد و اين اصل وجودي نعمت فاطمه (ع) در دنيا است.
در روايتي رسول اکرم (ص) به نقل از خداي متعال فرمود : اي احمد! اگر تو نبودي آسمان و زمين را نمي‌آفريدم و اگر علي نبود تو را نمي‌آفريدم و اگر فاطمه نبود، شما را نمي‌آفريدم.(يعني شمايان رمز خلقت هستيد )(1)
همچنين از امام محمدباقر (ع )روايت شده است که ولادت حضرت زهرا (س ) پنج سال بعد از بعثت رسول خدا (ص )و سن شريف آن بانو در هنگام وفات 18سال و 75 روز بود.(2)
زندگى بانوى بزرگ اسلام با آن که در جوانى به خزان گراييد، در همان دوران کوتاه، درس هاى فراوانى براى پيروان حضرتش به جا گذاشت. يکى از اين آموزه ها که سراسر عمر پربرکت فاطمه مرضيه (س) يکصدا و همسو آن را فرياد مى کرد، اهتمام و جديت نسبت به دين بوده است.
مظلوميت با همه بخش هاى زندگى صديقه طاهره پيوند داشت ، به ويژه حوادث دوران پس از رحلت پيامبر اکرم (ص) که همچو تندبادى بر آن ياس نبى وزيد و منجر به شهادت دردناک و غم آور آن ريحانه رسول شد، اما همين مظلوميت هاى پيوسته نيز همگى يک جهت را نشان مى دهد و آن سوى دين دارى و پايدارى به پاى دين اصيل است.
ولادت حضرت فاطمه (س) با انزواى مادربزرگوارش ازسوى زنان قريش همراه شد. آنان به دليل ازدواج حضرت خديجه (س) با پيامبر اسلام (ص) با وى قطع رابطه کردند و حاضر نشدند در لحظات دشوار وضع حمل به يارى او بشتابند. بدين شکل زهراى اطهر (س) در فضايى آکنده از مظلوميت متولد شد. اما پيام اين مظلوميت چيزى جز دفاع از دين خدا و حمايت از رسول خدا محمد (ص) نبود .
کودکى فاطمه مرضيه (س) نيز با دوره نخست تبليغ دين در مکه توأم بود . مشاهده پدر که به ضرب سنگباران زخمى شده يا شکمبه شتر بر سر و روى مبارکش ريخته اند، بخشى از سهم کودکى فاطمه (س) در رسالت دشوار رسول خدا محمد (ص) بود.
اوج اين سختى، در سه ساله محاصره در شعب ابى طالب (ع) به وقوع پيوست. تلخ کامى هايى که با مرگ مادر عزيزش، تلخ تر شد.
آغاز نوجوانى آن حضرت در مدينه با جنگ هاى پى درپى عليه مسلمانان همراه شد. عروس خانه اميرالمومنين (ع ) در غياب همسر خود که سردار بى بديل سپاه اسلام بود، بارسنگين کارهاى خانه و رسيدگى به فرزندان خردسال را به دوش مى کشيد. داستان دستان زهراى مرضيه (س) که از چرخاندن آسياب سنگى زخم شده بود و همچنين ماجراى شبهاى خانه على (ع ) که فرزندان کوچکش گرسنه سر بر بالين مى گذاشتند، گوشه هايى از درد و رنج نوعروس آسمانى اسلام است که همگى به پاى نهال نورس اسلام و براى جان گرفتن درخت رسالت بود.
از سويي اندوه مظلوميت حسين (ع ) حتى پيش از ولادت، قلب و جان بانوى بزرگ اسلام را پرکرد و تا آخرين مراحل حيات همراه ايشان بود.
ولي انچه پس از رحلت رسول خدا (ص) بر فاطمه مرضيه (س) گذشت و بيش از هر زمان بر شدت حزن و اندوه آن بانوي گرامى افزود ، چنانچه در شعري منتسب به حضرت زهرا ( س‌) امده است: مصيبت هايي که بر من فروريخت که اگر به روزها افکنده مى شد ، آنها را به شبهاى تاريک بدل مى نمود.
اين چنين بود که زهراى اطهر (س) در چهره بزرگترين حامى و پيشواى مظلوم خويش ظاهر شد و سند حقانيت اميرالمؤمنين (ع )و مظلوميت آن امام همام را با خون خود مهر کرد و ابديت بخشيد.
انچه مسلم است همه هستى و لحظه لحظه عمر حضرت فاطمه مرضيه (س) يک بانگ را يعني فرياد اعتنا و توجه به دين خدا را بانگ مي زد .
در روضة الواعظين آمده است که چون زمان رحلت فاطمه زهرا(س) نزديک شد فرمود: اي پسرعم! يقيناً مي دانم که ساعتي بعد به پدرم رسول خدا (ص) ملحق مي شوم پس آن چه در دل دارم به عنوان وصيت بيان مي کنم .
علي (ع) فرمود: اي دختر رسول خدا (ص) مرا بدانچه دوست مي داري ، وصي کني . پس کنار بستر زهرا نشست و با اشاره به اطرافيان گفت که اتاق را خلوت کنند . آن گاه صديقه طاهره فرمود: اي پسرعمو! مرا در طول زندگي مان دروغ گو و خيانت کار نيافته اي و دراين مدّت هرگز مخالفت تو را ننموده ام .
علي (ع) فرمود: پناه برخدا! والله تو داناتر ، با تقوا تر ، گرامي تر و خداترس تر از آن هستي که من تو را براي مخالفت کردن با خويشتن مورد سرزنش و توبيخ قراردهم و دوري از تو و نبودن تو بر من بسي گران و دشوار خواهد بود؛ ولي چه بايد کرد که اين مسئله اي است که کسي را از آن چاره اي نيست؛ ولي سوگند به خدا! تو با رفتنت مصيبت رسول خدا(ص) را براي من تجديد مي کني و يقينا وفات و فقدان تو بسي گران خواهد بود، پس انا لله و انااليه راجعون
و در اين مصيبت بزرگ ، تأثر آور ، دردناک و حزن انگيز، مصيبتي که در آن دلداري نمي توان يافت و سوگي است که جايگزين ندارد.
در برخي از کتب اسلامي نقل شده است که ان بانوي بزرگ اسلام در هنگام رحلت پس از راز و نياز فراوان چنين دعا کرد :پروردگارا ، بزرگا ، به حقّ پيامبراني که آن ها را برگزيدي و به گريه هاي حسن و حسين در فراق من ، از تو مي خواهم از گناهکاران شيعيان من و شيعيان فرزندان من درگذري.
پي‌نوشت‌ها:
1- مستدرک سفينة البحار؛ 3/334 .
2- الکافي؛1/457.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا