به نام خدا عنوان :عید قربان

دارم فکر می کنم تا بحال چه چیزرا خالص برای خدا قربانی کردم ؟ اصلا قربانی کردن یعنی چه ؟ چرا خدا خواسته که قربانی کنیم ؟ به ذهن ناقصم می رسد قربانی کردن نوعی بریدن است ! گذاشتن و گذشتن است و چشم بستن بر علایق و دوست داشتنی ها ،پرت کردن آنها و متمرکز شدن به خود خداست ! در واقع یه جور لا اله الله گفتن است ! یاد داستانی افتادم؛ دورزمنده در جبهه با هم عهد کردند اگر یکی شهید شد برای شهادت دیگری کاری بکند .اما دومی در هر عملیاتی شرکت کرد شهید نشد که نشد . نگران بود، تا اینکه دوستش را در خواب دید، از او گله کرد و گفت: رفیق چی شد من را جا گذاشتی رفتی ؟ شهید در عالم خواب به انگشتر دست او اشاره کرد !رزمنده از خواب بیدارشد نگاهی به انگشتر عقیقش کرد، سالها همراهش بود، یه جورایی معشوقه اش بود!!! آنقدر که همه این را می دانستند ! نشست، انگشتر را از دست در آورد و به هم سنگرش هدیه داد !!!!هم سنگرش با تعجب پرسید : چطور این را به من هدیه می دهی ؟تو که این را خیلی دوست داشتی !!! جواب داد : آره خیلی دوستش داشتم !اما دیگر دوستش ندارم مال تو ! و عملیات بعدی به دوست شهیدش رسید !!!! وای، چقدر قربانی کردن شور ایجاد می کند ،چقدر سبکی ،مثل یک بالن که وزنه هایش را رها می کند و بالا می رود ! به این فکر می کنم رابطه ام با خدا چه رابطه نادرستی بوده !هرچه بوده درخواست وزنه های بیشتر بوده و احساسم یه جور شرمندگی است !!!! خدا را خواستم برای داشتنهای بیخود و البته خدا خدایی کرده و به رویم نیاورده !!! واقعا برای پرواز راهی بهتر از قربانی کردن وجود دارد ؟ همه ی داشتنی هایم به دلم گره خورده و سربریدن دل از سربریدن خودم سختر است ! به یاد حسین ع افتادم ! ......... ودر این لحظه به این می اندیشم شمر ملعون در لحظه ای که سر مبارک را می برید حسین ع راحت ترین لحظات را سپری می کرد چرا که حسین علیه السلام وقتی علی اکبرش را قربانی کرد وقتی علی اصغرش را وقتی زینبش را رقیه اش را به اسارت هدیه داد دلش را قربانی کرده بود !!!! و چه خوب دعا می کرد موسی ع : :«رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ»(قصص/24 خدايا! بي ترديد من به خيري كه تو بر من فرو مي فرستي نيازمند و محتاجم التماس دعا علیرضا جلالی علی آبادی عید قربان 94

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا