محمود ملک ثابت


تیر از سقیفه بود و به کاشانه ات نشست

زخمی به جان پاک کریمانه ات نشست

آن آتشین دفاع تو ، ای دختر رسول

شد آتشی شبی به در خانه ات نشست

زآن آتشی که سوخت در خانه ی تو را

در کربلا به دامن دردانه ات نشست

باغ فدک نصیب زغن های پیر شد

زاغی به جای بلبل یکدانه ات نشست

قومی عجیب منطقشان تازیانه بود

آن تازیانه ای که بر آن شانه ات نشست

یا ایها الرسول ، ز بیداد امتت

خون بر دل شهیده ی ریحانه ات نشست

آن شب یقین که حضرت جبریل گریه کرد

وقتی علی به سوگ غریبانه ات نشست

 

 

 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا